ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#زبان
✍از عـلامه طباطبايی (ره) سوال
کردند چه کار کنيم که در #نــماز
حواسمان جمـــــع باشد؟؟
فــرمود قــبل از نمـــاز مــراقب
#زبـان خودتان باشيد نماز با حضـور
قلب مـــزد است و آنـرا به هر کسی
نمی دهند اين #هـــديه را به کسی
ميدهند که قبلاً زحمتی کشيده باشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
AUD-20220417-WA0796.opus
زمان:
حجم:
546.7K
بسم اللّه الرحمن الرحیم
هست کلیددرگنج حکیم
صد و دهمین شعرانتظار وبیست یکمین شعر مربوط به" #زبان"، به صورت غزل با صدای سراینده
حجت الاسلام والمسلمین حاج اقا صفری متخلص به "زرافشان"
«روابط عمومی شعر انتظار ابوالفضل عامری قم»
─━⊰═•❃❀❃•═⊱━─
@sheikh_ali_moghaddamظظظظظظظظظظظ.mp3
زمان:
حجم:
3.39M
💠لب گشودن به تکلّم لبِ بام است اینجا
_بیشترین گناهان از زبان است
_تاثیر پرحرفی و حرف حرام در بسته شدن چشم بر حقایق
_دهان؛ دهانه دوزخ است برای بعضی
_شرط دیگر روزه خاص
هیئت مذهبی بنت الحسین علیه السلام
رمضان ۱۴۴۴
#شیخ_علی_مقدم #علی_مقدم
#سخنرانی #پادکست_صوتی #ماه_رمضان #روزه #زبان #پرحرفی
@goollvajhehay_ahlbeyt12
هدایت شده از آموزش عروض و قافیه و...
#مَجاز_چیست؟
#مَجاز در لغت به معنی «راه گذر و گذشتن» است و در اصطلاح ادبی، استعمال کلمهای در غیر معنی حقیقی خود است که از جهتی مناسبت با معنی اصلی داشته باشد. در واقع، #مَجاز در برابر #حقیقت قرار میگیرد. بنابراین، میتوانیم چنین بگوییم که هرگاه واژهای را در معنا به جای واژهی دیگری بیاوریم، «صنعت مَجاز» بهکار بردهایم و نقش ویژهای در خیالانگیز شدن شعر یا متن ادبی ایجاد کردهایم.
دقت کنید که نمیتوانیم هر واژهای را جایگزین واژهای دیگر کنیم و بگوییم #مَجاز است. باید رابطهای وجود داشته باشد که این جایگزینی را توجیه کند. به این رابطه در اصطلاح ادبی «علاقهی مَجاز» میگوییم. ادبا علاقههای مجاز را در دستههای مختلفی بیان کردهاند که در ادامه، به برخی از آنها اشاره میکنیم:
#مَجاز به علاقهی جزئیه :
در این #مَجاز «جزئی از یک شیء بهجای کلّ» آن بهکار میرود. مثلاً وقتی میگوییم «سرتان سلامت»، #جزئی از #بدن را بهجای #کلّ آن استعمال کردهایم و میگوییم «سر» #مجاز از «بدن» است به #علاقهی_جزء_به_کلّ یا #علاقهی_جزئیه. در بیت زیر از نظامی، بیت #مَجاز از شعر، به «علاقهی جزء به کلّ» است:
به یاد روی شیرین بیت میگفت
چو آتش تیشه میزد کوه میسفت
نمونهای دیگر :
عینک من کثیف شده است.
در این مثال #عینک در معنای #شیشهی_عینک بهکار رفته است و یا در بیت زیر مقصود از #گوش، وجود #انسان است.
پیش دیوار آنچه گویی هوش دار
تا نباشد در پس دیوار گوش
(سعدی)
#مَجاز به علاقهی کلیه :
#علاقهی_کلیه برعکس #علاقهی_جزئیه است و کل یک شیء بهجای جزئی از آن بهکار میرود. در بیت زیر از مسعود سعد سلمان، منظور از «آب سر»، همان «آب چشم» است و #سر مَجاز از #چشم به #علاقهی_کلیه است:
آب صافی شده است خون دلم
خون تيره شده است آب سرم
#مَجاز به علاقهی محلیه :
در «مجاز به علاقهی محلیه»، محلّ چیزی را بهجای خود آن بهکار میبریم. مثلاً در بیت زیر از سعدی، «سر» که محل تفکر و عزم و اراده است بهکار رفته است:
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
چه خیالها گذر کرد و گذر نکرد خوابی
#مَجاز به علاقهی حالیه :
در «مجاز به علاقهی حال»، #حال را بیان میکنیم و منظورمان #محل است. در بیت زیر از حافظ، «می» #مَجاز از «ظرف می» است:
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
سلطان جهانم به چنین روز غلام است
#َمجاز به علاقهی سببیه :
در «مجاز به علاقهی سببیه»، #سبب چیزی را بهجای «خود آن چیز» بهکار میبریم. در بیت زیر از عطار، «بازو» #سبب و علت نیرو و قدرت، و #مجاز از آن است:
خسروی كارگدایی كی بوَد
این به بازوی چو مایی كی بوَد
#مَجاز به علاقهی لازمیه :
در این #مجاز، چیزی را بهجای چیزی دیگر بهکار میبریم که همراهی دائمی با آن دارد. در بیت زیر از مولوی، #حلق مجاز با «علاقهی لازميه» از #دهان و #زبان است:
گر نبندی زين سخن تو حلق را
آتشی گيرد بسوزد خلق را
#مَجاز به علاقهی آلیه :
در «مجاز به علاقهی آلیه»، ابزار (به ویژه اندامهای بدن) را بهجای #کاری که با آن #ابزار انجام میشود بهکار میبریم. در بیت زیر از سعدی، «زبان» #مَجاز از «سخن گفتن» است:
برآشفت عابد که خاموش باش
تو مرد زبان نیستی گوش باش
در مجموع میتوان چنین گفت که #استعاره خود نوعی #مجاز است و «علاقهی مَجاز» همان #مشابهت است.
کانال آموزش عروض و قافیه و...
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie