#رسـم_خـوبان
✍همـسر شهید:
💢یادم می آید یک روز📆 با #دوستانش قرار گذاشته بودند که امشب همگی رفتیم خانه به خانمهایمان بگوییم ما دیگر میخواهیم از #سپاه بیرون بیاییم و کار آزاد کنیم😱، خسته شدیم از کار نظامی. قرار شده بود هرکس بازخورد رفتار #خانمش را بیاید تعریف کند😄. ایشان هم آمد به من گفت فقط ما نباید برویم #جنگ که بقیه هم باید بروند. ما خسته شدیم دیگه. من خیلی تعجب کرده بودم. 😳گفتم: راست میگی؟! اگر این طوری است من به #بچهام هم فکر نمیکنم میگذارم میروم.‼️ گفت: مگر من و زندگیات را دوست نداری؟ گفتم همه اینها به کنار من #معیارهایم برایم مهم تر است👌. بعد که این رفتار من را دید گفت خدا را صد هزار مرتبه #شکر و خندید اما حرفی نزد. چند روز بعد منزل 🏡یکی از دوستانش دعوت بودیم و فهمیدیم #قضیه چیه و همه خندیدند.😄
#اعجوبه_سپاه
#بنیانگذار_چتربازی_اسکیرزمی
#سردار_شهید_بهرام_شهپریان🌷
#سالروز_شهادت
💠 @ramzeamaliyat
#رسـم_خـوبان
یکی دو ماه📆 قبل بود که برای ضبط تیتراژ یکی از برنامه های #تلویزیونی، به دنبال لباس آتش نشانی👨🚒 بودیم و به خاطر گران قیمت بودن آن کسی حاضر به #امانت دادن آن نمی شد. بالاخره از طریق یکی از دوستان👥 آتش نشانی به من معرفی شد و در #ایستگاه آتش نشانی امام حسین(ع) با او قراری گذاشتم تا چند #ساعتی لباسش را به امانت بگیرم. حین گپ و گفت وگوی کوتاهم،ناگهان‼️ شهیدمیرزاخانی گفت : "کسی را #سراغ داری بدون تشریفات و دردسر من را بفرستد سوریه؟😳 دوست دارم #مدافع_حرم باشم و عاقبت بخیر..."👌 اولین نفری که به خاطر شدت #سوختگی شهادتش اعلام شد، همون کسی بود که عاشق❣ #شهادت بود،
#شهید_بهنام_میرزاخانی🌷
#سالروز_شهادت
💠 @ramzeamaliyat
#رسـم_خـوبان
روز🗓 قبل از #عملیات رزمندگان گردان شهادت را در کنار👥 خودش جمع نمود. داستان انقلاب اسلامی را از سال 42 تا #قضیه شهر مهران و حساسیت منطقه و نظر امام را درباره آن شرح💬 داد و گفت که امام امت فرموده اند #مهران باید آزاد شود💯. بایستی حرکت جدیدی را شروع کنیم و حتی اگر #تمامی ما شهید شویم ✌️باید به لطف و یاری #خداوند متعال مهران را #آزاد کنیم.
📎 فرمانده گردان ویژه شهادت لشگر۲۷ محمدرسول الله(ص)
#شهید_علیاصغر_صفرخانی🌷
#سالروز_شهادت
💠 @ramzeamaliyat
#رسـم_خـوبان
هر بار که #جواد قصد سفر به سوی خاکریز ها را داشت به من می گفت:‼️می دانم در نبود من تربیت #دخترمان دشوار است و سر و کله زدن با او صبر حضرت ایوب را می طلبد😞. اما عزیزم (بهشت را به بها دهند و به بهانه ندهند). همسر #بردبارم این را بدان که دیر یا زود این دنیای فریبنده را ترک خواهیم کرد.💯 بعد از رفتن تنها اعمال #صالحمان به فریادمان خواهند رسید. پدرو مادر، همسر و فرزند، اموال دنیا همه و همه تا به گور ⚰ما را همراهی خواهند کرد، بعد از آن ما خواهیم ماند و #پیکری سرد و بی روح و تنهایی و یک وجب جا ( قبر ).😔 هیچ کس با ما نخواهند ماند مگر #خدای مهربان و اعمال ما، درست آن هنگام پی خواهیم برد که این دوری ها، سختی ها😰، مشکلات را اگر به خاطر #رضای خدا تحمل کرده باشیم، نوری از طرف خداوند، ظلمت، تنهایی و ترس هایمان را از بین خواهد برد💯. دعا کن که #خداوند دست های ما را بگیرد.
