eitaa logo
اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
663 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
123 ویدیو
7 فایل
http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ دست در عالم ایجاد تو داری زینب خبر از مبداء و میعاد، تو داری زینب کلماتی که خداوند به قرآن فرمود آن معانی همه را یاد، تو داری زینب چون حسین و حسن و احمد و زهرا و علی خوب‌تر از همه استاد، تو داری زینب پسر کعبه علی بود و تویی دختر او خون آن مرد حَرم‌زاد، تو داری زینب طینتی فاطمه‌پرور چوحسین است تو را همّتی عاطفه‌بنیاد، تو داری زینب چون علی منطق کوبنده و علمی سرشار چون حسن صبر خداداد، تو داری زینب همه اجداد تو آقای دو عالم هستند ارث آقایی اجداد، تو داری زینب پر شد از عطر تو امشب همه عالم گویا باغ گل در گذر باد، تو داری زینب چون گل صبح که شبنم چکد از هر برگش خنده درگریۀ میلاد، تو داری زینب گشتی از گریه تو خاموش در آغوش حسین که به او اُنس خداداد، تو داری زینب پنج معصوم به میلاد تو حاضر بودند این‌چنین لیلۀ میلاد، تو داری زینب ای وفادارترین خواهر عاشورایی مکتب زنده و آزاد، تو داری زینب علم و حلم و ادب و عصمت و ایثار و وفا فضل و بذل و کرم و داد، تو داری زینب سخن عالمۀ غیر معلّم شرفی است که ز فرموده سجّاد، تو داری زینب ز عبادات چنانی که خدا خواسته است برتری بر همه عبّاد، تو داری زینب شام تسخیر تو شد، ای مه ویرانه نشین! تا ابد دولت آباد، تو داری زینب در اسارت، طلبِ خون شهیدان کردی در سکوت، این‌همه فریاد، تو داری زینب شعله زد اشک تو در هستی غارتگر شام خطبه چون خطبۀ سجّاد، تو داری زینب راز خود را به تو بسپرد چو دانست حسین دل سرکوبی بیداد، تو داری زینب از درا زنگ شترها ز نهیب تو فتاد که به کف رشتۀ اجساد، تو داری زینب ذرّه‌ای کاش ببخشند «مؤید» را هم ز جلالی که به میعاد، تو داری زینب شعر: زنده یاد حاج سید رضا موید http://eitaa.com/gom121 ┄┅═••🍃🌺🍃••═┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ گفتم از کوه بگویم قدمم می‌لرزد از تو دم می‌زنم اما قلمم می‌لرزد هیبت نام تو یک عمر تکانم داده‌ست رسم مردانگی‌ات راه نشانم داده‌ست پی نبردیم به یکتایی نامت زینب کار ما نیست شناسایی نامت زینب من در ادراک شکوه تو سرم می‌سوزد جبرئیلم همۀ بال و پرم می‌سوزد من در اعماق خیالم… چه بگویم از تو من در این مرحله لالم چه بگویم از تو چه بگویم؟! به خدا از تو سرودن سخت است هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است چه بگویم که خداوند روایتگر توست تار و پود همه افلاک نخ معجر توست روبروی تو که قرآن خدا وا می‌شد لب آیات به تفسیر شما وا می‌شد آمدی شمس و قمر پیش تو سوسو بزنند تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد باز تکرار همان سورۀ «اَعطینا» شد عشق عالم به تو از شوق مکرر می‌گفت به گمانم به تو آرام پیمبر می‌گفت: بی‌تو دنیای من از شور و شرر خالی بود جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود شعر: سید حمیدرضا برقعی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═••🍃🌺🍃••═┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ ((سلام علی قلب زينب الصبور ((س)) شیعیان را آبروی هر دو عالم زینب(س)است نورِ زهرا وُ علی و عطرِ خاتم زینب است آمدم در کربلا عشقِ ابوالفضل و حسین(ع) در زیارتنامه نیز اوّل سلامم زینب است هر نفس اعجازِ او در سینه غوغا می کند آهِ اشکِ روضه وُ شورِ مُحَرم زینب(س)است کربلای ما فقط با او به معنا می رسد چونکه بر زخمِ تمامِ درد مرهم زینب است تا جهان پاینده است و چرخ هستی بر مدار دل به هر کس می سپارم یارو همدم زینب است بس که بانو در دلش زخم مُحَرم ریخته در صدای روضه ها سوز و گدازم زینب است عشق می روید به هر آیینه در پیمانِ او در پگاهِ چشمِ من این اشکِ نَم نَم زینب است صحنِ آغوشش هنوزم قتلگاهِ روضه هاست در بیانِ روضه ها هم کوهِ ماتم زینب است روضه ی دردش همیشه التیامِ جانِ ماست گنبد کرب و بلا را نقشِ پرچم زینب است کربلا داغش همیشه تازه هست و غرقِ خون بعدِ عاشورا غم و دردِ دمادم زینب است خون سرخِ موجِ این دریا به عالم تا ابد_ ساحلش باشد حسین و موج این یم زینب است! شعر: هستی محرابی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═••🍃🌺🍃••═┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ « جلوه گاه » شهر مدینه نور گرفت از نگاه تو روشن شد ازفروغ رخ همچو ماه تو ای زینب ای شکوفه گلزار مرتضی ای آن که هست باغ ولا جلوه گاه تو چون بوی گل که دامن گل هست جای او دامان پاک فاطمه شد جایگاه تو درگوش تو چه گفت که لب بستی از فغان افتاد چون به روی حسینت نگاه تو تا پرده دار عصمت و شرم وحیا شدی حق درعفاف و شرم وحیا شد گواه تو اندیشه را به درک مقام تو نیست راه تا عرش کبریاست چو معراج جاه تو فردا که نامه عملم را کنند باز با اشک شرم خویشتنم عذرخواه تو روزی که آفتاب قیامت کند طلوع ای کاش جا دهند مرا در پناه تو تا رشته ای ز چادر تو آورد به دست چون خاک ره نشسته «وفایی» به راه تو شعر: حاج سید هاشم وفایی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═••🍃🌺🍃••═┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ «بلور نور» باز اعجاز آفرین در خلقتش اعجاز کرد بر همه خلق جهان از خلقت خود نازکرد بانسیم مهر خود ،در گلشن پُر نور وحی غنچه ای بارنگ و بوی یاس عصمت بازکرد زینت دامان زهرا کرد تا این غنچه را باغ هستی را از او ،آئینه دار راز کرد چشم زینب رابه چشمان حسین خود گشود هر دو را با یک تبسّم مظهر اعجاز کرد در بهشت سبز عصمت ،پیش چشم باغبان زندگانی را کنار لاله ها آغازکرد نورمی بارد ، ز بس ازآفتاب نام او نام او را جبرئیل از آسمان آواز کرد ازهمان روز نخستین این همای صبر و حلم تا افق های بلند بندگی پرواز کرد مکتب تقوا وعصمت، این بلور نور را در حضور نور مُطلق، بنده ای ممتاز کرد دردل دریائیش غم قطره قطره جمع شد چشم اورا چون صدف پیوسته گوهر سازکرد در سرشت غرق نورش در دو غم گرریشه کرد درد خود را با خدای خویشتن ابراز کرد بعد عاشورا همین بانو در آفاق جهان نغمۀ سرخ حسینی را طنین انداز کرد شکرلله با نسیم رحمت خود، کردگار در مدیح او «وفایی»را سخن پرداز کرد شعر: حاج سید هاشم وفایی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═••🍃🌺🍃••═┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ دست در عالم ایجاد تو داری زینب خبر از مبداء و میعاد، تو داری زینب کلماتی که خداوند به قرآن فرمود آن معانی همه را یاد، تو داری زینب چون حسین و حسن و احمد و زهرا و علی خوب‌تر از همه استاد، تو داری زینب پسر کعبه علی بود و تویی دختر او خون آن مرد حَرم‌زاد، تو داری زینب طینتی فاطمه‌پرور چوحسین است تو را همّتی عاطفه‌بنیاد، تو داری زینب چون علی منطق کوبنده و علمی سرشار چون حسن صبر خداداد، تو داری زینب همه اجداد تو آقای دو عالم هستند ارث آقایی اجداد، تو داری زینب پر شد از عطر تو امشب همه عالم گویا باغ گل در گذر باد، تو داری زینب چون گل صبح که شبنم چکد از هر برگش خنده درگریۀ میلاد، تو داری زینب گشتی از گریه تو خاموش در آغوش حسین که به او اُنس خداداد، تو داری زینب پنج معصوم به میلاد تو حاضر بودند این‌چنین لیلۀ میلاد، تو داری زینب ای وفادارترین خواهر عاشورایی مکتب زنده و آزاد، تو داری زینب علم و حلم و ادب و عصمت و ایثار و وفا فضل و بذل و کرم و داد، تو داری زینب سخن عالمۀ غیر معلّم شرفی است که ز فرموده سجّاد، تو داری زینب ز عبادات چنانی که خدا خواسته است برتری بر همه عبّاد، تو داری زینب شام تسخیر تو شد، ای مه ویرانه نشین! تا ابد دولت آباد، تو داری زینب در اسارت، طلبِ خون شهیدان کردی در سکوت، این‌همه فریاد، تو داری زینب شعله زد اشک تو در هستی غارتگر شام خطبه چون خطبۀ سجّاد، تو داری زینب راز خود را به تو بسپرد چو دانست حسین دل سرکوبی بیداد، تو داری زینب از درا زنگ شترها ز نهیب تو فتاد که به کف رشتۀ اجساد، تو داری زینب ذرّه‌ای کاش ببخشند «مؤید» را هم ز جلالی که به میعاد، تو داری زینب شعر:زنده یادمرحوم حاج سیدرضا موید http://eitaa.com/gom121 ┄┅═••🍃🌺🍃••═┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ الا که مقدم تو مژده ی سعادت داشت به خاک بوسی راهت فرشته عادت داشت سلام بر تو که ماه جمادی الاول ز جلوه ی تو به رخ هاله ی مسرّت داشت سلام بر تو که امّ المصائبت خوانند چرا که غم ز ازل در دلت اقامت داشت سلام بر تو و بر هر زنی که از آغاز به پاس پیروی ات از حجاب زینت داشت تو از همان شجر پاک عصمت آمده ای که ریشه در دل قرآن و جان عترت داشت تو دست پرور آن مادر گران قدری که قلب پاک پیمبر به او ارادت داشت تو سر بر آینه ی سینه ای گذاشته ای که بوسه گاه نبی بود و عطر جنت داشت تو زیر سایه ی آن گلبُنی بزرگ شدی که هر چه داشت شکوفایی از نبوت داشت ندیده دیده ی تاریخ چون تو بانویی که حق به گردن آزادی و عدالت داشت چه بانویی که پس از دختر رسول الله به هر زنی که تصور کنی شرافت داشت چه بانویی که ز فیض هدایت معصوم مقام و منزلتی هم تراز عصمت داشت چه بانویی که صبوری نمود چون زهرا چه بانویی که به قدر علی شهامت داشت چه بانویی که به حد کمال در همه حال اراده داشت، وفا داشت، عزم و همت داشت چه بانویی که به هنگامه ی اسارت هم وقار داشت، حیا داشت، شرم و عفت داشت چه بانویی که همه عمر در نیایش شب هزار بار ز خود تا خدای هجرت داشت چه بانویی که به همراه یک مدینه صفا گلاب گریه و یک کربلا مصیبت داشت چه بانویی که به خورشید خون گرفته ی عشق به قدر وسعت هفت آسمان محبت