❁﷽❁
#شب_هشتم_محرم
#سینه_زنی_حماسی
#شهادت_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
┄┅═✼✵✿✵✼═┅┄
من علـی اکبــرم/ یادگار حیــدرم(۲)
من علی بن الحسین بن علی،جنگاورم
من فدای خالق اکبـر کنم ، این پیکرم
عزت و آزادگــی باشد ، شعــار لشکرم
┄┅═✼✵✿✵✼═┅┄
شبه پیغمبر منم / زاده حیدر منم(۲)
من علـی اکبــرم/ یادگار حیـــدرم(۲)
┄┅═✼✵✿✵✼═┅┄
خَلقـاً وخُلقـاً نبی را ، اَشبَــهُ النّاس آمده
در رَه دین خدا ،پر شور و احساس آمده
در وفا و معــرفت ، شاگرد عبــاس آمده
┄┅═✼✵✿✵✼═┅┄
شبه پیغمبر منم / زاده حیدر منم(۲)
من علــی اکبـرم/ یادگار حیـــدرم(۲)
┄┅═✼✵✿✵✼═┅┄
پورِ ثاراللهـم و خون خدا در جان ماست
پیـروی از راه حیدر ، معنی قرآن ماست
خواری وذلّت خلافِ عزت وایمان ماست
┄┅═✼✵✿✵✼═┅┄
شبه پیغمبر منم / زاده حیدر منم(۲)
من علـی اکبــرم/ یادگار حیـــدرم(۲)
┄┅═✼✵✿✵✼═┅┄
میزنم شمشیر حق درسایه سار این عَلَم
هرکه باشد پیروِ این پرچــم و شـاه کرم
مَحرَمش سازدحسینِ فاطمه دراین حرم
┄┅═✼✵✿✵✼═┅┄
شبه پیغمبر منم / زاده حیدر منم(۲)
من علــی اکبــرم/ یادگار حیــدرم(۲)
┄┅═✼✵✿✵✼═┅┄
رقیه سعیدی(کیمیا)
┄┅═✼✵✿✵✼═┅┄
لینک کانال اشعاردرایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
بسم رب الحسین(۸)
#نوحه_زمزمه
#شب_هشتم_محرم
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:به سمت گودال از خیمه دویدم من...
─═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
تا اِذن بابا رو گــرفت علـــی اکبـــر
عــازم میــدان شد ماه مَلـَک منظـر
خدا به همراهت، ولی علــی جــانم
قــدم بزن پیـش چشمـــای گریــانم
علــی علــی جانم (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
چه سختــه دل کنــدن برای یک بابا
وقتی نگـا می کـرد به اون قد و بالا
شــده قــد و بالات چقد تماشــایی
تو اَشـبـَهُ النّاس به حـضرت طاهایی
علــی علــی جانم (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
جلــوهٔ زیـبــای صــــورت پیغــمبــر
قـدرتِ بازو رو گرفتـــه از حیـــدر
ذکــر رجــــزهای علی فـقط حیــدر
شـیــر علی صــولت مقــابلِ لشکـــر
علــی علــی جانم (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
نام علی آتیش به جونشون انداخت
مثل خودحیدربه قلب دشمن تاخت
جنگ دلیـــرانه میـــون اعــــدا کـرد
با دَمِ شمـشیرش دوباره غوغـا کـرد
علــی علــی جانم (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
تاب و توانش رو عطش گرفت آخر
اسیر دشمـــن شــد جـسم علی اکبر
بارش شمشیــر و بارونِ سـر نیــزه
می باره بی رحمــی از سـرِ هر نیزه
امــان از این غربت (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
روی تنـــش گل کــرد زخمـــای آلاله
زمین پر از غـــم شد زمان پر از ناله
امان از ایـــن غـربـت یک پدری تنها
علــی در آغوشــش میـــونِ نامــردا
امــان از این غربت (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
"یاولدی" پــــر کـرد تموم صـحرا رو
گرفتـــن از بابا جــــوان رعنــــا رو
