هدایت شده از کانال رسمی شهید مصطفی صفری تبار
#سرداری_که_خود_را_بنا_معرفی_کرد!!
چند ماه پیش از شهادت، خدا توفیق داد اسم من و جعفر خان برای سفر حج در آمد. گفت من بدون همسرم نمیروم. کار همسرانمان هم جور شد و عازم شدیم.
ازش پرسیدم وقتی کعبه را دیدی از خدا چه خواستی؟
گفت: از خدا خواستم تا جایی که می توانم از دشمنان بکشمو خودم هم شهید شوم.
در همان روز اول، همه کاروان علاقه خاصی به جعفرخان پیدا کرده بودند. یک پیرمرد بود که اصرار داشت بداند ما کارمان چیست. به هر بهانه ای می پرسید شما دو تا چه کاره اید؟
آخرش من به شوخی گفتم: من پیمانکار ساختمانی هستم و جعفر خان هم بناست! چند ماهی از شهادت جعفر خان گذشته بود که یک نفر زنگ زد به گوشی ام. صدایش می لرزید. حاجی همسفرمان بود: بی انصاف ! تو که گفتی جعفرخان بنّاست! هق هق گریه می کرد
#به_نقل_از_دوست_شهید
#سردار_شهیدمحمدجعفرخانی
#از_یگان_ویژه_صابرین_سپاه_تهران
#مدافعان_وطن
🌹کانال رسـمـے شهـید مصطفے صـفـرے تبار🌹
👇👌👇
@shahid_mostafa_safaritabar