هدایت شده از اشعار شادروان شمس قمی
"زبانحال حضرت رقیه (س) در شام"
#گوشهی_ویرانه
منم بی بال و پَر مرغی که کنج لانه خاموشم
ز بیم دام صیّاد و ز کید دانه خاموشم
منم شهدخت شاه دین که از جور یزید دون
ز تخت بخت افتادم ولی شاهانه خاموشم
رقیّه ، دختر سالار دشت نینوا هستم
که از بیداد پور کافر مرجانه خاموشم
مرا مرگ پدر ، افسانهای باشد توان فرسا
که افسون گشتم و از وصف آن افسانه خاموشم
پی کالای وصلش، نقد جان خویشتن دادم
چو دیدم گنج خود را گوشهی ویرانه خاموشم
شبی کز خواب خوش برخاستم در کنج ویرانه
بدیدم رأس خون آلودهی جانانه خاموشم
یزیدم کرد مهمان رأس باب آورد در پیشم
از آن مهمان نوازی های نامردانه خاموشم
به بزم مدعی جام شهادت نوش جان کردم
چو بر پیمان خود دارم به لب پیمانه خاموشم
چراغ عمرم از باد حوادث شد خموش امّا
چه پنهان از شما کز طعنهی بیگانه خاموشم
زدم مُهر خموشی بر لب و خون ميخورم از غم
که همچون غنچهی نشکفته در گلخانه خاموشم
گر از داغ پدر چون (شمس قم) سوزد تن و جانم
ز شمع عشق میسوزم که چون پروانه خاموشم
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi
هدایت شده از شیدای زینب (سلام الله علیها)
#ترکیب_بند_روزهای_اسارت
#بند_۴
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
گهواره هم شبیه دلم تاب می خورد
وقتی مسیرمان به کمی آب می خورد
وقتی که پشت بوته ای از ترس ساکتم
چشمم به چشم تیره مهتاب می خورد
آن وقت می شود سر صحبت به ماه باز
وقتی که رنگ ماه به مرداب می خورد
دیشب به ماه درد دلم کرده بود گل
دیدم نمایشی که به یک خواب می خورد
یکباره ماه روشن وشکل عمو شد و
دیدم که چشم ماه به سیلاب می خورد
فرمود صبر کن گل نازم که روز بعد
هر نازدانه از لب تو آب می خورد
نذر نگاه لطف تو کف می زند به شعر
شاعر که جام عشق از ارباب می خورد
من مانده ام عموم چه فرموده عمه جان؟💦
معنای آن به گویش کودک بکن بیان💦
زینت کریمی نیا
کانال اشعار شیدای زینب
http://eitaa.com/sheydayezeynab
هدایت شده از شمس (ساقی)
(شادروان حاج سید احمد شمس)
هم ذاکر و روضه خوان جدّت بودی
هم اهـل کــرامــت و مَـــودّت بودی
در شـام شهــادت رقیــه (س) رفتی
چون غرق عنـایت و سعــادت بودی
سید محمدرضا شمس (ساقی)
@shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
(اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یٰا اَبٰاعَبْدِاللّٰهِ الْحُسَیْن)
ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا
#هل_من_معین
ای جــان عــالمی ، بــه فــــدای لقـــای تو
از کــودکــی شــدم بخـــدا ، مبـــتـلای تو
هَل مِن مُعین تو به جهان شعله میکشید
اُف بر دلــی که گــرم نگشـت از نــدای تو
هرگه که دید روی تو را مصطفی گریست
بــر انتهــــای تــو ـ ز همـــان ابـتــــدای تو
زیـرا چـو بود ، آگــه ازین ماجــرای شـوم
میسوخـت دل بــرای تــو از ماجــرای تو
کردی چو بر رضـای خـدا جان فـدای حق
هستم رضـا که جــان بدهـم در رضـای تو
ای قبــلهگاہ و مــرکــز پــرگــارِ عـاشـقی!
