eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.6هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
885 ویدیو
115 فایل
🔰 #کانال_مداحی_شعر_آئینی 🔰 #نشر و #گسترش اشعار ناب آیینی 💢 #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_67 ایدی جهت تبلیغات👆
مشاهده در ایتا
دانلود
زمان: حجم: 234.3K
مهمان فاطمه ای حسن ای گل یاس مولا کفن آماده کن بهر بابا شب هجران رسیده می چکد خون زدیده می رود بابا ، سوی شهیده «2» فاطمه آماده شو، مهمان برایت می رسد»2» 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شب غسل پدر شد حسن جان زینبت خون جگرشد حسن جان با دل غم نصیبت با حسین غریبت می رسد بانگ ، امن یجیبت«2» از زمین تا آسمان صوت صدایت می رسد«2» فاطمه آماده شو، مهمان برایت می رسد»2» 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ مثل مادر تنش را شبانه روی دوشت بری مخفیانه با دوچشم چو زمزم تا دل دشت مبهم می بری او را ، باغصه وغم«2» بهر تشییع علی ،پیک خدایت می رسد«2» فاطمه آماده شو، مهمان برایت می رسد»2» 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ای آگاهی از داغ و صبرش تا پدر رانهادی به قبرش با دل وجان خسته کز الم حجله بسته بنگری یاس ، پهلو شکسته«2» گو به مادر همسر ، دردآشنایت می رسد«2» فاطمه آماده شو، مهمان برایت می رسد»2» 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر:سید هاشم وفایی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ بارغم تا بیابان نجف، او را شبانه می برند مثل زهرا نیمه ی شب ، مخفیانه می برند آن که عمری بارغم بر روی شانه می کشید حال جسمش را غریبانه به شانه می برند باز هم داغ مزار مخفیانه تازه شد چون علی را هم به قبری بی نشانه می برند بچه های داغدیده از کنار تربتش بار سنگین غم او را به خانه می برند کوفیان کشتند حیدر را، ولی در کربلا اهل بیتش را چرا با تازیانه می برند کودکان خسته ی او را به جرم بی کسی بی بهانه می زنند و بی بهانه می برند ای «وفایی» آل عصمت ،در ره احیای دین حرف خود را بر در حی یگانه می برند 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ لحظه وداع دیگر توان و تاب بر پیکر ندارم امید بهبودی زخم سر ندارم امشب تمام اختران گشتند آگاه شد شام آخر مهلتی دیگر ندارم درپیش چشمم خاطراتم تازه گردید مانند شمعی غیر خاکستر ندارم زان کوچه ای که راه بر زهرا گرفتند غم نامه ای سنگین و غمگین تر ندارم از بس که باور کردنش سخت است، دردا دیدم رخ نیلی ولی باور ندارم پروانه هایم در غمش آتش گرفتند چون شمع ،آبی غیر چشم تر ندارم تا بنگرم بر روی عباس و حسینم یک دم نگاهم را از آنان بر ندارم ای اشک حائل شو میان زینب و من چون طاقت دیدار نیلوفر ندارم بس کن «وفایی» لحظه سخت وداع است آتش گرفته جان و بال و پر ندارم 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
