#روز_جانباز
#میلاد_امام_حسین_علیه_السلام
ماییم و قلب پرخون،افسانه ایم و افسون
لیلاے گشته مجنون،ما را مبین به خوارے
📝#شعر:استاد شمس ساقی
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
به نام خدا
#روز_جانباز
#میلاد_امام_حسین_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
(روز جــــانبــــاز گـــرامــی بــاد.)
« دلاور »
شـرمنــدهام دلاور ، گــر دسـت و پــا نـــداری
امـــا در ايــن زمـــانـــه ، معنــــاى اقتــــداری
در راه حفــظ میهــن رفتـی به جنــگ دشمــن
من هرچه دارم از توست از من بگو چه داری؟
جز یک دل شکسـته، بیدسـت و پـا و خسـته
گرچه شدی فــرامــوش ، اما تو مــانــدگــاری
خـاک وطــن بــه همــت، از دشمنــان گـرفتـی
نگــذاشــتی کـه حتـیٰ ، دشمــن بَــرد غبـــاری
کردی حماسه در خــون ، در جنگ دشمن دون
در کوه و دشت و هامون، الحق که افتخــاری
تـــو يـــادگـــار جنـگـی ، جنـگـیِ بـی تفنـگـی
رزمآوری زرنگـــی ، هــــر چـنـــد پـــا نـــداری
پـای تــو روی میــن از مــردانـگی شد از کـف
آرامشی کـه داریــم ، از تــوسـت یـــادگـــاری
از دل نــرفتــهای تــو گـــر دلشکسـتهای تــو
بــا آنکه خســتهای تـو چون کـــوه اســتواری
گـویـم من از زبــانــت از نــای نیمــه جــانــت
بــر مــردم زمــانــت ، بــی هیـــچ انتظــــاری :
ماییــم و قلب پــرخــون افسانهایم و افسون
لیــلای گشته مجنــون ما را مبـین به خــواری
مـن "ساقی" غمـیـنام ، بــا عشـق همنشـینام
بــا جـــام آتشــینام ، از ســر بـــرم خمــــاری
📝شعر:استاد سید محمدرضا شمس(ساقی)
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
࿐❁🍃🌹🍃❁࿐
☜گلواژه هاے اهل بیت(ع)
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
به نام خدا
یا حسین(ع)!
عاشقانت میدانند که تنها با شور حسینی است که میتوان شیرینی ایمان را چشید.
میآیی و در دیدار آفتابی تو، خلایق قد میکشند؛ اما بلندی مقام تو فراتر از پندار ماست.
میلاد تو، آغاز صبحی است که در آن، آفتاب به اشتیاق تماشایت پلک میگشاید تا اولین زائر هر روز تو باشد.
«ولادت امام حسین(ع) بر همگان مبارک باد🌺🍃».
@maddah_1367
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
به نام خدا
#میلاد_فروزنده
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_ابالفضل_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
࿐❁🍃🌹🍃❁࿐
خندید گل باغ ولا دیشب و امشب
شدجلوه کنان نورخدادیشب وامشب
از جلوه ی رخسارحسینی و ابوالفضل
گردید منور دل ما دیشب و امشب
در خانه زهرا و علی کرده تجلی
خورشید و مه ازمشرق لا دیشب امشب
از عطر خوش روی جوانان بهشتی
گردیده جهان روح فزا دیشب وامشب
از یمن وجود دو گل گلشن طاها
شدطرف چمن غالیه سا دیشب وامشب
میلاد دلارای حسین ست و ابوالفضل
گل کرده دو خورشید لقا دیشب وامشب
تنها نه ملایک همه در وجد وسرورند
عالم شده در شورونوا دیشب وامشب
تا پرده گرفتند مه و مهر ز رخسار
شد خیمه ی خورشید بپا دیشب و امشب
در قرب حریم حرم یار مقیم اند
هم قبله وهم قبله نما دیشب و امشب
ازمرحمت ساقی و ازدولت سقا
دادند به ما آب بقا دیشب وامشب
با باور توحید و تولا و تبری
رفتیم به محراب دعا دیشب وامشب
ازموهبت ماه گرانمایه ی شعبان
خواندیم خدا را به خدا دیشب وامشب
درجشن دو میلاد فروزنده فرازا
گفتیم غزلهای رسا دیشب وامشب
« میلاد فرخ فال سرور آ زادکان حضرت امام حسین (ع) وسردار عشق و ایثارو فتوت قمر منیر بنی هاشم حضرت عباس وسید سجاد زین العابدین (ع) بر آزاد گان جهان وشیعیان حضرتشان مبارک باد.»
