─━⊰••┅═❃﷽❃═┅••⊱━─
#حماسه_سلام_فرمانده
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
عزیز این دوران سلام فرمانده
تو ای مرا جانان سلام فرمانده
مطیع امر رهبرم ، آری
غلام کوی حیدرم ، آری
برای او چو قنبرم ، آری
تویی مرا ایمان سلام فرمانده
عزیز فاطمه بود ، ناصر
به عصر غیبتش منم ، حاضر
شدم به درگه خدا ، شاکر
تو ای گل قرآن سلام فرمانده
رهبر ما که جان بود ، در تن
جبهه ی حق بود ازو ، روشن
خاک وطن ز قدرتش ، گلشن
صفای این بستان سلام فرمانده
امام راحلم بود ، در یاد
دلم به یاد کربلا ، افتاد
بر سر کافران کشم ، فریاد
بده مرا فرمان سلام فرمانده
فتح و ظفر دمیده شد ، ما را
پرچم دین به قُله زن ، یارا
بزن به قلب جاده ها ، پا را
بگو تو در توفان سلام فرمانده
نوشته اقتدار تو ، گردون
مقاومت ز تو بجا ، اکنون
بزن صلای عاشقی ، افزون
بده ندا با جان سلام فرمانده
دلاورم. برادرم ، برخیز
تو با عدوی دین حق ، بستیز
که می رود به دست تو ، پائیز
دمد گل بستان سلام فرمانده
شعر: حاج محمود تاری «یاسر»
۱۴۰۱/۳/۳
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📍« نشر بدون ذکر منبع جایز نمیباشد ».
گلواژههاے اهلبیت (ع) ─━•••⊰═•••❃❀❃•••═⊱•••━─
─━⊰••┅═❃﷽❃═┅••⊱━─
#امام_صادق_علیه_السلام
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
((یا مولای یا جعفر بن محمد مدد))
از حـدیــث لوح می آید مقامـات اینچــنین
که ندارد هیچ کـس جزتو کرامات اینچـنین
مانده درتوصیف یک شأن توابیات اینچنین
سالها محکوم عشق توســت، نیات اینچنین
تا ابد مـرئــوس مــاییم و ریاســـت با شما
نازشــصت هرکـــسی مارا رســـانده تا شما
انقلاب علـــم، با کــرسی درســت پا گرفت
بحـــث و استـــدلال از عصـرشما بالاگرفت
فقـه ما از نور فقـــه جعفـــری مـعنا گرفت
میشود جزء مفاخر هرکس اینجا جا گرفت
راه گـــم کــــرده کـــنارت راه پیدا میـکـند
از دمــــت پیر زنـی کار مسیـحــــا میـکـند
آبــروی پرچـــــم در اهـتــــزاز مـا تـویی
از بقیــــه بی نـیازیمـــو نـــیاز مـا تـویی
ما هــمه اهـــل نمازیـــمو نمـــاز مــا تویی
پس شفاعت کن که تنها چاره ساز ماتویی
بانی ترویـج عاشورا تویی! پس بی گمان،،،
خانه ات یعنی حسینیه شماهم روضه خان
مجلس درست شلوغ وخانه ات خلوت شده
سهـــم تو درایـــن دیار آشنــا غربت شده
بازهم پشـــت دری لبریـــز جمعیــت شده
خـــانه امن الهـــی ســلب امنیـــت شده
آتشی از خانه ی زهـرا به این در هم رسید
ارث دست بسـته حیدر به جعفر هم رسید
پیـــرمـــرد شهر از دارالعــباده رفتـــنیست
نور حــق با عده ای ابلیس زاده رفتنیست
دستهایش بسته شدپس بی اراده رفتنیست
بی عمامــه بی عـــبا پای پیــاده رفتنیست
کوچه درکـوچه به پشت اسب حالا میدوی
پیش چشــم مردمــی بی عــار تنها میدوی
گرچه کوچه گردی ودست توبندسلسله ست
راستی آقا بگو دور شــما هــم هلهله ست؟
راستی بر پای تو از خــار صحرا آبله ست؟
راستی آقا دلـت دلواپــس یک قافله ست؟
راستی اهـل و عیالت را اســـارت میبرند؟
چادر و روبنده از آنـــها به غـارت میبرند؟
نه کسی اینجا ز ســرها معجری را میکشد
نه کسی با تازیانـه خــواهـــری را میکشد
نه کسی از پشـت موی دختــری را میکشد
نه کسی بر گـــردن تو خـنجــری را میکشد
نیزه داری هم اگرباشد سری بر نیزه نیست
قلب هجده پاره ی پیغمبری بر نیزه نیست
شعر:سید پوریا هاشمی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📍« نشر بدون ذکر منبع جایز نمیباشد ».
