هدایت شده از شمس (ساقی)
🏴 (انا لله و انا الیه راجعون) 🏴
چون شنید از جان، ندای مقتدا و رهبرش را
داد در راه خدا ، گلهای از جان بهترش را
روح پاکش پرکشید اکنون بسوی عرش اعلا
تا بگیرد در بغل، دو گلعذار پرپرش را
با عرض سلام و ادب و احترام به محضر اخوان گرامی محمودنژاد، ضمن تأثر و تأسف، ارتحال امّالشهیدین، مادر گرانقدر شهیدان محمودنژاد را تسلیت و تعزیت عرض میکنم.
شکی نیست که وجودِ بهغایت مغتنم مادر، گرانبهاترین ودیعهی الهی است و بار مصیبت و فراقشان سخت بر دوش فرزندان سنگین است. اما امیدوارم که خداوند عزّوجلّ به ایشان جایگاهی مینوی در کنار شهیدان اطهرش، و به شما و خانوادهی ارجمندتان، صبر و شکیبایی عطا فرماید.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
@shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
(هفتهی دفاع مقدس گرامی باد)
#آن_روزها
خوشا روزهایی که آسان گذشت
به صدق و صفای فراوان گذشت
چه خوش بود آن روزگاران دور
که در سینهها عشق بود و سُرور
چه خوش بود آن روزهای قشنگ
که حرفی نبود از نفاق و ز جنگ
اگر بعدها ناگهان جنگ شد
و ایران ما ، ناهماهنگ شد
همه فتنهها بود از غربِ دون
خصوصاً ز اِمریکه بدشگون
سگی را علَم کرد و بیداد کرد
علیه وطن بانگ و فریاد کرد
بناگاه شد حملهور بر وطن
چو اعراب جاهل ز عهد کهن
تعرّض نمودند بر خاک ما
ز غفلت به مردان چالاک ما
چه خونها که کردند در شیشهها
شغالان درمانده در بیشهها
چه شیرافکنانی که در آن زمان
تقابل نمودند با روبهان
زمین وطن را شط ِ خون گرفت
چه جانها که صدّام ملعون گرفت
در آخِر پس از هشت سال غمین
برفتند از خاکِ ایران زمین
وطن شد گلستان ز خون شهید
ز بس لاله در خاک ایران دمید
:::
چو بگذشت زآن روزها بیست سال
چه گویم به جز آه و رنج و ملال؟
پس از آنهمه خون که جاری شده
درخت وطن ، آبیاری شده
چرا میوهی تلخ بار آورد؟
چرا آبروی وطن را بَرد؟
درخت وطن را چرا سایه نیست
چرا بهر این مَردم آسایه نیست؟
چرا مظهر وحدت و ائتلاف ـ
فقط بر سر خود کشاند لحاف؟
درین خاک گویا خطایی شده
به خون شهیدان جفایی شده
مدیر وطن! لحظهای گوش کن
فروش وطن را ، فراموش کن
مشو بیجهت پیروِ اجنبی
که پیداست ازچه به تاب و تبی
چو خواهی وطن را بپاشی ز هم
خیانت نمایی به مُلک عجم ـ
به «برجام» بستی دلِ کج خیال
که حاصل ندارد به غیر از ملال
ز بس که ز بیداد تو خستهام
دل از مثنوی بر غزل بستهام
:::
