eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
787 ویدیو
84 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
─‌‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅─‌ : دوس دارم نگات کنم تو هم منو نگا کنی... ─‌‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇─‌ حسیــن ثارالله(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ از همون روزی که من با عشقت آشنا شدم اومــدم تو هیئتـــا سینـــه زن شمــــا شدم ممنونم که رام دادی تو هیئتت ، امام حسین الهـــی بشـــم فــدای غـــربتــت ، امام حسین حسیــن ثارالله(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ یا حسین تا جون دارم میخوام که نوکرت باشم خـــاکِ پــای خــودت  و خـــادمِ  مــادرت باشم تا نفس دارم میخوام ذکر لبم حسین باشه معنــی زندگی و روز و شبــم حسین باشه حسیــن ثارالله(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ چی میشه لحظهٔ مرگم باشی بالایِ سرم توی آخـــرین نفـــس اسم حسـینــو ببرم تو شب اول قبــــرم تو بیای  سراغ من توی تاریکـــی قبـــر من بشی چراغ من حسیــن ثارالله(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ عزتی داده به ما نهضت سرخ و پرچمت آبــرو  و اعتبـــار و داریــم  از مُحـــرّمت هستم از بچگیــام مدیون لطف و کرمت عاقبت بخیــره  هر کس باشه زیر عَلَمت حسیــن ثارالله(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍شعر:رقیه سعیدی(ڪیمیا) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ کانال اشعار ایتا JOin↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5911121076682752517.mp3
4.68M
مران يكدم ساربان اُشتر، ناقه ی زينب رفته اندر گل بده ظالم مهلتی آخر زآنكه دارم من عقده‌‌ها در دل بده مهلت تا بمانم من در كنار اين پيكرِ بي‌سر از آن ترسم ساربان امشب آيد و بُرّد دست‌اش از پيكر ندارد چون طاقت ديدن مادرم زهرا، باب من، حيدر در اين صحرا اي شترداران، ماندنم آسان، رفتنم مشكل شترداران بي‌كفن باشد اين تن مجروح اندرين صحرا مرا نَبوَد معجري ديگر تا كفن سازم جسم اين شه را ندارد چون سايه‌اي بر سر غير خاشاك و جز تَفِ گرما اله من كُن تو آگاهم، كشتي عمرم كي رسد ساحل شتربانان ره خطر‌ناک و کودکان مضطر، ناقه‌ها عريان همي ترسم اي شترداران، از شتر افتند کودکان آخر چرا آخر اين همه تعجيل؟ رحم بنمائيد بر دل طفلان رهِ شام و دشمن اندر پيش، از يتيمانْ من چون شوم غافل شتر‌بانان مهلتي آخر، بهر ما نبود قافله‌سالار نباشد چون مَحرمي ديگر بهر ما زنها غير اين بيمار ندارد او طاقتي ديگر، پيکر بيمارش بود تب‌دار همي‌گويد خاشع و غمگين، کربلا خواهم تا کنم منزل 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ فصل گریه باز هم مـــاه عــــــزا، ماه غـــــم تو آمده فصل گــــریه های ما، ماه محّرم آمده آمدم چشمه ی اشکی تومرا عطا کنی آمــــــدم دل مـرا زائـــــــر کــــــــــربـلا کنی ((یاقتیل العبرات،،، یا اسیرالکربات منکه طوفان زده ام،،، تویی سفینه النجات)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ خیمۀ ماتم تو، میان صحن دل بپاست دل هر ســینه زنی، پُر از نوای نینواست نینـــــوائی شــــــــده ام پُر از نوای ماتمت شکــــــرلله که شــــدم سینه زن محرمت ((یاقتیل العبرات،،، یا اسیرالکربات منکه طوفان زده ام،،، تویی سفینة النجات)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ آبروی دیــــن شده ، جمال لاله گون تو مُحرم گــریه شدم، به یاد حج خون تو ای امـیر کــــعبۀ دل، لک لبیک حسین ای نبی