گلواژههاے اهلبیت (ع) ─━•••⊰═•••❃❀❃•••═⊱•••━─
─━⊰••┅═❃﷽❃═┅••⊱━─
#شعر_آیینی
#شهادت_امام_صادق_ع
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
مولای من سـلام خدا هدیه محضـرت
گلبــوســـه ی ملايـکة الله بـر درت
یا صــادق الائـمــه که قـــران ناطــقی
عــالــم فــدای آن نفــس روح پـرورت
تا ازتوکسب فیض کنند ای شکوه علم
زانـو زننـد خیـل ملک پای منــبـرت
بر کرسی خـطابه لبـت چـونکه باز شد
باغ بهشـت مصـطـفـوی شـد معـطـرت
از تو گــرفـت درس بصـیـرت ابوبصیر
صدها زراره کاتـب و اندیشـه گسترت
سرچشمه ی زلال حقیقت کلام توست
شدجرعه نوش،علم وفضیلت زکوثرت
معراج توست علم ودر آن سـیرنورشد
هفـت آســمان عــالم معـــنا مسخــرت
تنهاجهاد،عرصه ی شمشیروتیغ نیست
روز ازل جهــاد سخـــن شــد مقــدّرت
در دسـت تو کــتاب خدا بود ذوالفـقار
فقه و اصول ، نـیزه و شمشیر دیگـرت
مدیون توسـت مکـتب شیـعه الی الأبد
در ایـن جهـاد ، لطف خــدا بود یاورت
دشـمن که بسـت دسـت یداللهـی تو را
رد شــد تمــام خــاطره ها از بـرابـرت
رفتــی ســرِ بـرهــنه و پـای پیـاده لیک
سیلی نخوردپیش تودرکوچـه همسرت
در طول عـمر ، داغ فــدک با دل تو بود
می زد حـدیث حـــادثه زخــم مکـررت
باشد بـرای اهل ولا ، جـلوه ی حضــور
در گوشـــه ی بقیـــع ، مــزار مطــهـرت
گاهـی نگاه کــن بـه دل بیقـــرار مـن
دست «کمـیل »دامن تو ، جـان مادرت
شعر: کمیل کاشانی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📍« نشر بدون ذکر منبع جایز نمیباشد ».
گلواژههاے اهلبیت (ع) ─━•••⊰═•••❃❀❃•••═⊱•••━─
─━⊰••┅═❃﷽❃═┅••⊱━─
#زمینه
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
نـه ســنـگ مــزاری
نه یک ســـایه بـانی
نه شـمع و چــراغی
نه یک روضه خوانی
بمیــرم مــزار تو ندارد نـشــان
بود زائــرت تنــها امـــام زمـان
((واویلا واویلا واویلا))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
اگرغصه خوردی
مصیبت کشیدی
اگر پشت مرکب
پیـاده دویــدی
لباس تنت دیگر به غارت نرفت
کسی از عزیزانت اسارت نرفت
((واویلا واویلا واویلا))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شـبیــه رقــیــه
به دنبال مرکب
پیاده کشـاندند
تو را نیمه شب
فدای دل خـون و دل مضطرت
که عمامه افتـاده ز روی سـرت
((واویلا واویلا واویلا))
شعر: امیر حسین الفت
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📍« نشر بدون ذکر منبع جایز نمیباشد ».
