eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
781 ویدیو
83 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ از این وجود که من زنده باشم و تو نباشی دگر چه سود که من زنده باشم و تو نباشی؟ کشم به هر نفسی آه و جای آه برآید ز سینه دود که من زنده باشم و تو نباشی جدایی من و تو بُد محال، لیک ستم ها چنان نمود که من زنده باشم و تو نباشی من و زیارت قبرت! چه جای شکوه که تقدیر رهی گشود که من زنده باشم و تو نباشی کنار قبر غریبت به وسعت همه عالم غمم فزود که من زنده باشم و تو نباشی الا درود خدا بر تو، کاش جان و جهان را کنم درود که من زنده باشم و تو نباشی اگر که پاره دلی داشتم، زیارت قبرت دلم ربود که من زنده باشم و تو نباشی ز خطبه های حزین و وداع گاه به گاهت دلم شنود که من زنده باشم و تو نباشی به مَجمَر غم عشقت همیشه وقت بسوزم بِسانِ عود که من زنده باشم و تو نباشی مرا به هر چه گمان بود از این* مسافرت اما گمان نبود که من زنده باشم و تو نباشی به هیچ صحنه بلایم، خدا به سختی داغت نیآزمود که من زنده باشم و تو نباشی مدینه را چه جوابی بَرَم به محضر مادر گه ورود که من زنده باشم و تو نباشی شعر: زنده یاد استاد سید رضا موید نسخه کتاب: ...گمان بود زین مسافرت... 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
💠 مقدمه اهمّیت بحث زبان حال یکی از موضوعاتی که در سرایش شعر آیینی، بسیار مورد استفاده شاعران آیینی قرار میگیرد مساله زبان حال است. یعنی شاعر با ذوق و خیال پردازی های خودش از یک واقعه یا رفتار امام علیه السلام گفتاری را میسازد. این کار هم بسیار لازم و جذاب هست و هم اگر دچار انحراف شود بسیار مضر و خطرناک است. شاید شخصی بگوید اصلا پرداختن به این بحث چه فایده ای دارد، ما در جواب عرض میکنیم که ما چه بخواهیم و چه نخواهیم افراد زیادی از جامعه شناخت و معرفتشان از دین و اولیاء دین به صورت مستقیم از مطالعه کتاب حاصل نمیشود، بلکه اکثر اطلاعاتی که مردم متدین از اولیاء دین دارند کانالیزه است و از طریق منبرها و اشعاری که در مراثی و مدح اهل بیت علیهم السلام میشنوند حاصل میشود برایشان . خب شما فرض کنید هر مطلب سخیف و غیر عقلانی را به عنوان زبان حال در روضه ها و اشعار و مراثی آورده شود، نتیجه اش این میشود ذهن مستمعین بر اساس این زبان حال هایی که میشنود تصوری غیر واقعی از اهل بیت علیهم السلام میسازد. خصوصا اینکه متاسفانه آنقدر زبان حال بدون ضابطه گسترش پیدا کرده است که خیلی از مردم نمیدانند این ها زبان حال است بلکه فکر میکنند واقعا چنین مطالبی را اهل بیت علیهم السلام بیان فرموده اند. ما ابتدا تعریف زبان حال و سپس چند ضابطه زبان حال که باید رعایت شود را مطرح میکنیم و در نهایت بعضی از زبان حال هایی که در بعضی از سروده ها وجود دارد و متاسفانه این ضوابط در آن ها رعایت نشده است را ذکر خواهیم کرد. نکته: هدف از این نوشتار صرفا افزایش دقت در موضوع شعر آیینی است تا انشالله بتوانیم به بهترین وجه گسترش دهنده چهره واقعی اهل بیت علیهم السلام باشیم و اینکه از شعر شاعری مثال آورده می شود به معنای تنقیص و جسارت به آن شاعر بزرگوار و ندیدن نقاط برجسته و اشعار عالی او نیست.