قدرو فضائل،لک لبیک حسین ((یاقتیل العبرات،،، یا اسیرالکربات منکه طوفان زده ام،،،، تویی سفینة النجات)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ای که مرده را دهی،جان زنسیم تربتت عالمی پُر شــــده از، گـرد عـــــزا و غُربتت تا به محشــــر به خــــدا ز قتلگاه اطهرت نغمــــــۀ غریب مــــادر می رسد ز مادرت ((یاقتیل العبرات،،، یا اسیرالکربات منکه طوفان زده ام،،،، تویی سفینه النجات)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر:حاج سید هاشم وفایی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ ناله ای زد شرر بال پروانه را کرده کرب و بلا کنج ویرانه را دختری خون جگر شد فدا یا حسین 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ((یا حسین یا حسین،،،)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ دختری در عزا بهر جـــــانانه شد شعله ی آه او شمع ویرانه شد گشته با او فَلک هم‌نوا یا حسین 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ((یا حسین یا حسین ،،،)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بار دیگر دلی گشته غرق محن در طبق آمده رأس دور از بـــدن شد رقیــــه غمین زد صدا یا حسین 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ((یا حسین یا حسین،،،)) کنج ویران رسید تشنه ای از سفر اشک دختر چکد بر لــــــــبان پــــدر ناله ها از جگـــــــر شد رها یا حسین 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ((یا حسین یا حسین ،،،)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ رأس غرقه به خون شد عیان پیش او تا رود با پدر داده جان پیش او شیون و اشک و آه شد بــــپا یا حسین 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ((یا حسین یا حسین،،،)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر: حاج محمود تاری «یاسر» 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ سیاهپوشان آفتاب به تن داریم ای ماه عزا پیراهن مِشکی که باشد یک نشان از کربلا پیراهن مِشکی چنان سخت است و سنگین داغ عاشورا ببین ای دل که دارد کعبه هم از این عزا پیراهن مِشکی نگاهی ژَرف انداز و ببین عرشِ الهی هم که دارد در غمِ خون خدا پیراهن مِشکی نه تنها ناله دارد حضرت صدّیقه ی اطهر به تن دارد عزیز مصطفی پیراهن مِشکی ازین آتش که می گردد بپا در خیمه ها جانا کند بر پیکر خود نینوا پیراهن مِشکی چه فیضی می برد از آه زهرا اشکریز تو که دارد زین عزا سر تا بپا پیراهن مِشکی ببین عهد و وفا دارد به مولا شیعه ی نابش به تن کرده ازین عهد و وفا پیراهن مِشکی عزا دار حسین بن علی گردیده ایم از غم که بر عاشق دهد لطف و صفا پیراهن مِشکی تمامِ اشکِ تو بر دامنش آب بقا گردد شود یعنی تو را آب بقا پیراهن مِشکی اگر گفتند داغِ کربلا را می خری ای دل بُوَد خود پاسخش قالُوا بَلی پیراهن مِشکی جهنّم را کند خاموش اشکِ بر حسین آری بهشتت را کند تضمین بیا ، پیراهن مِشکی به روی زخمِ دل بگذار مَرهَم از همین پوشش که باشد زخم را عینِ دوا پیراهن مِشکی به دنبال چه میگردی ، اگر خواهی شِفای دل که باشد نزدِ ما دارُالشِّفا پیراهن مِشکی در و دیوار این شهر از سیاهی پُر شده یعنی که پوشیده ز غم بهرِ شما پیراهن مِشکی برای آشنا ســـــوزد وجــــــــودِ آشنا یاران که دارد در غـــم او آشنا پیراهن مِشکی رساندم خویش را در خیمه گاه آل پیغمبر چو شب دارم درین ماتمسرا پیراهن مِشکی سیه پوشِ عزای جدّ خود مهدی ست می دانم چنان مهدی به تن کردیم ما پیراهن مِشکی رسد روزی که جبـــــریل امین در عالَمِ بالا بپوشد از غمِ آن ســـر جدا