eitaa logo
گناباد۲۰؛اخبار و صدای مردم گناباد
5.9هزار دنبال‌کننده
56.8هزار عکس
14هزار ویدیو
509 فایل
اخبار گناباد و مطالب عمومی ارتباط با ادمین: @gonabad20 @gonabad2020 🔹 تبلیغات @gonabad20
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 🌸 مراسم پرفیض دعای روحبخش ندبه 📆 مورخ جمعه ۷ دی ماه ۱۴۰۳ 🕌 مسجد النبی(ص) 🎤 با نوای برادر جاه طلب 🔹شورای فرهنگی (ص) گناباد 🔸هیئت مذهبی ❇️ به صدای مردم گناباد(گناباد٢٠) بپیوندید👇 https://t.me/+VGmYXSUiNZs4OTdk 🆔 @sedayegonabad20 🔰در همراه ما باشید 👇 https://eitaa.com/gonabad20ir
زمانی که آیت‌الله شهید شیخ حسین غفاری را در سال چهل و سه و در ماه مبارک رمضان دستگیر کردند در یکی از جلسات، وقتی سرهنگ مولوی معروف، قاتل مردم تهران سیگار می‌کشد، آیت‌الله غفاری به او می‌گوید: آقا چرا سیگار می‌کشی؟ مگر نمی‌دانی ماه رمضان است؟ مگر شاه دستور داده بی‌دین باشید؟ یک سرگردی که آنجا بود می‌گوید: ایشان مریض هستند که روزه می‌خورند، مولوی گفته بود: نخیر من اصلاً مریض نیستم و عمداً روزه را می‌خورم. آیت‌الله غفاری با حالت تندی به او گفت: حیف که الان به من دستبند زده‌اید اگر دست‌هایم باز بود چنان با تو برخورد می‌کردم تا بفهمی توهین به مقدسات دینی تاوانش چیست؟ عاقبت آن عالم مجاهد و شجاع در روز ۷ ماه دی سال 1353 در زیر شکنجه‌های گوناگون در سیاه‌چال زندان به شهادت رسید. جنازه‌اش را به شهر قم آوردند و تا وادی‌السلام قم باشکوه تمام و با حضور علما و طلاب و اهالی مبارز قم تشییع شد و پس از دفن در مراجعت از مراسم دفن در خیابان خاکفرج مردم علیه رژیم شاه شعار دادند ۷ ماه دی سالروز شهادت آیت‌الله غفاری گرامی باد @gonabad20ir
قسمت‌هایی از جشن بزرگ کودک ووالدین (پرواز بادبادکها) در شهرمقدس کاخک به همت هیات ورزشهای همگانی اداره ورزش وجوانان وبا استقبال کودکان وخانواده ها وتقی لطفی چهره طنز پرداز شهرستان گناباد ۷دیماه ۱۴۰۳ @sedayegonabad20
19.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. اینجا است ... منطقه سکونت سوری با وضعیت اسفبار سکونت😔 در شرایط بسیار سخت🥶 🌿 @kalamabeheshti
کتاب «آتش مبارک» برداشتی عارفانه از زندگی و شیوه ی انتخاب عاشقانه ی شهدای کربلاست. اگر تا کنون آشنایی شما با شهدای کربلا تنها شنیدن نام مبارکشان بوده، پیشنهاد می کنیم با خواندن این کتاب، با چگونگی انتخاب مبارکشان آشنا شوید توصیه می کنیم در هنگام مطالعه ی این کتاب، خلوت کوتاهی با هر یک از شهدای معرفی شده داشته باشید و عاشقانه ترین تعابیر قرآنی را در نگاه این شهدا به امام حسین علیه السلام، به تماشا بنشینید. این کتاب نوشته آقای صداقت هست اگه کسی خواست سفارش بده شمار تماس جهت سفارش 09366568475 ❇️ به صدای مردم گناباد(گناباد٢٠) بپیوندید👇 https://t.me/+VGmYXSUiNZs4OTdk 🔰در همراه ما باشید 👇 https://eitaa.com/gonabad20ir
🟢 تصویری دیدنی از خیابان غفاری گناباد قبل از تخریب @gonabad20ir
گناباد۲۰؛اخبار و صدای مردم گناباد
⚽️شروع رقابت بین دو تیم فجر بیدخت و امید نیشابور در ورزشگاه آزادی گناباد ❇️ به صدای مردم گناباد(گنا
✅پیروزی ارزشمند فجر در روز حضور پرشور فوتبال دوستان گنابادی در لیگ برتر فوتبال استان فجر بیدخت 2-0 امید نیشابور ❇️ به صدای مردم گناباد(گناباد٢٠) بپیوندید👇 https://t.me/+VGmYXSUiNZs4OTdk 🆔 🔰در همراه ما باشید 👇 https://eitaa.com/gonabad20ir @gonabad20ir