✍ به روایت همسربزرگوارشهید
#شهید_جواد_رهبردهقان🌷
#سالروز_شهادت
🌷@majles_e_shohada 🌷
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
#رسـم_خـوبان
روزی که #بهروز اولین حقوق💰 خود را گرفت به مادرم گفت من این #حقوق را به شما می دهم و شما به مستمندان دهید.😇 مادرم می گفت کمی برای پول تو جیبی خودت بردار که بهروز قبول نکرد و همه را #بخشید.بهروز اهل کار خیر و کمک به مردم بود 👌. ما خودمان بعد از #شهادت فهمیدم و وقتی دیدم خیلی از خانواده پس از تشعیع پیکیرش به ما آمدند و گفتند این آقا مرتب به ما کمک می کرد😍..بهروز کار #جهادی می کرد و همیشه شب تا روز در صداوسیما کار می کرد. در ایام جنگ هفتهای 📆یکبار بهروز را می دیدیم . در همه #عملیات ها حضور داشت..جالب بسیار آدم تودار و رازداری بود 😉بطوری که هیچ وقت ما نفهمیدم کی جبهه رفته و کدام عملیات شرکت کرده است. خیلی #مراعات می کرد..در همه عملیات در خط مقدم بود و گزارش ها و خبرها 🗞و تحلیل ها را تهیه می کرد و به #صداوسیما می رساند.
✍ به روایت پدربزرگوار شهید
#شهید_بهروز_خلیلیان🌷
#سالروز_شهادت
💠 @ramzeamaliyat
❂○° #وصیٺـــ_نامہ °○❂
🔰هنگامی که خبر شهادتم را شنیدید، به یاد سنگر خالی من و اسلحه بر زمین افتادهام باشید و برای پر کردن سنگر و برداشتن سلاحم کمر همت بندید و روانه جبههها گردید و تنور جنگ را گرم نگه دارید، زیرا که به قول امام عزیز جنگ برایمان یک نعمت است.
🔰سپاه را خانه خویش میدانم و افتخار میکنم که در این لباس درآمده ام و با جان و دل در آن برای رضای خدا مشغول انجام وظیفه هستم و شهادت در این لباس مقدس را افتخاری برای خویش میدانم، زیرا به قول امام علی (ع) لباس سربازی جامه فاخر است که در دنیا لباس عافیت و در آخرت خرید بهشت خواهد بود انشا الله.
#رسم_خوبان
🔰اصغر در روز عروسیاش حتی یک دست لباس نو هم نخرید. کاپشنی هم که پوشیده بود، برای رفیقش بود. کفشش هم اصلاً معلوم نبود برای کی بود. به هیچ وجه لباس نو نمیپوشید.
🔰اگر یک پیراهن نو میخرید، میداد به خواهرش بپوشه و یکبار بشوره تا لباس دست دوم بشه و بپوشه. اصغر همیشه بچهها و برادر کوچکش را روی پای خودش میگذاشت و این دعا را میخوند: «یا دائم الفضل الی البر...»
