هدایت شده از اشعار شادروان شمس قمی
(السّلامُ عَلیكَ یا امیرالمؤمنین)
#مدح
#عید_ولایت
#عید_غدیر_خم
#امیرالمؤمنین
(غدیریه)
چون رسول الله بشارت یافت از حیّ مبین
تا وصی خویش سازد شیر حق یعسوب دین
کرد تدبیری که امّت بعدٍ آن منجی خلق
در صراط مستقیم افتند با علم الیقین
بعد حج آخرین در عرصهی خمّ غدیر
داد فرمان توقف ، همرهان را آن امین
منبری کرد از جهاز اُشتران برپا سپس
رفت بر بالای آن منبر ، رسول راستین
بُرد بالا دست دامادش علیّ مرتضی
زآن سپس فرمود یاران! امر حق این است این
هر که را مولا منم باشد علی مولای او
بعدِ من جز این علی نبوَد امیرالمؤمنین
در غدیر از سوی یزدان شد وصیّ مصطفی
تا که کامل کرد دین را ، آن امام المتقین
زآیهی "الیوم اکملت" از کمالِ لطف حق
گشت دین، کامل به فرمان علی، مولای دینپ
مدّعی از خدعه شد تسلیم در انظار خلق
گفت : بخٍ بخٍ از آن قدر و جاهِ بی قرین
با علی بیعت نمود آن خائن بیعت شکن
نامسلمانی نمود آغاز ، بین مسلمین
از عداوت با قساوت ، آن ولیُ الله را
منزوی کرد از محبان تا شود مَسندنشین
از علیّ عالی اعلا چو مُشتق نام اوست
با علی دشمن شدند از فرط جهل و کفر و کین
اُف به دنیا باد و آن دنیاپرستان دنی
دشمنان دین حق ، آن فرقهی پست و لعین
عاقبت زاعجاز آن خیرالفتیٰ ـ شیر خدا
روبهان رسوا شدند و محو گشتند از زمین
رشتههای آرزوشان پاره شد از خبث ذات
دستشان کوتاه شد از دامن حبل المتین
لعن و نفرین تا ابد بر آن گروه بی حیا
هم به رهپویان آن قوم ضلالت آفرین
کعبه اول بود اگرچه خانهی پروردگار
بعدِ میلاد علی ، شد قبله گاه مسلمین
زین فضیلت "لافتی" در شأن وی فرمود حق
کز فتوت "ذوالفقار"ش دین حق را شد معین
"لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار"
هست بی شک در مقام ابن عمّ ِ یا و سین
گر نبودی مرتضی کی مَرحب از پا میفتاد
با وجود قلعهی خیبر که بُد حصن حصین
ضربت مولا علی بر پای عَمرو عبدود
افضل از ثقلین شد در خندقِ فتح المبین
گر نبودی در شب هجرت علی یار نبی
کافران بودند بر قتل رسول اندر کمین
گر نبودی جنگ های پنج سال رهبری
میگرفت از آب نور و گرمی آن مرد گزین
تا ابد اسلام میشد حکم فرما در جهان
گر فَراغت داشت آن مولای بی مثل و قرین
دید در معراج، احمد ، کأن شه عرش آشیان
داشت عِلم اولین و آخرین در آستین
جمله آثار علی در لیلة الاسرا بدید
میهمان درگه حق ، رحمة للعالمین
(شمس قم) وصف غدیر از گفتهی دشمن بخوان
سیر کن در "الغدیر" و معجز مولا ببین
گر قلم باشند اشجار و مرکب بحرها
نیست کافی شرح فضلش تا به روز واپسین.