📝شعر:استاد فراز مردانی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
࿐❁🍃🌹🍃❁࿐
☜گلواژه هاے اهل بیت(ع)
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
به نام خدا
#مدح_میلاد_حضرت_عباس_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
࿐❁🍃🌹🍃❁࿐
مادر مــاه بنــیهاشـــم ! قـمـــر آوردهای
نخـــل امیـــد ولایـــت را ثمـــر آوردهای
بـحــر مـوّاج کـــرامــت را گــهـر آوردهای
کلک صنـــع کــبــریایی را اثـــر آوردهای
هر چه در وصفش بگویم خوبتر آوردهای
بــر امیــرالمــؤمنیــن زیبــاپســر آوردهای
این پسر شمشیر و شیر عترت پیغمبر است
پای تا سرحیدر است وحیدر است وحیدر است
این پسر دست علی دست علی دست خداست
این پسر یک مطلع الانــوار مصبـاح الهداست
این پسر تـا حشــر ثــاراللّهیان را مقتداست
این پسر قربانــی کـوی حسین از ابتـداست
این پسر دست خدا با دست از پیکر جداست
این پسر روح حسین ابن علی «روحی فدا»ست
این پسر ماهی است در بین دو مهرِ فاطمه
این بـود باب الحسین و باب حاجات همه
بیت مولا، بـاغ جنّت، یاسمن، عباس توست
روح غیرت، جان آزادی به تن، عباس توست
هاشمیّـون را چـراغ انجمـن، عبـاس توست
وارث شمشیر و دست بوالحسن، عباس توست
ملجـأ و بـاب المراد مرد و زن، عباس توست
بتشکن: مولا علی، لشکرشکن: عباس توست
این خداوند ادب، عبد خداوند است و بس
در شجاعت، در وفاداری، نظیرش نیست کس
کیست عباس آن که وجه الله محو روی اوست
آل هاشـم را همه دل در کمند موی اوست
غـرق گل از بوسـۀ دست خدا بازوی اوست
ذوالفقـار فاتـح خیبـر، خــم ابـروی اوست
نخـل سرسبـز ولایت قامت دلجـوی اوست
آبـروی آبرومنــدان ز خــاک کوی اوست
از دل گهـواره تـا امـواج خون در علقمه
لحظهای غافل نگردید از حسین فاطمه
آفتـاب طلعـتش خورشیـد رخســار حسین!
دیــدن رخســار او، تکــرار دیــدار حسین!
از شـب میــلاد بـودش دل، گرفتار حسین!
نقد جان در دست و سرگردان به بازار حسین!
با سر و با دست و چشم و تن خریدار حسین!
حامـی و سـردار و سقّـا و علمــدار حسین!
