5.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️معترضان در آلمان وارد نمایندگی پوشاک زارا شدند .
این شرکت چند روز پیش پیکر شهدای فلسطینی مسخره کرده بود
https://eitaa.com/joinchat/572653785C8e4e33e857
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تنها جایی که یه پناه جلو روت
و یه قوت قلب پشت سرت داری
بین الحرمینه...❣
صلی الله علیک یا مولای
یااباعبدالله الحسین (ع)
و صلیاللهعلیکیا مولاتی
یا فاطمه الزهرا(س)🖤
#فاطمیه
شب تون فاطمی ✨
راهتون حسینی ✨
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
تا آتش جاهلیت افروخته شد
قرآن نبی درآن میان سوخته شد
ای وای بهحال آنکه پشت در بود...
وقتی در و دیوار به هم دوخته شد
✍مرحوم استاد #سیدرضا_مؤید
↳
السلامعلیک یا ایتها الصدیقهالطاهره(س)✨️
سیاهپوش کردن قسمتهایی از شهرک امام خمینی(ره)توسط اعضای بسیج پایگاه ثامن المهدی(عج) بمناسبت فرا رسیدن دههدوم فاطمیه
انشاالله از دستان پرخیر وبرکت حضرت مادر(س)بهترینها رو هدیه بگیرید🤲🏼
لینک گروه شهرک امام خمینی(ره)رو به اشتراک بگذارید👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/572653785C8e4e33e857
#تلنگرانہ
همسرفرعون!
تصميمگرفتڪہعوضشہ؛وشُدیڪـےاززنانوالاۍبھشتے ...
پسرنوح!
تصميمـےبراۍعوضشدننداشت ...
غرقشدوشُددرسعبرتےبراۍآیندگان...
☝️🏻اولےهمسريڪطغيانگربود...!
✌️🏻ودومـےپسـریڪپيامبــر....!
براۍعـوضشدنهيچبھانھای
قابلقبولنيست...
اينخۅدتهستےڪہتصميممۍگيرۍ
#اِللَّھُمَّعَجِلݪِوݪیَڪَاݪفَࢪُج
🌷 ما افسانه نیستیم🙂✌️
دخترم در کلاسهای تابستانی شهرک محل سکونت ما یعنی شهرک ارتش تهران شرکت میکرد.
یک روز یک گلسینه هدیه گرفت که عکس شهیدی روی آن بود.
آخر شب، گل سینه روی زمین افتاده بود. پایم رفت روی سوزن آن و حسابی خون آمد.
بعد از پانسمان، گلسینه را برداشتم و باعصبانیت انداختم توی سطل زباله.
آخر شب طبق روال هرشب سریال ترکیهای را دیدم و خوابیدم.
من اگر هر کار اشتباهی انجام دهم اما نمازم را سر وقت میخوانم.
صبح حدود ساعت پنج بود. بعد از نماز صبح مشغول تسبیحات بودم که احساس کردم یک جوان روبروی من نشسته!!
نفهمیدم خوابم یا بیدار، اما آن جوان که صورتش پیدا نبود به من گفت:
❌سریالهایی که میبینی افسانه است. اما ما افسانه نیستیم. ما با شما هستیم.
باتعجب گفتم: شما کی هستی؟
گفت: تصویر من روی گلسینه بود که انداختی توی سطل.
دویدم و رفتم داخل سطل را گشتم.
تصویر یک شهید بود که زیر آن نوشته بود: #شهید_ابراهیم_هادی
خیلی برایم عجیب بود. بهطور اتفاقی رفتم سر کمد کتابخانه.
دیدم کتابی به نام سلام بر ابراهیم لابهلای کتابها است. کتابی در مورد همین شهید. مشغول مطالعه شدم. خیلی جالب بود. شوهرم را صدا زدم و پرسیدم که این کتاب کجا بوده؟
گفت: چند روز پیش توی اداره به ما هدیه دادند.
هر دو جلد کتاب را آن روز خواندم. خیلی عالی بود.
صبح روز بعد؛ بعد از نماز به بهشت زهرا رفتیم. ساعتی را در کنار مزار یادبود او بودم.
🦋حالا او حقیقت زندگیم شده. دیگر سراغ افسانههای ماهواره نمیروم. #حجاب و نمازم نیز کاملاً تغییر کرده.
📙یاران ابراهیم. اثر گروه شهید هادی