به نام خدا
《شب جمعه است هوایت نکنم میمیرم》
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
( اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ع )
چنانچه عاشقی در محضر معشوق حاضر باش
بیا در قالَ هَل مِن ناصرش ، هر لحظه ناصر باش
برای آن که باشی بینِ زوار الحسین امشب
نیازی نیست حتما کربلا باشی ، تو زائر باش !
🖋#شاعر_رضا_یزدی_اصل
محرم۱۴۰۰/۶/۱۲
@golvajhehaye_ahlbeyt
____________________
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
صدا 001_sd.m4a
زمان:
حجم:
21.99M
#زیارت_جامعه_کبیره
#روضه_سینه_زنی
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
#محرم1400
چهارشنبه نسیمی ز توس می آید...
سلام ما بر بانوی قهرمان زینب...
#مداح_حاج_علی_شریفی
#بیت_الحسین_گرگان
از ذاکرین گرامی کانال
@golvajhehaye_ahlbeyt
°°°♡🏴🏴🏴♡°°°
به نام خدا
#شهادت_امام_سجاد_ع
#شاعر_رضا_یزدی_اصل
#کانال_مداحی_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
السلام علیک یا زین العابدین
________________________
شده مانوس با تو این گریه
انقلاب تو شد همین گریه
مثل تو در عزای حضرت عشق
کس نکرده است اینچنین گریه
نور ایمان نگاه پر اشک است
ارث تو بهر مومنین گریه
چون که ارث شماست می گویم
مرحبا گریه آفرین گریه
بی قراری بس است آقا جان
تا به کی؟ با تو هم نشین گریه
واغریبا که محتضر شده ای
آمده وقت آخرین گریه
✍🏻شاعر: رضا یزدی اصل
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
°°°♡🏴🏴🏴♡°°°
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
به نام خدا
#روضه
#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
#شاعر_مرضیه_عاطفی
#کانال_مداحی_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
لطفا حق روضه ادا شود
◇◇◇◇🏴◇◇◇◇
آتش گرفت خیمه میسوخت پا به پایش
خورشید شعله ور شد در آسمان برایش
زنجیر می زدند و بزم عزا گرفتند
زنجیرهای بسته بر رویِ دست و پایش
دستان عمه زینب(س) را بسته دید و بی شک
هر آن از این مصیبت شد بیشتر عزایش
در ازدحام شام و در تنگنایِ بازار
در زیر دست و پا رفت در هر قدم عبایش
یک روز داغ دید و یک عمر روضه خوان شد
با لرزشی که افتاد از بغض، در صدایش
میرفت سمت مسجد افتاد یادِ بابا
از دست پیرمردی افتاد تا عصایش
یادِ غروبِ گودال سر میگذاشت بر خاک
آرام گریه میکرد با ذکرِ سجده هایش
یادِ محاسنی که خون می چکید از آن
یادِ تنی که پُر بود از زخم، جای-جایش
لعنت به تیر و شمشیر، لعنت به ذات نیزه
لعنت به خنجری که شد واردِ قفایش
تصویرِ نعل تازه از خاطرش نمیرفت
یک داغِ بیکران بود سوغاتِ کربلایش
#دخیلک_یامولای_یاسیدالساجدین
۱۴۰۰/۶/۱۱
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
°°°♡🏴🏴🏴♡°°°
به نام خدا
#حضرت_اباالفضل_ع
#استاد_خسروی_فر
#کانال_مداحی_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
◇◇◇◇🏴◇◇◇◇
دل شکسته من گشته مبتلای اباالفضل
خدا کند که شود زائر سرای اباالفضل
گدایی دراو کم زپادشاهی نیست
منم گدای کسی که شود گدای اباالفضل
به اشک دیده نوشتم بدفتر قلبم
هزار مرتبه جان ودلم فدای اباالفضل
هوای روضه دلم کرده روضه خوان کجاست
که سینه چاک کنم پای روضه های اباالفضل
فرات اشک بریزد زچشم خونبارم
بیاد بوسه حیدر به دستهای اباالفضل
اگر که گوهر اشکی بدیدگانم هست
بود زلطف کریمانه ودعای اباالفضل
کنار پیکر او قامت حسین خم شد
سرشک دیده او خون شد از برای اباالفضل
نخواندنام حسین را به یا اخا هرگز
مگر دمی که به علقم رسید پای اباالفضل
🖋شاعر:خسروی فر
۱۴۰۰/۶/۱۱
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
°°°♡🏴🏴🏴♡°°°
به نام خدا
#مقتل_خوانی
#امام_سجاد_علیه_السلام
#کانال_مداحی_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
(هفت مصیبت جانسوز شام از زبان امام سجاد ع )
◇◇◇◇🏴◇◇◇◇
در روایت آمده، از امام سجاد علیه السلام پرسیدند: سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟
در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام!
امان از شام !
طبق روایت دیگر امام سجاد علیه السلام به نعمان بن منذر مدائنی فرمود:
در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
1⃣ ستمگران در شام اطراف ما را به شمشیرهای برهنه و استوار کردن نیزهها احاطه کردند و بر ما حمله مینمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل میزدند .
2⃣ سرهای شهداء را در میان هودجهای زنهای ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(ع) را در برابر چشم عمههایم زینب و ام کلثوم(ع) نگهداشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(ع) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه(س) و فاطمه(س) میآوردند و با سرها بازی میکردند و گاهی سرها به زمین میافتاد و زیر سم سُتوران قرار میگرفت.
3⃣ زنهای شامی از بالای بامها، آب و
آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامهام افتاد و چون دستهایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامهام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.
4⃣ از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و میگفتند: «ای مردم! بکُشید اینها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!»
5⃣ ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها میگفتند: اینها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانههای آنها را ویران کردند . امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید.
6⃣ ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.
7⃣ ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شبها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر میبردیم.
__________________________
معنی کلمه هودج:
هودج . [ هََ / هُو دَ ] (ع اِ) چیزی چون سبدی بزرگ و سایبانی بر سر آن که بر پشت اشتر نهند و بر آن نشینند و آن مانند کجاوه و پالکی جفت نیست . (یادداشت مؤلف ). کجاوه ای که در آن زنان نشینند و عماری شتر. (غیاث ). هوده . بارگیر. (منتهی الارب )
__________________________
#منبع:
#تذكرة_الشهداء
#ملا_حبيب_كاشانی
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
°°°♡🏴🏴🏴♡°°°