به نام خدا
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر
#علی_اکبر_لطفیان
#کانال_مداحی_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
◇◇◇◇🏴◇◇◇◇
بار من را كمرم نه سر زانو برداشت
كاسه ي زانوي من در طلبت مو برداشت
در خداحافظي ات بود كه من افتادم
آه راحت نتوان چشم ز آهو برداشت
آهوي خوش قد و بالاي حرم، ميكُشَمَش
نيزه زن را كه رسيد از رويت ابرو برداشت
هر چه كردم بخدا روي به قبله نشدي
علتش نيزه ي آن بود كه پهلو برداشت
ديدم از دور كسي رَختِ تو را ميپايد
آمدم زودتر از من او همه را او برداشت
زخمهاي بدنت از دو طرف مرتبط اند
هر كسي نيزه اي از پشت زد از رو برداشت
بين ِ ميدان نشد اما وسطِ خيمه كه شد
آخرش عمه ي تو دست به گيسو برداشت
بخدا خسته شدم آه كجايي اكبر
كاسه ي زانوي من در طلبت مو برداشت
عاقبت توي عبايي جگرم را بردم
با چه وضعييتي آخر پسرم را بردم
#علی_اکبر_لطیفیان
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
°°°♡🏴🏴🏴🏴♡°°°
هدایت شده از شیدای زینب (سلام الله علیها)
زبان حال حضرت لیلا سلام الله علیها
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
ماه "می آمد و رخساره برافروخته بود "
گل سرخ لبش از داغ عطش سوخته بود
پدر آن روز به او رزم که آموخته بود
به لباس تن او کاش که پر دوخته بود
نازپرورده ی ما بال و پری می خواهد
روی یوسف ز نظر ها سپری می خواهد
گفته بودم که من از چشم و نظر می ترسم
از پریشانی گیسوی پسر می ترسم
گفته بودم برود سوی خطر می ترسم
از صدای خوش و تحریر دگر می ترسم
من نباشم که قوی تر ز مرام زهرا
روضه اش خوش ننشسته ست به کام زهرا
قل هوالله احد خواندم و او تنها ماند
قل اعوذین سپر کردم و او قرآن خواند
دل به دریا زدم او کلک سخن را می راند
باز با اینهمه او داغ به این دل بنشاند
گفتم الله و دلم نور الهش را خواست
گفتم اکبر که اذان از لب ماهش برخاست
مصلحت بود نباشم که سرانجام نشد
بی خبر هر چه که ماندم دلم آرام نشد
لیل و لیلا شدنم سد بلایام نشد
به صف لیلی و لیلا که کم ایهام نشد
جای لیلی که نباشد وسط جنگ و قتال
جای لیلا ست به شعر و غزل و عشق و وصال
آه گفتند تنت مزرعه تیر شد و
پدرت موقع جمع تن تو پیر شد و
عمه آمد به سراغ تو ولی دیر شد و
جای هر بوسه ی من بوسه ی شمشیر شد و
پدرت. ، خاک بسر کرده جهان را بی تو
تو بگو پس چه کند لیلی لیلا بی تو
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab