ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به نام خدا
#مدح
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#شاعر_استاد_سازگار
#گلواژه_هـاے_اهل_بیت_ع
اے خـدا منتظــر زمزمهے «یا رب» تو
وے اجابت شده مجذوب دعاے شب تو
خانهے خشت وگلت کعبهے عرش الرحمان
از ازل تا بــه ابـد دور سـرت گشـته زمان
چـــادر عصمتت از پـــردهے اسرار قِدَم
زده بـــر پیـــرهنت دســت توســـل آدم
دختــر ختــم رســل مادر پیغمبــرها
سایـهات روز ازل بــر ســر پیغمبــرها
مهــر تــو داد گِل حضـــرت آدم را روح
نام تو روز ازل حڪ شده بر کشتے نوح
پلهے تخـت تـو پیشــانے عرش ازلیست
تو فقط کفو علے هستے و کفو تو علے ست
قنبــر درگــه تــو رتـبهے آدم دارد
فضهات معجزهے حضرت مریم دارد
اے خدا گفته سلام و صلواتت هر دم
کیستـے تو که پــدر گفت فدایت گردم؟
اولین مطلع حسن ازلے کیست؟ - تویی
رکن ارکان علے و، رکن علے کیست؟- تویی
هرچـــه گفتیـــم و نگفتیم از آن اولایی
تو همان فاطمهاے فاطمهے زهــرایی
چــار بانــــوے بهشــتند ارادتمندت
هشــت تن حامل عرش ازلے پابندت
دست تو دســت خداوند تعالاست مگر
که بر آن خم شده و بوسه زده پیغمبر؟
روح گهوارهے فرزند تو را جنـــباند
آسمان گردد و دستــاس تو را گرداند
چهره بر خاڪ سر کوے تو آورده نیاز
کــرده پـــرواز به هنگــام نماز تو نماز
خلق ناگشته، در آغوش خدا بودے تو
نه خــدا، نه ز خداوند جدا بودے تو
ســرور عالــم بر همسـریَت فخـر کند
پــدرت احمـــد بر مادریَت فخــر کند
تو همان سیب بهشتے که خداوندِ وَدود
شب معراج به پیغمبر خود هدیه نمود
چه به خلق وچه به خوے وچه به خلق وچه سرشت
تو بهشتے تو بهشتے تو بهشتے تو بهشت
در صــف حشــر تو امید گنهــکارانی
دوزخ و نار به فرمان تــو، تو سلطانی
حکم، حکم تو و فرمان تو فرمان خداست
عفو، عفو تو و غفران تو غفران خداست
این ندا میرســد از جــانب ذاتِ الله
فاطمه حاجت خود را ز خداوند بخواه
تو بگــو تا کــه ببندیــم در دوزخ را
تو بگــو تا کــه کنم گل شرر دوزخ را
تو بگو تا که عذاب از همگان برداریم
دوزخے ها را در گلـشن فردوس آریم
من خدایم ولے امروز خدایے با توست
حکم آغاز ز تـو حکم نهایــے با توست
تو بگو دشمنتان را به سوے نار کشم
تو بخــواه از مـن تا ناز گهنکار کشم
تو بگو تا همگان را به حسینت بخشم
تو بگو تا همه را بــر حسنینـت بخشم
در کنار پدر و شــوهر و مام و پســرت
تو روے سوے جنان خلق به دنبال سرت
بر سر دست تو یڪ پیرهن خونین است
همه گویند که اسباب شفاعت این است
دوزخ و نار در آن روز بــوَد پابستت
دست عباس علمدار بــه روے دستت
چشم یڪ خلق گنهکار به سوے دستت
پیکر پاڪ دو شش ماهه به روے دستت
همه در وحشت میزان و حسابند و کتاب
همــه گوینــد که یا فاطمه ما را دریاب!