💠زبان حال ۲ تعریف زبان حال و ضابطه های آن اگر گفتی چنین گفتی 🖋علی مقدم در مطلب قبل به ضرورت بحث اشاره کردیم و در این قسمت میخواهیم به تعریف و شاخصه های آن بپردازیم. دو تعریف از زبان حال را که تعاریف دقیقی هستند و میشود از آن ها ضابطه استخراج کرد را ذکر می کنیم : 1.دهخدا در تعریف زبان حال اینگونه میگوید :زبان حال: [ زَ ن ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِمرکب ) ناسرایش یعنی آنچه را که بیان میکند وضع شخص و یا حالت شخص و یا شئونات شخص را. ( ناظم الاطباء ). آنچه را که منسوب الیه نگفته و شاعر و یا نویسنده از حال او چنان بیند که اگر گفتی چنین گفتی. 2.همچنین در تعریف لسان الحال به نقل از کتاب اقرب الموارد می گوید : لسان . [ ل ِ نُل ْ ] ( ع اِ مرکب ) زبان حال. مادل علی حالة الشی او کیفیته من ظواهر امره فکانه قام مقام کلام یعبر به عن حاله فلم یفتقر معه الی کلام یقولون نطقت لسان الحال بکذا(اقرب الموارد) از دقت و بررسی این دو تعریف که یکی توسط لغوی فارس زبان و دیگری توسط لغوی عرب زبان ارائه شده است میتوان برای زبان حال چند معیار مشخص کرد : الف:آنچه که بیان میکند وضع شخص و حالت شخص باشد طبق این معیار اگر توصیفی را داشته باشیم که اصلا وضع شخص و حالت شخص نیست ، این زبان حال نیست بلکه کذب است. مثلا اگر در مورد شخصی که خوشحال هست ، شاعر از زبان حال او بگوید که من ناراحت هستم (یا لوازم ناراحتی) این اصلا زبان حال نیست.چون حال او شادی بود و شاعر اصلا حال او را توصیف نکرده است. مثال دیگر: مثلا در مقاتل آمده است که وجود مقدس امام حسین علیه السلام در قتلگاه در آن لحظات آخر خطاب به خداوند فرموده اند : الهی رضا برضاک و .... این جملات یعنی حال قلبی حضرت نسبت به قضای الهی حال رضایت است، اگر شاعری بیاید از زبان حال امام حسین علیه السلام شعری بسراید که در آن اعتراض به خداوند باشد، این قطعا زبان حال امام حسین علیه السلام را نسروده بلکه دروغ نسبت داده است به امام حسین علیه السلام ب: آنچه که بیان کند شئونات شخص را طبق این معیار اگر شاعر میخواهد زبان حال اهل بیت علیهم السلام را در شعر بیاورد باید زبان حالی را بسراید که با شئونات اهل بیت علیهم السلام سازگار باشد مثلا بداند اهل بیت علیهم السلام، معصوم هستند و زبان حالی را نگوید که با عصمت اهل بیت علیهم السلام منافات داشته باشد ج:اگر گفتی، چنین گفتی این خیلی معیار دقیقی ست، در حقیقت زبان حال یعنی همین با توجه به شخصیت آن شخص فکر کنیم ببینیم اگر شخصی که ما در مورد او زبان حال میگوییم، خودش میخواست صحبت کند چه میگفت؟ همان میشود زبان حال آن شخص قیود تعرف اقرب الموارد هم همین سه قید تعریف اول را میکوید به بیان دیگر. مثلا این که گفته : (فکانه قائم مقام کلام یعبر به عن حاله) در حقیقت همان قید سوم است که اگر گفتی چنین گفتی با توجه به این دو تعریف پس شاخصه های زبان حال هم مشخص شد فقط به نظر میرسد علاوه بر سه شاخصه بالا باید به یک نکته دیگر هم اشاره کرد، آن هم این است که وقتی ما زبان حالی را میگوییم اگر در آن موضوع زبان قال در تاریخ آمده، نباید زبان حالی که ما میگوییم مناقض آن زبان قالی باشد که در تاریخ نقل شده. مثلا همان مثالی که ذکر کردیم که وقتی تاریخ جملات امام حسین علیه السلام خطاب به خداوند در قتلگاه را ذکر کرده که تماما تسلیم و رضایت در مقابل قضای الهی هست، ما اجازه نداریم که زبان حالی بگوییم که در آن اعتراض امام حسین علیه السلام به خداوند است.
