eitaa logo
اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
700 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
138 ویدیو
7 فایل
http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
شعر دیر راهب نصرانی قدمت روی دیده ام خیر است راهت امشب به گوشه دیر است سربریده عجب ملیحی تو نکند که خود مسیحی تو دیدم از روی نیزه می تابی در دل شب شبیه مهتابی نگران است از چه احوالت این زن و بچه کیست دنبالت تو که آواره بین هر شهری لب چرا بسته ای مگر قهری هرچه سرمایه داشتم دادم تاکه امشب به دامت افتادم شانه و‌ظرف آب آوردم کوزه ای از گلاب آوردم مثل گل صورت تو می بویم زخم های سر تو می شویم صبر من وضع چهره ات بُرده بارها صورتت زمین خورده حنجرت نیزه نیزه است چرا سر تو گشته دست به دست چرا ناگهان دیر عرش اعلا شد آن لبان ترک ترک واشد گفت ای پیرمرد نصرانی تو از امشب دگر مسلمانی زینت دوش مصطفایم من پاره قلب مرتضایم من بانویی که کنار ما اینجاست مادر قد خمیده ام زهراست آه راهب بدان أنا المظلوم شدم از مِهر مادرم محروم آه راهب سرم جدا کردند پیکرم بی کفن رها کردند این اسیران که دستشان بستند همه ناموس مصطفی هستند دور ما کف زدند و رقصیدند گیسویم را به شاخه پیچیدند گر شده وضع چهره ام ناجور صورتم سوخته میان تنور http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
مصائب_رأس_مطهر 🩸با ورود رأس مطهر سیدالشهداء علیه‌السلام، از در و دیوار قصر ابن زیاد، خون می‌بارید و آن نانجیب با چوپ دستی‌اش... در نقل‌ها آمده است: 📋لَمّا دَخَلَ الرّأسُ المُقدَّسُ إلى قَصرِ الإمارةِ سالَتِ الحيطانُ دَما ▪️وقتی که سر مطهر سیدالشهدا علیه‌السلام را وارد قصر دارالاماره ابن زیاد ملعون کردند، از دیوار های قصر خون می‌بارید. 🔖 یکی از حاضران در آن روز چنین روایت می‌کند: 📋 رَأيتُ نارًا قَد خَرَجَتْ مِنَ القَصر، فَوَلّى عبيدُ اللّهِ ابنُ زيادٍ هارِباً مِنْ مَجْلِسِهِ إلى بعضِ البُيوتِ، و ارتَفَعَت النّارُ ▪️همین که سر مطهر وارد قصر شد، دیدم که آتش از درون قصر زبانه می کشد، پس ابن زیاد لعین از جای خود بلند شد و به اتاق های اطراف قصر فرار کرد و آتش کمی آرام شد. 📋 و تَكَلَّمَ الرّأسُ بصَوتٍ فَصيحٍ، و لِسانٍ طَلِقٍ، حَتّى سَمِعَهُ عُبَيدُ اللّهِ بنُ زيادٍ (لعنه اللّه) و جَميعُ مَن في القَصر، ▪️و سر مقدس شروع به سخن گفتن کرد و با صدایی رسا و زبانی گویا به گونه‌ای که عبیدالله و همه حاضران در قصر بشنوند چنین فرمود: 📋 إلى أينَ تَهْرَبُ يا لعينُ! إنْ عَجَزتْ عنك النّارُ في الدُّنيا، فما تَعجِزُ عنك في الآخرة.قال: هي مَثواكَ يومَ القيامة. ▪️ای لعین! کجار فرار می‌کنی!؟ اگر آتش این جا تو را نسوزاند، در آخرت دیگر نمی‌توانی از آن فرار کنی و جای تو روز قیامت درآتش است. 📋 فَوَقَعَ كلُّ مَن كان حاضِرا على رُكَبِهم سُجَّدا مِن تِلك النّارِ و كلامِ الرّأسِ فَلَطَموا على رُؤوسِهِم لِأَجلِ ذلك ▪️پس هر آنکه در آن جا حاضر بود، از عظمت این آتش و سخنان سر مطهر، روی زانوهایشان به حالت سجده افتادند و بر سر خود زدند. 🥀 پس وقتی که آتش کاملا خاموش شد و سر مطهر دیگر سخن نگفت، ابن زیاد لعین آمد و بر جایش نشست. 📋و دَعا بالرّأس، فأُحضِرَ بينَ يَدَيهِ، و هو في طِستٍ مِنَ الذَّهب، ▪️و سر مطهر را خواست که آن را در حالی که در طشت طلا بود، جلوی دستانش گذاشتند. 📋 و جَعَلَ يَضرِبُ بِقَضيبٍ في يَدِه على ثَناياه و يَنكُثُها، و يقول: قد أسرَعَ الشَّيبُ إليكَ يا أبا عبد اللّه! ▪️پس آن نانجیب با چوب دستی‌ای که در دست داشت بر دندان های سیدالشهداء عَلَيْهِ السَّلَام می‌زد و آن را می‌شکست و می‌گفت: چقدر زود پیری به سراغت آمده ای اباعبدالله! 