❇️ چند اصطلاح از گویش گنابادی که فارسی اصیل دری است را با هم مرور می کنیم تا از دهان نیفتند و فراموش نگردند. 🔸 برای نحوه تلفظ درست آنها حروف لاتین (فونوتیک) هر یک از اصطلاحات را آورده ایم. 🔸 بعضی از این این اصطلاحات ممکن است استعمال نشوند و به کلی منسوخ شده باشند ولی تعدادی از آنها هنوز در بین قدیمی تر ها بکار برده می شود. ▫️ - اَرْمو بِه دِلْ (armu bedel). آرمان به دل. ▪️ آرزو به دل. حسرت به دل. به آرزو نرسیده. ناکام. بر دل ناگوار مانده. در بیمرغ می گویند «اَرْمو وَر دِل». ▫️ - اَزْ اُوْ گُذِشْتَه (az aow gozešta). از آب گذشته. ▪️ میوه یا خوردنی که به شهر دیگری برده باشند. تعارفی است به این معنی است که نمک آن (با گذشتن از آب) گرفته شده که نمک گیر نشوید. بقول احمد شاملو هر چیز خوردنی که از شهر و دیار دیگری رسیده یا از راهی دور با خود آورده باشند، بی ‌این‌که لزوماً از دریا یا آب گذشته باشد. ▫️ - اَزْ اُوْ گِرِفْتَه (az aow gerefta). از آب گرفتن. ▪️مال بی زحمت و رایگان بدست آوردن. اصطلاح «اَز اُو بِنِگِرُفتِیُمی»، از آب نگرفته ام. یعنی ارزان و مفت نیست. وقتی می گویند که خریدار کالایی را مفت یا ارزان می خواهد ▫️ - اَزْ بِرْتَنْگْ اَویزو (az bertang avizu). از کنار بدن آویزان. ▪️از گرده آویزان. کنایه از آدم مفت خور و مزاحم. وبال گردن که از قبل دیگران بهره کشی می کند. ▫️ - اَزْ پِیْ دِلْ (az pey del). از پشت دل. ▪️از روی بی میلی. بدون رغبت. با بی حوصلگی و با بی انگیزگی کاری را سرسری انجام دادن. ▫️ - اَزْ پیشِ خَطِر (az piše xater). از پیش خاطر. ▪️آنچه در خاطر هست. به قرار معلوم. آن طور که پیداست. وقتی از تصمیم دیگران مطلع نباشند در حال ابهام می گویند. ▫️ - اَزْ پیشْ گِرِفتَه (az piš gerefta). از پیش گرفتن. ▪️به معنی انجام دادن و عادت داشتن است. گاه در آن نوعی تکرار و روال و عادت ناخوشایند و خودخواهانه هست. کار بدی از پیش گرفتن، یعنی کار بدی را تکرار کردن. ▫️ - اَزْ تُوْ وَشِدَه (az tow vašeda). از تاب باز شدن. ▪️۱- خسیسی را کنار گذاشتن. با تمام توان هزینه کردن. مانند: «دِ عَروسونِ دُختِرِش خُب اَز تُو وَشِدَه بِدِش» در عروسی دخترش خوب از تاب باز شده بود. یعنی خیلی دست و دلبازی کرده بود. ۲- اگر بر دل اطلاق کنند کنایه از سست شدن و ضعف دل و بی حال و بی رمق شدن. مانند: «دِلُم از تُو وَشو»، دلم از تاب باز شد. یعنی (از شدت درد) بیحال و بی رمق شدم. ▫️ - اَزْ جو چِکُّنْدَه (az Ju čekkonda). از جان چکاندن. ▪️کنایه از پراندن عیش و خوشی. حال نشاط و خوشی کسی را بر هم زدن. مانند: «عَروسو اَز جونِ ما بِچِکّی»، عروسی از جانمان چکید. یعنی عروسی بر ما تلخ شد. یا می گویند: «اَز دِماغِ ما بِدَر اومِدی». از بینی مان در آمد. به همان مضمون. ▫️ - اَزْ خُوْ دِخِطیکْ (az xo de xetik). از خود به خطیک. ▪️خاطیِ به خود مشکوک. کسی که خطایی کرده و به رفتار خودش مشکوک است. کسی که گمان می برد دیگران از خطای او آگاه و ناخرسندند و رفتار آنها را برای خود کنایه دار و طعنه آمیز می انگارد. ▫️ - اَزْ دِلْ وَرومِدَه (az del varumeda). از دل برآمدن. ▪️تمایل پیدا کردن. راضی شدن و قبول کردن چیزی. رضایت و تن دادن به کاری که هرچند باب میل نباشد. ▫️- اَزْ دَهْ وَ نُه (az dah va noh). از ده به نُه. ▪️به ناگاه. به صورت غیر مترقبه و دور از انتظار. هنگام بیان حرفی نامتعارف و نامعقول که باعث تعجب شود می گویند. کار غیر عقلانی مانند بر هم زدن توالی اعداد، تعجب آور و عجیب است. ▫️- اَزْ شَکْ بِدَرْ شِدَه (az šk be dar). از شک بیرون شدن. ▪️ناخواسته و بی اختیار مرتکب کاری شدن. بی اراده و بدون تصمیم پیش آمدن. مانند: «اَز شَکُّم بِدَر شِدی»، یعنی غیر ارادی بود. ناخواسته انجام شد. 