💠زبان حال ۳ بررسی چند نمونه 🖋علی مقدم در قسمت های قبلی به تعریف زبان حال پرداختیم و چند شاخصه برای زبان حال به دست آوردیم : ۱.آنچه که بیان کننده وضع و حالت شخص باشد ۲.مناسب با شئونات شخصی باشد که زبان حالش را میگوییم ۳.زبان حال به گونه ای باشد که اگر خود آن شخص میخواست صحبت کند همین زبان حال را میگفت ۴.زبان‌حال نباید مناقض زبان قالی باشد که از شخص صادر شده است حالا به بررسی چند نمونه از اشعار آیینی که زبان حال اهل بیت علیهم السلام را سروده اند و به این ضوابط دقت نشده میپردازیم (ذکر این اشعار اصلا به معنای جسارت به شاعرش و ندیدن اشعار خوب و موفقی دیگری که دارد نیست بلکه فقط جنبه آموزش و حساسیت نسبت به این موضوع را دارد) ۱. مرحوم وصال شیرازی در شعری که به استقبال از محشتم کاشانی سروده است که بند یازدهم آن در این مورد است که وقتی یزید ملعون قصد کشتن امام سجاد علیه السلام را کرد حضرت زینب مانع شدند و وصال شیرازی در این ده بیت زبان حالی از حضرت زینب سلام الله علیها خطاب به یزید سروده است : این غم رسیده را به من مبتلا ببخش  بر ما نگه مکن به رسول خدا ببخش بر ما ستمکشان به جز این محرمی نماند  محرومیش ببین و به حرمان ما ببخش خونی در او نمانده که ریزی به تیغ کین  ما را بریز خون و به این مبتلا ببخش بسیار خون ناحق ازین قوم ریختی  او را به خون ناحق ما خونبها ببخش ما را کشیّ و دعوی اسلام می‌کنی؟  یکتن به صدق خویش بر این مدعا ببخش بیمار و نوجوان و پدر کشته و اسیر  بر حرف او نظر مکن و ماجرا ببخش خُرد است اگر درشتی ازو رفت در پذیر  زار است، بر ستیزه این بینوا ببخش هر چند دل ز سنگ بود سخت‌تر، تو را  ای سنگدل! به این دل مجروح ما ببخش دانی که ما نبیره سالار محشریم  ما را، زبیم پرسش روز جزا ببخش چندان نیاز کرد که که بگذشت از انتقام  اذن مدینه داد به آن بیکسان ز شام این شعر متاسفانه هیچکدام از ضابطه های یک زبان حال صحیح را ندارد ، هم کاملا مخالف وضع و حالت حضرت زینب و امام سجاد است ، هم مخالف شان حضرات و هم کاملا مناقض با گفتاری هست که از حضرت زینب نقل شده و هم اصل داستان کلا اشتباه نقل شده ۱.یکی از بدترین مشکلات این بند، انتخاب ردیف "ببخش" است آن هم از زبان حضرت زینب سلام الله علیها، یعنی ۹ بار التماس بخشش (نعوذ بالله) از یزید که حتی یک بار آن هم در تاریخ نقل نشده است (این نشان‌ میدهد مساله انتخاب ردیف برای شعری که قرار است زبان حال حضرات معصومین باشد چقدر خطیر و دقیق است) ۲.کثرت تعابیر ذلیلانه ای که برای اهل حرم استفاده شده است و نبودن هیچ تعبیر با عزتی (ستم کش ، مبتلایان ، محرومان ، دل مجروح ، بی کس) ۳. کثرت تعابیر نامناسب که برای امام سجاد علیه السلام ذکر شده (محروم ، خونی در او نمانده ، بیمار و پدر کشته و اسیر ، بینوا ) ۴.از ذکر مصراع اول بیت هفتم به محضر امام زمان عجل الله عذرخواهی می کنیم ۵.چندان نیاز کرد که بگذشت ز انتقام.... فقط میشود سکوت کرد و رد شد آنقدر این مصراع خلاف شان حضرت زینب سلام الله علیهاست. ۶.جالب این است که اصلا جریان‌مربوط به مجلس عبیدالله بن زیاد ملعون در کوفه بوده نه مجلس یزید، وقتی امام سجاد با شجاعت جواب عبیدالله را داد او دستور داد امام سجاد را بکشتند که حضرت زینب امام سجاد علیه السلام را در آغوش گرفت و به ابن زیاد فرمود: "ای ابن زیاد هر چه خون از ما ریختی بس است والله از او جدا نمیشوم مگر اینکه اگر او را بکشی مرا نیز با او بکشی" . ابن زیاد گفت :عجبا للرحم (خویشاوندی عجیب کارها که نمیکند . این حرکت حماسی و جمله باعزت حضرت زینب سلام الله علیها کجا و این زبان حال ذلیلانه کجا؟! حضرت زینب در مجلس یزید ملعون هم اینگونه با حماسه صحبت فرموده اند "انّی لاستصغر قدرک و استعظم تقریعک : من ارزش و قدر تو را بسیار پست میدانم و سرزنش های بزرگی به تو دارم . ان شالله در قسمت های آینده به نمونه های از اشعار شاعران معاصر اشاره خواهیم کرد.