بـاشد حــریـم تو ـ چو حــریـم خــدای تو
"ای خــاک کــربــلای تو مُهـــر نمـــاز من"
ای سجـده گاہ اِنس و مَلَک ، کـربــلای تو
آنـدم که شد به نیــزہ سرت از شرار غــم
"بیگــانه سوخـت تا چه رسد آشــنای تو"
نـالـد چو نــای نـی، دل خلقی به سینهها
هـــر دم که یـــاد مـیشـود از نیــنوای تو
خـونت اگر به راہ خـــدا ریخـت بر زمین
بـاشد به روز حشـر ، خــدا خـونبهــای تو
تنهــا نـه ما ز داغ تو گــردیـدہ سـوکــوار
زیـرا بــوَد خـــدای تو صـاحب عـــزای تو
از خــونِ توسـت بیـــرقِ اســلام اسـتوار
بــاشــد در اهتـــزاز ، همیــشه لــــوای تو
جـان، بی بهـا شود چو بگردد فــدای غیر
گیــرد ولـی بهـــا ، چو بگــردد فـــدای تو
چون کشتی نجــات و چـــراغ هـــدایتـی
بی شک بوَد خــدای جهـان، نــاخــدای تو
ای نـور چشم فاطمــه! ما را به روزِ حشر
چشم عنـایتیست به لطـف و عطـــای تو
هـرگـز امیــد نیست کسی را که وا رَهَـــد
در روز رســتـخـیــــــز ، بـــــدون ولای تو
حاتم که هست شهرہ به انفـاق و مَکرمت
امــا بــوَد ز عجـــز ، کهـیـــنه گـــــدای تو
شــرح مقـــام تــو ، نبـُــوَد در تــــوان من
آنجا که عـالمیست به مــدح و ثنـــای تو
ما عـاشـق تــوایـم و تویی عـاشـق خـــدا
در راہ عــاشقی نـرسـد کـس بـه پـــای تو
تو مست جــام بــاده ی (ساقی) کــوثـری
مـا مستِ جــام بــادہ ی قــالـوا بـــلای تو
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1392
http://eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
🏴 «در رثای ذاکر با اخلاص اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام، شادروان حاج سید احمد شمس»
#سلالهی_حیدر
مَردی از جنس آب و آیینه
آسمانی تبار و ، بی کینه
مثل باران، زلال و روح افزا
با وقار و پر از طمأنینه
ذاکر اهلبیت پیغمبر (ص)
روضه خوان سلالهی حیدر
حافظ و قاری کلام الله
هم هنرمند و هم هنرپرور
بود آگاه، از رموز سخن
پیرو ذاکران عهد کهن
از احادیث نغز بود آگاه
با روایات سست بُد دشمن
از تحاریف ، رویگردان بود
چونکه اهل حدیث و قرآن بود
بود صادق، همیشه در همه جا
از قماش دغل ، گریزان بود
در حرم بود خادمی کوشا
در تکاپوی بزم ذکر و دعا
دل که در بند عشق گشت اسیر
نکند عشق با جهان سودا
یک ولایتمدار صادق بود
رهروی استوار و عاشق بود
چون نبود اهل رنگ و ریب و ریا
رهبری هم به او موافق بود
بانی بزم ذاکران گردید
نزد رهبر به همتی جاوید
بود مجری به بیست سال تمام
در حضور مراد و خیل مرید
در شب چارم صفر ، ناگاه
کرد هجران به سوی عرشِ اِله
آخرین ذکر را به محفل عشق
خواند و شد سایهاش ز سر کوتاه
«سید احمد» اگر ز دنیا رفت
با دلی شاد سوی عقبا رفت
گویی آن (ساقی) شکسته دلان
باده نوشان ز جام مولا رفت.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1403/05/21
@shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
(یا حسین)
گوش دل، گر بشنود دیگر نیاز گوش نیست
گوش جان کر میشود گر از حسین افتد جدا
سید محمد رضا شمس (ساقی)
@shamssaghi
هدایت شده از آموزش عروض و قافیه و...
فراق اربعین.شاعر و ذاکر و آهنگساز.علیرضاصباحی .mp3
6.05M
«فراق کربلا»
شاعر و ذاکر و آهنگساز
جناب علیرضا صباحی
از اعضای کانال آموزش
@arozghafie
هدایت شده از شمس (ساقی)
#نگــارهـا
آنـان که خفتـــهاند بـه خــاک مـــزارها
طـی کرده اند پیـچ و خــم روزگـــارها
اکنون اگرچـه خــاک شده جایگاهشان
یک عمــر بــودهانـد بـه دنیـــا نگـــارها
سید محمدرضا شمس (ساقی)
@shamssaghi