لای عبـــا پیچـیــــد لالـهٔ پر پر رو
تا ببــره خیـمــــه ، پیکـــر اکبــر رو
چـــون اِرباً اِربا بود امــانت لیــلا
رسـید بنــی هاشـــــم به یاریِ مولا
یا وَلـَـدی اکـبــــــر(۴)
─═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
رقیه سعیدی (کیمیا)
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
هدایت شده از شیدای زینب (سلام الله علیها)
4_5827679014696782468.mp3
6.23M
میون خیمه ولوله به پا کرد
همین که اکبر با پدر وداع کرد۲
طلوع کندنو/.....ر محمدی
کمان کند اب/.....روی احمدی
چنان خرامان
رود به میدان
چشم بد به دور
تابا ند ز چهره نور
می پاشد از او غرور
بگو به مجنون آید و ببیند
که روی محمل لیلی اش نشیند
جمال یو/سف گشته ناپدید
همینکه او را با اشاره دید
شده پریشان
جناح عدوان
از نگاه او
باشد چشم او سپاه
چون تابد ز چهره ماه
پدر چگونه بر سرش رسیده
کسی چنین بابایی ندیده
همین که او را دیده و خمید
یکی یکی گلبرگش به دیده چید
به قلب یعقوب
گرفته آشوب
وامحمدا
در گوش جهان ندا
عَلی الدنیا
بعدک العفا
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
هدایت شده از کانال اشعار رقیه سعیدی(کیمیا)
❁﷽❁
#شب_هشتم
#سینه_زنی_فارسی_ترکی
#حضرت_علی_اکبر_ع
#سبک:به تماشابیا ای پسر فاطمه...
یا امام زمان شیعه ده احساسه باخ...
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
#بنــــــدفارسی:👇
السلامُ علیَ الحسین و اِبن الحسین
بر تو شهـــزادهٔ شهــنــشهِ عالمیـــن
دلبر فاطمــــی
از بنی هاشمی
یاعلی جان(۴)
اولین هاشمی که اذن میــدان گرفت
در وداعش میانِ خیمه ، توفان گرفت
مادران ، بی امان
همه برســر زنان
یاعلی جان(۴)
با زره بر تنش ، خوش قد و بالا شده
چشـــم بابا بر او غـــرقِ تماشــا شده
شیر حیدر نشان
اندکی هــم بمان
یاعلی جان(۴)
ای که عـــالم ، فدای قد رعنـــای تو
شـده ام محوِ آن صورت زیبــای تو
اشکم از دیدگان
بر رخم شد روان
یاعلی جان(۴)
اَشبَــهُ الناس من به چهرهٔ مصطفی
وارث ذوالفقـــار و هیبـت مرتضــی
ای علی اکبرم
شبه پیغمبرم
یاعلی جان(۴)
جانِ بابا بیـــا به پیش چشم ترم
قبلِ میـــدان کمی راه برو اکبرم
حسرتم را ببین
اکبر مَه جبیـــن
یاعلی جان(۴)
پر شد از پاره های پیکرت دشت خون
شده صحرا از اعضــای تنت لاله گون
ای گل پرپرم
قهرمان اکبرم
یاعلی جان(۴)
لالهٔ ســـرخ کربــلا چــه زیبــا شدی
در دل دشــت آلاله شکــــوفا شدی
اِربــاً اِربـــا تنـــت
تشنه لب کشتنت
یاعلی جان(۴)
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
#بنــــــدترکی:👇
چهره ده صورت احمد مختاره باخ
جنگــیده هیبت حیــدر کــراره باخ
اوجا بوی یاوریم
ای علی اکبـــریم
یاعلی جان(۴)
صورت ماهی پیغمبــره بنزر بالام
پیکرون یاره سی مادره بنزر بالام
چکیرم حســرتین
او گؤزل صورتین
یاعلی جان(۴)
عمه زینب سنه خیمه دن هر دم باخور
سنه خاطر نجه گؤز یاشی گؤزدن آخوز
سنه دیل داغلیور
هی یانور آغلیور
یاعلی جان(۴)
سسیمه سس وئر اوغلوم ، ولدی یا علی
گؤر نه دشمـــن منـی دوره لدی یا علی