با وجود آن که خود مظلوم ظالمسوز بود
مثل حیدر عابد شب بود و شیر روز بود
مـادر سـادات زهــرا خوانده خود را مادرش
حیــدر کـرّار میخوانــد حسیـن دیگـرش
عمّـۀ ســادات مــیبالد کـه باشد خواهرش
ایستـاده بـا ادب حتّـی ادب در محضـرش
آفـرینش تـا قیــامت تشنــهکام ساغرش
حاجت کونین جوشیده است از خاک درش
در حریمش اکتفا کردن به یک حاجت کم است
کم مخـواه از او کـه او بـاب المراد عالم است
او کـه بــا مــاه جمـالش عالمآرایـی کند
او که بر خاکش سرافرازی جبینسایی کند
او که بی وی عشق هم احساس تنهایی کند
او کـه بـر خیـل شهیـدان نیـز آقایی کند
آل عصمت را ز اشـک دیـده سقـایی کند
خون خـود را وقف بر گلهای زهرایی کند
جسم و جان و چشم و دست و سر دهد در راه دین
گـل کنـد تقدیـم ثـارالله از زخـم جبین
اوست سقایی که در آغـوش دریـا سوخته
هم زده آتش به دریا، هم به صحرا سوخته
همچو شمعی در شـرار دل سراپا سوخته
آب گشتــه در میــان آب و تنها سوخته
مشک هم از اشک آن لبْتشنهسقا سوخته
مثـل تصویــرِ لــبِ فــرزند زهرا سوخته
اشک صد ایّوب میجوشد به یاد صبر او
تـا قیـامت آب مـیگردد به دور قبر او
ای خـدا را تیـغ بــران در نیـامِ اهلبیت!
ای علــی را شیــر غران در کنام اهلبیت
ای بــه رخسـارت تجـلاّی تمـام اهلبیت
ای مقامت در صـف محشـر مقام اهلبیت
هم به «نفسی انت» فرمودت امام اهلبیت
هم بـه شمشیـرت نوشته انتقام اهلبیت
میرسد روزی که حق را باز هم یاری کنی
بـاز، بازآیـی و بـر مهـدی علمداری کنی
تشنهای و چشم ما دریا به پایت ریخته
دل رویِ دل در حـریم با صفایت ریخته
فیض روح الله در صحن و سرایت ریخته
همچو باران استجـابت از دعایت ریخته
اشـک ثـارالله روی دستهـایت ریخته
بال حورالعیـن رویِ پای گدایت ریخته
جوشد از خاک درت اشک مناجات همه
بیشتر باشد به کویت عرض حاجات همه
مهر تو دین من، آیین من، ایمان من است
زخمهـای پیکـرت آیـات قـرآن مـن است
پای تا سر دردم و خاک تو درمان من است
با تو بودن از ولادت دین و ایمان من است
ذکر «یا عبّاس» درمان تن و جان من است
دست من خالی و مدحت درِّ غلطان من است
نیستم قابل که گویم «میثم» کوی توام
هر که هستم یا ابوفاضـل ثناگوی توام
📝شعر: استاد حاج غلامرضا سازگار
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
࿐❁🍃🌹🍃❁࿐
☜گلواژه هاے اهل بیت(ع)
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
به نام خدا
#میلاد_حضرت_اباالفضل_العباس_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
࿐❁🍃🌹🍃❁࿐
امشب از تشنگی سخن دارم
که از آن آب در دهن دارم
همه جویای آب و من عطشم
جز می تشنگی دگر نچشم
چه اگر آب راز نعمت هاست
تشنگی نیز فوق لذت هاست
هرکس از آب تا سخــن راند
لــذت تــشنــگی نمــی داند
فلک در دست نوح تشنگی است
شب میلاد روح تشنگی است
کیست آن نوح تشنگی عباس
چیست آن روح تشنگی عباس
شده امشــب ز نور این اختر
آســمان مدیــنه روشــن تر
وه ز ام البنین که با لبـخـــند
کرده تقدیم حیدر این فرزند
لب شـــیر خــدا ثــنا گویش
مست از بوسه های بازویش
نیست معصوم و پور معصوم است
