پُست نگهبانۍ رو
زودتر تَرک ڪرد!
فرمانده گفت :
۳۰۰تا صلوات جریمته!
چند لحظه فکر ڪرد.
وگفت: برادرا بلند صلوات!
همه صلوات فرستادن
گفت: بفرما
از۳۰۰ تا هم بیشتر شد😂
#طنز_جبهه
طنز جبهه😃🍃
💬به سلامتی فرمانده
◽️دستور بود هیچ کس بالای ٨٠ کیلومتر سرعت، حق ندارد رانندگی کند! یک شب داشتم میآمدم كه یکی کنار جاده، دست تکان داد نگه داشتم سوار كه شد،🙂
◽️گاز دادم و راه افتادم من با سرعت میراندم و با هم حرف میزديم! گفت: میگن فرمانده لشکرتون دستور داده تند نرید!🙄😒 راست میگن؟!🤔
◽️گفتم: فرمانده گفته! زدم دنده چهار و ادامه دادم: اینم به سلامتی فرمانده باحالمان!!!😄 مسیرمان تا نزدیکی واحد ما، یکی بود؛ پیاده که شد، دیدم خیلی تحویلش میگيرند!!😟
◽️پرسيدم: کی هستی تو مگه؟! گفت: همون که به افتخارش زدی دنده چهار...😶😨😂
#فرمانده_مهدی_باکری
#طنز_جبهه😍🌱🤍
#طنز_جبهه
یه بچه بسیجی بود خیلی اهلِ معنویت و دعا بود...🌻
برای خودش یه قبری کنده بود.
شب ها می رفت تا صبح با خدا راز و نیاز می کرد!😊🤲
ما هم اهل شوخی بودیم😆
یه شبِ مهتابی🌙 سه، چهار نفر شدیم توی عقبه...😜
گفتیم بریم یه کمی باهاش شوخی کنیم!😅
خلاصه قابلمه ی گردان را برداشتیم😂🥘
با بچه ها رفتیم سراغش...😃
پشتِ خاكریز ِ قبرش نشستیم. 😣
اون بنده ی خدا هم داشت با یه
شور و حال خاصی نافله ی شب می خوند. دیگه عجیب رفته بود تو حال!🥺🤲🏻
ما به یکی از دوستامون که
تنِ صدایِ بالایی داشت،
گفتیم داخل قابلمه برای این که
صدا توش بپیچه و به اصطلاح اِکو بشه، 😉
بگو: إقرَاء😲
یهو دیدم بنده ی خدا تنش شروع کرد به لرزیدن😅
و به شدت متحول شده بود 😨
و فکر می کرد براش آیه نازل شده! 😢
دوست ما برای بار دوم و سوم هم گفت: اقراء😊
بنده ی خدا با شور و حال و گریه گفت: چی بخونم ؟؟!!!😳😂
رفیقِ ما هم با همون صدای بلند و گیرا گفت :
باباکرم بخون! 🙄😂