اَل چالیر دشمنیم
طاقتیم یوخ منیم
یاعلی جان(۴)
اُولا سنـــن صورا کؤل بو فلک باشینه
اِئتمه دی رحمی بیر گؤزلریمین یاشینه
یاندی قلبیـــم اویان
اولموشام باغری قان
یاعلی جان(۴)
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
#محرم1402
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#محرمالحرام
#شب_هشتم
#شهزاده_علی_اکبر_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
«السَّلام عَلیكَ یا ابنَ رَسُولِ اللهِ وَ رَحمةُ اللهِ وَ بَرَكاتُُهُ وَ ابنُ خَلیفَةِ رَسُولِ اللهِ و ابن بِنتَ رَسُولِ اللهِ وَ رَحمَةُاللهِ وَ بَرَكاتُهُ مُضاعَفَةً كُلَّما طَلَعَتِ الشَّمسُ أَو غَرَبَت السَّلامُ عَلیكَ وَ رَحمةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ.»
چه بی رحمانه جانم را گرفتند
همـه تاب و توانــــم را گرفتند
جوانی داشتم خوش قدّ و بالا
فلک دیدی جـوانم را گرفتند ؟
فلک دیدی چه خاکی برسرم شد
علی اکبر ؛ عــلیِ اصــــغرم شد
برایش کوچه واکـردند ای وای
چقـــدر اکــبر شبـیه مادرم شد
به چـشم خود خزانش را نبیند
غــــم آرام جانــــــش را نبیـند
دعا کردم سـر نعـــــش جــوانم
کسی داغ جوانـــــش را نبیــند
مبادا گلشـــنی پـژمــــرده باشد
که بی گل باغبان افسـرده باشد
کسی میفهــــمد از حال دل من
که درغربت جوانش مرده باشد
"گلی که خود بدادم پیچ وتابش
به اشـک دیدگانـــــم دادم آبـش
در این گلشن خدایا کی روا بود
گل از من دیگری گـیرد گلابش "
زمین خوردی خزانی شد بهارت
نزارم میکـنـد حــــــــال نزارت
ندارد قــــــوتی پاهایـــــــم اما
می آیم با ســــــــر زانو کــنارت
امان از ضربه باشدت علی جان
تو را کشتند باسرعت علی جان
شبیـــه فاطـــمه مـــــادربزرگت
زمین خوردی توباصورت علی جان
ترک خـــــورده شبـیه من لبانت
شبــــیه تکــه چـوبی شد زبانت
رمق دیگــــــر ندارد دست هایم
بگیرد لخـــته خون را از دهانت
همین حس وهمین حال ات مراکشت
همین زخـم پر و بالت مرا کشت
نمانده جــــــای ســالم در سر تو
همیـن لبهای پامالت مـــرا کشت
چه آهنگیـــن چـه با آواز کشتند
تو را یک عــده تیر انداز کشتند
اسیر لشگر جـــــــرّاحــــه بودی
تو را با چنــــدتا مقراض کشتند
علی اکبـــــرم ! دردت به جـانم
نبی دیگــــــرم! دردت به جـانم
نکش پا بر زمین در پیـــش بابا
عــزیـــز پرپرم دردت به جــانم
" به هرجا بنـگـرم تنها تو بینــم
نشان از روید زیبـــــای تو بینم
به هرجا ردی ازجسم توپیداست
به صحرا بنگرم صحـرا تو بینم"
بنازم لحـــــــن بابا گفـــتـنت را
نکـش از دســــت بابا دامنت را
نشســـــتم روی خـاک و باتحیر
تماشا میکنــــــم جان کندنت را
فراقــت میکند پیـرم همیــن جا
به من باشدکه میمیرم همین جا
ندارم پای رفتــــن ســوی خیمه
کنـــار تو زمینگـــیرم همـین جا
نخواهد کــرد داغ تو رهــــــایم
بلرزد مثل دســـــتانـم صـــدایم
پس از وقتی که تابوت تنت شد
گرفتـــه بـوی تـو دیگــــر عبایم
شعر:علیرضا خاکساری
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.»
