هدایت شده از شمس (ساقی)
#جــام_ولا
اهل دل را در طریقت ، رهنمایی دیگر است
گوش جان را صوت جانبخش و ندایی دیگر است
مرغ خوشخوان در گلستان جهان کم نیستند
بلبل شوریده را ، بانگ و نوایی دیگر است
چشم امّید همه ، بر ناخدا باشد به بحر
ناخدا را خود توکّل بر خدایی دیگر است
عاشقان را مقتدا معشوق میباشد اگر
سالکان راه حق را مقتدایی دیگر است
اهل دنیا را مراد از کیمیا باشد طلا
اهل عقبا را ولیکن کیمیایی دیگر است
شیوهی آزادگی، از خون به انسان میرسد
گرچه بر "حـُـر" ابتدا و انتهایی دیگر است
مِهرورزی ها اگر باشد بدون انتظار...
حقتعالی را درین ره، ارتضایی دیگر است
جود و بخشش ، گر نمایی دور از روی و ریا
بخشش و جود و عطایت را بقایی دیگر است
خاکساری قدر انسان را فزون تر میکند
قالی پاخورده را قدر و بهایی دیگر است
هر که پوشد جامه ی تقوا نباشد متقی
عامل پرهیزگاری را ، ردایی دیگر است
چشم امّید نگونبختان به دست اغنیاست
بندهی درگاه ایزد را ، رجایی دیگر است
مرد نابینا ندارد غم ، چو دارد نورِ دل
قلبِ چون آیینه را برق و جلایی دیگر است
در وفاداری نباشد در جهان همچون پدر
شد مبرهن گرچه مادر را وفایی دیگر است
گرچه ما را آشنا ، بیگانه میخواند ولی
"در جهان، بیگانگان را آشنایی دیگر است" *
(ساقیا) ما را نباشد حاجتی بر جامِ غیر
تا که ما را مستی از جام ولایی دیگر است
سيد محمدرضا شمس (ساقی)
http://eitaa.com/shamssaghi
* "صائب تبریزی"