مكن داد و بیداد و توفندگی
برون كن ز سر جهل و یکدندگی
مزن تیشه بر ریشهی این وطن
که فردا نیفتی به شرمندگی
بپرهیز از تهمت و افتراق
نما اجتناب از پراکندگی
مباش اهل زهدِ ریا و دروغ
حذر کن ز داغ سر افکندگی
ز افتادگان دست گیری اگر
شوی مایهی فخر و بالندگی
چو خواهی موفق شوی در امور
به درگاه خالق ، نما بندگی
که جز راه حق هرکه پوییده است
ز کف داده آسایش و زندگی
:::
الا هموطن! چشم خود باز کن
پیام دل خسته احراز کن
چرا رنگ بازد حجاب و عفاف؟
چرا رفته از دستِ ملّت کلاف؟
چرا روسری زنان ، باز شد؟
مگر حیلتی دیگر آغاز شد؟
چرا شور اسلامی از یاد رفت؟
چرا ریشها نیز بر باد رفت؟
چرا خودفروشی فراوان شده؟
چرا خوی دَد خوی انسان شده؟
چرا رَخت بسته وفا از وطن؟
چرا نیست دیگر کسی مؤتمن؟
چرا دور گشتیم از رسم خویش؟
چرا سینهی مادران گشته ریش؟
چرا ما گدای اروپا شدیم؟
ز مُدهای بیگانه جویا شدیم؟
چرا پیرو کافران گشتهایم؟
چرا مات و حیران و سرگشتهایم؟
چرا ما دچار دوبینی شدیم؟
خریدار اجناس چینی شدیم؟
چرا خویشتن را به غفلت زدیم؟
چرا گام در راهِ ذلت زدیم؟
چرا چشم بر فتنهها دوختیم؟
ببین ناگهان تا کجا سوختیم؟
ز دامان آلوده چیزی مجو
ز شرم و حیا هیچ چیزی مگو
چو ناموس خود را فروشی به مُد
ضرر کردهای بیخرد ! خود بخود
که گوید کلاساست این زندگی؟
بوَد داغِ مُهر سر افکندگی
تعصب به ناموس، مردانگیست
ندارد کس آن را اگر، مَرد نیست
مَرو راهِ غرب ای تو گمکرده راه
که در پیش پای جهان کنده چاه
چهی كه تو را سوی دوزخ ره است
كه بیشک سزاوار هر گمره است
چرا اعتیاد این بلای جهان ـ
فتاده به دامان نسل جوان؟
چه خوش بود آن روزگاران دور
که در هر سری فکر بود و شعور
نه سیگار و قلیان و تریاک بود
نه مشروب و معتاد کنیاک بود
اگر بود بین جوانان نبود
چنین معضلاتِ فراوان نبود
چه گویم از آن روزهای قشنگ
که امروزه گشته مُبدّل به ننگ
الا ای جوان! در خود اندیشه کن
فرار از رفیقان بی ریشه کن
چو عمر گرانمایه از دست رفت
دگرباره آن را نیاری به دست
مَرنج از سخنهای امروزِ من
که آگهْ نِئی از غم و سوز من
که اشعار من، غصهی دل بوَد
یکی قطره از بحر مشکل بوَد
اگر (ساقی) این قصه آغاز کرد
ز عهد گذشته ، سخن ساز کرد
تو را خواست پندی دهد رایگان
که از مکر شیطان شوی در امان
مشو غافل از خویش و هشیار باش
ز رخوت برون آی و بیدار باش
که شیطان تو را آبرو میبَرد
تو را خامش از هایوهو میبَرد
به خاک مذلت زند آدمی...