گلواژههاے اهلبیت (ع) ─━•••⊰═•••❃❀❃•••═⊱•••━─
─━⊰••┅═❃﷽❃═┅••⊱━─
#شهادت_امام_صادق_ع
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
«شهادت امام جعفر صادق(ع) تسلیت باد»
آسمان امشب مگر خالی ز ماه و اختر است
کاین چنین تاریک وخامش بزم چرخ اخضر
است
پرتو ِ ماه و فــروغ اختــران و نور شمس،،،
گویی از روز ازل در چــاه ظلمت اندر است
بر تن دامـاد کــیوان از چـه نیلی جامه شد؟
وزچه برفرق عروس زهره مِشکین معجراست
جــای گل ، انـدر گلـستان خار جانفرسا بُوَد
جــای بلبـل ، نالـه و آوای زاغ منکــــر است
هر طرف بانگ و نوایی جانگزا آید بـه گوش
گوییا روز قیامت شد که بر پا محشــر است
هر طرف غمـدیدهای بر سرزنان با اشک و آه
از فــراق دلبـر جــانان ، به جــانش آذر است
دل پریشان،دیده گریان،سینه سوزان،موکنان
جمله ابنای بشـر دیدم به کـوی و معبر است
شیعیان از مردو زن در شهر و برزن، نوحهگر
هریکی برخاک غم افتاده خاکش برسر است
در همین اندیشــه بودم کز چـه طوفانی الیم
کشـــتی آمـــال ما در بحر غم غوطهور است
ناگـــهان آمـــد ندا از ســاحت قـــدّوســیان :
کای گروه شیعیان! قــتل امـــام جعفــر است
صـادق آل محمّــد (ص) مظهـر احـکام دیـن
کزوجودش مذهب ثانی عشَر مستظهر است
(شمس قمّی) در غــم منجــی دیـن احمدی،،،
نوحهگرهم جنّ وانس وحضرت پیغمبر است
شعر: شادروان سید علیرضا شمس قمی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📍« نشر بدون ذکر منبع جایز نمیباشد ».
گلواژههاے اهلبیت (ع) ─━•••⊰═•••❃❀❃•••═⊱•••━─
─━⊰••┅═❃﷽❃═┅••⊱━─
#غزل
#امام_صادق_علیه_السلام
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
« غــروب صبـح صـادق »
باز ما را چـشمهای از اشــک جاری دادهاند
روز و شــب خاصیــت ابــر بـهاری دادهاند
سینه شدکانون آه و دیده شد دریای اشک
آب و آتش باز با هــم دســت یاری دادهاند
درغروب صبح صادق، ماه پنهان کرد روی
شـبنشــینان فلک را بیقـــراری دادهاند
بر زمین سیل بلا جـاری نشــد، یا قدسیان
آســمان را در عــزایش بــردباری دادهاند؟
کعبه هم، درهجر اسماعیلِ زهرا،ندبـه کرد
زین ســبب او را ردای سوگــواری دادهاند
شد شهید آخر، مسیحایی که از انفاس او
دانـش و دین را قوام و اسـتواری دادهاند
پیـــروان مـذهـب این آفــتاب عشــق را
معــرفت آموخـتند و رسـتگاری دادهاند،،،
شد پریشان، خـاطرِ صدیقۀ زهــرا که دید
از نمـک مرهــم برای زخـــم کاری دادهاند
دل بدین گلشن چه میبندی پس از تاراج
گل؟
این چـــمن را آب از بیاعتــباری دادهانـد
سرمه کن خاک بقیعش راکه در آن آستان
عـرشیــان را رتــبۀ خـدمتگزاری دادهاند
شب که تاریک است آنجا، پرتو مهتاب را
در گـــذرگاه نســیم آییــنهداری دادهاند
گر چــراغ لالهای روی مزار او نســـوخت
لالهها پایان به این چشمانتظاری دادهاند
آب شد شــمع وجودش پشت دیوار بقیع
هـر کــه را پروانۀ شب زندهداری دادهاند
تا محبان را فـــراخــواند به پابوس امـام
اشــکهای مــا به دل، امیــدواری دادهاند
شعر: محمدجواد غفورزاده (شفق)
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📍« نشر بدون ذکر منبع جایز نمیباشد ».
گلواژههاے اهلبیت (ع) ─━•••⊰═•••❃❀❃•••═⊱•••━─