🥀 یکی از حاضران گفت: 📋 مَهْ فإنَّ رسولَ اللّهِ صلّى اللّهُ عليه وآله و سلّم يَلثَمُ حيثُ تَضَعُ قَضيبَك. ▪️بس کن! چرا که رسول خدا صلی الله علیه و آله، همین جایی را که با چوب می‌زنی، بوسه می‌زد. 🥀 پس آن ملعون گفت: امروز تلافی روز جنگ بدر است (که بنی هاشم آباء و اجداد مرا کشتند) و خواست که آن سر مطهر را در کوفه آویزان کند اما ترسید که باز به سخن بیاید و بر علیه او چیزی بگوید. 📋 فأَذِنَ لِلنّاسِ إذنا عامّا و أَمَرَ بإدخالِ السَّبايا مَجلِسَهُ، فَأُدخِلَتْ عليه حَرَمُ رسولِ اللّهِ بِحالةٍ تَقْشَعِرُّ لَها الجُلود. ▪️پس آن نانجیب از این حادثه ای که نظیر نداشت، باز متاثر نشد و از کار خود دست نکشید و دستور داد اسرا را وارد مجلسش کنند. پس حرم رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، با حالتی که پوست ها بر روی بدن ها می‌لرزید، وارد شدند. 📚مقتل الحسين عليه‌السّلام،مقرم،ص۴۱۹ 📚مدينة المعاجز،ص۲۷۱ http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
بسم الله الرحمن الرحیم وبشرالصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا لله و انا الیه راجعون مطلع شدیم آقا () روحشان آسمانی شد روابط عمومی گروه نغمه سرایان آل محمدص استان قم
به نام خدا اَلسَّلام ای دختر خَیْرُالْبَشَر یا فاطمه ای ز داغ لاله ها خونین جگر یا فاطمه شام عاشورا پس از قتل حسین بن علی عترتت شد در بیابان دَربِدَر یا فاطمه خواهری زد ناله از داغ برادر آه آه دختری بگریست بر جسم پدر یا فاطمه دختری خونین جگر آشفته حال آسیمه سر داشت دنبال پدر چشمان تر یا فاطمه می روند اکنون به روی نیزه سرها همچو ماه این تویی با خیل سرها همسفر یا فاطمه یک طرف بر نیزه شد رأس پسر پیش پدر یک طرف رأس پدر پیش پسر یا فاطمه قافله بشکسته دل شد پا به پای لاله ها کاروان خونین جگر شد سر به سر یا فاطمه گاه می پیچد صدای « یا بُنَیَّ » در سما این تویی بر قافله داری نظر یا فاطمه دخترت با « ما رَأَیْتْ ، اِلّا جَمیِلا » می رود چون که دارد همرهش فتح و ظفر یا فاطمه زینبت از خردسالی دیده غم ها بی شمار او نبوده شاد حتّی مختصر یا فاطمه شعر جانسوزی که «یاسر» می سراید زین عزا می زند پیوسته بر جانت شرر یا فاطمه ** محمود تاری «یاسر» http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
◾️ هوالرًَئوف ◾️ السلام وعلیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام اعزه محترم سلام علیکم ورحمت الله: ➖➖➖➖➖➖➖ برادربزرگوار و ارجمندم جناب آقای حاج ابوالفضل عامری دام عزًه که خود عضوی از اعضای کانون مداحان شهر کریمه آل الله علیهم‌السلام است بطور دائم و چشمگیر فعالیت هایی چون ترویج احادیث و روايات ، ارسال‌ اشعار و نوحه‌های آیینی، غزلیات و عبارات دینی و فرهنگی دارد که این حقیر بعنوان خادم قاطبه مداحان استان وشهرستان مقدس قم از زحمات خالصانه ایشان از صمیم قلب تشکر و قدردانی می نمایم ، از خداي منان جل وعلا موفقیت و سلامتی جناب حاج آقای عامری و همهٔ عزیزانی راکه مسئولانه به تعهدات‌ و رسالت ايماني خود عمل می نمایند مسألت مینمایم ، خادم قاطبه مداحان اهلبیت معصومین علیهم‌السلام رضاولیزاده. ➖➖➖➖➖➖➖
اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
◾️ هوالرًَئوف ◾️ السلام وعلیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم صبح بخیر حضرت استاد عزیزوگرامی با تشکر از محبت و لطف وذره پروری ریاست محترم کانون مداحان استان وشهرستان قم عزت زیاد سایه ی حضرت عالی مستدام کمترین و کوچکترین عضو کانون شهرستان قم ابوالفضل عامری