داشت دل تو بود پر از التهاب شوق حسین که لحظه لحظه ی عمرت از این حکایت داشت حسین نیز به شایستگی نثار تو کرد هر آن چه عاطفه و التفات و رأفت داشت نبود حاجت بوسیدن گلوی حسین حسین با تو هزاران هزار حجت داشت حسین از تو جدایی نداشت در هر حال مگر به خاطر اُنسی که با شهادت داشت ستاره ی سحر تو که روی خاک افتاد هزار و نهصد و پنجاه و یک جراحت داشت من و مکارم اخلاق زینبی هیهات کجا برابر خورشید ذره جرأت داشت تو آن یگانه اسیری که در چهل منزل به دوش خسته ی خود کوهی از رسالت داشت تو خطبه خواندی و بر هم زدی اساس ستم ستمگر از سخنت جا به خاک ذلت داشت تو خطبه خواندی و در چهره ات تجسم یافت علی که در سخنش آیت فصاحت داشت پیام خون و شرف را به شام و کوفه رساند صدای روح نوازت که رنگ محنت داشت به هر بهانه به تفسیر انقلاب نشست کلام روح فزایت که رنج غربت داشت هلال یک شبه ات جلوه کرد از سر نی که با تو سوخته دل اشتیاق صحبت داشت پس از زیارت خون سر تو از محمل شفق طلوع نمی کرد اگر مروت داشت شعر: محمد جواد غفورزاده شفق http://eitaa.com/gom121 ┄┅═••🍃🌺🍃••═┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ بنویسید خداوند و پس از آن زینب بنویسید علی در دلِ میدان : زینب بنویسید که زهراست در ایمان زینب بنویسید حسن بعد حسن جان زینب بنویسید حسین است بقرآن زینب بنویسید که ای جان سَنَ قربان زینب نام تو می‌برم و کرببلا برخیزد شیرزن می‌رسی و شیر خدا برخیزد چه قیامی بشود فاطمه تا برخیزد حق بده عرش اگر پیشِ شما برخیزد گِرد گردِ کرمت دست دعا برخیزد سلطنت کُن به همه دختر سلطان زینب نعره تو هیمنه تو خطبه‌یِ بنیان کَن تو رعد تو صاعقه تو معنی سوزاندن تو برق تو تیغ تو و فاتحه‌ی دشمن تو مَرد تو کوه تو و حیدرِ بی جوشن تو شمع تو آینه تو گریه‌ی بی شیون تو بنویسید فقط هیبتِ طوفان زینب تو قدم می‌زنی انگار علم می‌کوبند پشتِ تو اکبر و عباس قدم می‌کوبند کاخها را به سرِ آلِ ستم می‌کوبند کوفه تا شام همه بر سرِ هم می‌کوبند بیرقِ کیست که بر اوج حرم می‌کوبند کوفه تا شام کُنَد یک تنه ویران زینب کاش می‌شد که فقط از تو فقط بنویسم با تبِ عشقِ تو تا آخرِ خط بنویسم زورَقی باشم و از جذبه‌یِ شط بنویسم من که باشم بنویسم که غلط بنویسم باید از شورِ شهیدِ حرمت بنویسم می‌نویسم که تویی شمعِ شهیدان زینب غرق در دود زمین بود که بارانی شد باز شد بابِ شهادت حرمت بانی شد سپرِ تو ، نه فقط سینه‌ی ایرانی شد مرد این جاده رزمنده‌ی افغانی شد هرکه شد جَلدِ حریم تو سلیمانی شد تشنه بودیم و شدی ریزشِ باران زینب آمدی تا که به خورشید بخوانی ما را آمدی تا به حسینت برسانی ما را دستِ ما گیری و تا او بکشانی ما را چادرت را بتکانی بتکانی ما را چو غباریم به صحنت بنشانی مارا گریه داریم بخوان یادِ عزیزان زینب آه گفتی که نیایید تنش را نبرید مادرم می‌نگرد پیرهنش را نبرید نیزه ها صبر کنید و بدنش را نبرید لااقل زود عقیقِ یمنش را نبرید به اسارت من و اطفال و زنش را نبرید ای امان از دلِ تو ، آی پریشان زینب شعر: کربلایی حسن لطفی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═••🍃🌺🍃••═┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━