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi
هدایت شده از شمس (ساقی)
((اَلسَّلامُ عَلَیكَ یَا اَمِیرِالْمـُؤمِنـِین))
ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا
#مدح
#عید_ولایت
#امیرالمؤمنین
#عید_غدیر_خم
"مقصد خلقت"
خدا ز خلــق جهان، جـز تو انتظار نداشت
جهــان، بــدون وجــود تــو اعتبار نداشت
تو کیستی که خـدا گفـت جمـلهی "لـولاك"
تو کیستی که خدا جــز تو انتظار نداشت
ز خلق ارض و سما نیست مقصـدی جز تو
بــدون خلقـت تـو ، آسمــان قــرار نداشت
هــوا بــدون هــوای تــو بود بـی جــریــان
زمین بـدون تو بر گِرد خود مــدار نداشت
بــرای آن کــه خــدا تـا تــو را بـه بـــار آرد
بهــانه ای به جز از خــلق بیشمار نداشت
تویـی تــو ، علــت ایجــاد خلقــت عــالــم
وگرنه از عــدم اینجا کسی گـــذار نداشت
بغیر ذات تو در "کعبــه" کس نشد "مولود"
کسی بجــز تو مقــامی درین دیـار نداشت
اگرچــه هسـت طـــلا، شـئ پــر بـهـــا امــا
به نزد گـوهــریان، بی علــی عیــار نداشت
به جــز علــی چه کسی بود لایــق مــردی؟
خدا جــز او بخــدا مَــردِ ذوالفــقار نداشت
تویی نتیجـه ی خلقت، که خـامه ی تقــدیر
به پـرده ی ازلـی، چون تو شاهکـار نداشت
بدون پــرده بگــویــم ، ز خلقـت دو جهــان
برای حضرت حـق، بـیتـو افتخــار نداشت
علـی نبــود اگـر ، بــاغ هــا خـــزان میشد
علـی نبــود اگـر ، فصـل هــا بهـــار نداشت
زنــی که کفــو تو بـاشد خــدا به جز زهــرا
بـــرای همسری تـــو ، بــه روزگـــار نداشت
رسول ، دسـت تو را در "غــدیــر" بــالا بـرد
کـه جــز ولایـت تو ، با کسی قــرار نداشت
گـرفـت بـــاغ ولا ، از تـو میــوه ی توحیـــد
وگـرنـه بـــاغ ولا ، بیتو برگ و بـار نداشت
دریــغ و درد ، کـه بــا تیــغ دشمـنی مــزدور
کـه تـاب تیــغ تـو در وقـت کـــارزار نداشت
بـریخـت خـون تـو در خــانــه ی خـداونـدی
که بهتـر از تـو در این عــالم ابتکــار نداشت
جهـــان ز داغ تــو ، مــاننــد لالـــه میسوزد
که باغی از گلی و شاخی از تو خـار نداشت
اگر که (ساقی) کوثر! جهان تـو را میداشت
ز مَهــد تا به لحـَـد، در جهـان خمــار نداشت
به لوح سیـنه نوشتم خطـی به خامهٔ عشق:
جهــان بدون علــی ، قـدر و اعتــبار نداشت
سید محمدرضا شمس (ساقی)
http://eitaa.com/shamssaghi
"عید سعید غدیر خم مبارک باد."