پیراهن مِشکی مپندارید خاموشش که در ظهر عطش یاران شود با داغداران همصدا پیراهن مِشکی دهد پیغام ما را بر حسین بن علی اکنون بُوَد یک پرچم از داغ شما پیراهن مِشکی شدم مانند «یاســــر» داغدار لاله های وی مرا کرده به داغــــش مبتلا پیراهن مِشکی شعر: حاج محمود تاری «یاسر» 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ آرام گریه کن آخر کمی بخواب چرا گریه می کنی با سیـــــنۀ کــباب چرا گریه می کنی با ناله نبض تو چقـــــدر کُند می زند با بغض در گلو نفســت تُند می زند آه ای رقیه، جان من آرام گریه کن آهسته درسکوت دل شام گریه کن باگریه های خویش قیامت بپا مکن با ناله اینقـــدر پدرت را صـــــدا مکن ترســـــــم برای گـــــریۀ تو سر بیاورند این جــان مانده را ز تنت در بیاورند ای وای من که محشرکبری شروع شد بار دگر قیامــــت عظمـــــا شروع شد آرام شو ز گــــریه وشیون رقیه جان بابا رســیده با سر بی تن رقیه جان روپوش را ز چهــــرۀ بابا تو پس بزن جانت به لب رسیده شمرده نفس بزن ازگریه های خویش به بابا سخن بگو از آنچه دیده ای تو به صحرا سخن بگو یکدم به سیل اشک روانت امان مده رخسارۀ کبـــــــود به بابا نشــــــان مده بوسه زدی به لعل لب ازجا بلند شو دیگر بس است دیـــــدن بابا بلندشو عمه چرا صدای تو دیگـــــر نمی رسد غمناله ات به گوش من آخر نمی رسد عطر گلی شنیدی وبیهوش گشته ای حرفی نمی زنی وتوخاموش گشته ای درگوش باب خویش چه گفتی که پر زدی ما را گــــذاشتی و تو ســـــاز سفر زدی پرپر شدی و طاقت هجــــران نداشتی بر روی داغ های دلم غـــــــم گذاشتی بگذار تا بگـــــــریـم و کوته سخـن کنم این نیمه شب برای تو فکر کفن کنم بردوش اهل بیت سـه ساله بلند شد خاموش شد «وفایی» و ناله بلند شد شعر: حاج سید هاشم وفایی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ سَلامُ اللّٰهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ وَسَلامُ مَلائِكَتِهِ الْمُقَرَّبِينَ ، وَأَنْبِيائِهِ الْمُرْسَلِينَ ، وَأَئِمَّتِهِ الْمُنْتَجَبِينَ ، وَعِبادِهِ الصَّالِحِينَ ، وَجَمِيعِ الشُّهَداءِ وَالصِّدِّيقِينَ ، وَالزَّاكِياتُ الطَّيِّباتُ فِيما تَغْتَدِي وَتَرُوحُ عَلَيْكَ يَا مُسْلِمَ بْنَ عَقِيلِ بْنِ أَبِي طالِبٍ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ؛ هر چه گشتم شهر کوفه مالک اشتر نداشت مسلم درمـــــانده غیر طوعه همسنگر نداشت شــــــــهر بود و قصــــــه ی مسلم فروشی بلال در وجـــــودش ذره ای از غــــیرت مادر نداشت انتظارم از سلیمــــــان بیش از اینها بود حیف  هیچ کـــــس مانند او حـــرف مرا باور نداشت نامه بود از جـانبش هر روز دستت می رسید کفـــــــتر نامه برش ای کاش اصلا پر نداشت پرســـــــه می زد در پی تیــر سه شعبه حرمله کاش که بازار کــــــوفه دیگــــــر اهنگر نداشت لشگـــــــر ابن زیـاد از معجــــــــزات سکه است ابن مرجـــــــانه میان چنــته غیر از زر نداشت  تشــــــنه ی خـــــــون تــمام بستگان حیدر اند کوفه ی نامرد دست از کشتن من برنداشت در عجــــب از حکــــم قاضی القضات کوفه ام تیغ می زد بر تو گرچه دست بر خنجر نداشت پــــرده را بالا زدند از پیـــــش چشــــــــمان ترم دخترت را دیـدم اما بر سرش معجر نداشت زجــــــر های شهر می آینـــــد چنگـــم می زنند حرف دارم می زنم با کینـــــه سنگم می زنند از دل از دشـــــمنی لبریز می ترســـم حسین از سپاه شهر نفــــرت خیز می ترسم حسین پیرمردان حریصــــــی را به چشــــمم دیده ام از عصــای چوبی ناچـــــــیز می ترسم حسین خنجر کنـــــــدی نشـــانم می دهد شمر لعین