eitaa logo
رهروان شهدا زمینه سازان ظهور
130 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2.2هزار ویدیو
49 فایل
🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 🌹کانال شهدا و علما شروع به کار کرد برای اینکه با محتوا قابل عمل کردن سخنان و شیوه زندگانی معصومین علیهم السلام ، علما و شهدا بتوانیم زمینه ساز ظهور باشیم و بتوانیم دیگران را هم مشتاق به ظهور بابا جانمان بکنیم @asemon_1311
مشاهده در ایتا
دانلود
1.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رهبر انقدر خوب مگه میشه؟؟!!! ایشون میگن نباید افراد رو با بدرفتاری طرد کنیم... باید با محبت اونها رو کنیم.
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
شهيد سید مجتبی علمدارAlamdar (19).mp3
زمان: حجم: 1.56M
وقتی شما از این و آن طعنه می خوردید و لاجرم به گوشه اتاق پناه میبرید و با عکس های ما سخن میگویید؛ بخدا قسم این جا کربلا می شود... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
2.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درد و دل های شهید مدافع حرم محمد آژند با دوست شهیدش مصطفی صدرزاده 🆔 @shire_samera
وصیت نامه شهید مهدی زین الدین در زمان غیبت کبری به کسی «منتظر» گفته می‌شود و کسی می‌تواند زندگی کند که منتظر باشد، منتظر شهادت، منتظر ظهور امام زمان(عج). خداوند امروز از ما همت، اراده و شهادت‌طلبی می‌خواهد 🆔 @shire_samera
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
3.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙قرار دو شهید مدافع حرم با هم شهیدان صدر زاده (سید ابراهیم) و مرتضی عطایی 🌷شادی روحشان صلوات🌷 🌹🍃🌹🍃 @ShahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
2.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دل گویه های شهید بزرگوار مرتضی عطایی 😭😭 التماس دعا رفیق شهیدم 😭 🌹🍃🌹🍃 کانال شهید نظرزاده↙️ @shahidNazarzadeh
💕~°•°~💞~°•°~💕 💓 💓 💕~°•°~💞~°•°~💕 ... . ۲۱ مهر ۶۱ عقد کردیم...💍 خیلی خوشحال بودم... روز بعد مراسم عقد...💕 با هم رفتیم گلزار شهدا...🕊 اونجا بهم گفت: "وقتی اومدم خواستگاریت...💕 تو سینهَ م بار سنگینی رو حس میکردم... ولی وقتی که فهمیدم اسمت❤زهراست❤ آروم شدم...😇 . ...؟ ... . وقتی که با ازدواج با من موافقت کردی...💕 همه درهای بسته به روم وا شدن...❤" شب عروسی...💕 فامیل دوره ش کردن که لباس نو بپوش و عروسیتو تو باشگاه بگیر... قبول نکرد و گفت: "از خونواده ی شهدا خجالت میکشم..."😓 با همون لباس سبز سپاه رفت پای سفره ی عقد...💕 سور و سات عروسی که جمع شد... کوله شو برداشت و راهی جنوب شد... بچه اولمون که میخواست دنیا بیاد... طول مسیر... از مردم نشونی بیمارستانو🏥 میپرسید که بهش گفتن: "ته خیابون یه بیمارستانه بنام حضرت زهرا(س)..." تا این اسمو شنید... چنان گفت:"یازهراااا(س)"... که فکر کردم اتفاقی افتاده... پرسیدم:"چی شده...؟"😟 گفت: . … . "یا زهرا(س)،رمز زندگی ماست..." پرسیدم:"چطور…؟!" جواب داد: "من تو عملیات فتح المبین مجروح شدم... که شروعش با رمز یازهرا(س) بود... با زنی ازدواج کردم...💕 که اسمش زهراست...❤ حالا هم تولد بچه مون تو بیمارستان حضرت زهرا(س)..." ولی یه چیزو نگفته بود... اونم شهادتش بود...💔 که تو عملیات بدر... با رمز یا زهرا(س)آسمونی شد...🕊 و من به واقع متوجه این رمز شدم... . (همسر شهید،عباس کریمی) Insta:eshq.alayhessalamمنبع ┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄ @ramze_shahadat ┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
رهروان شهدا زمینه سازان ظهور
#دوسٺ_دارم_مثل_ٺو_باشم 📸 الگوبردارے از شـــــــهدا 🌸 شهید چمراڹ با چہ روحیہ اے در غربٺ درس مےخوا
هدایت شده از 🌷با ولایت تا شهادت🌷