عمر را در حضور معصوم است
عبد و مجذوب جلوه ی خالق
بر امام زمان خــود عاشق
پرچم عشق تا حسین افراشت
از رجال و نسا دو عاشق داشت
آن دو حق باور و حسین شناس
که یکی زینب و یکی عباس
سنجش عقل با ابالفضل است
نغمه ی عشق یا ابالفضل است
نیست عباس جز سوای حسین
که بــود خلقــتش برای حسین
غـیــرت جــاودانه ی تاریــخ
در شـجــاعت یگانــه ی تاریخ
چون علی در جدال بدر و حنین
شاهــد قهـــرمانیــش صفــیـن
بر ســر آســمان علــم زده است
صــف صفــین را بهم زده است
انــدر آن رزمــگاه رعـــب آور
پیش چشـــمان مات دو لشــکر
نوجوانــی نقــاب بر صـــورت
بوســه ی آفتـاب بــر صــورت
قــامــت او به اعـــتدال علـی
رجـــز و حــمله اش مثال علی
اسب اورا هــلال بســته نعــال
عمر او در حــدود هفـــده سال
هــمه را محـــو تــرک تازی کرد
بـس که با تیغ و نیزه بازی کرد
صحنه را چون برای رزم آراست
بانگ هل من مبارزش برخواست
همــه از آن دلیــر ترســیــدند
مرگ راچون به چشم خود دیدند
زد مــعــاویـــه زآن مــیـــان آوا
بر شجــاعـــی به نام بوشـعــثا
که بـلرزیـــد بنــد از بـندش
آن نگون بخت وهفت فرزندش
رفته در جنـگ و برنـگــردیدند
همه در خون خویش غلـطیدند
بعدازآن کس به صحنه پانگذاشت
چون کسی جرات جدال نداشت
دشمن و دوســت در تماشایش
همه محـــو دلاوری هـایش
کآن جوانــمــرد سرفــراز آمد
به مـیان ســپــاه باز آمد
در کنــــار پــدر قـــرار گرفت
پدرش نیــز در کــنــار گرفت
از رخش تا علــی نقاب افکند
وز رخ ماه او حجــاب افکند
دیده ها خیره گشت در عباس
کس نبود آن جوان مگر عباس
عظمت هـای حیدری او را
شد نمایان به ظـهر عاشورا
کز حرم بانگ العطش بشنفت
خواند او را به بر امامش و گفت
ای علمــدار مـن بـــرادر من
ای تو پشت و پناه لشکرمن
تشنگی از حرم گرفته مجال
روبه میدان ولی نه بهر جدال
به سوی علقــمه شــتاب آور
بهر طفلان تشـــنه آب آور
آن زمان بود کآن زغیرت مست
مشک بردوش و رایت اندر دست
تاخت سوی شـریعه توسن را
منهزم کــرد خیل دشمــن را
گام در ســاحل فــرات نهاد
مهر بر چشــمـه ی حیات نهاد
درجهادی که جسم وجان میداد
باز هم باید امتحان میداد
امتحانــی که فــوق باور بود
چون کمال جــهـــاد اکبر بود
در دو دنــیایش آبــرو دادند
بهترین نمــره را بــه او دادند
دست درآب و پای بر سر نفس
گه در عشق کوفت گه در نفس
نفس گفــتا برای خیر و صلاح
آب خوردن بــرای تست مباح
عشق گفت این ثواب را بگذار
تشنه برگرد و آب را بگذار
نفس گفتا بنــوش آب و بمان
تابگیری ز جـــان خصم امان
هان بیا ترک تــرک اولی کن
تشنگی را به آب سودا کن
او در آن گیرو دار عقل وجنون
که ز دریا چسان روم بیرون
زآن طرف روح انبــیاء عزیز
قدسیان عرشیان ملائــکه نیز
همچو مقداد و بــوذر و عمار
حمزه و زید و جعفر طیار
نگران جمله تا که او چــه کند
از پی حفظ آبرو چـــه کند
آب چون ریخت بر زمین عباس
همه گفتند آفــــرین عباس
📝شعر: سید رضا موید
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
࿐❁🍃🌹🍃❁࿐
☜گلواژه هاے اهل بیت(ع)
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