🎼زیر سنگینی زنجیر ...
روضه و توسل به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام
*گفت: زندان بان می اومد،سر میزد؛ میدید موسی بن جعفر یه گوشه غُل و زنجیر به دست و پا و گردن، گاهی زیر لب یه چیزی میگه، هی صدا میزنه: پسرم رضاجان!گاهی زیر لب میگه:دلم برات تنگ شده معصومه جان!...
من بی مقدمه میخوام برم تو روضه...یا امام رضا!شبِ شهادت باباتونِ... امشب یه نگاه ویژه به ما بکن...*
@golvajhehaye_ahlbeyt
زیر سنگینی زنجیر سرش افتاده
خواست پرواز کند دید پرش افتاده
می شود گفت کجا تکیه به دیوار زده ست
بسکه شلاق به جان کمرش افتاده
آدمِ تشنه عجب سرفه ی خشکی دارد
چقدر لخته ی خون دور و برش افتاده
گریه پیوسته که باشد اثراتی دارد
چند تاری مژه از پلک تَرَش افتاده
هر کس ایام کهنسالی عصا میخواهد
پسرش نیست ببیند پدرش افتاده
آنکه از کودکی اش مورد حرمت بوده است
سر پیری به چه جایی گذرش افتاده
به جراحات تنش ربط ندارد اشکش
حتم دارم که به یاد پسرش افتاده
#شاعر حسین رستمی
گفت:آقا روزها روزه بود،شب ها عبادت می کرد... توی سیاه چالی انداختن آقارو که به علم امامت روز و شب رو تشخیص میداد،موسی بن جعفر زندان زیاد رفته،زندانبان زیاد دیده،خیلی هاشون عوض شدن،اما این زندانبان آخری جگر موسی بن جعفر رو خون کرد،آخه این سندی بن شاهک یهودی بود، وقتی برا آقا افطار می برد، اول با تازیانه اینقدر آقارو میزد...الهی دستت بشکنه...کار به جایی می رسید موسی بن جعفر می گفت: هر چی دوست داری منو بزن...اما دیگه اسمِ مادرم رو نیار...
امشب ما اومدیم با امام رضا و حضرت معصومه گریه کنیم...امشب اینقدر داد بزن،مادرش نگه بچه ام غریبِ...بچه ام مظلومِ...مادر جان ببین موسی بن جعفر چقدر گریه کن داره...
خبر دادن گفتن: مردم! فردا موسی بن جعفر رو آزاد میکنن،شیعیان همه جمع شدن جلو زندان،همه به هم خبر میدادن آقارو میخوان آزاد کنن بعدِ چهارده سال...
همه جلو زندان نشستن،با هم حرف میزنن،یکی میگه:اگه آقارو ببینم،میگم: آقا! بچه بودم دست محبتت رو سرم بود،یکی میگفت:اگه آقارو ببینم میگم،بابام خیلی دوست داشت ببینه شمارو،خیلی انتظار کشید از زندان آزاد کنند شمارو،به من سفارش کرد،گفت: اگه من مُردم سلامِ من رو به موسی بن جعفر برسون...
همه ی مردم چشم انتظارن،الان آقامون میاد،یه وقت دیدن درهای زندان داره باز میشه،مردم از جا بلند شدن،لبخند رو لبشون بود،یه وقت دیدن چهارتا حمّال یه لنگه ی دری رو گرفتن، از اون لنگه ی در یه سری آویزانه،هی میگن: "هذا امامُ الرَّفَضَه" این امام شیعیانه،مردم به سر و صورت زدن،اومدن زیر بدنِ آقارو گرفتن،همه باتعجب به هم نگاه کردن،چی شده؟ گفتن چرا این بدن که اینقدر نحیف و لاغر شده چرا سنگینی میکنه،همچین که عبارو کنار زدن دیدن هنوز غل و زنجیر به دست و پای موسی بن جعفرِ...