#مدح
#عید_ولایت
#عید_غدیر_خم
(غوغا در غدیر)
دشت غوغا بود ، غوغا بود ، غوغا در غدیر
موج می زد سیل مردم مثل دریا در غدیر
تشنگی ها بود و طوفان بود و شن بود و غبار
محشری از هرچه با خود داشت صحرا در غدیر
کاروان آرام و بی تشویش لنگر می گرفت
تا بگیرد کاروانسالارشان جا در غدیر
گردها خوابید ، کم کم کاروان خاموش شد
تا پیمبر خود چه خواهد گفت آیا در غدیر
تا افق انبوه مردان صحاری بود و دشت
و سکوتی تا کند آن مرد ، لب وا در غدیر
مَرد اما با نگاهی گرم در چشمان شوق
جست و جو میکرد محبوبش علی را در غدیر
پس به مردان عرب فرمود: «بعد از من علی ـ
هرکه من مولای اویم اوست مولا » در غدیر
گردها خوابیده بود و کاروان خاموش شد
خوانده میشد انتهای قصهی ما در غدیر
در شکوه کاروان آن روز با آهنگ زنگ
بی گمان باری رقم میخورد فردا در غدیر
ای فراموشان باطل ، سر به پایین افکنید
چون پیمبر دست حق را برد بالا در غدیر
حیف ! اما کاروان منزل به منزل می گذشت
کاروان میرفت و حق میماند تنها در غدیر
شاعر : علیرضا سپاهی لایین
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
هدایت شده از اشعار شادروان شمس قمی
((اَلسَّلامُ عَلَیكَ یَـا اَمِیرِالْمـُؤمِنـِین))
ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا
#مدح
#عید_ولایت
#امیرالمؤمنین
#عید_غدیر_خم
(اکسیر ولایت)
تا ز دست ساقی بزم ولا ، ساغر زدم
پشت پا بر زمزم و بر چشمۀ کوثر زدم
تا که از دامان مادر ، اوفتادم بر زمین
دست بر دامان میر مؤمنین حیدر زدم
آری از روز ازل مهر علی بر قلب خود
کیمیاسان، بهر اکسیر ولایت بر زدم
چون به چشم دل خُم پاک غدیرش دیدهام
تا که مست معرفت گردم یکی ساغر زدم
نشئة الاولیٰ عیان دیدم به چشم معرفت
تا صبوحی ، از کف ساقیِ مَه پیکر زدم
از مِی خمخانهی عشقش چشیدم زآن سپس
بَر جم و جامش از آن می، تا ابد آذر زدم
تا شدم از بادهی مِهر و ولایش جرعه نوش
پرچم فرزانگی ، بر گنبد اخضر زدم
محور عدل و کرامت چون علی مرتضاست
چرخ عرفان و طریقت را بر این محور زدم
چون نهادم سر به خاک پای مولا از خلوص
نی عجب کز تاج "کرّمنا" به سر، افسر زدم
در طریق عشقِ آن دلبر ، ز اخلاص عمل
از همه دل بر گرفتم، دم از آن دلبر زدم
چونکه احمد شهر عِلم است و علیاش باب آن
من به کسب علم، سر بر حلقهی آن در زدم
صارم "نصرُ منَ اللَّه" از طفیل لافتیٰ
بر میان فرق بدخواهانِ بد اختر زدم
چون به سر دارد علی فرخنده تاج "هل اتیٰ"
من هم از "مُلکاً کبیرا" افسری بر سر زدم
اژدهای نفس روبَه کیش را غالب شدم
تا دم از شیر خدا ، مولای اژدر در ، زدم
قلعهی اندوه و حرمان را بر افکندم ز بُن
چون قدم ، اندر طریق فاتح خیبر زدم
پرچم " انّا فتحنا " را نمودم پایدار
زآنکه با "فتحاً مُبینا" بر صف لشکر زدم
تا علیٰرغم حسودان برکشیدم تیغ مدح
بر صف هیجا به عشق حیدر صفدر زدم
چون "یداللَّه فوق ایدیهم" بود شایان او
بوسه بر دست خدای اعظم اکبر زدم
ناخدا و رهبر کشتی عالم چون علیست
دل به بحر معرفت ، با مِهر آن رهبر زدم
دم زدم از مدح سلطان سریر ِ "انّما"
از طریق بندگی ؛ نی بهر سیم و زر زدم
زَاسب پیل آسای عشقم مات شد شاه و وزیر
شهسواران را پیاده ، بس ز میدان در زدم
نردبازان وفا را در قِمار عشق دوست
مهرهی آمالشان را جمله بر ششدر زدم
این مباهی بس بوَد کز راه عشق و معرفت
این رقم در مِدحتِ داماد پیغمبر زدم
تا بدانند اهل دل با بیدلی در راهِ دوست
دل به دریای ولای ساقی کوثر زدم
(شمس قم) نور ولا ، تابید دوش اندر دلم
کاین فروغ ایزدی از شمس، روشنتر زدم.
