4_5999034483091702975.mp3
1.98M
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه #روضه #توسل #شیعه
#حجت_الاسلام_میرزا_محمدی
شب های جمعه فاطمه،با سوز و آه و واهمه
آید به دشت کربلا گردد به دور قتلگاه
گویید حسین من چه شد،نور دوعین من چه شد
*شب زیارتی ابی عبدالله ست،آسمان هم با ما در این ساعت بر ابی عبدالله گریه کنه . فرمود فاطمه جان ، همه چشم ها قیامت گریانه غیر ازاون چشمی که بر حسین تو گریه کنه وقتی جبریل خبر شهادت ابی عبدالله رو به پیغمبر داد، همون لحظه ی ولادت، پیغمبر گریه کرد دستور امد این خبر و باید به مادرش فاطمه هم بدی،کدوم فاطمه؟همون فاطمه ای که "وَوَضَعَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا" حسین و به سختی به دنیا آورده، تا پیغمبر به فاطمه خبر داد دخترم این بچه ای که تازه از تو به دنیا اومده این فرزندت و کربلا غریبانه میکشند "بَکَتْ فَاطِمَةُ بُکَاءً شَدِیداً" ان شالله بی بی دوعالم شفاعت همتون رو کنه میگه اینا مجلس روضه حسینمو ترک نکردند نذاشتند جلسه روضه حسینم بی رونق باشه بگو فاطمه جان شاهد باش .
تا زهرا گریه کرد همون جا پرسید: بابا روزی که حسینمو میکشن شما زنده ای یا نه فرمود: نه دخترم، من مادرش هستم یا نه؟ نه دخترم، باباش علی هست یا نه؟ نه دخترم، گریه زهرا بیشتر شد عرضه داشت "یَا أَبَهْ فَمَاْ یَبْکِی عَلَیْهِ؟"اگه ما نیستیم پس کی بر حسین من گریه میکنه؟فرمود: دخترم غصه نخور امتی میان نسلی بعد نسلی بر حسین تو زار میزنند گریه میکنند، تا این بشارت و داد گل لبخند بر چهره فاطمه نقش بست، پیغمبر فرمود:زهرا جان باید یه قولی به من بدی بابا، چیه بابا؟ دخترم تو باید از زنهای گریه کنشون شفاعت کنی .... منم قیامت از مرد هاشون شفاعت کنم ....
.
به نام خدا
#متن و صوت
#مناجات _حاج مهدی رسولی
باز رو گرداندَم از تو ، باز رو دادی به من
باهمه بی آبرویی ، آبرو دادی به من
شرم میکردم،دگر در محضرت لب وا کنم
باز می بینم مجالِ گفتگو دادی به من
چشمِ خشکم بود خالی،رویم از عِصیان سیاه
اشک بخشیدی و آبِ شستشو دادی به من
خاک بودم آدمم کردی به دستِ رحمتت
خار بودم بهتر از گل رنگُ بو دادی به من
با غبارِ راهِ زُوارِ حرم شُستی مرا
در حقیقت آبرو از خاکِ او دادی به من
ممنونتم ... من کجا آشنا شدن با خوبا کجا ... ممنونتم امسال منم راه دادی اومدم
به خودت قسم چند روز فقط دارم همین فکرمیکنم ... میخوام داد بزنم همه بشنون ، تو همون میزبانی بودی که من دِلم میخواست ، اما بزار همه بدونن من اون میهمانی نبودم که تو دلت میخواست .... اما اومدم هرجوری بود خودمُ رسوندم ... فقط میخوام یه چی بهت بگم من میدونم بدردت نمیخورم ... من که میدونم مثلِ خوبا نمیشم ... فقط تو این مجالس دنبال اینم یکی دست رو شونم بزارِ ...
@golvajhehaye_ahlbeyt
مرحومِ آشتیانی میگه تو حرم امام رضا داشتم هی میگشتم هی میگفتم آقاجان گم کرده دارم ... وضعم خرابه یه نفر دست منو بگیره . میگه همینجور که میگشتم یکی دست رو شونم گذاشت ... برگشتم نگاه کردم دیدم مرحوم علامه ..." میگه گفت چکار داری میکنی باهات کار دارم .
یه شب تو این روضه نمیگم آقام دست روشونۀ من بزارِ ، یکی از این نوکرایِ باصفا دست شونم بزاره منم برگردم منم آدم بشم ... اصلا اگه میبینی اینجوری درست نمیشم یکی منُ بزنه ازخواب بیدارم کنه ... آخه تا کی اینهمه بی حیایی ... دیدی گناه با ما چکار کرد ... دیدی چقد بی حیا شدم ...