پیـش رویــت سر خونیـــن ابا عبدالله
تویــے و حنـجـــر خونیــن ابا عبدالله
همــه را رنگ ز رخســار پریده آن روز
همــه گریند به رگهاے بریــده آن روز
تا که از شـانهے خود کوهِ گنه بردارند
چشم بر خـون گلوے علے اصغر دارند
بر شفاعت نگه نور دو عینت کافیست
نخے از پیرهن سرخ حسینت کافے ست
گرچه بردامن لطفت همه را دست رس است
بدن له شدهے محسن ششماهه بس است
همه از هم بگریــزند و تو در اوج جلال
کنے از لطف و کرم شیعهے خود را دنبال
عفو بر خاڪ ره شیعـــهے تو سر فکند
چادر خاکــے تو، سایــه به محشر فکند
بس که از چــادر خاکیــت کرم مے بارد
قاتلت هــم به تو امــید شفــاعت دارد
به شرار جگر و ناله و ســوزت سوگند
به مناجات شب و گریهے روزت سوگند
که بــه آن جانــے غدار محــبت نکـنی
قاتلــت را به صف حشــر شفاعت نکنی
ظلم و جورستم بیعددش یادت هست
جاے دست وضربات لگدش یادت هست
یاد دارے که چگونه حسنت مے لرزید؟
نفس شــوهر خیبـــر شکنــت مے لرزید
خاطرت هست که ســوزاند دل مولا را
خاطرت هست که مے گفت بزن زهرا را
خاطرت هست که از درد به خود پیچیدی؟
خاطرت هست که داغ پسرت را دیدی؟
شیعه در حشر بلند است به گردون دادش
شیعه هرگز نرود غصب فدڪ از یادش
شیعه با اشڪ غریبانهے تو سوخته است
قرن ها پشت در خانهے تو سوخته است
شیعه تا جان به تنش هست شریڪ غم توست
شیعه سوز جگرش از نفس «میثم» توست
🖊️شاعر:استاد غلام رضا سازگار
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
✿࿐❁❈❁࿐✿࿐
📌کانال مداحے گلواژه هـاے اهل بیت ع
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
به نام خدا
#ترجیح_بند
#میلاد_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
╭┅─────────┅╮
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع 🌺
#شاعر_استاد_سازگار
╰┅─────────┅╯
آسمان کوثر به دنیا آمده کوثر بخوان
با سرود وحے مدح دخت پیغمبر بخوان
مدح آن ممدوحۀ محبوبۀ داور بخوان
با زبان خویشتن نه، با دم حیدر بخوان
با زبان حیدر از صدیقۀ اطهر بخوان
هر چه زیبا خوانده اے امروز زیباتر بخوان
ماه عصمت اختر برج هدے را مدح کن
روح احمد لیلة القدر خدا را مدح کن
جان عالم یڪ جهان جان را گرفته در بغل
دست دل بگشوده قرآن را گرفته در بغل
مطلـع الانـوار ایـمـان را گـــرفته در بغـل
گوهــر دریاے غفـــران را گـــرفته در بغل
هستے دادار مـنّــان را گـرفتــه در بغل
هر چه گویے بهتر از آن را گرفته در بغل
یا محمّد(ص)یامحمّد(ص)عصمت کبراست این
بوسه زن بر آفتاب طلعتش، زهراست این
این ز پا تا ســر تجلاّے جمال داور است
این نه یڪ دختر تمام هستے پیغمبر است
این به احمد کوثر است و دختر است و مادر است
بلکه مام یازده عیساے عیسے پرور است
چارده معصوم را شخصیّت او محور است
جز محمّد (ص) از تمام انبیا بالاتر است
ذات حق با آیه ے قـــرآن ثناها گویدش
اوّلین شخصــیّت عــالم فـداها گویدش
مخزن اسـرار حق گـوهر ندارد مثل او
ذات ربّ العالمـیـن مظهر ندارد مثل او
مصحف ختم رسل کوثر ندارد مثل او
نخل سر ســبز نبوّت بر، ندارد مثل او
شخص ختم الانبیا دختر ندارد مثل او
شیر حق دست خدا یاور ندارد مثل او