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#عید_غدیر
#کانال_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
تجلّی عشق در غدیر
تا که خورشید ولایت شد درخشان در غدیر
بسته ام ای عشق با آئينه پیمان در غدیر
آیه ی سرسبز اَکْمَلْتُ لَکُمْ شد باروَر
گوئیا نازل شده امروز قرآن در غدیر
تا شود تکمیل دینِ حق تعالا از علی
داده حق بهرِ ولای نور فرمان در غدیر
تا که احمد دستِ حیدر را به دستِ خود گرفت
وادی خُمّ غدیر آمد گل افشان در غدیر
نغمه ی مَنْ کُنْتُ مَوْلا شد بلند از مصطفی
ناگهان آمد برون خورشیدِ تابان در غدیر
باید امروز از طلوع نامِ حیدر آسمان
نور افشانی کند در هر خیابان در غدیر
دل به دریا می زند از شوق دلدار علی
رو به ساحل می رود امروز توفان در غدیر
می رود هر ذَرّه از خاک غدیر خُم به عرش
آسمان هم می شود آئينه باران در غدیر
می رود در قعر آتش ، می شود اهل جحیم
هر که دارد نیّت آشوب و عِصیان در غدیر
جایگاه پاک دامانان بُوَد در بزم عشق
نیست آری جای هر آلوده دامان در غدیر
می شود یاغی ترین فرد بجا مانده ز کفر
هر که باشد در پی ایجادِ طغیان در غدیر
می شود سر زنده در تاریخ با حُبّ علی
هر که باشد در پی دارو و درمان در غدیر
در غدیر ایمان تجلّی کرد بر دستِ نبی
با علی آری تجلّی کرد ایمان در غدیر
پیشِ روی دینِ کامل حیدر کرّار ، نیز
چهره بر خاک مذلّت داشت شیطان در غدیر
بس که از عرشِ بَرین می ریخت گلبرگ امید
بوی عطر و گل گرفته هر بیابان در غدیر
هر منافق چشم گریان دارد از روزِ غدیر
دارد اهلِ دین ولیکن لعلِ خندان در غدیر
بس که نوشیدند از جام ولایت عاشقان
مانده «یاسر» دیده های عشق حیران در غدیر
شعر: حاج محمود تاری «یاسر»
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
"عید سعید غدیر خم مبارک باد."
#مدح
#عید_ولایت
#عید_غدیر_خم
(غدیر خم)
بر من آن روز که خوردم ز می خمّ غدیر
کشف شد قدرت اسرار خداوند قدیر
ساقی از روی چو مه پرده برافکن امروز
کآفتابی زده سر ، از افق خمّ غدیر
مطرب عشق به شور آی و بزن راه حجاز
راست کن از دل عشاق ، نوای بم و زیر
جز علی کیست مقامات نبی را بُرهان
جز علی کیست کنایات نبی را تفسیر
دست او بود که در ، از در خيبر برکند
ورنه هر دست نباشد به جهان خيبرگیر
دل من زندهی جاوید شد از مِهر علی
خارجی گو بنگر لطف مسیحا و بمیر
تا مس جان تو (قدرت) زر خالص گردد
رو ز خاک در ِ فرزند علی ، جو اکسیر
شادروان سید علی رضوی (قدرت)
http://shaeranqom.blogfa.com
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
"عید سعید غدیر خم مبارک باد."