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)
─┅═༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═┅─
4_5823671354943081408.mp3
4.15M
قطعهی چشماتو واکن
با صدای: سیدعلی میرمحمدی
شاعر: قاسم صرافان
تنظیمکننده: نیما علامه
آهنگساز: زندهیاد ساناز کریمی
بکش رو صورتم دستاتو، بابا
میخوام آروم بشم، چشماتو وا کن
اگه میشه، بگیر بالا سرت رو
یه بارِ دیگه، تو چشمام نگا کن
تو رو میخوام روی دستام بگیرم
بذار لبخندتو دنیا ببینه
بذار هر کی دلش لبریز غصه ست،
بیاد و پای گهوارهت بشینه
لالا لالا لالا لالا لالایی
لالایی میخونم آروم بخوابی
کاش میشد، تر کنم ماهی نازم
لبهای خشکتو با قطره آبی
میخوام همیشه این دستای کوچیک
تو قابِ قلب آدمها بمونه
هرکی عشقو میخواد، منو ببینه
هرکی منو میخواد، تو رو بخونه
یه دنیا قلب خسته، بی بهونه
به اون دستای کوچیک دل نبسته
هنوزم مادری دلتنگ ماهش
پای گهوارهی خالی نشسته
لالا لالا لالا لالا لالایی
لالایی میخونم آروم بخوابی
کاش میشد، تر کنم ماهی نازم
لبهای خشکتو با قطره آبی
شعر: قاسم صرافان
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═─
86.1K
#اهانت_به_قران_کریم
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
شعر و اجرا استاد محمدی
من عاشق ثاراللهم از دین روایت میکنم
همـــراه قرآن خواندم نشر ولایت میکنم
https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
53.4K
#اهانت_به_قران_کریم
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
شعر و اجرا استاد محمدی
در عزای پور زهرا(س) دیده ها گریان بود
در عزا ایران بود
شیعیان امروز روز خواندن قرآن بود
در عزا ایران بود
https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
السلام علیک یا ابا عبدالله
#مرثیه
#حضرت_علی_اکبر_ع
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
اکبرآن آیینه ایزد نما
نور چشم خاندان مصطفی
مظهر حُسن وصفات سرمدی
انعکاس خُلق و خوی احمدی
چون بمیدان امد ان قرص قمر
شد در ان صحرا قیامت جلوه گر
محو سرو قامتش جن و ملک
ذکرشان ای ماه ، اللهُ مَعَک
جمله گفتند این علی یا مصطفاست
یا تجلّی جمال کبریاست
گفت با تکبیر و با صوت جلی
من علیّم وارث خون علی
مظهر خشم خدای لم یزل
ذوالفقارم قاصد پیک اجل
چون عدو بیچاره شد در آن زمان
راه را بستند بر جان جهان
حمله ور از هر طرف بر او شدند
ضربتی بر فرق پاک او زدند
چشم عالم دید یکبار دگر
در سپهر کربلا شق القمر
ناگهان از آسمان افتاد ماه
پاره شد از این مصیبت قلب شاه
بر سر بالین او چون شه رسید
ناله ای جانسوز از دل بر کشید
گفت ای آرامش جانم علی
ماه رخسارت زخون شد منجلی