یا باب الحوائج! غریبی میدونم،چهارده سال اذیت و آزار، فراق بچه ها، تا آخرین لحظه غل و زنجیر رو از پاهات جدا نکردن، اما آقاجان! شیعیان اومدن،بهترین تشییع جنازه رو گرفتن،یه عده ای ثروت مند بودن کفن جور کردن،گفت: ما نمیذاریم آقامون رو اینجوری ببرن،گُل ریختن زن و مرد رو بدن ِ آقا...کفن براش آوردن...به امام رضا دلداری دادن...اما یه آقایِ بی کفن تو گودال افتاد،عوض اینکه گُل هارو کنار بزنن،خواهرش اومد هی این تیرهارو از بدن بیرون می آوُرد، همچین که خواهرش این تیرهارو از بدن بیرون میکشید دید یه دستی رو شونه اشِ،عمه! بلند شو بریم دنبال بابام بگردیم...گفت: عزیزم! این،بدنِ بابات حسینِ...
میدونی چرا شناخته شده نبود؟ بدنی که تیر بخوره،بدنی که سنگ بارون بشه،بدنی که زیر سُمِّ اسب ها...حسین....*
به شب نشینی زندانیان خورم حسرت
که نُقلِ مجلسشان دانه های زنجیر است
*خدایا به عظمت باب الحوائج، آقا موسی بن جعفر، فرج امام زمان را معجل بفرما....
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#روضه_امام_موسی_الکاظم_علیه_السلام
@golvajhehaye_ahlbeyt
بحر طویل حضرت علی اکبر(ع)-ولادت و مدح
همه در حیرتم امشب، که شب هفده ماه ربیع است و یا یازده غرهی شعبان معظم، شب میلاد محمد شده یا اینهی طلعت نورانی احمد، به سر دست حسین است و یا آمده از غار حرا باز محمد؛ عجبا این گل نورسته علیاکبر لیلاست، بگو یوسف زهراست، بگو اینهی طلعت طاهاست، بگو دستهگل فاطمهی امابیهاست، بگو روح بتول است، بگو جان رسول است، سلام و صلوات همه بر خُلق و خصالش، به جلالش به جمالش همه مبهوت کمالش همه مشتاق وصالش که سراپاست همه اینهی احمد و آلش، چه به خلقت چه به طینت چه به صورت چه به سیرت چه به قامت چه به هیبت، همه بینید در این خال و خط و چهرهی گل روی رسول دو سرا را.
خانهی یوسف زهراست زیارتگه پیغمبر اکرم، نگه آل محمد به جمالی است که خود شاهد رخسار دلآرای محمد شده اینک، همگی چشم گشودند به سویش، به گمانم که گرهخورده دل نور دل فاطمه بر طرهی مویش، شده جا در بغل عمه و آغوش عمویش، نگه ماه بنیهاشمیان بر گل رویش، نفسش نفخهی صور و نگهش اینهی نور و قدش نخلهی طور و به دَمَش معجز عیسی، به لبش منطق موسی، همه ماتش، همه مستش، همه دادند به هم دست به دستش، همه گلبوسه گرفتند ز پیشانی و لعل لب و خورشید جمالش، همه دادند سلامش، همه دیدند به مهر رخ او وجه خدا را.
نگه از دامن مادر به گل روی پدر دوخته گویی، که ز شیری به تجلای الهی شده چون شعلهی افروخته، سر تا به قدم سوخته، از روز ولادت بسی آموخته این درس که باید به جراحات تنش ایهی ایثار و شهادت همه تفسیر شود، سینهی پاکش هدف تیر شود، طعمهی شمشیر شود، با نگه خود به پدر کرده ز گهواره اشارت که منم کشتهی راهت، تو رسولاللهی و من چو علی شیر سپاهت، بنواز ای پدر عالم هستی علیاکبر پسرت را به نگاهت، منم آن کودک شیری که ز شیری دل خود را به تو بستم، به فدایت همه هستم، تن و جان و سر و دستم، من و آن عهد که در عالم زر بستم و هرگز نشکستم، پسر فاطمه! از جام تولای تو مستم، تو دعا کن تو دعا کن که سرافراز کنم تا صف محشر شهدا را.
چه برازنده بود نام علی بهر من آن هم ز لب تو، که وجودم همه گردیده پر از تاب و تب تو، به خدایی خدا پیشتر از آمدنم بوده دلم در طلب تو، به جز این نیست که باشد حسب من، حسب تو، نسب من نسب تو، به خدا مثل علی در صف پیکار برآرم ز جگر نعره و یکباره زنم چون شرر نار به قلب صف اشرار، که گوید به من احسن به صف کربوبلا حیدر کرار و زند خنده به شمشیر و به آن صولت و آن نیرو و آن غیرت و آن شوکت و عز و شرفم احمد مختار، سزد از دل گهواره به عالم کنم اعلام که ای خلق جهان! من به نبی نور دو عینم، به همه خلق ندا میدهم امروز که فردا به صف کربوبلا یار حسینم، عجبا مینگرم در بغل مادر خود معرکهی کربوبلا را.
ای نبیروی و علیصولت و زهراصفت و فاطمهرفتار و حسنخو، تو که هستی که ربودی دل لیلا و حسین و حسن و زینب و عباس و علی را، تو نبی یا که علی یا که حسن یا که حسینی، تو همان خون خدا یا پسر خون خدایی، تو همه صدق و صفایی، تو همه مهر و وفایی، تو به هر زخم شفایی، تو به هر درد دوایی، تو عزیز دل آقای تمام شهدایی، تو همان یوسف خونینبدن آلعبایی، گل پرپر شدهی گلبن ایثار و ولایی، نه تو قرآن ز هم ریخته از نیزه و شمشیر جفایی، تو همه صبر و ثباتی، تو همه باب نجاتی، تو به لعل لب خشکیدهی خود خضر حیاتی، تو در امواج عطش آبروی آب فراتی که ز داغ لبت آتش زده دریا دل ما را.
نظری تا که چو جان تربت پاک تو در آغوش بگیرم، به ضریحت بزنم بوسه و از شوق، همان لحظه بمیرم، قبر حضرت علی اصغر با قبر امام حسین یکی است نه با قبر حضرت علی اکبر، تو مگر جان حسینی، نه، تو قرآن حسینی، پدر و مادر و جان و همه هستم به فدایت، منم و مهر و ولایت، منم و مدح و ثنایت، منم و لطف و عطایت، منم و حال و هوایت، سگ این کویم و جایی نروم از سر کویت، چه بخوانی چه برانی، کرم و لطف تو بود عادت تو، عجز و گدایی است همه عادت من، گفتم و گویم به دو عالم نفروشم کفی از خاک درت را، به خدا سلطنت این است که خاک قدم خیل گدایان تو باشم، ندهم این سمت از دست، به دستم بگذارند اگر مهر و مه و ارض و سما را.
@golvajhehaye_ahlbeyt
#شاعر:
استاد حاج غلامرضا سازگار
|⇦•از مقدمش شهر مدینه ...
#مدح_خوانی و توسل ویژۀ میلادِ حضرت علی اکبر علیه السلام و #روز_جوان _حاج محمدرضا طاهری•✾•
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
چشمانمان بر دستِ ذره پرورِ لیلاست
مستیِ ما از نامِ مستی آورِ لیلاست
یک قافله حور و پری دور و بر لیلاست
در شهر تنها صحبت از تاجِ سَرِ لیلاست
دل می تپد وقتی که حرف از دِلبَرِ لیلاست
کوریِ چشمِ هرکه ما را بی نوا خوانده
محبوب مان ما را به دیدار خدا خوانده
دل را به دنبالِ خودش تا هر کجا خوانده
ما را برای جشنِ فرزندش فراخوانده
این مُهر و دعوت نامه، لطفِ دیگرِ لیلاست
امشب برای شمسِ دین قرصِ قمر آورد
بانو برایِ شاهِ عالم شیرِ نر آورد
یک دسته گُل ، یک پارچه آقا ، پسر آورد
صاحب نَفَس ، صاحب لَوَا , صاحب جِگر آورد
میلادِ مولودِ سراپا اَطهرِ لیلاست
از مقدمش شهر مدینه نور باران شد
گهواره اش را عمه اش گهواره جنبان شد