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
💠زبان حال ۳ بررسی چند نمونه 🖋علی مقدم در قسمت های قبلی به تعریف زبان حال پرداختیم و چند شاخصه برای
💠زبان حال ۴ بررسی چند نمونه 🖋علی مقدم بعد از اینکه تعریف و شاخصه های زبان حال صحیح را بررسی کردیم به یک نمونه از اشعاری که این شاخصه ها در آن رعایت نشده بود اشاره کردیم. در این قسمت هم به چند نمونه از زبان حال هایی که توسط بعضی از شعرای معاصر سروده شده است اشاره میکنیم (لازم به ذکر است دوباره تکرار کنم این نکته را که ذکر این نمونه ها به معنای جسارت به شاعر و یا ندیده گرفتن اشعار خوبی که دارد نیست) به عنوان نمونه فقط به چند نمونه از اشعار شاعران معاصر که اشعارشان در هیئت مخاطب فراوان دارد اشاره میکنم: ۱. زبان حال حضرت علی علیه السلام خطاب به حضرت زهرا سلام الله علیها تو دلت پره منم دلم پره پس کمی بخواب بذار گریه کنم این بیت انسان را یاد گفتگوهایی که در دعواهای زن و شوهری رد و بدل می شود می اندازد ۲.زبان حال امام علی علیه السلام خطاب به حضرت زهرا سلام الله علیها باشد نخند...از تو توقع نداشتم این دل شکسته هست شکستن برای چه؟ یعنی چه از تو توقع نداشتم؟! اصلا متوجه هستیم داریم زبان حال دو معصوم را می گوییم؟! ۳.زبان حال امام علی علیه السلام خطاب به حضرت زهرا سلام الله علیها بسترت را جمع کن از خانه، بیماری بس است زیر چشمت گود افتاده است، پس زاری بس است از همان روزی که تو تب کرده ای تب کرده ام خوب شو خوبم کنی سه ماه بیماری بس است تو به فکر گریه ای من هم به فکر گریه ام این تبسم کردن از روی ناچاری بس است این طرفداری از من کار دستت داده است بعد ازاین کاری مکن دیگر طرفداری بس است باشد امشب میروم پیش خدا رو میزنم بسترت را جمع کن از خانه بیماری بس است واقعا انتخاب ردیف در شعرهای زبان حال خیلی مهم هست. ردیف وقتی "بس است" هست ناخودآگاه شاعر مطالبی را از زبان امام علی خطاب به حضرت زهرا می گوید که در شان آنها نیست مصراع اول را ما اگر ندانیم موضوع شعر چیست، چه حسی داریم به آن؟ این جمله را معمولا به کسی می گوییم که خود را به مریضی زده و ما از او کلافه شده ایم. ۴.این هم چند بیت از غزل شاعر شعر قبلی که زبان حال حضرت امیر خطاب به حضرت زهرا سلام الله علیهما است باز هم ای دخترِ پیغمبر اکرم بمان مَرهَم درد علی ای درد بی مَرهَم بمان این نفس های شکسته قیمت جان من است زنده ام با یک دَمَت پس لطف کن یک دَم بمان کم ببوس دست مرا دارم خجالت میکشم من حلالت میکنم اما تو هم یک کَم بمان آب ها از آسیاب افتاد خوبت میکنم یار هجده ساله، هجده سال دیگر هم بمان آه آهِ... تو مرا به آه آه... انداخته جای کم کم رفتن از پیش علی کَم کَم بمان روی تو گرچه وَرَم کرده ولی با آن خوشم با همین روی به هم پیچیده و دَرهَم بمان  ۵.شعر بعدی زبان حال حضرت علی علیه السلام به حضرت زهرا سلام الله علیهاست که شاعر کلمه "تنت" را ردیف قرار داده است. معلوم است وقتی چنین ردیفی را شاعر برای چنین موضوعی انتخاب کند، مسیر خیلی از ابیات به جایی که نباید برود خواهد رفت. در خواب دیده ام که در آورده پر، تنت افتاده پیش قافله ها چون خبر، تنت گفتی انار خواسته ای، ای به روی چشم دل خون شد و نشست به پای شجر، تنت در دل به فکر پختن نانی هنوز هم تب میدمد ز پوست چسبیده بر تنت چشمت که سرمه خور شد و با من سخن نگفت گرچه زبان شده است کنون سر به سر، تنت برداشت سنگ قبر نبی را گلاب ناب از بس که رفته بر سر قبر پدر، تنت هر روز قدری از بدنت آب میشود بگرفته مخفیانه مسیر سفر، تنت بیهوده نیست گردن تو رگ به رگ شده بالش بلند ماند و شده مختصر، تنت نیمی ز زندگی سر دست تغافل است این نیمه جان ازوست اگر مانده در تنت نوروز در لباس تو ثبت مکرر است لاله دمیده است ز سر تا کمر، تنت ترسم به ناله ات سر زخم تو وا شود آرام گریه کن که نگردد خبر، تنت نم دار گریه کن فقط از دل فغان نکن ترسم به پا کند شرری از جگر، تنت شور نشور از مژه ات آب میخورد در لرزه آمده است از این چشم تر، تنت