#مدح
#عید_ولایت
#عید_غدیر_خم
(عشق علی)
من نیستم از بادهیِ این بادیه خشنود
کو آتشِ جامی که کُنَد دردِ مرا دود
از شیخ بپرهیز که یک عمْر عمل کرد
برعکسِ همان چیز که خود یکسره فرمود
دلخستهام از خرقه ی موسایی فرعون
دلخستهام از ژستِ خَلیلانهی نَمرود
دلخستهام از شهرِ ریا ، شهرِ تظاهُر
ای شهرِ پُر از رنگ و پر از حاشیه بدرود
باید بروَم شهرِ نجف جایِ من آنجاست
ما را ببَر ای عشق! به سَرمنزلِ مقصود
ای کاش به گیسوی ضریحَش بزنم چنگ
تا چند بسوزیم و بسازیم چُنان عود
گویَند علی میزده صد وصله به کفشَش
ای کاش دلِ خستهی من کفشِ علی بود
گفتند علی کیست؟ همان کعبهی سیار
گفتند علی کیست؟ همان قبلهی موجود
آن کوه تر از کوه تر از کوه تر از کوه
آن رودتر از رودتر از رودتر از رود
آن مرد که مبهوتِ جمالش شده یوسُف
آن مرد که مبهوتِ صدایش شده داوود
یک دانهی انگورِ ضریحَش به لَبَم خورد
دیگر پس از آن این لبِ وامانده نیاسود
هرچند که نوشیدم ازین جام کمی دیر
با هیچ شرابی نشدم مَست چنین زود
قرآن و نماز و حرم و روزه و حج هم
جز عشقِ علی هیچ به عُشاق نَیَفزود
پس ای ترکِ کعبه بگو کیست ، بگو کیست
در خانهی معبود به جز حضرتِ معبود؟!
از بادهی باد است لَبَش تر لبِ دریا
هو میکشد از عشق علی مَست و کف آلود
ما نیز ببینیم همه روی علی را
بر کعبه اگر تکیه زَنَد حضرت موعود...
"محسن کاویانی"
http://shaeranqom.blogfa.com
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
دو روی سکه با هم کیست جز او هدف از خلق آدم کیست جز او
که غیر از اوست لبخندی پر از اه سرافرازی که سر برده ست در چاه
هنرمندی فراتر از هنرمند خداوند هدف های خداوند
فرشته نیست انسانی سراپاست همان که شیخ دنبالش به هرجاست
نه تنها این زمین را ابرو هست که حتی آبروی کعبه او هست
بدون روح او مرده است کعبه به قلبش زخم از او خورده ست کعبه
خلاصه می شود در اسم اعظم به رغم این بزرگی مانده مبهم
اعوذی دائم از بند رجیم است به بسم الله ، رحمن و رحیم است
خودش تفسیر قرآن کریم است جلودارصراط مستقیم است
کلید واژه ی ایاک نعبد که در او نیست آثار از من و خود
به دست نستعین خیبر گشاید به جز نام علی او را نشاید
از ابراهیم برتر در یقین است بدون معجزه تسلیم دین است
سرِ السابقون السابقون او نشانی دقیق یوثرون او
سیاق سوره المومنون او به حق شان نزول یطعمون او
از آدم سینه اش را پیش برده که حتی نان گندم را نخورده
همین نام علی غرق است در خاک به روی خاک افتاده ست افلاک
به نام او خدا نامه گشوده جلوتر از جهان انگار بوده
نمایشگاه او اما غدیر است همین امروز، فردا نه که دیر است
نبی باید علی را دست گیرد که رب هم دست هرچه هست گیرد
ید الله است بالا دست هر دست ولی دست خدا در دست او هست
علی باید بیاید تا خداهم کند بزم عدالت را فراهم
ولایت اوست که اصل نعیم است بدون او مسلمانی یتیم است
نمی گویم که زهرا همسر اوست که البته همین تاج سر اوست
همین بس اینکه جز او حیدری نیست به جز او شهر دانش را دری نیست
در این دنیا که عشقش هم مجازیست و عرفان های نو ابزار بازیست
لباس علم برتن کرده جاهل
حقوق خلق در دستان قاتل
اگر خواهی به پا خیزی علی گو به حبل الله اویزی علی گو
به نام او بر عالم سروری جو علی گوی و علی گوی و علی گو
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#سرود_غدیر_خم
#کانال_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
مصطفی دارد نغمه ی زیبا
والِ مَنْ والا عادِ مَنْ عادا
یا علی مولا ...