از بَرکَتش هِجر پیمبر نیز آسان شد
با اِقتدا بر چشم او مادر مسلمان شد
با این حساب او حضرتِ پیغمبرِ لیلاست
در مَرتَبَت محمود و در عزّ و جلال احمد
در مهربانی فاطمه و در کَمال احمد
در بینِ میدان مرتضی و در جمال احمد
اَبرو و چشم و گیسوان و خط و خال احمد
این تازه مولودِ مدینه مَحشرِ لیلاست
"وَاللَّیْل" قطعاً مِدحَتِ گیسوی او باشد
مصداقِ نابِ "وَالضُّحَى" هم رویِ او باشد
عرشِ خدا مدهوشِ عطر و بوی او باشد
"إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ" اش سوی او باشد
شَمس و ضُحا و قدر و نور و کوثرِ لیلاست
با یک نظر از مُهرِ تربت باده میسازد
سجادها از وصله ی سجاده میسازد
"قَد قامِتِ…" او قبله را آماده میسازد
با یک نَفَس صدها مؤذن زاده میسازد
الله اکبر ، او علیِ اکبرِ لیلاست
در خاک دشمن میدهد جولان به تنهایی
با نعره هایش میکند طوفان به تنهایی
با ذوالفقار تشنه و بُرّان به تنهایی
سر میزند مثلِ سپهداران به تنهایی
شیرِ حسین بن علی و حیدرِ لیلاست
رود زلالی هست و دریا میشود گاهی
در شب چو خورشیدی هویدا میشود گاهی
مثل عمویِ خویش سقا میشود گاهی
جمعِ تمامِ آینه ها میشود گاهی
عباس و عبدالله و عون و جَعفرِ لیلاست
با روضه اش رازِ پریشانیِ شش گوشه ست
مرثیه ی همواره طوفانیِ شش گوشه ست
هم رونقِ شبهای روحانیِ شش گوشه ست
هم شک ندارم باعث و بانیِ شش گوشه ست
کرببلا سرمستِ سیبِ نوبرِ لیلاست
قطعا تحمل کردنِ زخم زبان سخت است
بوسه گرفتن از عزیزِ نیمه جان سخت است
راهی شدن تا کوفه ی نامهربان سخت است
داغ جوان دیدن برای مادران سخت است
مرثیه ی محزون و گریه آورِ لیلاست
تا کوچه وا کردند و در دام بلا افتاد
غرق به خون از پُشتِ مَرکب بی هوا افتاد
با "یا أبا!"یش وِلوِله در خیمه ها افتاد
این اِرباً اِربایی که زیر دست و پا افتاد
ای کربلایی ها! جوانِ پرپرِ لیلاست
#شاعر علیرضا خاکساری
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
#ميلاد_علي_اكبر_عليه_السلام
#حاج_محمد_طاهری
🌾نگام کن یارب...
#✨مناجات و توسل ویژه ماه مبارک رمضان به نفس حاج میثم مطیعی
🌾✨🌱🌾✨🌱🌾✨🌱
نگام کن یارب، به این کوهِ گناها که پریشون میشه
نگام کن یارب، دلم سنگه و وقت گریه بارون میشه
نگام کن یارب، گنهکارم یه وقتایی پشیمون میشه
الهی العفو، می دونم این صدایِ لَرزونُ دوست داری
الهی العفو، می دونم این گدایِ حیرونُ دوست داری
الهی العفو، می دونم این دلِ پَشیمونُ دوست داری
الهی العفو، می دونم این صدایِ لَرزونُ میشناسی
الهی العفو، می دونم این گدایِ حیرونُ میشناسی
الهی العفو، می دونم این دل پَشیمونُ میشناسی
میخوام برگردم، بگو اَزم یه آدمِ جدید می سازی
میخوام برگردم، چطور از نا امیدیام امید می سازی
میخوام برگردم، مگه نه از گنهکارا شهید می سازی
اگه منُ رها کنی، تو رو رها نمی کنم
اگه جهنم ببریم، چون و چرا نمی کنم
واسه بارونٓ رحمتت، اشکُ بهونه میکنم
نامه ی اعمالم اگه، سیاههیِ جُرمِ منه
ماهِ محبتت ولی، تو این سیاهی روشنه
گاهی یه قطره اشک میاد، یکی بازم در می زنه
«ظَلَمْتُ نَفْسی،خدایِ من،خدایِ من...»