پیچیده بر نخیل تو هر تاک بیشتر مست از سبوی اسم تو افلاک بیشتر سوگند می خورم که صدای علی علی از سنگ هم چکیده به پژواک بیشتر آن شب که خاک بر سر اهل زمین شده آغوش بوتراب شده خاک بیشتر حال یتیم های پدر مرده پشت در خیلی بداست دختر اسفناک بیشتر زینب که سوخت ، شاعر او هم بسوزد از این ماجرا که سوخته خاشاک بیشتر زینت کریمی نیا(شیدای زینب ) http://eitaa.com/sheydayezeynab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قصیده ی (بدون الف) در منقبت حضرت علی (ع) (عــدل مطــلق) مَظهــر حــق شـــیر حـــق مُظهــر علی محــور دیــن ، میــر دیــن گســتر علی کــوکــب بـــرج فضـیلت ، نـــور علـــم عـــدل مطـلق ، معـــدلــت پـــرور علی چــون سمــیّ ِ حضـرت حـــیّ قــدیــم در ضمیـــر عشـق حـــق ، مضمـــر علی بــود کـودک ، حیــّـه در ، در مهـــد شد پـس ملـقــب گشـت بـــر حیــــدر علی پیـــرو‌ِ دیـــن رســـولِ (ص) منـتخــب هـمــــدم و هـمخـــوی پیــغمــــبر علی بـــود مخلـــص در عبـــودیت چو بـود مــرجـــع علـــم و عمـــل ، یکــسر علی مَصـــدر لطــف و کـــرم بـــود و شرف معــــدن فـیــض و یـَــم کـــوثـــر علی هست جــز ختـــم رســـل بر مسلمیــن در فضیــلــت ، مِهـتـــر و بـــرتـــر علی گفــت پیغمـــبر که هسـتم شهــر علـــم هســت بـــر شهــــر نبـــوّت ، در - علی مفتخـــر بر وی ، جمیـــع مـــؤمـنـــیـن بــر همــه ـ گیـــتی بـــوَد مفخـــر علی در صوف رزم و بــزم و عــزم و جــزم بـــود در هر نقطـــه ، مسـتحضــر علی هرچه مشکل بود و معضــل، بـی‌دریــغ چـــون پیمـــبر ، بــود مسـتظهـــر علی در نبـــرد و غـــزّه ی بــــدر و حـنـــیـن بـــود در قـلــــع عــــدو ، صفــــدر علی جنـــگ خنــــدق در نــبــــرد عـبــــدوُد هـــم نـبــــرد وی نـبـــودی ، گــــر علی مــرحــب خیـــبر بکشـت و فتـــح کرد در هجــــومـــی قلعــــه‌ی خیـــبر علی روز ِ رزم ِ مشــــرکــیـــــن ِ ددمـنــــش بـود بهــــر مســلـمـیـــن ، سَـــرور علی در شـب هجـــرت ، پــی حفـــظ نبـــی چــون محمـــــد خفــت در بســتر علی گفــت پیغمـــبر به حکـــم ســرمـــدی : هست بـر دیــن سَــروَر و مَصـــدر علی بعــد ِ پیغمـــبر که بــر رغـــم غـــدیـــر شد به دسـت ملحــدیــن مضـــطر علی چون سـه تـن بـی‌دیـن ستم هرگز نکرد هیـــچ ملـعـــون سـتـمگــــر ، بـــر علی بس ســتم کـردنــد بــر وی مشــرکیــن دسـت بگــرفتــی بـــه فـــرق سـر علی منـــزوی گــردیــد و طبـــق مصلـحـت کــــرد تــــرک مسجــــد و منـــبـر علی بعـــد ِ چندی طبـــق تصمیـــم عمـــوم شـد زعیـــم و میـــر و سرلشکـــر علی دشمن بـی‌دیـن و حــق‌کـش در دمشـق دیـد چون در کــوفـــه شد رهبـــر علی ریخت طـرح قـتــل وی پس کشته شد شمــع حــق ، خـورشید روشنگـــر علی تیــغ دشمـن چون سـرش منشــق نمود شکـر حـق فـرمـود ، فـی محضــر علی خون فرقش چونکه در مسجد بریخت بـــر زمیــن بخشـید زیــب و فـَــر علی گر شهیــد عشقِ حــق شد در سجـــود فــدیــه ی معشــوق ، کــردی بـــر علی "فــزت" فرمودی "به ربّ کعبــه" چون ربّ ِ کـعـبـــه در گــشـــودی بـــــر علی کیفـــر جـــور عـــدو بی چـون و چنـد می‌دهـــد در صحـنـــه ی محشــر علی چــون قســیــم جـنـــت و دوزخ بـــوَد می‌دهــد بـر نیــک و بـــد، کیفــــر علی (شمس قم) جــز بیـت آخــر "بی الـف" گفــت : مـــدح ســاقــی کـــوثـــر علی شادروان سید علیرضا شمس قمی 1370 https://eitaa.com/shamseqomi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"اَلسَّلامُ عَلَیكَ یَا اَمِیرالْمؤمِنین" (ساقی کوثر) رخش عدالت ـ اگر سوار ندارد هست حماری که : اعتبار ندارد کِلک هنر نیست گر به‌دست هنرمند  می‌شکند چون که ابتکار ندارد زردی مغرب کجا به رنگ طلوع است فصل خزان ، رونق بهار ندارد عدل بوَد لشکر عظیم ممالک کشور بی لشکر اقتدار ندارد لشکر اسلام را علی‌ست علمدار بهتر از او حق به روزگار ندارد باک نداریم در مصاف کسی که تیزتر از تیغ ذوالفقار ندارد ایکه سواری تو بر حمار حماقت! جز به فلاکت ، تو را دچار ندارد باد غرورت دهد به بادِ هَریمن کینه‌ی شیطان ز ما شمار ندارد وام گرفتم ز بیدل از سر عسرت بهتر از این بر من افتخار ندارد : "کینه به سیلاب دِه ز نرمی طینت سنگ چو شد مومیا ، شرار ندارد" خلق میازاری از مصالح دشمن بحر نگون‌بختی‌اش کنار ندارد آنکه کمر کرده خم به نزد ستمگر آلت دست است و اختیار ندارد بس‌که حقارت‌ پذیر گشته دریغا جرأت ِ ابراز ِ انزجار ، ندارد کرده خودش را درون پیله گرفتار پیله‌ی خودساخته ، فرار ندارد هست دلی‌که انیس و پیرو اغیار محض وقاحت بوَد ، وقار ندارد حیثیت‌اش چون رَود به باد رذالت راه ، پس از آن به جز مزار ندارد دیده‌ی دل وا نما به روی حقیقت گر ز گنه ـ دیده‌ات ـ غبار ندارد (ساقیِ) کوثر، علی ز خمّ غدیر است کس به جز او جام خوشگوار ندارد آن که کند تر لب از شراب ولایش در دو جهان ، غصه ی خمار ندارد. سید محمدرضا شمس (ساقی) http://eitaa.com/shamssaghi
(تحلیل خودش را دارد) قصه‌ی عشق ، که تفصیل خودش را دارد مثل خوابی‌ست که تأویل خودش را دارد پای اندیشه کجا می‌رسد ای خالق خلق! به وجود تو که تفضیل خودش را دارد دانم آن‌قدر که عالم همه از خلقت توست این مقامی‌ست که تجلیل خودش را دارد در شب قدر عطا گشت ز تو سوره‌ی قدر شأن این آیه که تنزیل خودش را دارد آن شبی را که فزون‌تر ز هزار آمده است پاس داریم که تطویل خودش را دارد چارده گونه روایت به قرائت خواندیم این کتابی‌ست که ترتیل خودش را دارد ای مسلمان! تو ز قرآن بطلب چاره‌ی خود مَسلکِ ارمنی ، "انجیل" خودش را دارد بطلب چاره‌ی خود را که گشایش‌گرت اوست که به هر مشکلی آجیل خودش را دارد پاشو از خواب جهالت به جهان ورنه خدای ـ روز محشر ـ که سرافیل خودش را دارد پاک کن گرد کدورت ز دل و جلوه نمای این غباری‌ست که تغسیل خودش را دارد ما بر آنیم که با وحدت ِ پیمان باشیم این پیامی‌ست که تعدیل خودش را دارد گرچه شیطان شده از روز ازل وسوسه‌گر آدمی نیز ، اباطیل خودش را دارد شد برادرکشی از اول خلقت ، مرسوم