این غدیر است و دل بصیر است و
حیدر کرّار بی نظیر است و
هم وزیر است و هم امیر است و
هم بهشت ما ، هم بُوَد طوبا
یا علی مولا ...
بشنوید اکنون گفته ی احمد
بعدِ من باشد مرتضی مقصد
ثُمَّ جَعَلْتَ اَجْرَ مُحَمَّد
در مَوَدّت او ، شد ذَوِالْقُرْبا
یا علی مولا ...
من رسولِ حق او شهِ والا
او بُوَد هارون این منم موسی
احمد و حیدر یک درخت امّا
سائِرُ النّاسِ ، شَجَرٍ شَتّی
یا علی مولا ...
این تویی مولا بر جهان حاکم
نام زیبایت می برم دائم
با تو می گویم لَوْمَةُ لائِم
با تواَم امروز ، با منی فردا
یا علی مولا ...
ای که تو مولا منبع حِلْمی
علم تو باشد فوق هر علمی
حَرْبُکَ حَرْبیِ سِلْمُکَ سِلْمیِ
حَوْلیِ فِی الْجَنَّه ، گفته ی طاها
یا علی مولا ...
از نبی باشد این سخن با ماه
مهر او دارد هر دلِ آگاه
من رَسُولُ الله او وَلیِ الله
من همه گنجم ، او همه دریا
یا علی مولا ...
این علی باشد چشمه ی رحمت
سِرِّ هر علم و سِرِّ هر حکمت
معنی نور و معنی عصمت
کعبه ی جانها ، قبله ی دلها
یا علی مولا ...
هر نَفَس بر گو یا علی یا حق
حق بُوَد با او او بُوَد با حق
با علی آری گشته پویا حق
قلبِ حق جویم ، یا علی گفتا
یا علی مولا ...
آفتاب است و بوتراب است و
آسمان با او هم رکاب است و
در گلستان ها چون گلاب است و
عطر هر لاله ، در دل صحرا
یا علی مولا ...
مردِ محراب و مردِ میدان ها
مردِ ایثار و مردِ احسان ها
مردِ دریا و مردِ توفان ها
این علی حق را ، می کند احیا
یا علی مولا ...
فاتحِ خیبر بت شکن باشد
حیدر صفدر بت شکن باشد
نَفْسِ پیغمبر بت شکن باشد
زاده ی کعبه ، بشکند بت را
یا علی مولا ...
قلبِ حق جویان بی قرارِ او
اقتدارِ دین اقتدارِ او
تیغِ مرحَب کُش ذُوالْفقارِ او
او امام است و ، او امیرِ ما
یا علی مولا ...
هم بُوَد اوّل هم بُوَد آخِر
هم بُوَد باطن هم بُوَد ظاهر
هم بُوَد فاتح هم بُوَد قادر
هم بُوَد دین و هم بُوَد تقوا
یا علی مولا ...
شعر: حاج محمود تاری «یاسر»
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
هدایت شده از شمس (ساقی)
"اَلسَّلامُ عَلَیكَ یَا اَمِیرالْمؤمِنین"
#مدح
#عید_ولایت
#امیرالمؤمنین
#عید_غدیر_خم
(ساقی کوثر)
رخش عدالت ـ اگر سوار ندارد
هست حماری که : اعتبار ندارد
کِلک هنر نیست گر بهدست هنرمند
میشکند چون که ابتکار ندارد
زردی مغرب کجا به رنگ طلوع است
فصل خزان ، رونق بهار ندارد
عدل بوَد لشکر عظیم ممالک
کشور بی لشکر اقتدار ندارد
لشکر اسلام را علیست علمدار
بهتر از او حق به روزگار ندارد
باک نداریم در مصاف کسی که
تیزتر از تیغ ذوالفقار ندارد
ایکه سواری تو بر حمار حماقت!