دلِ من تَنگِ، واسه تو ای حریمِ باصفا، کربلا
دل من تَنگِ، بذار بیام زیارتِ آقا، کربلا
دل من تَنگه، چه دلگیره غروبِ جمعه ها، کربلا
*دلم برات تنگ شده،دلم زیارت می خواد...مَردم دلشون پَر می زنه برای حرم ها...برای زیارت...برای کربلا...برا حَرَمِ حضرتِ معصومه*
دلم می گیره، بدونِ روضه هم برایِ تو ای مولا
دلم می گیره، میاد از همه جا صدایِ تو ای مولا
دلم می گیره، دلم کرده چقد هوایِ تو ای مولا
*دلم هوایِ تو کرده بگو چه چاره کنم؟! یا اباعبدالله! آقای مهربونم...*
کاش خاکِ پایِ جُونِ تو، غلام سیاهِت می شدم
مثه زُهیرت آخرش، مستِ نگاهت می شدم
تو لشکرِ تو مثل حُر، فدای راهت می شدم
فدایِ عاشقای تو، که دل به شَطِّ خون زدن
اونا که از خجالتت، با جون دادن در اومدن
اونا که مثل خیمه هات، واسه تو سوختن بلدن
*ای فدای تو شهیدی که در آتیش سوختی حاج قاسم!...به یادِ همه شهدایی که مثل حضرت زهرا آتش گرفتن....*
فدای عاشقای تو، که دل به شطّ خون زدن
اونا که از خجالتت، با جون دادن در اومدن
اونا که مثلِ خیمه هات، واسه تو سوختن بلدن
«یا ثارالله!حسین،حسین،حسین...»
#شاعر میلاد عرفانپور
°°°♡🌿🌸🌿♡°°°
@golvajhehaye_ahlbeyt
°°°♡🌿🌸🌿♡°°°
کانال مداحی ( گلواژه های اهل بیت ع)
#پیشواز_ماه_مبارک_رمضان
@golvajhehaye_ahlbeyt
روزهداران مؤمنین آماده! من ماه خدایم
ماه روزه، ماه قرآن، ماه تسبیح و دعایم
ماه حق، ماه نبی، ماه علی مرتضایم
ماه خیل انبیاء و اتقیا و اوصیایم
تا رساند بر همه عالم پیامم را محمد
خوانده از آغاز شهر الله نامم را محمد
من گرامی ماه عفو و رحمت پروردگارم
روزهداران الهی را همه باغ و بهارم
باشد از شعبان امیرالمؤمنین چشم انتظارم
در دل شب انسها با حضرت صدیقه دارم
تا سحر گه بی قرار چشم گریان حسینم
هر شب و هر روز محو صوت قرآن حسینم
دامن سجاده گردد بزم اُنس یار با من
چشم مشتاقان بوَد تا صبحدم بیدار با من
نور بخشد شمع جمع محفل دادار با من
انس میگیرند مردان خدا بسیار با من
از نسیم آید سرود نغمۀ روح الامینم
همدم اشک و مناجات امیرالمؤمنینم
لحظهها تسبیح و، خوابِ روزهدارانم عبادت
روزهایم روزهای صدق و اخلاص و ارادت
یوسف زهرا حسن در نیمهام یابد ولادت
وز قدوم مادر زهرا مرا باشد سعادت
روزهداران را دهـم از سـاغر قـرآن حلاوت
ای خوشا آنکس که در من میکند قرآن تلاوت
ای خوشا آنکس که قدر لیلةالقدرم بداند
ای خوشا آنکس که اشک و معرفت در من فشاند
ای خوشا آنکس که شبها تا سحر بیدار ماند
در دل شب افتتاح و جوشن و بوحمزه خواند
من همان ظرف عنایات خداوند کریمم
روح میبخشد دعای یا علیُّ یا عظیمم
وای بر آنکس که در من حق نیامرزد گناهش
یا نگردد شسته از اشک شبی روی سیاهش
آنچنان باشد که حق محروم سازد از نگاهش
در مه رحمت بوَد آغوش شیطان، جایگاهش
توشهای با خود نیارد تا خدا از او پذیرد
میسزد از غصه در عید صیام من بمیرد
خوش به حال آنکه در من دامن دلبر بگیرد
در عروج خویشتن از زهد و تقوا پر بگیرد
در دل شبهای قدرم نیز قرآن سر بگیرد