از همین تیغ نگشـــته تیز می ترسم حسین دختران خویـــــش را قول غنیمت داده است خیلی از خولی و چشم هیز می ترسم حسین در ضمــــــیر من لبانت خــــــودنمایی می کند از وجود خــــیزران هم نیز می ترسم حسین طاقت دیـــــــدن ندارم کــــــــوره ای از آتــــشم میــــروم پیش قـــــــــدم های تو قربانی شوم مسلــــــــم اما پیـــــــــرو اسلام اینـــــان نیستم تا بفهــماند به عــــــــالم من مسلمان نیستم بر ســـــردار بـــــــــلا با ســـــــــر نه با پا می برد پیکـــــرم را دشـــــــمنت برعکـــس بالا می برد این بدان معنی ست که حرمت ندارد این بدن بی عبــــــا و بی عمــــــــامه بی ردا و پــــــیرهن محض خوشـــنودی امثال ســــــــنان و حرمله پیکرم را می برنــــد آخـــــــر به ســـــــوی مزبله با غم غـربت چـــــه بر روز من آوردی حسین کاش می شــد از میـــــان راه برگردی حسین شعر: علیرضا خاکساری (ع) (ع) 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ سَلامُ اللَّهِ الْعِلىِّ الْعَظيمِ،وَسَلامُ مَلائِكَتِهِ الْمُقَرَّبينَ، وَاَنْبِيآئِهِ الْمُرْسَلينَ، وَاَئِمَّتِهِ الْمُنْتَجَبينَ، وَعِبادِهِ‏ الصَّالِحينَ، وَجَميعِ الشُّهَدآءِ وَالصِّدّيقينَ، وَالزَّاكِياتُ الطَّيِّباتُ فيما تَغْتَدى‏ وَتَرُوحُ عَلَيْكَ يا مُسْلِمَ بْنَ عَقيلِ بْنِ اَبيطالِبٍ، وَرَحْمَةُ اللَّهِ‏ وَبَرَكاتُهُ انگار در بهشــــــــت خدا پا گذاشـــــــتیم وقتی قــــــدم به مجلــــــس آقا گذاشتیم در این حسیـنیه شهدا صف کشیده اند اینجا مقـــــدس است که ما پا گذاشتیم  با وحــــــدت عقیده به کثرت رسیده ایم اینجا بجای واژه ی "من"، "ما" گذاشتیم شور و شـــــعور ناب حـــسینی خویش را در خیمـــــه ی عــــــزا به تماشا گذاشتیم زانو زدیم اگرچه در این روضه ها ولی دل را میــــان کـــــــــرببلا جــــــــا گذاشتیم "سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است" ما نیز ســــــر به دامن صحــــرا گذاشتیم "باز این چه رستخیز عظیم است"در حرم گویا قدم به محشـــــــر کبــری گذاشتیم امشب هر آنکه آمده مهمان مسلم است حتی خود حسین پریشان مسلم است دلداده ای بخــــــــــاطر دلدار میـــــــــــرود "پیک امـام " و "محــــــــرم اسرار"میرود ترسی در او ز فتنه ی إبـن زیاد نیست با غیـــــــــرت و شکــــــوه علی وار میرود او نیز شیر بیشه ای از نسل هاشمی ست تا قلـــــب فتـــــــــنه "مسلم کرار "میرود در یک نگاه کوفه ابوالفضل دیگری ست با شوکــــــــــت و جلال علمــــــدار میرود مسلم نگـو بیا و بگــــــــــو میثم حسین آن میثمی که خـــــود به سر دار میرود کوچه به کوچه شهر دو صد گونه فرقه را در جستجـــــــــــوی یار فـــــــــداکار میرود مثل عمـوش خســـــته از اوضاع روزگار مثل عموش دســـــــــت به دیوار میرود بر دختـــــــــران آل علی گـــــــــریه میکند هر ســـــــاعتی که بر ســـــــر بازار میرود مسلم اگرچه گــرم نماز عشای خویش کوفی ســـــــــراغ درهــــــم و دینار میرود خولی ســـــــراغ کعـب نی و تازیانه و ... اشعث ســـــــراغ نیـــــزه ی بسیار میرود تیر سه شعـــــــبه ی دگری میکند شکار بازار کوفــــــــــه حــــــــــرمله هــربار میرود دارد ســـــــــنان به شــــــــهر بـرای خریدن سرنیــــــزه ای شبــــــیه به مسمار میرود با نام و یاد حضــــــرت زهرا توان گرفت بالای بــــــــام دارالعمــــــــــاره زبان گرفت جز گریه بر غریبی تو راه چـــــاره نیست بر ظلم های کــــــوفه توان نظاره نیست از این به بعد ماه تمام حمــــــــیده باش وقتی که آسمان شبش را ستاره نیست اول شهید راه توام ، راضــــی ام حسین "در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست" قاضی شریح خون تو را هم مباح خواند جز حکم قتل صبر تو روی مناره نیست جز تازیانـــــــــه بر کمــــــــر هر پیاده و ... جز تیغ تیز بر کمر هر ســـــــواره نیست این مسلخی که دور و بر کوفه دیده ام جای سپیـــــــدی گلوی شیرخواره نیست اینجا کـــــــــــفن برای تو پــــــــیدا نمیشود جــــــز بوریا برای تـــــنی پاره پاره نیست إرجع الی مدیــنه ...