همچو هابیل که قابیل خودش را دارد لشکر ابرهه با فیل ِ مراد آمده است نیست غم کعبه ابابیل خودش را دارد نهراسیم ز ویرانگر ایمان و وطن مُلک اسلام چو "سجّیل" خودش را دارد باکی از ظالم و فرعون‌صفتان در دل نیست حضرت موسی ِ مان ، نیل خودش را دارد راسخانیم به عزمی به تقابل با کفر گرچه هر غائله‌ای قیل خودش را دارد با وقیحان به تقابل چو نشینی هنر است این نزاعی‌ست که تجمیل خودش را دارد عاشقانیم که در وادی لیلی ز جنون رهسپاریم که تمثیل خودش را دارد همچو مَدّی که بیان دل خطاطان است واژه‌ی عشق ، تفاصیل خودش را دارد سیزده سال که یعقوب ، به لابان تن داد شور عشقی‌ست که راحیل خودش را دارد گرچه سخت است گذشتن ز گذرگاه مراد این عبوری‌ست که تسهیل خودش را دارد مصرعی وام ز "پروانه" گرفتم که سرود : "این غزل، شیوه‌ی تحلیل خودش را دارد" ۱ هر هجا را ست مقامی چو به تقطیع کلام وزن هر شعر ، افاعیل خودش را دارد (ساقیا) شعر تو هرچند که شیواست ولی طبع تو ، شوق به تکمیل خودش را دارد برسد دست تو بر کنگره‌ی چرخ فلک گرچه این مرحله تحصیل خودش را دارد نشود نام پسر ، مشتهر از نام پدر گرچه هر طایفه فامیل خودش را دارد گر کنی درک مفاهیم و موازین سخن شهرتی هست که تحمیل خودش را دارد سید محمدرضا شمس (ساقی) 1400/10/08 https://eitaa.com/shamssaghi ۱ ـ استاد مجاهدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شب‌های قدر واسطهٔ فیض و رحمت است ا࿐❈❁࿐✿❈✿࿐❈❁࿐ا ای دل! به خلق و دار و ندارش نظر مکن جز در حریم خالق سبحان گذر مکن روی نیاز ، بر در ِ آن بی نیاز بر خود را به درگه دگری در به در مکن ما و منی به دور کن از خویش ِ خویشتن جز در منای خالق یکتا به سر مکن در هر زمان به شکر و سپاسش زبان گشای وین شکر را به خاطر خیر دگر مکن تفسیر سوزش دل ما، اشک دیده است ای دل! به غیر درگه حق دیده تر مکن از درگه حبیب ، مشو ناامید ، هان! با این گناه ، در ره دوزخ سفر مکن غیر از خدای و قاطبه‌ی اولیای او روی امید ، سوی کسان دگر مکن یارب! به راه وحدت و صدق و صفا و مهر خیر بشر ، مقدّر و شایانِ شر مکن کفران نعمت تو نمودیم ؛ بیش از این ما را دچار فتنه و خوف و خطر مکن تقدیر ما ز لطف ، به حکم قضا مده حکم قضا حواله به دست قَدَر مکن شب‌های قدر، واسطهٔ فیض و رحمت است حاجات ما شکسته دلان ، بی ثمر مکن ما شکر نعمت و کرمت را نکرده‌ایم محتاجمان به نعمت هر بَدگهر مکن یارب! به حق احمد و آل عزیز او بر شیعیان نظر کن و صرف نظر مکن یارب! به حق حجت حق ، دوستان او چشم انتظار حجت ثانی عَشَر مکن یارب! جمیع منتظران ظهور را... محروم ، از ولایت آن منتظَر مکن یارب! ز فیض مهدی موعودِ منتقم جز عاشقان حضرت او بهره ور مکن چون (شمس قم) ز فرقت مهدی به ظلمتیم یارب! سیاه روزی ما بیشتر مکن یارب! زبان حالِ جهان است این سخن باری نگه به این سخنِ مختصر مکن بیدار و خواب بنده‌ی دلخون برابر است شاها...! تو سوز سینه‌ی ما ، بی اثر مکن. شادروان سید علیرضا شمس قمی https://eitaa.com/shamseqomi