اسوهٔ آزادی و عشق عالم از شور تو غرق هیجان است هنوز نهضتت مایهٔ الهام جهان است هنوز بهر ویرانی و نابودی بنیان ستم خون جوشان تو چون سیل دمان است هنوز در فداکاری مردانه‌ات ای رهبر عشق چشم ایام به حیرت نگران است هنوز کربلای تو پیام‌آور خون است و خروش مکتبت راهنمای دگران است هنوز تا قیامت ز قیام تو قیامت برپاست از قیام تو پیام تو عیان است هنوز همه ماه است محرم، همه‌ جا کرب‌و‌بلاست در جهان موج جهاد تو روان است هنوز جاودان بینمت استاده به پیکار، دلیر «لا أری الموت» تو را ورد زبان است هنوز باغ خشکیدهٔ دین را تو ز خون دادی آب نه عجب گر که شکوفا و جوان است هنوز تربت پاک تو ای اسوهٔ آزادی و عشق سرمهٔ دیدهٔ صاحب‌نظران است هنوز خون گرمت زند آتش به سیه‌خرمن ظلم که به خون تو دوصد شعله نهان است هنوز انقلاب تو به ما درس فضیلت آموخت نقش اخلاص تو سرمشق جهان است هنوز بر جبین «شفق» این لوحهٔ گلرنگ غروب هرشب از خون تو صد گونه نشان است هنوز محمدحسین بهجتی(شفق) http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
حماسۀ خونین بخوان حماسۀ خونین کربلا با ما که شد بسیط زمین جمله هم‌صدا با ما سرِ بریده به میدان عشق می‌گوید حدیث خون شهیدان نینوا با ما.. فرات اشک ز چشمان خاک می‌جوشد به سوگواری گل‌های کربلا با ما.. ز موج‌خیز خطر فاتحانه می‌گذریم که هست معجز موسایی و عصا با ما لهیب آتش نمرودیان گل افشاند به روز حادثه باشد اگر خدا با ما اگر جهان همه دشمن شود، ظفر یابیم به عرصه‌ای که بُوَد تیغ مرتضی با ما.. نصرالله مردانی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
غزل_عاشورایی ... داغت گداخت قلب مرا چشم من تر است با گریه بر تو حال من امروز بهتر است در چشم من شده همه‌ی لحظه‌ها غروب ماه است خون گرفته و خورشید، پرپر است هر پنجره ز داغ تو در پرده‌های ابر این چشم‌ها دو ماهی در خون شناور است. نگذاشت شعر باز هم امشب بخوابم و... این شعر نیز قصه‌ی زخمی مکرر است. دارم به انتهای خودم می‌رسم ولی، بن‌بست نیست رو به رویم، راه دیگر است فتح الفتوح، قصه فتح دل من است یعنی که قلب سنگی من بی تو خیبر است! هر روز یک دو بیت پر از روضه می‌شوم بی‌ روضه تو روز و شب من برابر است مولا میان هیئت و من غافلم از او یعنی حضور حاضر غایب میسر است او ریخته نمک به روی روضه‌ها اگر، از هر زبان که می‌شنوم نامکرر است فرمود روضه عمو عباس را بخوان پیغام آشنا نفس روح‌پرور است. در خانه‌ام، به یاد تو در هیئتم هنوز من در میان جمع و دلم جای دیگر است! من غرق در حکایت گودال مانده‌ام مولا اگر اجازه دهد، روضه محشر است مولا اگر اجازه دهد، ضجه می‌زند این شعر در رثای امامی که بی‌سر است شد خطبه‌خوان امام هدایت، به زیر تیغ شمر و سنان، مخاطب و گودال، منبر است هرچند سنگ می‌وزد از فتنه زمین این آسمان پُر از پَر و بال کبوتر است دیروز بوسه‌گاه نبی بود و، بعد از این این بارگاه، عرصه جولان خنجر است آشوب در تمامی ذرات عالم و... خورشید از هجوم سیاهی، مکدر است برگشته‌ام ز هیئت و، در هیئتم هنوز دنبال ساربان که... نگوییم بهتر است... این برق خنجر است به چشمم چه آشناست شاعر سکوت کرد... نفسهای آخر است http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
گفتگویت در تبسم می‌کند شکر در آب خورده بس لعل لبانت غوطه چون گوهر در آب اصل معنی یافت چون عارف ز خط عارضت از بغل آورد بیرون ریخت صد دفتر در آب دل چو در خون می‌نشیند شوقش افزون می‌شود مرغ آبی می‌زند از شوق آری پر در آب طرفه دریاییست عشق دوست کز هر موجه‌ای صد خطر رو می‌دهد تا افکنی لنگر در آب گفتمت قصاب هیچ از گرمی محشر مترس کی کنید تقصیر از ما ساقی کوثر در آب «قصاب کاشانی» http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث