─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#فاطمیه
#شعر_مهدوی
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
اللّٰهُمَّ أَعْطِهِ فِى نَفْسِهِ وَذُرِّيَّتِهِ وَشِيعَتِهِ وَرَعِيَّتِهِ وَخَاصَّتِهِ وَعَامَّتِهِ وَعَدُوِّهِ وَجَمِيعِ أَهْلِ الدُّنْيا مَا تُقِرُّ بِهِ عَيْنَهُ ، وَتَسُرُّ بِهِ نَفْسَهُ ، وَبَلِّغْهُ أَفْضَلَ مَا أَمَّلَهُ فِى الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ ، إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَىْءٍ قَدِير
بیا محـله ی غــم کوچـــــه ی بنی هاشم
به پـای دل بروم کوچـــــه ی بنی هاشـم
بیا که راوی غـــــــم های مـــادرت باشی
بیا قدم به قدم کــــوچــــه ی بنی هاشم
بیا که با تو مگــر فاطمیـــه پر شــــود از
کتیبه پرچــم علم کوچـــــه ی بنی هاشم
بیاکه روضه بخـــوانی مگر به خــود بیند
نوای نوحـــــه و دم کوچــه ی بنی هاشم
بقـــیـــع را کنـی آباد و منتهــــی بشــــود
به درب صـحن حـرم کوچه ی بنی هاشم
قـــد رشـــــید تو را از مصیبتــش بکند
شبــیه فاطمـه خــم کوچــه ی بنی هاشم
خلاف میـخ در شعـله ور شده سـرد است
هم آه فاطمـــه هــم کوچــه ی بنی هاشم
گـــمان کــنـم که شـبیه تو هـم خــبر دارد
ز چشم کـرده ورم کوچــه ی بنی هاشــم
برای غـــربت حــوریه می خورد سـوگـند
به گـوشــواره قـسـم کوچـه ی بنی هاشم
چقدر خون به دل شیعه کرد عرض کمش
همیــن محله ی غـم کوچـه ی بنی هاشم
شعر:علیرضا خاکساری #آجرک_الله_یاصاحبالزمان
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع) نشـــر اشعار بروز
─══༅༅༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅༅༅══─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#محرمالحرام
#شب_اول
#مسلمبنعقیلبنابیطالب
#کانال_گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
سَلامُ اللّٰهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ وَسَلامُ مَلائِكَتِهِ الْمُقَرَّبِينَ ، وَأَنْبِيائِهِ الْمُرْسَلِينَ ، وَأَئِمَّتِهِ الْمُنْتَجَبِينَ ، وَعِبادِهِ الصَّالِحِينَ ، وَجَمِيعِ الشُّهَداءِ وَالصِّدِّيقِينَ ، وَالزَّاكِياتُ الطَّيِّباتُ فِيما تَغْتَدِي وَتَرُوحُ عَلَيْكَ يَا مُسْلِمَ بْنَ عَقِيلِ بْنِ أَبِي طالِبٍ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ؛
هر چه گشتم شهر کوفه مالک اشتر نداشت
مسلم درمـــــانده غیر طوعه همسنگر نداشت
شــــــــهر بود و قصــــــه ی مسلم فروشی بلال
در وجـــــودش ذره ای از غــــیرت مادر نداشت
انتظارم از سلیمــــــان بیش از اینها بود حیف
هیچ کـــــس مانند او حـــرف مرا باور نداشت
نامه بود از جـانبش هر روز دستت می رسید
کفـــــــتر نامه برش ای کاش اصلا پر نداشت
پرســـــــه می زد در پی تیــر سه شعبه حرمله
کاش که بازار کــــــوفه دیگــــــر اهنگر نداشت
لشگـــــــر ابن زیـاد از معجــــــــزات سکه است
ابن مرجـــــــانه میان چنــته غیر از زر نداشت
تشــــــنه ی خـــــــون تــمام بستگان حیدر اند
کوفه ی نامرد دست از کشتن من برنداشت
در عجــــب از حکــــم قاضی القضات کوفه ام
تیغ می زد بر تو گرچه دست بر خنجر نداشت
پــــرده را بالا زدند از پیـــــش چشــــــــمان ترم
دخترت را دیـدم اما بر سرش معجر نداشت
زجــــــر های شهر می آینـــــد چنگـــم می زنند
حرف دارم می زنم با کینـــــه سنگم می زنند
از دل از دشـــــمنی لبریز می ترســـم حسین
از سپاه شهر نفــــرت خیز می ترسم حسین
پیرمردان حریصــــــی را به چشــــمم دیده ام
از عصــای چوبی ناچـــــــیز می ترسم حسین
خنجر کنـــــــدی نشـــانم می دهد شمر لعین
از همین تیغ نگشـــته تیز می ترسم حسین
دختران خویـــــش را قول غنیمت داده است
خیلی از خولی و چشم هیز می ترسم حسین
در ضمــــــیر من لبانت خــــــودنمایی می کند
از وجود خــــیزران هم نیز می ترسم حسین
طاقت دیـــــــدن ندارم کــــــــوره ای از آتــــشم
میــــروم پیش قـــــــــدم های تو قربانی شوم
مسلــــــــم اما پیـــــــــرو اسلام اینـــــان نیستم
تا بفهــماند به عــــــــالم من مسلمان نیستم
بر ســـــردار بـــــــــلا با ســـــــــر نه با پا می برد
پیکـــــرم را دشـــــــمنت برعکـــس بالا می برد
این بدان معنی ست که حرمت ندارد این بدن
بی عبــــــا و بی عمــــــــامه بی ردا و پــــــیرهن
محض خوشـــنودی امثال ســــــــنان و حرمله
پیکرم را می برنــــد آخـــــــر به ســـــــوی مزبله
با غم غـربت چـــــه بر روز من آوردی حسین
کاش می شــد از میـــــان راه برگردی حسین
شعر: علیرضا خاکساری
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#محرمالحرام
#شب_اول
#مسلمبنعقیلبنابیطالب
#اَمینُالحُسین(ع)
#نوحواعَلَیالحُسین(ع)
#حَیَّ_عَلَی_العَزا
#آجرک_الله_یاصاحبالزمان
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#محرمالحرام
#شب_اول
#مسلمبنعقیلبنابیطالب
#کانال_گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
سَلامُ اللَّهِ الْعِلىِّ الْعَظيمِ،وَسَلامُ مَلائِكَتِهِ الْمُقَرَّبينَ، وَاَنْبِيآئِهِ الْمُرْسَلينَ، وَاَئِمَّتِهِ الْمُنْتَجَبينَ، وَعِبادِهِ الصَّالِحينَ، وَجَميعِ الشُّهَدآءِ وَالصِّدّيقينَ، وَالزَّاكِياتُ الطَّيِّباتُ فيما تَغْتَدى وَتَرُوحُ عَلَيْكَ يا مُسْلِمَ بْنَ عَقيلِ بْنِ اَبيطالِبٍ، وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ
انگار در بهشــــــــت خدا پا گذاشـــــــتیم
وقتی قــــــدم به مجلــــــس آقا گذاشتیم
در این حسیـنیه شهدا صف کشیده اند
اینجا مقـــــدس است که ما پا گذاشتیم
با وحــــــدت عقیده به کثرت رسیده ایم
اینجا بجای واژه ی "من"، "ما" گذاشتیم
شور و شـــــعور ناب حـــسینی خویش را
در خیمـــــه ی عــــــزا به تماشا گذاشتیم
زانو زدیم اگرچه در این روضه ها ولی
دل را میــــان کـــــــــرببلا جــــــــا گذاشتیم
"سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است"
ما نیز ســــــر به دامن صحــــرا گذاشتیم
"باز این چه رستخیز عظیم است"در حرم
گویا قدم به محشـــــــر کبــری گذاشتیم
امشب هر آنکه آمده مهمان مسلم است
حتی خود حسین پریشان مسلم است
دلداده ای بخــــــــــاطر دلدار میـــــــــــرود
"پیک امـام " و "محــــــــرم اسرار"میرود
ترسی در او ز فتنه ی إبـن زیاد نیست
با غیـــــــــرت و شکــــــوه علی وار میرود
او نیز شیر بیشه ای از نسل هاشمی ست
تا قلـــــب فتـــــــــنه "مسلم کرار "میرود
در یک نگاه کوفه ابوالفضل دیگری ست
با شوکــــــــــت و جلال علمــــــدار میرود
مسلم نگـو بیا و بگــــــــــو میثم حسین
آن میثمی که خـــــود به سر دار میرود
کوچه به کوچه شهر دو صد گونه فرقه را
در جستجـــــــــــوی یار فـــــــــداکار میرود
مثل عمـوش خســـــته از اوضاع روزگار
مثل عموش دســـــــــت به دیوار میرود
بر دختـــــــــران آل علی گـــــــــریه میکند
هر ســـــــاعتی که بر ســـــــر بازار میرود
مسلم اگرچه گــرم نماز عشای خویش
کوفی ســـــــــراغ درهــــــم و دینار میرود
خولی ســـــــراغ کعـب نی و تازیانه و ...
