#استاد_پناهیان :
استغــفار ڪـن؛
غـماز دلت میره🌱
اگـر استغفارڪـردے و
غـماز دِلت نرفت...
یعنـے دارے خالـے☝️🏻
بندے میڪنـے
بگـرد گناهـتو پیداڪـن
و اعتراف ڪُـن بهش...
اینـہرازِ موفقیت و
آرامـــش...🦋
🌱| @gomnam313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنرانی ایت الله ناصری
#پست_جدید
🌱| @gomnam313
30.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیامبر رحمت میفرمایند..
#استوری
🌱| @gomnam313
#حلاوت_خدمت
حلاوت خدمت
✏️۱۹
وقتی به باب السلام رسیدم، از امام مهربانم به خاطر توفیق خدمت دوباره که به من دادند تشکر کردم .در حال صحبت با آقا بودم که خانمی تقریبا شصت ساله سمت من آمدند و گفتند : 《 برایم دعاکن خانم جان ، امروز برای یک حاجت بزرگ آمدم ، تا حاجتم را نگیرم ازاینجا نمی روم .》 با لبخند به ایشان گفتم :《 عزیزم ، الاهی حاجت روا بشوید ، اگر برایتان خیر باشد مطمئن باشید که با دست پر بر می گردید .》 اشک از گونه هایش جاری شد و گفت : 《 دلم روشن است ، آمدم از آقا خونه بگیرم ، برای تنها پسرم ، همیشه نمازهایش اول وقت است ، خیلی خوب است . یک پسر دارم ، ولی اجاره خانه و خرج زندگی برایش سخت است .》
یک دفعه یاد جلسه هفتگی قرآن محله مان افتادم ، یکی از هم جلسه ای ها ، حاج خانمی تنها بودند که طبقه بالای خانه شان بزرگ و دو خواب با امکانات کامل بود و گفته بودند اگر یک خانم و آقا و اهل نماز باشند و بچه داشته باشند ، طبقه بالای خانه ام را رایگان می دهم ، زندگی کنند ، تا وقتی خودم زنده ام . بعدش هم وصیت می کنم تا خانه نخریده اند کسی کارشان نگیرد ، همینجا باشند.
به آن خانم چیزی نگفتم ولی با چشمم مواظب بودم گمش نکنم . شماره حاج خانم جلسه مان را گرفتم و قضیه را برایشان تلفنی گفتم . حاج خانم از پشت گوشی گریه می کرد و می گفت : 《عزیزم منتظر زنگ بودم . دیشب همسر مرحومم به خوابم آمد و گفت که امام رضا (ع) خودش برایت مستاجر می فرستد ، زود برو پیش آن خانم که با پسرش تماس بگیرد .کسی که امام رضا (ع) شفاعتش را بکند ، دعای مادر پشتش است و تحقیق نمی خواهد . بلافاصله رفتم پیش آن مادر و برایش همه چیز را تعربف کردم . هر دو گریه می کردیم و مادر با پسرش تماس گرفت و گفت : 《 پسرم ، امام رضا (ع) برایت خانه فراهم کرد .اول ، بیا حرم و از آقا تشکر کن ، بعد با هم پیش حاج خانم برویم .》من آن روز یک ساعت زودتر رفته بودم ، که حکمتش همین کار خیر بود .
امروز با صدای زنگ خانه ، در آیفون ، تصویر آشنا دیدم ، همان حاج خانم بود .با عجله پایین رفتم . بغلم کرد و روبوسی کردیم . گفت : 《 پسرم همسایه تان شده است .》
یا امام رضا (ع) ممنون لطف و کرمتان .
♦️ #عضو_شوید 👈 گمنام_313
#حلاوت_خدمت
حلاوت خدمت
✏️۲۱
دخترم ده سال بود که ازدواج کرده ولی بچه دار نمی شد.
