🌼🌿
من سختترین کار زندگیام درس خواندن است.
از #درس متنفرم! اما چه میشود کرد که این درس خواندن #تکلیف من است و قطعاً همهی تکلیفهای انسان سخت و طاقتفرساست.
پس من برای مبارزه با نفسم، میجنگم و درس میخوانم و این تلخی و سختی را تحمل میکنم تا تکلیفم را انجام داده باشم.
#شهید_مصطفی_چمران
🌼🌿
چقدر این نگاه زیباست 👌👌
در آغاز #سال_تحصیلی کاش تمام دانشآموزان و دانشجویان و طلاب، این جملات را سرلوحهی اندیشهی خود قرار دهند.
پیش به سوی #ایران آباد و قوی و سربلند
با تحصیل باانگیزه و پرتلاش.
🌿🌸🌿🌸
❣ #عــند_ربـهم_یــرزقون
🌱خدایا از بد کردن آدمهایت شکایت داشتم به درگاهت اما شکایتم را پس میگیرم ...
من نفهمیدم! فراموش کرده بودم که بدی را خلق کردی تا هر زمان که دلم گرفت از آدمهایت، نگاهم به تو باشد ..
گاهی فراموش میکنم که وقتی کسی کنار من نیست، معنایش این نیست که تنهایم ...
معنایش این است که همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت ...
با تو تنهایی معنا ندارد!
ماندهام تو را نداشتم چه میکردم ...!
🌹دوستت دارم، خدای خوب من
#شهید_مصطفی_چمران
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#شهید_مصطفی_چمران:🌷
#بیایید_انقلابی_باشیم
راستی بیایید انقلابی باشیم، از گذشته ها هم می گذرم،انتظاری ندارم که کسی در گذشته انقلابی گری خود را ثابت کرده باشد،بیایید از امروز ما انقلابی باشیم،من حاضرم،اگر شما هم حاضرید بسم الله. بیایید از نظر اخلاقی معیارهای اسلامی را اجرا کنیم. از نظر فداکاری،همه وجود خود را برای خدا و مردم بدانیم و همه مصالح خود را فدا کنیم.
از نظر زندگی، همه تعلّقات مادی حیات زندگی اشرافی، اسراف بازی، تجملات و همه زرق و برق زندگی را فراموش کنیم و با درویشی و علی وار زندگی کنیم.
بیایید کار کنیم، فداکاری کنیم، شعار ندهیم، تهمت نزنیم.
عقب ماندگی خود را سرکوفت به دیگران نزنیم، به جای آنکه خود را مواخذه کنیم،دیگران را متهم ننماییم.
#سبک_زندگی_اسلامی_ایرانی
#در_محضر_شهداء
#شهید_مصطفی_چمران🌷
خدایا، هنگامی که شیپور جنگ طنین انداز میشود، قلب من شکفته شده و به هیجان در میآید، زیرا جنگ مرد را از نامرد مشخص میکند!
#در_محضر_شهداء
💔
در دنیا، به چیزهای كوچکی خوش حال می شوم كه ارزشی ندارند و از چیزهایى رنج می برم كه بی اساسند.
این خوش حالى ها و ناراحتیها دلیل کم ظرفیتى
من است.
دستنوشته های #شهید_مصطفی_چمران
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
#اولین_و_آخرین_نماز_شهید
✍یه لات بود تو مشهد. داشت میرفت دعوا شهید چمران دیدش، دستشرو گرفت و گفت اگه مردی بیا بریم #جبهه.
🍁به #غیرتش برخورد و به همراه شهید چمران رفت جبهه. تو جبهه واسه خرید سیگار با دژبان درگیر میشه و با دستبند میارنش تو اتاق شهید چمران.
🍁رضا شروع میڪنه به #فحش دادن به شهید چمران، وقتی دید ڪه شهید چمران به فحش هاش توجه نمیکنه. یه دفعه داد زد ڪچل با توأم!
🍁شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت: چیه؟ چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا، چه #سیگاری میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید.
🍁رضا ڪه تحت تأثیر رفتار شهید چمران قرار گرفته میگه: میشه یه دوتا فحش بهم بدی؟! ڪشیده ای، چیزی!
شهید چمران: چرا؟ رضا: من یه عمر به هرڪی #بدی ڪردم، بهم بدی ڪرده. تاحالا نشده بود به ڪسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه!
🍁شهید چمران: اشتباه فڪر میڪنی! یڪی اون بالاست، هرچی بهش بدی میڪنم، نه تنها بدی نمیڪنه، بلڪه با خوبی بهم جواب میده. هی #آبـرو بهم میده. گفتم بذار یه بار یڪی بهم فحش بده بگم بله عزیزم. #یکم_مثل_اون_بشم.
🍁رضا جاخورد و رفت تو سنگر نشست و زار زار #گریه میکرد. اذان شد، رضا #اولین_نماز عمرش بود. سر نماز موقع قنوت صدای گریش بلند بود، وسط نماز، صدای سوت #خمپاره اومد. صدای افتادن یکی روی زمین شنیده شد رضا اولین و آخرین نماز عمرش را خواند و پرکشید...!🕊
#شهید_مصطفی_چمران
#درس_اخلاق
#خاطره
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