🔸 توضیح: در تیله بازی به انگشتانی که با آنها تیله را گرفته و پرتاب می کنند «شَک» می‌گویند. مثل چله ی کمان که برای گرفتن و رها کردن تیر است. وقتی ناخودآگاه تیله از میان انگشتان پرتاب می‌شود، می‌گویند: «اَز شَکُّم بِه دَر شِدی» یعنی: نا خواسته تیله رها شد. به نظر می رسد واژه «شک» هم از کلمه «شست» منشعب شده باشد. ▫️- اَزْ صَدْ مِنْ وَ یَگْ مِنْ (az sad men va yag men). از صد من به یک من. ▪️کنار گذاشتن غرور و هیاهوی جوانی. از جاه و جلال خود دست کشیدن. وقتی بر اثر گذشت زمان از شکوه و بلندپروازی کسی کاسته می شود این را می گویند. ▫️- اَزْ مَرِگْ نِبِدَه (az mareg nebeda). از مرگ نبودن. ▪️با مرگ و نابودی بیگانه بودن. کنایه از محکم و بادوام بودن چیزی. به کالایی میگویند که عمر طولانی و دوام زیاد دارد. ◀️ برگرفته از کتاب فرهنگ لغات و اصطلاحات گناباد (میرزاده) @gonabad20ir
❇️ چند اصطلاح از گویش گنابادی که فارسی اصیل دری است را با هم مرور می کنیم تا از دهان نیفتند و فراموش نگردند. 🔸 بعضی از این این اصطلاحات ممکن است استعمال نشوند و به کلی منسوخ شده باشند ولی تعدادی از آنها هنوز در بین قدیمی تر ها بکار برده می شود. ▫️ - اَرْمو بِه دِلْ (armu bedel). آرمان به دل. ▪️ آرزو به دل. حسرت به دل. به آرزو نرسیده. ناکام. بر دل ناگوار مانده. در بیمرغ می گویند «اَرْمو وَر دِل». ▫️ - اَزْ اُوْ گُذِشْتَه (az aow gozešta). از آب گذشته. ▪️ میوه یا خوردنی که به شهر دیگری برده باشند. تعارفی است به این معنی است که نمک آن (با گذشتن از آب) گرفته شده که نمک گیر نشوید. بقول احمد شاملو هر چیز خوردنی که از شهر و دیار دیگری رسیده یا از راهی دور با خود آورده باشند، بی ‌این‌که لزوماً از دریا یا آب گذشته باشد. ▫️ - اَزْ اُوْ گِرِفْتَه (az aow gerefta). از آب گرفتن. ▪️مال بی زحمت و رایگان بدست آوردن. اصطلاح «اَز اُو بِنِگِرُفتِیُمی»، از آب نگرفته ام. یعنی ارزان و مفت نیست. وقتی می گویند که خریدار کالایی را مفت یا ارزان می خواهد ▫️ - اَزْ بِرْتَنْگْ اَویزو (az bertang avizu). از کنار بدن آویزان. ▪️از گرده آویزان. کنایه از آدم مفت خور و مزاحم. وبال گردن که از قبل دیگران بهره کشی می کند. ▫️ - اَزْ پِیْ دِلْ (az pey del). از پشت دل. ▪️از روی بی میلی. بدون رغبت. با بی حوصلگی و با بی انگیزگی کاری را سرسری انجام دادن. ▫️ - اَزْ پیشِ خَطِر (az piše xater). از پیش خاطر. ▪️آنچه در خاطر هست. به قرار معلوم. آن طور که پیداست. وقتی از تصمیم دیگران مطلع نباشند در حال ابهام می گویند. ▫️ - اَزْ پیشْ گِرِفتَه (az piš gerefta). از پیش گرفتن. ▪️به معنی انجام دادن و عادت داشتن است. گاه در آن نوعی تکرار و روال و عادت ناخوشایند و خودخواهانه هست. کار بدی از پیش گرفتن، یعنی کار بدی را تکرار کردن. ▫️ - اَزْ تُوْ وَشِدَه (az tow vašeda). از تاب باز شدن. ▪️۱- خسیسی را کنار گذاشتن. با تمام توان