✍به روایت مادربزرگوارشهید
#سردارشهید_علیاصغر_خنکدار🌷
#سالروز_شهادت
#مرگ_بر_آمریکا
@gomnam1311
#رسم_خوبان
‼️بیشتر وقتها من و سّید اصغر، برای گشت امر به معروف و نهی از منکر میرفتیم. در کارش حساس و دقیق بود. یک بار با هم، با ماشین در شهر دور میزدیم. حرف میزدیم و میخندیدیم. ناگهان سّید اصغر با ناراحتی به راننده گفت:«بایست!». پرسیدم:«چیزی شده؟».
‼️گفت:«آن طرف رو نگاه کن، عده ای برای دفاع از ناموس و کشورشون توی جبهه میجنگن و شهید میشن، یک عده هم با بیحجابی به خون شهیدان، بی احترامی میکنن. میخوام برم تذکر بدم!»
#شهید_سیدعلیاصغر_جوادی🌷
ولادت : ۱۳۳۳/۱۱/۳ سمنان
شهادت : ۱۳۶۴/۱۱/۲۱ اروندرود ، امالرصاص ، عملیات والفجر۸
#مرگ_بر_آمریکا
•┈••✾🍃🇮🇷🍃✾••┈•
@gomnam1311
•┈••✾🍃🇮🇷🍃✾••┈•
#رسم_خوبان
🔹توی همان ۴۵ روز زندگی مشترک مان راجع به خیلی چیزها حرف زدیم. وقتی نظرش را در مورد مجالس عروسی پرسیدم، گفت:«چه من این جا بودم و چه مأموریت، دوست ندارم پا توی مجلسی بذاری که براشون محرم و نامحرم مهم نیست یا ساز و آواز دارن. می خواد مجلس خودی باشه یا غریبه، فرقی نمی کنه!».
🔸همه حرفش هم با من نبود ؛ توی دورهمی های فامیلی که قوم و خویش جمع می شدند و حرف از جشن و عروسی می شد خطش را معلوم می کرد. می گفت:«حساب فامیلی و خواهر برادری به جای خود، حرمت مسلمونی و خونواده مذهبی بودن هم به جای خود. اگه قراره تو مجلس تون بزن وبکوب باشه، بهترین دور ما رو خط بکشید روی اومدن مون حساب نکنید. بعدش هم ناراحت و دلخور نشید که چرا اسماعیل و خانومش نیومدن!»
✍به روایت همسربزرگوارشهید
📎جانشین گردانامامحسین تیپ ۲۱حضرتقائم(عج)
#سردارشهید_اسماعیل_نیکصفت🌷
#سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۴۳/۷/۱۰ گرمسار ، سمنان
شهادت : ۱۳۶۵/۱۲/۲۵ ماووت عراق ، عملیات بیتالمقدس۳
ว໐iภ ↬ @ramzeamaliyat
#رسم_خوبان
🔸می گفت: مهم نیست چه مسئولیتی داریم و کجا هستیم، هرجا که هستیم باید درست انجام وظیفه کنیم.
🔹خیلی برای کارش دل می سوزاند. حسابی خودش را سر کار خسته می کرد. هر جا دوره تیر اندازی بود او هم شرکت می کرد از سر کار می آمد آنجا، یه موقع هایی می دیدیم از خستگی جانی برایش نمانده. ولی باز با همان وضعیت از بهترینها بود.
#شهدای_حسینی
🔸دریکی از ماموریت ها مسلحین را در محاصره قرارداده بودیم تا جایی که داشتند از تشنگی تلف میشدند.
🔹یک ماشین حامل آب میخواست منبع آب رو به اونها برسونه ،هدف گرفتیم تا منبع آبشو بزنیم، سر سلاحمونو گرفت پایین وگفت:
🔸برادرا با آب کاری نداشته باشید ما از نسل ابا عبدلله(ع) هستیم نه از نسل شمر ویزید...
✍ به روایت همرزم شهید
#شهید_جواد_الله_کرم🌷
#سالروز_شهادت
ว໐iภ ↬ @ramzeamaliyat