می زند لبخند هر زخمت بمن
داغ تو زخم دل هر انجمن
پس بدامانش گرفت آن سرو ناز
دید فرقش تا به ابرو گشته باز
روی خود بنهاد بر روی پسر
گفت ای آرامش جان پدر
چشم خود یکدم برویم باز کن
بعد از آن تا عرش حق پرواز کن
لعل خود بگشای ای نور بصر
یک سخن با من بگو جان پدر
جسمت از تیغ و سنان شد چاک چاک
ای شبیه مصطفی روحی فداک
با وضوی خون عبادت کرده ای
در قیام خود قیامت کرده ای
لاله پرپر بود و چشم باغبان
خون چکان از طعنه ی اهریمنان
شد دل سرخ "شقایق "داغدار
دیده اش تا صبح محشر اشکبار
گزیده ای :از مثنوی مدح ومرثیه حضرت علی اکبر (ع)
حمیدرضازاده "شقایق"
کرمان محرم ۱۴۰۰
http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#مرثیه
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#کانال_گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
مرکبت راهِ خیمه را گم کرد
نیزه نیزه پر از نشانه شدی
دیر کردم مرا ببخش علی
مثلِ تسبیحِ دانه دانه شدی
همه ی دشت را تنت پر کرد
در عبا جا نمی شوی پسرم
شد شکسته عصای پیریِ من
با چه پایی تو را حرم ببرم
آمدم سوی تو سراسیمه
تا ببینم چه آمده به سرت
پسرم باز کن نگاهت را
پاسخم را بده منم پدرت
عمه ات هم به پیش آمده است
تا که فهمید در تنم جان نیست
غیرت اللهِ من ، علی اکبر
جای عمّه میانِ میدان نیست
گریه هایم که شد بلند اینجا
لشکرِ ابنِ سعد خندان شد
بعدِ پنجاه و چند سال امروز
قامت خواهرم نمایان شد
عمه ات را بده کمک تا او
از کنار جنازه بر خیزد
پیکرت چیده در عباست ببین
از عبا خونِ تازه می ریزد
شعر:رضا یزدی اصل
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
نام علی...اکبر نشد الا به این شکل
تکرار پیغمبر نشد الا به این شکل
الله اکبر های لشکر می رساند
دیگر کسی حیدر نشد الا به این شکل
مادر بزرگش با وجود این محمد
ام ابیها تر نشد الا به این شکل
این است که طاقت ندارد روضه اش را
شبه پدر دیگر نشد الا به این شکل
چون او نباشد هیچ آقازاده هرگز
آری ژنی* برتر نشد الا به این شکل
گل کرده لبهایش برای صوت قران
قاری که نام آورنشد الا به این شکل
هر جا بغل وا کرد نتوانست اورا.....
بابای او مضطر نشد الا به این شکل
اصغر ترین اکبر دراین شش گوشه یعنی
هرگز گلی پرپر نشد الا به این شکل
زینت کریمی نیا
*برای کلمه ژن معادل فارسی که بتواند اصطلاح ژن برتر را که در جامعه مرسوم شده دربر بگیرد نیافتم
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#یا_ابالفضل(ع)
کیست آیا بر زمین ماه است این افتاده دست ؟
یا همان اصل ید الله است این افتاده دست
"فوق ایدیهم" به والله است این افتاده دست
قاسمِ میراث این راه است این افتاده دست