برای درمان به هر دکتری ، حتی سنتی و دارو گیاهی ، در شهرهای مختلف مراجعه کرده بود ، اما فایده ای نداشت.
دامادم تصمیم به تجدیدفراش داشت .دل شکسته ی دخترم و اشکهایش آزارم می داد و روزگار بدی داشتیم،
شیفت برداشتم و از کرمان به مشهد آمدم . از باب الجواد (ع) وارد حرم شدم ، گریه امانم نمی داد .از حضرت خواستم این گره را باز کند . چون همه دکترها گفته بودند که غیرممکن است و درمان نمی شود. دامادم وضع مالی خوبی داشت و خیلی هزینه دوا و درمان داده بود و مشخص شده بود که دختر من مشکل دارد.
شب شده و شیفت به پایان رسیده بود . در حال خارج شدن از حرم و حرکت به سمت مهمانپذیر بودم که به ذهنم رسید به دخترم زنگ بزنم . زنگ زدم و گفتم :《 عزیزم باب الجوادم . 》 دخترم گریه می کرد و می گفت الان شوهرم به جلسه خواستگاری رفته است . دلداریش دادم و گوشی را سمت حرم گرفتم .
برای یک مادر خیلی سخت است که گریه های جگر گوشه اش را بشنود و نتواند کاری بکند.
تا تلفن را قطع کردم ، زانوهایم سست شد و روی زمین نشستم .گفتم :《 آقا دیگر طاقت ندارم ، از مشهد نمی روم اگر قرار است خانه ی دخترم خراب شود ، بمیرم و پایم به کرمان نرسد.》
فقط توی هق هق هایم آقا را به جان جوادش قسم دادم . در حال و هوای خودم بودم که دیدم خانمی سراسیمه و با اشک پیش من می آید.
گفت :《 پسرم گم شده است .》 سعی کردم آرامش کنم و تا دفتر پیداشدگان همراهیش کردم . در داخل دفتر ، پسرش را دید که روی صندلی نشسته بود و گریه می کرد.او را بغل گرفت و خدا را شکر کرد و از خادمین دفتر هم تشکر کرد. صورت من را بوسید و گفت : 《 من این پسر را از امام رضا(ع) گرفتم.》
می دانستم آقا عنایت خاص به من دارند .
یک دفعه دستانش را بالا برد و گفت :《 الهی به حق جواد آقا (ع) همه بی بچه ها فرزنددار شوند .》
دلم لرزید و آمین گفتم .
آن خانم از حاجت من خبر نداشت . با خودم گفتم اقا جوابم را امشب دادند.
خیلی آرام شدم و از حرم بیرون رفتم . توی راه بودم که گوشیم زنگ خورد ، عروسم بود.
گفت :《 مادر ، زهره حالش بدشده است ، او را به بیمارستان بردیم . 》منم گفتم :《 سپردمش به امام رضا جانم 》 . همان شب در بیمارستان پرستار ها به دخترم می گویند که باردار است .
درصورتی که از آخرین آزمایشش و قطع امیدکردن کامل دکترها فقط یک هفته می گذشت ، ولی دختر من یک ماهه حامله بود ...
الانم دو پسر دو قلو دارد و می دانم که این فقط عنایت و معجزه آقا است.
♦️ #عضو_شوید 👈 گمنام_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری | روز امام رضا علیهالسلام
امام رضا علیهالسلام:
در ماه رمضان خدا را بخوانيد و از او بخواهيد كه روزههايتان را بپذیرد و شما را موفق به طاعت و دوری از معصيت گرداند.
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
♦️ #عضو_شوید 👈 گمنام_313
#بیو
مَنمیخواهَمـحُسینےبمٰانَموحُسینےبمیرَم...💔
🌱| @gomnam313
.
شہیدههمبتوانشداگرخداخواهد
خدابرا؎سـنگرچآدر،فـرماندههآداردジ💛!
#چادرانھ🦋
🌱| @gomnam313