هزینه کردن. مانند: «دِ عَروسونِ دُختِرِش خُب اَز تُو وَشِدَه بِدِش» در عروسی دخترش خوب از تاب باز شده بود. یعنی خیلی دست و دلبازی کرده بود. ۲- اگر بر دل اطلاق کنند کنایه از سست شدن و ضعف دل و بی حال و بی رمق شدن. مانند: «دِلُم از تُو وَشو»، دلم از تاب باز شد. یعنی (از شدت درد) بیحال و بی رمق شدم. ▫️ - اَزْ جو چِکُّنْدَه (az Ju čekkonda). از جان چکاندن. ▪️کنایه از پراندن عیش و خوشی. حال نشاط و خوشی کسی را بر هم زدن. مانند: «عَروسو اَز جونِ ما بِچِکّی»، عروسی از جانمان چکید. یعنی عروسی بر ما تلخ شد. یا می گویند: «اَز دِماغِ ما بِدَر اومِدی». از بینی مان در آمد. به همان مضمون. ▫️ - اَزْ خُوْ دِخِطیکْ (az xo de xetik). از خود به خطیک. ▪️خاطیِ به خود مشکوک. کسی که خطایی کرده و به رفتار خودش مشکوک است. کسی که گمان می برد دیگران از خطای او آگاه و ناخرسندند و رفتار آنها را برای خود کنایه دار و طعنه آمیز می انگارد. ▫️ - اَزْ دِلْ وَرومِدَه (az del varumeda). از دل برآمدن. ▪️تمایل پیدا کردن. راضی شدن و قبول کردن چیزی. رضایت و تن دادن به کاری که هرچند باب میل نباشد. ▫️- اَزْ دَهْ وَ نُه (az dah va noh). از ده به نُه. ▪️به ناگاه. به صورت غیر مترقبه و دور از انتظار. هنگام بیان حرفی نامتعارف و نامعقول که باعث تعجب شود می گویند. کار غیر عقلانی مانند بر هم زدن توالی اعداد، تعجب آور و عجیب است. ▫️- اَزْ شَکْ بِدَرْ شِدَه (az šk be dar). از شک بیرون شدن. ▪️ناخواسته و بی اختیار مرتکب کاری شدن. بی اراده و بدون تصمیم پیش آمدن. مانند: «اَز شَکُّم بِدَر شِدی»، یعنی غیر ارادی بود. ناخواسته انجام شد. 🔸 توضیح: در تیله بازی به انگشتانی که با آنها تیله را گرفته و پرتاب می کنند «شَک» می‌گویند. مثل چله ی کمان که برای گرفتن و رها کردن تیر است. وقتی ناخودآگاه تیله از میان انگشتان پرتاب می‌شود، می‌گویند: «اَز شَکُّم بِه دَر شِدی» یعنی: نا خواسته تیله رها شد. به نظر می رسد واژه «شک» هم از کلمه «شست» منشعب شده باشد. ▫️- اَزْ صَدْ مِنْ وَ یَگْ مِنْ (az sad men va yag men). از صد من به یک من. ▪️کنار گذاشتن غرور و هیاهوی جوانی. از جاه و جلال خود دست کشیدن. وقتی بر اثر گذشت زمان از شکوه و بلندپروازی کسی کاسته می شود این را می گویند. ▫️- اَزْ مَرِگْ نِبِدَه (az mareg nebeda). از مرگ نبودن. ▪️با مرگ و نابودی بیگانه بودن. کنایه از محکم و بادوام بودن چیزی. به کالایی میگویند که عمر طولانی و دوام زیاد دارد. ◀️ برگرفته از کتاب فرهنگ لغات و اصطلاحات گناباد (میرزاده) منبع: 🔹 کانال گناباد قدیم 🆔 🔰در همراه ما باشید 👇 https://eitaa.com/gonabad20ir @gonabad20ir
سلام و عرض ادب🌹 متاسفانه چند روز پیش در گناباد یک منزلی دچار آتش سوزی شده و تمامی وسایل های منزل در آتش سوختند و نابود شدند😔 از شما خیر عزیز تقاضا کمک داریم🙏 در تصور هم سخته که لباس ها، میز، فرش، بخاری، وسایل آشپزخانه و تمامی وسایل ها در آتش سوخته باشد و یک هم وطن وهم شهری از کمترین امکانات برای زندگی محروم باشند😔 این خانواده همچنان منتظر کمک های مالی شما هستند🙏🙏 در صورت امکان مبلغ مورد نظر خود را به شماره کارت زیر واریز نمایید🙏🌹 ۵۰۲۹۰۸۱۰۷۲۷۰۹۵۳۴ به نام هیئت عقیلة العرب با تشکر🌹 🔹هیئت عقیلة العرب ❇️٢٠- صدای مردم گناباد👇👇 💠 @gonabad20ir در همراه ما باشید 👇 https://eitaa.com/gonabad20ir