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
💠زبان حال ۴ بررسی چند نمونه 🖋علی مقدم بعد از اینکه تعریف و شاخصه های زبان حال صحیح را بررسی کردیم ب
💠زبان حال ۵ بررسی چند نمونه ردیف های ناردیف 🖋علی مقدم در مطالب قبل چند نمونه از زبان حال هایی که ضوابط در آن ها رعایت نشده بود را ذکر کردیم. در این نوشته هم به یکی از اشعاری که آن ضوابط در آنها رعایت نشده اشاره می کنیم. این مورد هم متاسفانه برخواسته از سهل انگاری شاعر در انتخاب ردیف است. یعنی شاعر ردیفی را انتخاب کرده که اصلا مناسب شان گفتگوی بین حضرت علی و حضرت زهرا سلام الله علیهما نیست. اکثر اشکالاتی که به زبان حال این شعر وارد است از همین ناحیه ردیف ناردیفی است که شاعر انتخاب کرده. ردیف "به تو نمی آید" در بعضی ابیات اصلا معنای مناسب و مقصود شاعر را نمیدهد و حتی بعضی قسمت ها به جای مدح تبدیل به ذم شده است و شعر را دچار کژتابی کرده است شبیه شمع چکیدن به تو نمی آید و مرگ را طلبیدن به تو نمی آید خودت بگو که مگر چند سال داری تو جوانِ شهر، خمیدن به تو نمی آید هزار بار نگفتم نیا به دنبالم میان کوچه دویدن به تو نمی آید فقط بلند مشو چون که زود می افتی بدون بال پریدن به تو نمی آید تلاش کن که دو چشمی مرا نگاه کنی چنین ندیدن و دیدن به تو نمی آید چه خوب بود فقط گوشواره می افتاد چه کرده اند شنیدن به تو نمی آید تکان نخور قفس سینه ات تکان نخورد نفس بلند کشیدن به تو نمی آید بمان که دخترمان را خودت عروس کنی به آرزو نرسیدن به تو نمی آید
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
💠زبان حال ۵ بررسی چند نمونه ردیف های ناردیف 🖋علی مقدم در مطالب قبل چند نمونه از زبان حال هایی که ضو
💠زبان‌حال ۶ بررسی چند نمونه اصطلاح سازی بی معنا 🖋علی مقدم این شعر که به عنوان زبان حال امام علی علیه السلام خطاب به حضرت زهرا سلام الله علیها سروده شده است را بخوانید داری چه زود می روی ای روح چادری از دست نانجیب و ضخیم که دل خوری؟ این مخمل کبودی یکدست کار کیست؟ هرگز ندیده ایم کبودی به این پُری! جزء مطهرات، یکی خون زخم توست آبی که نام داده امش قرمز کُری با احتیاط رد شو از این کوچه ی وقیح دارد نگاه می کندت چشم آجری امشب مگر که شام زفاف مزار توست؟ داری کفن برای عروسیت می بُری قیچی نزن به پارچه اندازه ی تو نیست باید به قد عرش بدوزند چادری ۱.مگر ما تعبیر مناسب از حضرت زهرا کم داریم که چنین اصطلاح سخیفی را[روح چادری] درست کنیم. این تعبیر چه زیبایی دارد؟! چه ریشه روایی و تاریخی دارد؟! اگر منظور انسیه الحورا بودن است که اصلا ارتباطی با این تعبیر ندارد ۲. [این‌مخمل کبودی یکدست کار کیست؟] این‌مصرع بیشتر از اینکه مرثیه باشد، مدح ضارب است. ۳.[آبی که نام داده امش قرمز کُری] چرا باید از زبان‌امام علی بگوییم که خون حضرت زهرا آبیست که اسمش قرمز کری است؟! الان این مصراع چه مفهومی دارد؟! ۴.[چشم آجری] این حد از اصطلاح سازی بی معنا که برخاسته از درگیر قافیه شدن است در این شعر عجیب است. ۵.[شام زفاف مزار]؟! این دیگر چه ترکیبی است؟! @ASI_khorasani