روی در محراب کوفه، دامن حیدر بگیرد
ای خوش آنکو پرکند از اشک چشم نازنین را
تـا بشویـد فرق خـونین امیـرالمـؤمنین را
ای خوش آنکو در معاصی، احترام از من بگیرد
با دهان روزهاش هر روز، کام از من بگیرد
دامن وصل خدا را در صیام از من بگیرد
در عبادت رفعت و شأن و مقام از من بگیرد
من همانا سفرۀ مهمانی ذات خدایم
با تمام انبیاء از صبح خلقت آشنایم
«میثم» از هر لحظۀ من فیضها گردد نصیبت
روزه، دارو، ذکر، درمان، ذات حق گردد طبیبت
هست دامان تو هر شب دامن وصل حبیبت
هر نفس باشد دعای یـا حبیب یـا مجیبت
دوستت دارد خدا، گر تو خدا را دوست داری
صرف کن اوقات خود در روزه و شب زندهدار
#شاعر: استاد_ سازگار
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
°°°♡🌿🌺🌿♡°°°
کانال مداحی( گلواژه های اهل بیت ع)
زمزمه سلام آقا مداح عباسی شاعر سعیدی.m4a
زمان:
حجم:
11.51M
با نام خدا
مناجات باامام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
#شاعر :(رقیه سعیدی )
🎤#اجرا :(برادر عباسی)
عضو کانال( مداحی گلواژه های اهل بیت ع)
با تشکر از هر دو بزرگوار
سبک: سلام آقا که الان روبروتونم....
*سلام آقا عزیزحضرت زهرا*
*سلام آقا گل نرگس گل طاها*
*اباصالح اباصالح*
@golvajhehaye_ahlbeyt
*دلم تنگه هوای جمکران دارم*
*هوای دیدن صاحب زمان دارم*
*اباصالح اباصالح*
*به هرجمعه دعای ندبه می خونم*
*ولی قدرتو رو آقا! نمی دونم*
*اباصالح اباصالح*
*دعایم کن که من خیلی گرفتارم*
*به غیرتو،بگو آقا کیو دارم؟*
*بیا بشکن همه بت های این عالم*
*بیاوسروری کن بربنی آدم*
*علم برداروبرکش ذوالفقارت را*
*برای انتقام مادرت زهرا*
*یقیناجمعه میل کربلا داری*
*هوای روضه ی پایین پاداری*
*اباصالح اباصالح*
*الهی من فدای اشک چشمونت*
*بمیرم من برای بغض پنهونت*
*اباصالح اباصالح*
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
°°°♡🌿🌺🌿♡°°°
کانال مداحی( گلواژه های اهل بیت ع)
💢💢💢💢💢💢💢💢💢
نگام کن یارب...
#مناجات و توسل ویژه ماه مبارک رمضان
نگام کن یارب، به این کوهِ گناها که پریشون میشه
نگام کن یارب، دلم سنگه و وقت گریه بارون میشه
نگام کن یارب، گنهکارم یه وقتایی پشیمون میشه
الهی العفو، می دونم این صدایِ لَرزونُ دوست داری
الهی العفو، می دونم این گدایِ حیرونُ دوست داری
الهی العفو، می دونم این دلِ پَشیمونُ دوست داری
الهی العفو، می دونم این صدایِ لَرزونُ میشناسی
الهی العفو، می دونم این گدایِ حیرونُ میشناسی
الهی العفو، می دونم این دل پَشیمونُ میشناسی
میخوام برگردم، بگو اَزم یه آدمِ جدید می سازی
میخوام برگردم، چطور از نا امیدیام امید می سازی
میخوام برگردم، مگه نه از گنهکارا شهید می سازی
اگه منُ رها کنی، تو رو رها نمی کنم
اگه جهنم ببریم، چون و چرا نمی کنم
واسه بارونٓ رحمتت، اشکُ بهونه میکنم
نامه ی اعمالم اگه، سیاههیِ جُرمِ منه
ماهِ محبتت ولی، تو این سیاهی روشنه
گاهی یه قطره اشک میاد، یکی بازم در می زنه
«ظَلَمْتُ نَفْسی،خدایِ من،خدایِ من...»