اشعث ســـــــراغ نیـــــزه ی بسیار میرود
تیر سه شعـــــــبه ی دگری میکند شکار
بازار کوفــــــــــه حــــــــــرمله هــربار میرود
دارد ســـــــــنان به شــــــــهر بـرای خریدن
سرنیــــــزه ای شبــــــیه به مسمار میرود
با نام و یاد حضــــــرت زهرا توان گرفت
بالای بــــــــام دارالعمــــــــــاره زبان گرفت
جز گریه بر غریبی تو راه چـــــاره نیست
بر ظلم های کــــــوفه توان نظاره نیست
از این به بعد ماه تمام حمــــــــیده باش
وقتی که آسمان شبش را ستاره نیست
اول شهید راه توام ، راضــــی ام حسین
"در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست"
قاضی شریح خون تو را هم مباح خواند
جز حکم قتل صبر تو روی مناره نیست
جز تازیانـــــــــه بر کمــــــــر هر پیاده و ...
جز تیغ تیز بر کمر هر ســـــــواره نیست
این مسلخی که دور و بر کوفه دیده ام
جای سپیـــــــدی گلوی شیرخواره نیست
اینجا کـــــــــــفن برای تو پــــــــیدا نمیشود
جــــــز بوریا برای تـــــنی پاره پاره نیست
إرجع الی مدیــنه ...پــــــــدر مـادرم فدات
إرجع الی مدینه ...مجالی دوباره نیست
شرمنده ام که نامه نوشتم بیا حسین
شرمنده ام که نامه نوشتم بیا حسین
شعر: علیرضا خاکساری
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#محرمالحرام
#شب_اول
#سفیرُالحسین(ع)
#امینُالحسین(ع)
#وَصّیُالحسین(ع)
#مسلمبنعقیل
#حَیَّ_عَلَی_العَزا
#نوحوا_عَلَی_الحسین(ع)
#آجرک_الله_یاصاحبالزمان
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#محرمالحرام
#شب_پنجم
#کانال_گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
السَّلَامُ عَلَی عَبْدِ اللهِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی الزَّكِی لَعَنَ اللهُ قَاتِلَهُ وَ رَامِیهُ حَرْمَلَهَ بْنَ كَاهِلٍ الْأَسَدِی
وارث دست رحیم حسن است
صاحب خلق عظیم حسن است
از شکوه جلواتش پیداست
به خدا سیب دو نیم حسن است
همه ی عرش خدا محتاج
کرم طفل کریم حسن است
یا "اباقاسم" "اباعَبدُالله"
نقش ایوان حریم حسن است
حضرت فاطمه هم گریه کن
روضه ی سخت یتیم حسن است
نوه ی حیدر خیبر شکن اوست
حسن بن حسن بن حسن اوست
غرق در رایحه ی یاس حسین
مورد مرحمت خاص حسین
مجتبازاده مسیحا دم شد
ولی از برکت انفاس حسین
نذر طفلان حسن می چرخد
همه شب دسته ی دستاس حسین
پدری کرده برایش همه عمر
خرج او شد همه احساس حسین
کرده پر جای حسن را قطعا
در دل نازک و حساس حسین
در دلش غیر خدا هیچ نبود
رونوشتی ست ز اخلاص حسین
دست خود را علمی دیگر کرد
آخرین حضرت عباس حسین
یک نفس تا لب گودال دوید
اولین گریه کن اش شاه شهید
پیش چشمان ترش طوفان شد
گرد و خاکی وسط میدان شد
بازوی فاطمه یادش امد
دستش از پوست که آویزان شد
نجمه با ناله ی وااماه اش
به سر و سینه زد و گریان شد
حرمله باز به زانو رفت و ..
کشتن طفل یتیم آسان شد
طرح ذبح پسری لب تشنه
دور گودال بلا عنوان شد
زیر تیغ و سپر و نیزه و تیر
بدن هر دوی شان پنهان شد
عاقبت پیکر این طفل شهید
مثل جسم عمویش عریان شد
در رکاب عمویش بر نیزه
سر او راهی نخلستان شد
آه مثل عمویش در گودال
به گمانم دهنش شد پامال
شعر: علیرضا خاکساری
#کریمبنکریم
#اَبناءُالحسن(ع)
#نوحواعَلَیالحسین
#حَیَّ_عَلَی_العَزا
#آجرک_الله_یاصاحبالزمان
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَعَلَيْهِمْ صَلَاةً زَاكِيَةً نَامِيَةً ، كَثِيرَةً دَائِمَةً طَيِّبَةً ، لَايُحِيطُ بِهَا إِلّا أَنْتَ ، وَلَا يَسَعُهَا إِلّا عِلْمُكَ ، وَلَا يُحْصِيهَا أَحَدٌ غَيْرُكَ
صدای هق هق ات آقا طنین چاووشی
دوباره در غم مادر سیاه می پوشی
بلند گریه کنی در عزای فاطمیه
روا نباشد از این پس به شیعه خاموشی
به چای روضه گلو تازه کن کمی امشب
به غیر خون دل آقا چرا نمی نوشی؟
دعا برای ظهورت همیشه یادم رفت
مرا ببخش برای همین فراموشی
خودت بگو چه جوابی به مادرت بدهم؟
که سالیان درازی ست خانه بر دوشی
دو چشم مهدی زهرا که خیس اشک شده
نگاه خشک من از غم چرا نمی جوشی ؟؟
خودت بگو اثر ضرب دست سنگین نیست؟
زمین می افتد اگر گوشواره از گوشی
#علیرضا_خاکساری
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#شعر_مهدوی
#امام_زمان
#فاطمیه
#آجرک_الله_یاصاحبالزمان
#کانال_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
اللّهُمَّ وَکَما جَعَلْتَها اُمَّ اَئِمَّةِ الْهُدى وَحَلیلَةَ صاحِبِ اللِّوآءِ وَالْکَریمَةَ عِنْدَ الْمَلاَءِ الاَْعْلى فَصَلِّ عَلَیْها وَعَلى اُمِّها صَلوةً تُکْرِمُ بِها وَجْهَ اَبیها مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَتُقِرُّ بِها اَعْیُنَ ذُرِّیَّتِها وَاَبْلِغْهُمْ عَنّى فى هذِهِ السّاعَةِ اَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَالسَّلامِ
شب تا به صبح غسل تنم وقت می برد
آماده کردن کفنم وقت می برد
مانند دردهای دل تو شمردن
گل های سرخ پیرهنم وقت می برد
مرثیه خوان غربت کوثر به گوش چاه!
