1_9548927584.ogg
177.6K
#شهادت_امام_موسی_کاظم_ع
▪️زمزمه سنتی شهادت امام موسی کاظم علیه السلام
ز بس کم سو شده چشمم دگر جایی نمی بینم
به احوالم بگرید تا سحر زنجیر خونینم
خدا حاجت روایم کن
از این زندان رهایم کن
.........
شب و روزم شده یکسان درین تاریکی زندان
تنم چون شمع سوزانی لبم در خواندن قرآن
خدا حاجت روایم کن
از این زندان رهایم کن
.........
مرا سندی زند هرشب میان خواب و بیداری
برای روزه دار اینجا شکنجه گشته افطاری
خدا حاجت روایم کن
از این زندان رهایم کن
.........
صفا بگرفته زندان از من و حال مناجاتم
کجایی مادرم زهرا بیایی تا ملاقاتم
خدا حاجت روایم کن
از این زندان رهایم کن
.........
اگر سهم من از زندان کتک بود و جسارت بود
زبانم روضه خوان بر عمه زینب در اسارت بود
خدا حاجت روایم کن
از این زندان رهایم کن
.........
تمام روضه ی من گرچه تنهایی و هجران بود
ولی نعش حسین جدم به زیر سُم اسبان بود
خدا حاجت روایم کن
از این زندان رهایم کن
.........
امیررضا فرجوند
https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
#شهادت پدر بزرگوار ولی نعمتمان حضرت موسی الکاظم علیه السلام بر ایشان و محبینشان تسلیت باد ▪️یا باب الحوائج
خلوتت را گاه بر هم می زند دادِ درِ زندان
سجده ات آرام می بخشد به درد پیکر زندان
روزها زیر شکنجه خاک زیر پات می لرزد
شب شود مشهود با نور تو حال بهتر زندان
مسخ کرده ذکر سُبّوح شما دیوارها را هم
سقف هم در سجده افتاده به پای سرور زندان
در تن بید تنت پیچیده زنجیری چنان ریحان
عطر گل افتاده از سجاده ی تو در سر زندان
ماه می دانست کی می آید آن شمس الشموسی که
نور می تاباند از درهای قفل دیگر زندان
آه زندانبان بدبخت شما ای کاش می دانست
اولین باب الحوائج می شوی از آخر زندان
جاده ابریشم عشق است هر خاری نمی فهمد
راه سبزی که به مشهد می رسد از سنگر زندان
آه یک روز آمد و دیدند که بر عکس عاشورا
یک پسر نام پدر را می برد دور و بر زندان
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
هدایت شده از شمس (ساقی)
(اَلسّلامُ عَلَیكَ یٰا بابالحوائج امام کاظم)
#محبس_هارون
شب صلای غم و درد و ماتم است امشب
صلای غم چه بگویم ، محرّم است امشب
نوای ضجّه ـ ز سوی عِراق ، میآید
بهگوش ، بانگ غم و افتراق میآید
سیاه و سرخ و کبود است آسمان عِراق
ز دود ِ آتش ِ بیداد ِ سینه_سوز ِ فِراق
شب فِراق، شبِ مویههای جانسوزیست
شبی که عامل آن ، دشمن سیَهروزیست
شبی که اختر ِ برج ِ ولایتِ هفتم
که بود رونقِ هفت آسمان و هَم انجم
افول کرد و جهان گشت ظلمتِ کامل
نشست گَرد ِ سیاهی به دیده و بر دل
شرر ز دیده ، زبانه کشید بر گردون
شدهست چشم فلک هم ز داغ کاسهٔ خون
فغان و ناله بلند است تا به عرش خدا
که جنّ و اِنس و مَلک گشتهاند نوحهسرا
به هرکجا نگری ماتم است و غصه و غم
به جان شیعه فتادهست ، آتشی ز اَلَم
نوای "وا اَبتا" در عِراق پیچیدهست
نفس به سینه بوَد حبس و خون به هر دیدهست
ا***
"امام موسیِ کاظم" (ع) امامِ خوبیها
پس از تحمل عمری شکنج ِ جانفرسا
که خم نکرد قد سروِ خویش را هرگز
به نزد هارون ، این مظهر عناد و دغا
گرفت تاب و توان را ازو که از سرِ جهل
شکسته بود ستون ِ حکومتش ـ یکجا
نداشت تاب تحمل که پیش چشمانش
کنند عزت و تکریم ، آن امامی را...