بچه اومد از مکتب تو خونه گریه ، زاری ، بابا اومد بغلش کرد . عزیز دلم چته بابا ، گفت : بابا امروز تو مکتب خونه استادمون رسید به اون آیه ای که میفرماید قرآن کریم فردا قیامت از حولِ محشر بچه هایِ کوچیک مثلِ پیرمردا موهاشون سفید میشه . بابا ، هم خودش گریه کرد هم ما گریه کردیم میگه بچه سه روز گریه کرد و افتاد تو بستر مُرد با یه آیه قرآن ... اینهمه تو روضه نشستم ... درست نشدم ... گناه بیچاره ام کرد ... گناه بی حیام کرد
... تو رو به آقام حیایِ منو بهم برگردون ... آخه من که میدونم آدم که بی حیا بشه هر کاری میکنه بخدا اگه روسینۀ ابی عبدالله نشست بی حیا بود نشست ...
*پسر مسلم بن عوسجه بود ، این بچه اومد ابی عبدالله کنار کمرِۀ میدان ایستاده ، بچه اومد جلو گفت آقا سلام ، گفت سلام عزیز دلم
گفت آقا اجازه میدی من برم میدان ...؟ آقا فرمودن تو که الان تازهِ داغِ بابا دیدی نمیخواد ، برو پیش مادرت ... گفت آقا آخه مادرم خودش منو فرستاده آقا این عمامه رو مادرم بسته ، گفته برو جلو مگه نمیبینی آقات غریبه ... الانِ که بنی هاشم سبقت بگیرن آبرومون میره ... میگه دست این بچه رو گرفت ، بغلش کرد گذاشتِش رو زینِ اسب اسبُ آروم آروم حرکت داد خود ابی عبدالله ...
حرف از بی حیایی بود نانجیب ها تا دیدن ابی عبدالله با یه بچه اومده تو میدون شروع کردن هلهله کردن ... یهو یه بی حیایی صدا زد حسین دیگه برات آدم نمونده بچه میفرستی میدون ... روایت اینجوری میگه بچه رفت ... ابی عبدالله داشت بر میگشت دیدن به پهنایِ صورت داره گریه میکنه ....
صل الله علیکَ یاسیدالغریب ... یا سید المظلوم ... حسین ... حسین ...
گفتم بدرت نمیخورم اما خودت که میدونی من به هیچ دردی هم که نخورم روضه هایِ محرمِ حسینتُ که شلوغ میکنم ... به هیچ دردی هم نخورم مجلسِ حسینتُ که گرم میکنم ... میخوای نشونت بدم ؟...
@golvajhehaye_ahlbeyt
حسین .... حسین ....
غریب آقام آقام آقام .....
هواتو کردم ، اسیرِ دردم
بزار بیام منم حرم ، دورت بگردم
*آقا تازه فهمیدم چقد عقب افتادم بین خوبا نشستم ...*
حسین ... حسین ...
دلم غریبه ، حالم عجیبه
فضایِ سینه ام پُر از شمیمِ سیب
*ارباب صدامُ ازهمین دور قبول کن*
ارباب پای دلم لَنگِ
ارباب دنیا هزار رنگِ
ارباب دلم برات تنگِ ....
حسین ...
#امام_حسین #_علیه_السلام
#سید_الشهداء
#توسل
#کربلایی_مهدی_رسولی
#کرامات
#مناجات #دعا
°°°♡🌿🌺🌿♡°°°
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
°°°♡🌿🌺🌿♡°°°
کانال مداحی( گلواژه های اهل بیت ع)
4_5915605748389251710.mp3
13.01M
#مادری_از_عرش ۴
#استاد_شجاعی
#استاد_عالی
- چرا اینقدر برقراری ارتباط با حضرت زهرا سلاماللهعلیها، سنگین است؟
✦چرا برای من راحت نیست او را، مادر صدا کنم؟
✦چرا بعضیها راحت به ایشان توسل میکنند و نتیجه میگیرند، اما برای من این اتفاق ممکن نیست؟
#من_و_خانواده_آسمانی
#توسل
@golvajhehaye_ahlbeyt
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
به نام خدا
#ماه_رجب
#توسل
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
تا شود آیینه بی زنگار در ماه رجب
از خیال خویش سربردار در ماه رجب
چشم اگر دارید باران دعا را بشنوید
می چکد نور از در و دیوار در ماه رجب
کاش دور از مهر و تسبیح و ریا و جانماز
بازگردد رونق بازار در ماه رجب
باز شیخ ما به حرف آمد حدیث نفس گفت
عرض دین را برد دنیادار در ماه رجب
کاش برگردم به خود ای کاش برگردد به خود
شیخ بی عمامه و دستار در ماه رجب
اعتکاف و عشق یعنی گریه بر احوال خویش
نیمه شبها گریه کن بسیار در ماه رجب
سیزده شب معتکف در خم شدم تا پر شدم
از دعای حیدر کرار در ماه رجب
🖊شاعر:علیرضا غزوه
http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
✿࿐••••✿••••࿐✿
📌 گلواژه هاے اهل بیت (ع)
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