به هر خانه کوبد سیه پرچمی
شعف رخت بندد ز هر خانهای
نمانَد جوانی ، به کاشانهای
نباشد جوانی سترگ و غیور ـ
که دافع شود بر وطن با غرور
شود مالکُ المُلکِمان اجنبی
بسوزد وطن را ، ز لامذهبی
شود خون پاکِ شهید وطن
بدینگونه پامال مکر و فتن
دوباره بگویم به صوت جلی
که آیینهی دل ، کنم منجلی :
خوشا روزهایی که آسان گذشت
به صدق و صفای فراوان گذشت
چو آن روزها را به یاد آورم
فزون میشود رنج و درد سرم
ولی یاد آن روزها هم به خیر
که با مرغ دل مینمودیم سیر
چه خوشحال بودیم و آسوده ما
فسوسا که طی گشت، آن روزها
سيد محمدرضا شمس (ساقی)
1393
http://eitaa.com/shamssaghi
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#هفته_دفاع_مقدس
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
بمناسبت هفته دفاع مقدس تقدیم به شهدا
هر که در کوی شما عـزم گدائی میکند
با صــفای باطنـش دل را خدائی میکند
گر خــدا خواهد به ذکر آیه امن یجیب
در میـــان کــور دلها روشـــــــنائی میکند
هر که از سیر الی الله شهیدان بشنود
از زمین و اهل آن میل جـدائی میکند
کربلای پنج را میخــواند و بر ســر زنان
در حقیقــــت قلب را کــــــرببلای میکند
شعر: محمدمحمدی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
⛔️درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،((حذف این تذکر)) نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع) نشر اشعار بروز
─══༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅══─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#هفته_دفاع_مقدس_و_یادبود_شهدا
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
با سلام و درود بر آنان
که شده راه و رسمِشان پیروز
از دفاعِ مقدسِ امروز
تا دفاعِ مقدسِ دیروز
پیرمان گفت: یادِ این یاران
کمتر از نعمتِ شهادت نیست
شهدا یادِ ما کنند ایکاش
هر کسی را چنین سعادت نیست
ما مهیّای کربلاهائیم
هیچ از حادثه، هراسی نیست
آبدیده شدیم و هرگز از
فتنه و توطئه، هراسی نیست
ما همه پای کار دینِ خدا
همه رزمندگان اسلامیم
همه سربند بستۀ زهرا
عاشقِ لحظههای اقدامیم
همه در انتظار فرمانیم
با ولایت همیشه هم عهدیست
ولیِ امرِ ماست، سید علی
ولی الله و نایب مهدیست
غفلت از راه رسمِ او هرگز
با بصیرت هواسِمان جمع است
وحدت و اتحادمان دیرین
همه هستیم با علی همدست
اقتدارِ نظام، یک جمله است:
الگوی ما، قیامِ عاشوراست
رهبر ما هم اینچنین فرمود:
رهبر ما، امامِ عاشوراست
علَمِ ما بدوشِ عباس است
صبرِ ما صبرِ حضرت زینب
راهِ ما راهِ کربلای حسین
نهضتِ ماست، نهضتِ زینب
هر چه تحریممان کند دشمن
استقامت کنیم افزونتر
هر چه خون خواهد این شجر، هستیم
گر چه هر روز هست گلگونتر
عالَم از شیعه درس میگیرد
لشکرِ فتحِ قدس، همراه است
از حرم، سوی محوِ اسرائیل
راهِ قبل از ظهور، این راه است
رگ رگِ ما، فدای خونِ حسین
ذکرِ ما، کلُّ یومٍ عاشورا
کربلا شاه راهِ ایمان است
حرف ما: کلِ ارضْ، کرب و بلا
ما کجا لشکرِ حسین، آری
همه عالم فدائیِ اصغر
به جوانان هاشمی سوگند
خونِ ما نذرِ گیسوی اکبر
گیسویی که بخاک و خون آغشت
قدِ سَروی که نذرِ مولا شد
پس به زانو نشست، بابایش
پیشِ جسمی که ارباً اربا شد
حاج محمود ژولیده نیشابوری
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
هدایت شده از شمس (ساقی)
(ثانیهها)
بـایـد که کنـم پـاک، هـــوای ریـهها را
تـا دور کنـــم از نظـــرم حاشــیهها را