پــــــــدر مـادرم فدات إرجع الی مدینه ...مجالی دوباره نیست شرمنده ام که نامه نوشتم بیا حسین شرمنده ام که نامه نوشتم بیا حسین شعر: علیرضا خاکساری (ع) (ع) (ع) (ع) 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ هر که با عـــــــشق تو راهی به محـــــــرم دارد هر کجــــــــا هست ســـــــــراپرده ماتــــــــم دارد درمحرم همه ســاعت شب قدری دگر است آری این ماه شــــــــرف بر رمضـــــــان هم دارد بخـــــدا فلک نجـــــــاتی تو و مصــــــــباح هدی ایـــن بیــــانی است که پیغمــــــــــبر اکرم دارد انبیا را غــــــم عشــــق تو، رســــــانده به کمال شاهـــــدم سوز و گــــدازی است که آدم دارد جان عاشق به تو، پیوسته برد فیض بهشت دل فـــــارغ ز تــو، در ســـــــینه جهنــــــــم دارد زان نگینی که در انگشت سلیمان جاداشت بنـــــــده ی کـــــوی تو بسیـــــار به خـــاتم دارد شعر:زنده یاد سید رضا موید خراسانی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
(اَلسَّــلامُ عَلَیْــكَ یـٰا اَبٰـاعَبْــدِاللّٰهِ الْحُسـَیْن) ا࿐❁❈❁࿐✿❈✿࿐❁❈❁࿐ا باز ، آوای غــم و حــزن و عــزا آيد به گوش این صفیـر درد، از عــرش عـُـلا آید به گوش آمـده مــاه محـــرّم ، ماه سـوز و اشـک و آه ماه سرهايی كه شد از تن جـدا آيد به گوش بانگ "هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنصُرْني" از سوی حسین با دلــی خونین ز دشت کــربــلا آید به گوش آهِ هفتـــاد و دو يـــار بــاوفـــا از دشت خون همنــوا با آن شــه گلگــون قبـــا آيد به گوش باز آوای فغــــان و نــــالـــه و ســوز عطــش از گـلــــوی تشـــنـگان نیـــــنـوا آيد به گوش باز از لـب‌هــای عطشان و گلـویی پر ز خـون نــالــه ‌های اصغــر شیرین لقـــا آید به گوش باز آواى ابـــاالفضـــل آن علمــــدار حســـين با نــواى ادرک ادرک يـــا اخــــا آيد به گوش باز آواى تـــــلاوت ، بـــا نــــوایـــی آتشـــین از سری بی تـن ز عرش نيـزه‌ها آيد به گوش باز آهِ جـــان‌گـــداز و سيــنه سـوز اهـل‌بيـت از شقـاوت ‌های خصم بی ‌حيــا آيد به گوش بــــاز آواى يگــــــانــــه راوى دشـــت بــــــلا زيـنــب آن غمـپـــرور آل عبـــــا آيد به گوش بی‌گمـــان از کــربـــلا بر خلـق عــالـم یکصدا قصــه ی زیبـــایـی بـی انتهـــــا آید به گوش تــا شـود سرمشق بر ابـنــــای آدم در جهــان شـرح آیـــات شـریــف (انمّــــا) آید به گوش بس غــم انگیـز است این ماهِ محـــرّم گوییا هــای‌هــای گـریه از سوی خـــدا آید به گوش جام (ساقی) پر ز خـون گردید از جــام بـــلا بـانـگ نـوشانـوش آل مصطفــــا آيد به گوش سید محمدرضا شمس (ساقی) http://eitaa.com/shamssaghi
حمید: 🌹🌹طلوع ماه محرم🌹🌹 ماهی ز ره رسیده که لبریزِ از غم است از داغ عشق ، خون به دل اهل عالم است آید صدای ناله به گوش از تمام خلق هر جا که بنگری غم و اندوه وماتم است خون می چکد ز دیده ی کرّوبیان قدس این بغض و اشک و آه ، نشان محرم است عالم تمام گشته سیه پوش و نوحه خوان " گویا عزای اشرف اولاد آدم است"* پیچیده در فضا همه جا بانگ یا حسین ع آری عزای سبط نبیّ مکرم است زد خیمه در زمین بلا شاه کربلا پشت فلک ز غصه ی این واقعه خَم است هفتاد و دو ، ستاره رَخشان به دور شمس در وصف شان هر آنچه که گوید زبان کم است بر زخم های پیکر مصباح کائنات اشک عزای چشمِ عزادار مرهم است گرید " شقایق" از غم آن شاه بی کفن تا روز حشر ناله و آهش دمادم است حمید رضازاده " شقایق" کرمان ۱۴۰۱ * - محتشم کاشانی http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ (( حَیاتُنَا الْحُسَیْن ، مَماتُنَا الْحُسَیْن )) نگاه من بُـــــوَد به کــــــبلای تو رسد نوای حق ز نینـــــــوای تو چو گل بُوَد مرا به دل ولای تو نمی رود مــــــرا ز ســر هوای تو به سینه مهر تو ، سعادتم حسین حَیْاتُنَا الْحُسَیْن ، مَماتُنَا الْحُسَیْن 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ حـــریم من بُوَد حریم عــــزّت ات مسیــر من بُوَد مسیر رحمت ات طریــق من بُوَد طریق خدمت ات نشسته در دلم پیام نَهضــت ات تویی به حق قسم ،حقیقتم حسين حَیاتُنَا الْحُسَیْن ، مَماتُنَا الْحُسَیْن 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ تو آفــــــــــتابی و تو کشتی نجات ز جان فشانی ات گرفته جان حیات به عاشقت یقین نمی رسد ممات تو معنـــی حیات تو معنی ثبـــات به دست تو بُوَد ، هدایتم حسین حَیاتُنَا الْحُسَیْن ، مَماتُنَا الْحُسَیْن 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ امیر عاشــــقان امیــــر اهل دین به خاتم جهان تویی تویی نگین پیام ســــــرخ تو مرا بُوَد طنیــــــن مسیر عشق من مــــسیر اربعین بُوَد همیشــــگی ، ارادتم حســـین حَیاتُنَا الْحُسَیْن ، مَماتُنَا الْحُسَیْن 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ جهاد تو حسین جهادِ برتر است جهادِ در رهــــت جهادِ اکبر است مـــــــــــرا ولای تو همیشه سنگر است دو دستِ من سپر به تیغِ کافر است تو داده ای مـــرا ، صَلابتم حسین حَیاتُنَا الْحُسَیْن ، مَماتُنَا الْحُسَیْن 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ستم ستیزی ات زبانــــــــزدِ جهان ز اقتـــــــدار تو قیـــــام جاودان تو مقتدای من تو نور بی کران وَ حاج قاسم است براه حق نشان تویی تو منشــــأ ، رشادتم حسین حَیاتُنَا الْحُسَیْن ، مَماتُنَا الْحُسَیْن تو ایســــــتاده ای به پیش ظالمان تو داده ای به دین حیـــــات جاودان گرفــــــــته از تو غم شکست بی امان من و رهِ تـــــــــــو و حریـــم آســـمان ز حق دفاع من ، رسالتم حسین حَیاتُنَا الْحُسَیْن ، مَماتُنَا الْحُسَیْن 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر: حاج محمود تاری «یاسر» 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ (( سلام بر مُحرّم ، وَ بر حسین علیه السَّلام)) در دل من سرشک غـــــم مِهر تو را پدید کرد عشق تو سینه ی مرا لب به لب از امید کرد سیاه‌پوشم ای حســـــین از نَفَس مُحرّم ات پیرُهـــن ســـــــیاه تو روی مرا سفـــــــــــید کرد گریه کُن ات بهشت را برای خود خریده است جای بُوَد به دوزخ اش آن که تو را شهید کرد وای ازین همه ستم ، با تن هیچ کس نکرد آنچـــــه میانِ قتلگـــــــه با تن تو حــــــــدید کرد آتش تشنگی کنــــــد حنجـــــــــره را گـــــداخته آه که شعله ور تو را این عطـــشِ شدید کرد وای که روی سینه ات پایْ گذاشت قاتل ات قاتلِ بی مــــروّت ات کارِ بســــــی پلید کرد «یاسرِ»خسته دل بُوَد شاکر حق که درجهان فروخت جان و سر ولی عشق تو را خرید کرد شعر:حاج محمود تاری «یاسر» 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