که از صلابت و خُلق عظیم و عزت نفس
گرفته بود به سُخره ـ حکومت اعدا...
اگرچه کرد به زندان امام را به حِیَل
نشد دمی که به عجز آورد امام آنجا
که کرد "سندی شاهک" به حبس، مسمومش
پس از شکنجه و آزار سخت و محنتزا
که آن امامِ صبور ـ آن امامِ در زنجیر
به سربلندی از آن بندگاه ِ جور و جفا
کشید پر به سوی آسمان و لکّه ی ننگ
نشاند بر رخ "هارون" و شد ز بند ، رها
ا***
اگرچه در همهی عمر اسیر زندان بود
به بند ِ محبس ِ هارون ِ نامسلمان بود
شمار نسل شریفش به کوری اعدا
فزون بوَد ، ز کرامات ِ ایزد یکتا
گرفت خاک عجم ، شوکتی ز دامانش
چو شاه توس که جانها بوَد به قربانش
که هست حج فقیران حریم اقدس او
پناه ملت ایران ، شدهست از هر سو
به شهر قم ، گهری همچو : لؤلؤ لالا
بوَد چو حضرت معصومه ثانی زهرا
که از عنایت حق ، شافع جزا باشد
غبار ِ قم ز قدومش چو توتیا باشد
به هرکجا که رَوی مرقدی ز نسل وی است
چو شهچراغ به شیراز ، یا امام ِ ری است
اگرچه کشته شد آن (ساقی) شکستهدلان
ز جام زهر جفا گشت ، مستِ جاویدان
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1384
http://eitaa.com/shamssaghi
❀﷽❀
#سینه_زنی
#شهادت_امام_موسی_بن_جعفر_علیه_السلام
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک :سلامٌ عَلیٰ ساکن کربلا...
─━⊰••❃••━••❃••⊱━─
(ســـلامٌ عَلـیٰ ســـاکن کاظمیـــن
به موسی بن جعفر،شه عالَمِیْن)(۲)
به خورشیــد مظلوم پنهان سلام
به دلخســــتهٔ کنــج زندان سلام
بــر آن هفتــمین مـــاه بـُرج وِلا
به شمـــس فروزان عــرش خدا
(ســـلامٌ عَلـیٰ ســـاکن کاظمیـــن
به موسی بن جعفر،شه عالمین)(۲)
ســلامی بر آن روح وارســته ات
ســلامی به بــال و پرِ بستــه ات
ســلامی بــه صـــبر دل پــاک تو
بر آن غــربت قلب صــد چاک تو
(ســـلامٌ عَلـیٰ ســـاکن کاظمیـــن
به موسی بن جعفر،شه عالمین)(۲)
چه ها بر سرت کنج زندان رسید
غـریبـــانه عمــرت به پایان رسید
شب و روزِ خود را به ذکر و دعا
صــدا مـی زدی یا رضــا یا رضــا
(ســـلامٌ عَلـیٰ ســـاکن کاظمیـــن
به موسی بن جعفر،شه عالمین)(۲)
به عمــر خود از بس که دیدی جفا
بـُـریــدی از این عـــالَم بــی وفــا
غمت خیمـــه زد در دل شیعــیان
ز داغ تو خـــون گریه کرد آسمان
(ســـلامٌ عَلـیٰ ســـاکن کاظمیـــن
به موسی بن جعفر،شه عالمین)(۲)
لب روزه دارت عطش می سرود
گریزی به گودال خون می گشود
شــدی روضــه خــوان شَـهِ کربلا
مجســـم نمـودی همه روضــه را
(ســـلامٌ عَلـــیٰ ســـاکن کــــربلا
به رأس بریده روی نیــزه ها)(۲)
─━⊰••❃••━••❃••⊱━─
✍رقیه سعیدی (کیمیا)
۱۴۰۲/۱۱/۱۶
لینک کانال اشعار در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
هدایت شده از شیدای زینب (سلام الله علیها)
عید مبعث مبارک
#پیامبر_اعظم_صلی الله علیه وآله
این شعرو امسال در جبل النور (کوهی که غار حرا در ان واقع شده )نوشتم .وقتی که میانه راه خسته شدم و از رسیدن به غار ناامید شده بودم
باید که دلی دور فقط دور بماند
معشوق نبیند به دلش شور بماند
باید که به عشقت بدرد پیرهنش را
اما نشود دیده و مستور بماند
باید که اویس قرنی در پی قربت
در دامنه این جبل النور بماند
هر مدعی عشق نباشد که #خدیجه
لیلای جهان باشد و مهجور بماند
موسی هم اگر شعله ای از یار نبیند
در تور تعلق به خود از طور بماند
باید که زند گام به سعی تو که شاید
مقبول شود حجش و مبرور بماند
بشکن کمر کاسه مجنون خودت را
این کاسه بپیوندد و با زور بماند
زینت کریمی نیا
۱۴۰۲/۴/۲۹محرم ۱۴۴۵ قمری بعد از اعمال حج، مکه مکرمه در دامنه جبل النور
http://eitaa.com/sheydayezeynab
هدایت شده از اشعار شادروان شمس قمی
(السَّلامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ الله)
#مبعث_الرسول
بهار عزت رسید ، ز لطف پروردگار
زمین شده سر به سر ز یُمن حق لالهزار
ز چشمهی ایزدی ، روان بوَد چشمهسار
هزاردستان عشق ، به نغمه بر شاخسار
ترانه خوانَد همی به عشق و شور و نوا
به رزم اسپند و دی سپاه نوروز بین
سپاه نوروز را ، همیشه پیروز بین
ز بعد شام سیَه درخشش روز بین
به چرخ دین و خرد مَهِ خود افروز بین
نبیّ امّی نسب ، محمّد مصطفی (ص)
بشارت ای مسلمین! که عید بعثت رسید
گذشت دور مِحن ، زمان عزّت رسید
شب غم آمد به سر چو روز عشرت رسید
بگو به لب تشنگان که ابر رحمت رسید
بریز ساقی کنون ، به جامم آب بقا
جناب احمد شبی به امر حق شد رسول
که درس احکام دین دهد به قوم جهول
کسی که اسلام را ، بکرد زاوّل قبول
خدیجه و بعد از او علیست زوج بتول
که صیت توحیدشان رسد بر ِ ماسَوا
رسول با فرّ و جاه چو اختری تابناک
فروغ یزدان فشاند ز چرخ دین تا سماک
ز گفتن حرف حق نشد دمی بیمناک
تناقص لا مکان ز صد رسد بر مَغاک
لوای اسلام شد ، فراز عرش عُلا
به عزم ترویج دین بکرد هفتاد جنگ
که لشکر ملحدان رهاند از کفر و ننگ
بدید در جنگ ها مصائب رنگ رنگ
به راه اسلام داد بسی گهرها ز چنگ
هزار رعنا جوان ، چو حمزهی باوفا
به غیر لطف و کرم نبود منظور او
سوای پند و حِکم نبود دستور او
جهان ز ظلمت رهید ز پرتوِ نور او
علوم کاهن همه شدند مسحور او
جز (إهدَ قَومی) نگفت به پیشگاه خدا
فراز دنیای کفر ، فراشت احمد عَلَم
تمام اصناف را ، فکند بر خاک غم
به سقف بتخانه ها کلام حق زد رقم
که در تعجب شدند کرسی و لوح و قلم
سرود توحید خواند به خفیه و بر ملا
بگویم این تهنیت به جمله خلق جهان
ز بعثت مصطفی ، رسول با عزو شان
چنو بوَد راهبر ، جهانیان پیروان
ز فرّ ایمان او بیافت گیتی ، امان
ز شرّ کفّار دون ، شدند امّت رها
چو طبع (شمس قمی) ز لطف یزدان بود
مدایح نغز او چو شمس رخشان بود
ز یُمن طبع روان همیشه شادان بود
به وصف عشّاق حق، لبش دُر افشان بود
بسی بوَد مفتخر ، به مدح آل عبا
شادروان سید علیرضا شمس قمی
برگرفته از روزنامه استوار قم 1337
https://eitaa.com/shamseqomi