شهید محمدرضا دهقان امیری «سنگ مزاری که پیش از شهادت همه دیدند» از دوستان شهید: دوره فتوشاپ را می‌گذراندم و در حد مقدماتی کارهایی انجام می‌دادم. یکی از کارهایی که از آن لذت می‌بردم نوشتن اسم خودم روی سنگ مزار شهدا به عنوان شهید بود، وقتی عکس طراحی شده‌ام را در گروه دوستان خودم در یکی از شبکه‌های اجتماعی گذاشتم همه خوششان آمد، تعداد زیادی از بچه‌های عاشق شهادت پیدا شد. اما من دلم به سمت او کشیده شد، ‌محمدرضا هم درخواست داد تا برایش طراحی کنم، وقتی آن عکس را فرستادم خیلی خوشحال شد و به جای خالی محل شهادت اشاره کرد. گفتم حالا شهید بشو تا محلش مشخص شود، قبول نکرد و گفت که محل شهادت را سوریه بنویس، نوشتم. آن موقع تخیل بود اما به واقعیت تبدیل شد آن عکس در شبکه‌های اجتماعی خیلی معروف شد. یاد شهید با صلوات 🌹🌹🌹🌹🌹
هدایت شده از DELETED
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⭕️ ۲ 🔶قسمت سی ونهم 🔶 اواسط فروردین ۶۱بود خبر دادند که در بیمارستان نجمیه بستری است . به اتفاق هم به دیدنش رفتیم رفاقت من با ابراهیم قدیمی تر از بقیه بود. ما با هم ندار بودیم . من یک فلوکس استیشن وانت داشتم که هر وقت وسیله ای میخواست در اختیارش بود . خیلی با هم راحت بودیم . لذا چند ساعتی در بیمارستان ماندم تا اگر کاری دارد انجام دهم . مسئولین بیمارستان از دست دوستان عاصی شده بودند او اینقدر رفیق داشت که همینطوری دسته دسته می آمدند ومی رفتند کاری هم به ساعت ملاقات نداشتند. همینطور که کنار نشسته بودم یکی از پرستارها آمد وچفیه ای را به صورت ابراهیم کشید وبرگشت وقتی تعجب😳 من را دید گفت:برای این مجروح معجزه رخ داده.ایشان شفا یافته است .چفیه را تبرک کردم. پرستار بیرون رفت . به گفتم: اینجا چه خبر است ؟این پرستار چی میگه؟ راستی چرا از بخشهای مختلف بیمارستان،بقیه مجروحین به سراغ شما میان؟ لبخندی زد وگفت . راست میگه واقعا معجزه شده . شب آخر عملیات ،کنار پل رفائیه بودیم . دیگه آخرین مرحله کار بود . رفتم جلو تا یه سنگر تیر بار که شدیدا مقاومت میکرد را منهدم کنم. نزدیک صبح هوا هنوز تاریک بود در نزدیکی سنگر نارنجک انداختم . خواستم از اطراف پشت دشمن بروم ،همان لحظه افسر عراقی از سنگر بیرون آمد ومن را در سمت چپ خود دید افسر عراقی به عربی پرسید کی هستی؟ من هم به عربی گفتم از خود شما هستم احساس کردم به من شک کرده تا بخواهم کاری انجام دهم یکباره سر اسلحه را بالا آورد وبه سمت من رگبار بست💥. تا اسلحه را بالا آورد من خودم را پرت کردم روی زمین . یک گلوله به موهای سرم کشیده شد یک گلوله به قوزک پام خورد یک گلوله هم از لپم وارد شد ویکی از دندانها را شکست واز گردنم خارج شد . با تعجب گفتم از گردن؟اون شاهرگ ونخا آسیب ندید؟ ابراهیم لبخندی زد😊 وگفت :این دکتر ها میگن معجزه همین جاست، گلوله درست به استخوان نخاع خورده ، اما.... گفت بزار بقیه ماجرا را بگم. من وقتی افتادم زمین به یکباره تمام بدنم بی حس شد . هیچ احساسی نداشتم ،انگار برق من رو گرفت .من کاملا زنده وسر حال بودم اما هرچه تلاش کردم نتوانستم دست وپایم را تکان دهم . افسر عراقی هم از کنارم رد شد از خونی که بر صورتم ریخته شده بود مطمئن شد من کشته شدم. در آن لحظات فهمیدم گلوله بر گردنم آسیب وارد کرده از اینکه قدرت تحرک نداشتم و فهمیدم قطع نخاع شدم. در دلم با خدا صحبت کردم. گفتم خدایا من دوست ندارم معلول شوم . بدنم را برای کمک به بندگان خدا سالم قرار بده البته اگر سلاح باشد اگر هم مصلحت شماست که من معلول باشم بنده مطیع هستم . چندین دقیقه به این صورت طی شد همین طور در دل ذکر میگفتم و حضرت زهرا سلام الله علیه را صدا میکردم. توسل به مادر سادات پیدا کردم 🌷ادامه دارد..... 👉 @Kalameshohada 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
5.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اون فتنه‌گرایی که سال ۸۸ شعار میدادند "بسیجی واقعی همت بود و باکری" ببینن فیلمی کمتر دیده شده از شهید باکری 🆔 @shire_samera
🌹مصطفی می‌گفت: تاجر اگر سرمایه‌اش را خرج کند ورشکست می‌شود. باید سود در بیاورد که زندگی‌اش بگذرد. ما اگر قرار باشد نمازشب نخوانیم ورشکست می‌شویم. ✍راوی: همسر @shohadamardanebiedea🌹
│ڪلام شھید✍│ احتیاط کن؛ تو ذهنت باشد که یکی دارد مرا می بیند، یک آقایی دارد مرا میبیند دست از پا خطا نڪنم،مهدے فاطمه(س)خجالت بڪشد... 🌴 http://eitaa.com/joinchat/4235788289Cf3609bb898