این علم را بیشتر این دست بالا می برد
تشنگان عشق را دریا به دریا می برد
علقمه در خویش می پیچد که ناکام است از او
آب در تاب و تب است از او بگیرد آبرو
آه این ماه از چه رو می گیرد از خورشید رو
با برادر زاده ها دارد چه عشقی این عمو
یک نفر انگار اینجا عطر یاس آورده است
مادری گل را به منظور سپاس آورده است
یک " احامی ابدا عن دینی" اش تضمین کند
آنچه شعر و شاعری در درگه آیین کند
نیمه ی مصراع او تکمیل عمر دین کند
کاسه ی با نقش دستش شعر را شیرین کند
نقش یاس و آب در پرونده عباس چیست ؟
آنکه آرد روز محشر دست از عباس کیست؟
دست روی دست مادر ها قیامت می کند
دست می گیرد نبی ختم رسالت می کند
دستِ بسته* زیر خاک اعلام بیعت می کند
سوره فتح* اینچنین ابراز نصرت می کند
عاقبت" انا فتحنا" ارز رایج می شود
نوبت پیروزی باب الحوائج می شود
یک نفر نه ، ملتی در مکتب عباس هاست
هم سپهدار است هم در قله احساس هاست
اینکه سر بر دامن پاک نژاد یاس هاست
یعنی اینکه خاص تر از خاص تر از خاص هاست
شرم دارد از سکینه سینه ی احساسی اش
علقمه انباشته از عطر های یاسی اش
دست روزی می شود فریاد از بغدادها
سر دهد از شامگاه شام هم فریادها
مانده اند از درس او والاترین استادها
ناز شستش خوب بست از پشت ، دست رادها
هر که از دریای او نوشد کمی ، قاسم شود
تا یکی از یاوران مهدی قائم شود
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
هدایت شده از شمس (ساقی)
(استغاثه حر بن یزید ریاحی)
#مدح
#محرم
#عاشورایی
#حضرت_حر
حسین جان این منم حرّ ریاحی
که فارغ گشتم از جهل و تباهی
قبولم میکنی ای شاہ عطشان!
که بیرون آمدم از جمع عدوان؟
قبولم کن که مدیون تو هستم
چنانکه آب ، بر روی تو بستم
چو هل من ناصرت را من شنیدم
به پای دل ، به یاری ات دویدم
دویدم تا که باشم در رکابت
قبولم کن که غرقم در انابت
تو که نور دوچشم حیدرستی
گلی ، از گلشن پیغمبرستی
تو که آموزگار عالمینی!...
قبولم کن که گردیدم حسینی
فدایت میکنم این جان خسته
مکن شرمندهای را ، دلشکسته
اگرچه دل شکستن از تو دور است
سزای مردمان گنگ و کور است
کسی که حق و باطل را نداند
همان بهْ ، در جهالت ها بماند
ولی دانی که من هستم مسلمان
مسلمانی که دارد بر تو ایمان
چو حقانیتت ، باشد مسلّم
چرا امضا کنم لوح جهنم ؟
بهشت ایزدی ، در چنبر توست
گل باغ محمد(ص) مادر توست
تو ثاراللہ و سبط مصطفایی
زهازہ ، خامسِ آل ِ عبایی
تو کشتی نجات عالمینی
پناہ بی پناهانی؛ حسینی
چهسان باید کنون با تو بجنگم
حرامی سیرتم ـ یا اهل ننگم ؟
کسی که تیغ بر تو میکشاند
تمیز حق و باطل را ، نداند
اگر با تو ستیزد خوار گردد
دچارِ خفّتِ بسیار گردد
نبودم سرسپردہ ، نزد دشمن
همین لطف خدا بودهست با من