تفسیر آیه ی محنم وقت می برد
دیروز در دلت متولد شدم علی
فردا وداع از وطنم وقت می برد
آشفتگی زینب مان را به من ببخش
آسودگی یاسمنم وقت می برد
شاید که دخترم شود آرام لحظه ای
پایان گریه ی حسنم وقت می برد
با یاد کوچه تا به سحر ضجه میزند
بزم عزای سینه زنم وقت می برد
اسما _عصای دستم_ از این درد خسته شد
این روزها قدم زدنم وقت می برد
این کندی زبان اثر ضرب سیلی است
دیگر شنیدن سخنم وقت می برد
سنگین شده ست گوشم اگر پرس و جو نکن
نگذار حرف در دهنم ؛ وقت می برد
مانند قتل صبر حسینم ؛ ببین !که جان
بیرون کشیدن از بدنم وقت می برد
#علیرضا_خاکساری
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#فاطمیه
#بارمز_یازهرا_حماسه_آفریدیم
#آجرک_الله_یاصاحبالزمان
#کانال_گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#محرمالحرام
#شب_پنجم
#کانال_گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
السَّلَامُ عَلَی عَبْدِ اللهِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی الزَّكِی لَعَنَ اللهُ قَاتِلَهُ وَ رَامِیهُ حَرْمَلَهَ بْنَ كَاهِلٍ الْأَسَدِی
وارث دست رحیم حسن است
صاحب خلق عظیم حسن است
از شکوه جلواتش پیداست
به خدا سیب دو نیم حسن است
همه ی عرش خدا محتاج
کرم طفل کریم حسن است
یا "اباقاسم" "اباعَبدُالله"
نقش ایوان حریم حسن است
حضرت فاطمه هم گریه کن
روضه ی سخت یتیم حسن است
نوه ی حیدر خیبر شکن اوست
حسن بن حسن بن حسن اوست
غرق در رایحه ی یاس حسین
مورد مرحمت خاص حسین
مجتبازاده مسیحا دم شد
ولی از برکت انفاس حسین
نذر طفلان حسن می چرخد
همه شب دسته ی دستاس حسین
پدری کرده برایش همه عمر
خرج او شد همه احساس حسین
کرده پر جای حسن را قطعا
در دل نازک و حساس حسین
در دلش غیر خدا هیچ نبود
رونوشتی ست ز اخلاص حسین
دست خود را علمی دیگر کرد
آخرین حضرت عباس حسین
یک نفس تا لب گودال دوید
اولین گریه کن اش شاه شهید
پیش چشمان ترش طوفان شد
گرد و خاکی وسط میدان شد
بازوی فاطمه یادش امد
دستش از پوست که آویزان شد
نجمه با ناله ی وااماه اش
به سر و سینه زد و گریان شد
حرمله باز به زانو رفت و ..
کشتن طفل یتیم آسان شد
طرح ذبح پسری لب تشنه
دور گودال بلا عنوان شد
زیر تیغ و سپر و نیزه و تیر
بدن هر دوی شان پنهان شد
عاقبت پیکر این طفل شهید
مثل جسم عمویش عریان شد
در رکاب عمویش بر نیزه
سر او راهی نخلستان شد
آه مثل عمویش در گودال
به گمانم دهنش شد پامال
شعر: علیرضا خاکساری
#کریمبنکریم
#اَبناءُالحسن(ع)
#نوحواعَلَیالحسین
#حَیَّ_عَلَی_العَزا
#آجرک_الله_یاصاحبالزمان
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─