جز به فلاکت ، تو را دچار ندارد
باد غرورت دهد به بادِ هَریمن
کینهی شیطان ز ما شمار ندارد
وام گرفتم ز بیدل از سر عسرت
بهتر از این بر من افتخار ندارد :
"کینه به سیلاب دِه ز نرمی طینت
سنگ چو شد مومیا ، شرار ندارد"
خلق میازاری از مصالح دشمن
بحر نگونبختیاش کنار ندارد
آنکه کمر کرده خم به نزد ستمگر
آلت دست است و اختیار ندارد
بسکه حقارت پذیر گشته دریغا
جرأت ِ ابراز ِ انزجار ، ندارد
کرده خودش را درون پیله گرفتار
پیلهی خودساخته ، فرار ندارد
هست دلیکه انیس و پیرو اغیار
محض وقاحت بوَد ، وقار ندارد
حیثیتاش چون رَود به باد رذالت
راه ، پس از آن به جز مزار ندارد
دیدهی دل وا نما به روی حقیقت
گر ز گنه ـ دیدهات ـ غبار ندارد
(ساقیِ) کوثر، علی ز خمّ غدیر است
کس به جز او جام خوشگوار ندارد
آن که کند تر لب از شراب ولایش
در دو جهان ، غصه ی خمار ندارد.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
http://eitaa.com/shamssaghi
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#میلاد_موسی_بن_جعفر_ع
#کانال_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
به میمنت میلاد امام موسی بن جعفر (ع)
پیدا به دهر جلوه ی خورشید داور است
یا در طلوع چهره ی موسی بن جعفر است
بر مادر حمیده ی خود دیده بر گشود
یعنی گلی شکفته در آغوش مادر است
شهر مدینه پر شده از عطر روی او
اکنون مدینه از گل رویش معطّر است
این هفتمین ستاره شبهای عاشقی ست
شبهای عاشقی که سراسر منوّر است
ذِالْحَجِّه را چو کعبه منوّر نموده است
با طلعتی که باز فراتر ز گوهر است
هفت آسمان شکفت چو گل از دو چشم او
لبریز عطر و نور ببین مهر خاور است
آمد امام صابر و صالح ، امام عشق
آن گوهر نفیس که از نسل کوثر است
این گوهر نفیس درخشد چو نور ناب
مانند مهر آینه دار پیمبر است
حسِّ عجیب دارد ازین رهگذر جهان
کز یُمن اوست بارش رحمت مکرّر است
بعد از امام صادق و ، در باغسار عشق
جاری ترین نسیم ز زهرای اطهر است
بنوشته عشق با خط زیبا به روی عرش
میلاد با سعادت سرو و صنوبر است
زیباترین شقایق عالم شکفته است
این هفتمین شکوه به گلزار حیدر است
این کودکی که گشت شکوفا به مهد نور
در لاله زار عشق ز هر لاله برتر است
یک ذَرّه از طلوع نگاهش برای ما
با روشنای عالم هستی برابر است
باشد امام صالح و عبدِ خدای خویش
عبدی که کائنات به امرش مسخّر است
او کاظم است مثل پدر ، مثل جدّ خویش
لبریز مهر باشد و شوقش به هر سر است
باب الْحَوائِجی ست که دستان پاک او
در موجی از نسیم کرامت شناور است
هفتم امام نور که از شش جهت رخش
در چشم اهل عرش به خوبی مصوّر است
بگشوده بال دیده ی "یاسر" از آن سبب
این جلوه های نور به چشمش چو شهپر است
شعر: حاج محمود تاری «یاسر»
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─