از عقــربـهی سـاعـت دیــوار شـنـیدم
از دست مَده سرسری این ثانیـهها را
سید محمدرضا شمس (ساقی)
@shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
#تسلیت
در معدن میهن اگر که جان سپردند
یعنی شهیـد خـدمتستند و نمُردند
در اعتــلای میهن آن گـلهای عاشق
گشتند پـرپـر، گر خبر آمد که مُردند
سید محمدرضا شمس (ساقی)
@shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
#نهال_عاطفه
اگرچه فصل خزان است دل، بهاری کن
ز مردمان تهیدست، غمگساری کن
خزان گرفته اگر باغ مهربانی را
نهال عاطفه بنشان و آبیاری کن
عبوس و غمزده چون جغد شوم، خیره مشو
سُرور و هلهله چون بلبل و قناری کن
جهان فنا و نمانَد اثر پس از رفتن
بقا اگر طلبی؟... کار ماندگاری کن
بگیر دست نیاز ِ نیازمندان را
به قدر همت خود، چارهی نداری کن
غرور و خودسری و جهل کن برون از سر
چو شاخهی ثمر، افتاده خاکساری کن
ز فرقههای ریاکار و حیلهگر بگریز
به حال خویش وگرنه نشین و زاری کن
مباد، آنکه شوی غرّه در سرای فنا
نگاهِ عبرت و تدبیر، بر مزاری کن
ببین کسان بزرگی که خفتهاند به خاک
به خویش، آی و سپس فکر رستگاری کن
مقاومت مَده از دست در مصالح خلق
مدد بگیر ز یزدان و، پایداری کن
اگر که چشم تهاجم به خاک مُلک افتاد
به خون خویش ازین مُلک پاسداری کن
برای عبرت آیندگان، به خاک وطن ـ
هرآنکه چشم طمع داشت را فراری کن
بِدم به صور عدالت به دفع ظلم و ستم
به نفع مَردم محنتکشیده؛ کاری کن
به واژگان نفسی دِه، به اعتلای بشر
به جسم شعر، نفس بخش و شهریاری کن
درین زمانه که اندوه، میکند بیداد
ز خیل غمزدگان نیز غمگساری کن
که امتحان الهیاست در چنین ایام
به کار نیک ز خود رفع شرمساری کن
اگرچه خشک شده این زمانه چشمهی مِهر
بیا به چشمهی خورشید، مِهر جاری کن
چون امتیاز بشر در وفا و احسان است
به مِهر و رأفت خود، کسب اعتباری کن
چو خستهدل شدی و ناامید؛ چون ایوب
خدای را به نظر، آر و بردباری کن
زدا غبار غم از دل به همّت (ساقی)
ز جام دولت وی چارهی خماری کن
اگرچه قافیه ایطا شدهاست و تکراری
به رغم پرده دران نیز، پردهداری کن!
سید محمدرضا شمس (ساقی)
http://eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
(ورود حضرت معصومه به شهر مقدس قم)
#کاروان_عشق
کاروان عشق، سوی قم روان گردیده است
شهر قم هنگامه از این کاروان گردیده است
حضرت معصومهی قم خواهر سلطان توس
آنکه پیش پای او خم، آسمان گردیده است
از قدومش شهر قم گردیده چون باغ بهشت
بارگاه اطهرش، رشک جِنان گردیده است
آفتاب قم بوَد سوزان اگر ؛ این بارگاه ـ
از کرامت بر سرِ قم سایبان گردیده است
ای که میگردی به دنبال مزار فاطمه (س)
اینمکان مسطورهای از آن مکان گردیده است
ملجأ درماندگان است این حریم جانفزا
چون در اینجا دفن یک درّ گران گریده است
گوهر بحر عفاف و عصمتی که از شرف
مظهر تقوا و عصمت بر زنان گردیده است
چون بوَد پیراهن ایمان و عفت بر تنش
نام او مانند زهرا جاودان گردیده است
بس که دارد آبرو نزد خدای لایزال
شافع محشر برای شیعیان گردیده است
آخرین شمس ولایت، حجة بن العسکری (ع)
آنکه جانها از فراقش در فغان گردیده است
در پناه عمّهاش، بنیان نموده مسجدی ـ
که از آن مشهور نام جمکران گردیده است
شایگان شد این غزل در مدح شهبانوی قم
قافیه هرچند اینجا شایگان گردیده است
(ساقیا) دروازهی حاجات باشد این حرم
هرکه سر سوده براین در کامران گردیده است
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1391
http://eitaa.com/shamssaghi