دلِ من تَنگِ، واسه تو ای حریمِ باصفا، کربلا
دل من تَنگِ، بذار بیام زیارتِ آقا، کربلا
دل من تَنگه، چه دلگیره غروبِ جمعه ها، کربلا
*دلم برات تنگ شده،دلم زیارت می خواد...مَردم دلشون پَر می زنه برای حرم ها...برای زیارت...برای کربلا...برا حَرَمِ حضرتِ معصومه*
دلم می گیره، بدونِ روضه هم برایِ تو ای مولا
دلم می گیره، میاد از همه جا صدایِ تو ای مولا
دلم می گیره، دلم کرده چقد هوایِ تو ای مولا
*دلم هوایِ تو کرده بگو چه چاره کنم؟! یا اباعبدالله! آقای مهربونم...*
کاش خاکِ پایِ جُونِ تو، غلام سیاهِت می شدم
مثه زُهیرت آخرش، مستِ نگاهت می شدم
تو لشکرِ تو مثل حُر، فدای راهت می شدم
فدایِ عاشقای تو، که دل به شَطِّ خون زدن
اونا که از خجالتت، با جون دادن در اومدن
اونا که مثل خیمه هات، واسه تو سوختن بلدن
*ای فدای تو شهیدی که در آتیش سوختی حاج قاسم!...به یادِ همه شهدایی که مثل حضرت زهرا آتش گرفتن....*
فدای عاشقای تو، که دل به شطّ خون زدن
اونا که از خجالتت، با جون دادن در اومدن
اونا که مثلِ خیمه هات، واسه تو سوختن بلدن
«یا ثارالله!حسین،حسین،حسین...»
#شاعر میلاد عرفانپور
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
°°°♡🍃🌺🍃♡°°
#کانال_مداحی_گلواژه_های_بیت_ع
به نام خدا
#عقیق_شعر
#اربعین_حسینی
#شاعر_قاسم_صرافان
#کانال_مداحی_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
______________________________
جابر! این خاکی که عطرش، از تو زائر ساخته
آسمانها را در این ایوان، مجاور ساخته
از قدمهایت بپرس: این راه پایانش کجاست؟
کاینچنین از عالم و آدم، مسافر ساخته
نه فقط قلب تو، قلب عالمی را سوخته
نه فقط از من که از هر سنگ، شاعر ساخته
خاک راهش مُحییَ الاموات، عطرش زندگی
از قلوب مرده هم این خاک، عابر ساخته
آن که میخوانی برایش: «یا حبیبی یا حسین»
هر نگاهش، یک حبیبابنمظاهر ساخته
هر کسی، هر جا، دم از آزادگی زد، خویش را
با امام عصر عاشورا، معاصر ساخته..
کارش از اول همین بود، آن مسیحایی که از،
فُطرس پرسوخته، مرغ مهاجر ساخته
کاش میدید، آن که رگهای گلویش را برید،
خون جوشانش، چه دلها را که طاهر ساخته
آه! دیدنها چه کرده با دل زینب؟ اگر
این شنیدنها، تو را آشفتهخاطر ساخته..
🖊#شاعر قاسم صرافان
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
°°°♡🏴🏴🏴♡°°°
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
4.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شعرشناسی
شناخت قالبهای شعری چه مزیتهایی دارد؟
به کلام:
#شاعر آیینی استادسید محمد جواد شرافت
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)
─┅═༅࿇༅❃༅࿇༅❃༅࿇༅═┅─