که اکنون سر نهادم پیش پایت
که تا شاید شود جانم فدایت
قبولم کن قبولم کن حسین جان
پشیمانم ، پشیمانم ، پشیمان
به شعر (ساقی) دلخون نظر کن
ز کوتاهی او ، صرفِ نظر کن
که دارد از شما چشم شفاعت
دعایش را بفرما ، استجابت.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1388
@shamssaghi
هدایت شده از اشعار شادروان شمس قمی
(اَلسَّلَامُ عَلَیكَ یَا رَضِیعَ الحُسَین)
#اصغر_عطشان
شاه شهیدان چو دید یار ندارد
یاور و غمخوار و غمگسار ندارد
بعدِ جوانان و پیروان و عزیزان
غیر علی ، طفل شیرخوار ندارد
رفت به میدان و با سپاه عدو گفت:
کودک بی شیر من ، قرار ندارد
اصغر عطشان من که طفل صغیر است
قدرت پیکار و گیرودار ندارد
تشنه لب است و به غیر جرعهٔ آبی
ز آن سپه کفر ، انتظار ندارد
بهر خود آبی نخواستم اگر این حرف
نزد شما قدر و اعتبار ندارد ـ
خود ببرید و دهیدش آب و درین کار
غیر شما ، فردی اختیار ندارد
آب دهیدش که مرگ کودک عطشان
بهر شما مجد و افتخار ندارد
رحم کنیدش که کودک است و صغیر است
طاقت این جور بی شمار ندارد
تشنه بوَد درخور نبرد نباشد
طفل بوَد قدرت فرار ندارد
حرمله چون دید شَه به خاطر اصغر
حالت پیکار و کارزار ندارد
کرد هدف حلق عندلیب حرم را
شرم ، حرامی ز کردگار ندارد
کرد چو گلچین، خزان ز گلشن ایمان
غنچه لبی را که نوبهار ندارد
حنجر اصغر درید و قلب پیمبر
حرمله گویا جز این دو کار ندارد
دید شَه دین چو خون حنجر اصغر
گفت که دیگر حسین ، یار ندارد
خون علی ریخت سوی عرش و بگفتا
بهتر از این درخور نثار ندارد
بارخدایا قبول کن که پس از او
چشمم جز مرگ ، انتظار ندارد
بارخدایا تویی گواه که این جمع
حتی رحمی به شیرخوار ندارد
آنکه به طفل صغیر هم نکند رحم
رحم به ناموس روزگار ندارد
(شمس قمی) زین غزل زمین و زمان سوخت
شمس فلک ، این چنین شرار ندارد
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_ابالفضل_العباس_علیه_السلام
اَلسّلامُ عَلیک أیهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ الْمُطِیعُ للّه وَلِرَسُولِهِ وَلاِءمِیرِالْمُؤمِنِینَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَینِ، اَلسَّلامُ عَلَیک وَرَحْمَةُ اللّه وَبَرَکاتُهُ
یا ابوالفضائل
من دلخوشم همیشه ولی با شما خوشم
تنها به زیرِ سایهی ایوانطلا خوشم
در پشت در نیامدهام گیرم و رَوَم
من با همین گداییِ بی انتها خوشم
از بینِ در که نه... ، درِ این خانه باز کن
من سائلم به دیدنِ رویِ شما خوشم
تا سُرمه کردهایم به تربت دو چشمِ خویش
از بِینِ هرچه هست به این خاکِ پا خوشم
گیرم که هیچ چیز نگیرم ، نمیروم
تاجر نیَم ، به خاطرِ این اعتنا خوشم
چیزی نداشتم که گذارم برای قبر...
تنها به لطفِ مرحمت مرتضی خوشم
باب الحوائجیِ تو ما را جریح کرد
من با بهشت نه به شبِ کربلا خوشم
عمری گدای گریه کنِ این حوالیام
دستم بگیر ساقیِ بی دست ، خالیام
ای نیزهزار زخمِ جگر را چه میکنی
با این سهشعبه دیدهی تر را چه میکنی
با من بگو که دست خودت را چه کردهای
با من مگو که دردِ کمر را چه میکنی
گیرم تو را به خیمه برم پیشِ دختران
این زخمهای تیغ و تبر را چه میکنی
قدری بهم نریز رسیده است مادرم
من هیچ گریههای پدر را چه میکنی
بر روی نیزه هم بِروی بی تعادلی
در بینِ راه سنگِ گذر را چه میکنی
ای غیرتی به خاطر زینب نگاه کن
دور حرم هزار نفر را چه میکنی
دیگر کسی برای حرم بردنم نبود
ای تکیه گاه ، وقتِ زمین خوردنم نبود
شعر: حسن لطفی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
بسم الله الرحمن الرحیم
یاکاشِفَالْکَرْبِعَنْوَجهِالْحُسَینِاِکْشِفْکَرْبىبِحَقِّاَخیکَالْحُسَیْنِ علیهالسلام
#حضرت_ابالفضل_العباس_علیهالسلام
#تاسوعا
واشد گره از ما به نگاهی به اباالفضل
هربار که گفتیم الهی به اباالفضل
ما کوه گرفتیم به کاهی به اباالفضل
آقای همه ارمنیان جان سن قربان
ای مقصد حاجات گران جان سن قربان
ما را بنویسید بدهکارتر از این
دیوانه و ویرانه و سربارتر از این
ما را بنویسید گرفتارتر از این
میگفت فقط مادرِ من جاندی ابالفضل
میگفت به من آذری ایماندی ابالفضل
این کیست علی ابن علی معنی نامش
این کیست که خواندند همه ختم کلامش
این کیست که جبریل گرفته است لگامش
ای جان همه خوش قد و بالاییات آقا
بر روی سرم سایهی آقاییات آقا
خورشید ترین ماهِ شبِ کامل زینب
ای سایهی تو روی سرِ محملِ زینب
بازی مکن اُمیدِ همه با دلِ زینب
اُمیدِ لب کودک تبدار نیامد
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
پیش تو کشیدم بدنِ محتضر خویش
دستی به کمر دارم و دستی به سرِ خویش
بگذار که فریاد زنم از جگر خویش
شرمنده شدی آب اگر نیست نباشد
وای از حرمم نامِ تو کافیست نباشد
برخیز که سوزِ عطش و ضجهی آب است
برخیز که بی تو حرمم خانه خراب است
برخیز که بدتر زِ همه حال رُباب است
دیدم سرِ این راه بهم ریختنت را
با ضربهی سنگین علم ریختنت را
آنقدر زمین ریختهای کم شدی عباس
شرمنده شدی آب شدی غَم شدی عباس
ای دوخته بر خاک چه محکم شدی عباس
ای وای به تیری خَم اَبروی تو پیچید
از هر دوطرف نیزه به پهلوی تو پیچید
این تیر چه بد خورد که مژگان تو را بُرد
آن تیغ چِها کرد که دستان تو را بُرد
این نیزه کجا خورد که دندان تو را بُرد
بعد از تو کسی پشت حرم نیست عزیزم
هِی داد کشم دست خودم نیست عزیزم
شعر: حسن لطفی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_نهم_محرم_حضرت_ابالفضل_العباس_علیهالسلام
چکنم ماهِ حرم این قمرِ ریخته را
تا به آغوش کشم برگ و بر ریخته را
دست بر سر بگذارم نگذارم ...ماندم
چکنم این بدنِ مختصرِ ریخته را
دخترم چشم به راه است جوابش با تو
با چه رویی ببرم بال و پرِ ریخته را
خم شدم پیشِ دو دستت ، کمرم راست نشد
آمدم پیش تو دیدم کمرِ ریخته را
دست دارم به کمر ، یا که به سر یا به جگر
که نشد جمع کنم چشم ترِ ریخته را
مادرم هست ولی اُمبنین شکر که نیست
خوب شد نیست ببیند پسرِ ریخته را
اینهمه تیر به یاد حسن انداخت مرا
یادم انداخت لبِ تو جگر ریخته را
یک به یک میکشم از سینه فقط داد نکش
یک به یک تیغه و تیر و تبر ریخته را
تو تکانی بخوری کار به غارت نکشد
جمع کن جانِ حرم بال و پرِ ریخته را
بعدِ ما از دوطرف کاش سرت جمع کنند
که نبندند به سرِ نیزه سرِ ریخته را
(حسن لطفی ۴۰۲/۰۵/۰۴
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─