ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به نان خدا
#زبانحال_مولا_با_حضرت_زهراس
#مرثیه_فاطمیه_دوم
#سبک_مدینه_شهر_پیغمبر
#گلواژه_هـاے_اهل_بیت_ع
خدا حافظ گلِ بیمار رسیده آخرِ دیدار
رُخت نیلے از آن سیلی، تنت زخمِ در و دیوار
تو بودے مونسِ جانم، طبیبِ دردِ پنهانم
چگونه سر کنم بے تو، بگو اے روح و ریحانم
تو رفتے از کنارِ من، ز هجرِ تو پریشانم
ز بعدِ رفتنت دیگر، خزان شد باغ و بستانم
بمیرم من ز داغِ تو، ز دردِ اشتیاقِ تو
به مثلِ شمع مے سوزم، من امشب از فراقِ تو
بگو جانم کجا گیرم، نشانے یا سراغِ تو
کجا بویم گلِ عشقم، شمیمِ عطرِ باغِ تو
خدا حافظ گل بیمار، رسیده آخرِ دیدار
رُخت نیلے از آن سیلی، تنت زخمِ در و دیوار
چه شبهایے کنارِ هم، به سجاده سحر کردیم
بگو ما چه دعاهایی، به حالِ همدگر کردیم
چه عاشقانه و شیرین، به روے هم نظر کردیم
بگفتیم از ملامت ها، به قلبِ هم سفر کردیم
ز بعدِ هجرت اے زهرا، بساطِ روزگار این است
تمامِ حال و روز من، به مثلِ شامِ غمگین است
مرا از خاطراتِ تو، همان بازویِ خونین است
چگونه سر کنم عمرم، نفس در سینه سنگین است
خدا حافظ گل بیمار، رسیده آخرِ دیدار
رُخت نیلے از آن سیلی، تنت زخمِ در و دیوار
ندانم آخر اے جانم ،در این عالم چه حکمت بود
تمامِ زندگیِ تو، فقط درد و ملامت بود
کتابِ خاطراتِ تو، سراسر رنج و زحمت بود
بگو اے مونسِ جانم، تو را کے وقت راحت بود؟
کمے آهسته آهسته، دلت رنج و تنت خسته
تمامِ غصه ے عالم، دل و جان تو بنشسته
خدایا همسرم حالا، چرا رخت از جهان بسته
دلِ غمدیده ے ما را، که از این غصّه بشکسته
خدا حافظ گل بیمار، رسیده آخرِ دیدار
رُخت نیلے از آن سیلی، تنت زخمِ در و دیوار
چه روزها و چه شبهایی، کنارِ بسترت بودم
غریب و بیکس و تنها، فقط من یاورت بودم
از آن ساعت بگو جانم، وداعِ آخرت بودم
تو چشم از این جهان بستے و من بالا سرت بودم
خداحافظ گلِ بیمار، خداحافظ گلِ بے خار
حسینت آمده بهرِ واعِ آخرین دیدار
🖊شاعر: هستی محرابی
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
✿࿐❁❈❁࿐✿࿐
📌کانال مداحے گلواژه هـاے اهل بیت ع
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