هر چه گفتم هر چه گویم در ثناے او کم است
مدح ناموس خــدا فوق بیان عالم است
آفرینش باغ توحید وبهارش فاطمه است
دین و قرآن تا قیامت اعتبارش فاطمه است
مصطفے فخر نبوّت افتخارش فاطمه است
مرتضے دست خدا و دستیارش فاطمه است
دستیارش نه همه دار وندارش فاطمه است
اے خوشا آن کس که روز حشر یارش فاطمه است
در ثناے او همان اقرار عجز ما بس است
گفتن اوصاف این دختر نه کار هر کس است
فاطمه یعنے تمام هستے هـست آفـرین
فاطـمه یعنــے بهـشت رحمــةٌ للعالمین
فاطمه یعنے حجاب و عصمت و تقوا و دین
فاطمه یعــنے چراغ آســمانها در زمین
فاطمه یعنـے یداللّهے دگــر در آستین
فاطمه یعنے علے یعنے همان حبل المتین
فاطمه یعــنے جمـــال بے مثـال کبریا
فاطــمه یعنـــے کتاب الله کلّ انبــیا
فاطمه در فلڪ هستے ناخدایے مے کند
فاطمه در روز محــشر کبریایے مے کند
فاطمه از شیر حق مشکل گشایے مے کند
فاطمه در چشم حیدر خودنمایے مے کند
فاطمه در بندگے کار خــدایے مے کنــد
فاطمه بر شیعیان لطف نهایے مے کنــد
فاطـمه یعنے چــراغ محــفل افلاکـیان
فاطمه یعنے ز رأفت همنشین با خاکیان
کیست زهرا یڪ بهارستان به گلزار وجود
کیست زهرا کعبۀ جان قبله ے اهل سجود
کیست زهرا راز دار عالم غیب و شهود
کیست زهرا برترین محبوبۀ حیّ ودود
کیست زهرا باب رحمت دست احسان بحر جود
کیست زهرا خیمۀ سبز ولایت را عمود
کیست زهرا آفتابے کبریایے طلعت است
کیست زهرا چارده معصوم در یڪ صورت است
اے بهشت قــرب پیغمبر جمالت فاطمه
اے تمــام انبــیا مات جلالــت فاطــمه
اے امیرالمؤمنین محــو کمالت فاطمه
اے ملایڪ بندۀ صــفّ نعالت فاطمه
اے تمام وحے در مـوج خیالت فاطمه
اے همه مرهون فیض بے زوالت فاطمه
طاهره، انسیّه، حورایے نمے دانم که ای
فاطمه، صدّیقه، زهرایے نمے دان که ای
عقل و هوش و دانش و افکار خود را باختیم
با کمیت و هم تا آنسوے هستے تاختیم
یا به مضمئن یا به ایراد سخن پرداختیم
دست ها بر رشته هاے چادرت انداختیم
شعرها خوانده غزل، قطعه، قصائد ساختیم
عاقبت دیوانه گشتیم و تو را نشناختیم
حور، انسان، یا ملک، یا فوق اینان چیستی؟
کیستے تو کیستے تو کیستے توکیستی؟
من نمے گــویم غلام دخــتر پیغمبرم
من نمے گــویم که بنشانے کنار قنبرم
من نمے گویم بلالت پا گذارد بر سرم
من نمے گویم ثنایت گشته بر لب گوهرم
من نمے گویم بسوزان تا کنے خاکسترم
لیڪ مے گویم قبولم کن گداے این درم
دوست دارم تا زلطف و مرحمت شادم کنی
دوزخے هستم تو خود از دوزخ آزادم کنی
روسیاهم، زشت کردارم، گــنه کارم بدم
تو بکوے خویش راهم داده اے تا آمدم
گر چه مردودم به جان زینبت منماردم
نامه اے پر از گناه است و تهے باشد یدم
عالمے را سیر کردم آخر این در را زدم
گر روم جایے دگر از پشت این در مرتدم
«میثمم» یعنے گداے خانۀ خشت و گلت
غرق دریاے گنه چشمم به سوے ساحلت
🖊 شاعر: استاد غلامرضا سازگار
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
✿࿐❁❈❁࿐✿࿐
📌گلواژه هاے اهل بیت علیه السلام
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
3. ای سرو خوش رفتار من.mp3
1.95M
#زمزمه_امام_زمان (عج )
ای سرو خوش رفتار من
ای از تواضع یار من
هم بر لبی گفتار من
هم در دلی دلدار من
« یابن الحسن یابن الحسن »
تو گوهر ناب منی
بی تابی و تاب منی
شیرین تر از خواب منی
در دیده ی بیدار من
« یابن الحسن یابن الحسن »
دل عاشق بیدار تو
جان کشته ی دیدار تو
پیش گل رخسار تو
گلهای عالم خار من
« یابن الحسن یابن الحسن »
با لاله گشتم روبرو
دیدم ندارد رنگ و بو
روی تو کردم آرزو
دیدم توئی گلزار من
« یابن الحسن یابن الحسن »
عمری به سویت می دوم
چون از سر کویت روم
باور نمی کردم شوم
من عار تو تو یار من
« یابن الحسن یابن الحسن »
بگذار کز احسان تو
خود را کنم قربان تو
این لطف بی پایان تو
این جان بی مقدار من
« یابن الحسن یابن الحسن »
حبل المتینم موی تو
حقّ الیقینم روی تو
بی طلعت دلجوی تو
صبح است شام تار من
« یابن الحسن یابن الحسن »
ای جان رفته از بدن
ای یوسف دور از وطن
بازآ و لبخندی بزن
بر دیده ی خونبار من
« یابن الحسن یابن الحسن »
من خار گلزار توام
من «میثم» دار تو ام
این قلب من این تیغ تو
این عشق تو این دار من
« یابن الحسن یابن الحسن »
#شاعر_استاد_سازگار
@goollvajhehay_ahlbeyt12
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
به نام خدا
#ترجیح_بند
#میلاد_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
╭┅─────────┅╮
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع 🌺
#شاعر_استاد_سازگار
╰┅─────────┅╯
آسمان کوثر به دنیا آمده کوثر بخوان
با سرود وحے مدح دخت پیغمبر بخوان
مدح آن ممدوحۀ محبوبۀ داور بخوان
با زبان خویشتن نه، با دم حیدر بخوان
با زبان حیدر از صدیقۀ اطهر بخوان
هر چه زیبا خوانده اے امروز زیباتر بخوان
ماه عصمت اختر برج هدے را مدح کن
روح احمد لیلة القدر خدا را مدح کن
جان عالم یڪ جهان جان را گرفته در بغل
دست دل بگشوده قرآن را گرفته در بغل
مطلـع الانـوار ایـمـان را گـــرفته در بغـل
گوهــر دریاے غفـــران را گـــرفته در بغل
هستے دادار مـنّــان را گـرفتــه در بغل
هر چه گویے بهتر از آن را گرفته در بغل
یا محمّد(ص)یامحمّد(ص)عصمت کبراست این
بوسه زن بر آفتاب طلعتش، زهراست این
این ز پا تا ســر تجلاّے جمال داور است
این نه یڪ دختر تمام هستے پیغمبر است
این به احمد کوثر است و دختر است و مادر است
بلکه مام یازده عیساے عیسے پرور است
چارده معصوم را شخصیّت او محور است
جز محمّد (ص) از تمام انبیا بالاتر است
ذات حق با آیه ے قـــرآن ثناها گویدش
اوّلین شخصــیّت عــالم فـداها گویدش
مخزن اسـرار حق گـوهر ندارد مثل او
ذات ربّ العالمـیـن مظهر ندارد مثل او
مصحف ختم رسل کوثر ندارد مثل او
نخل سر ســبز نبوّت بر، ندارد مثل او
شخص ختم الانبیا دختر ندارد مثل او
شیر حق دست خدا یاور ندارد مثل او
هر چه گفتم هر چه گویم در ثناے او کم است
مدح ناموس خــدا فوق بیان عالم است
آفرینش باغ توحید وبهارش فاطمه است
دین و قرآن تا قیامت اعتبارش فاطمه است
مصطفے فخر نبوّت افتخارش فاطمه است
مرتضے دست خدا و دستیارش فاطمه است
دستیارش نه همه دار وندارش فاطمه است
اے خوشا آن کس که روز حشر یارش فاطمه است
در ثناے او همان اقرار عجز ما بس است
گفتن اوصاف این دختر نه کار هر کس است
فاطمه یعنے تمام هستے هـست آفـرین
فاطـمه یعنــے بهـشت رحمــةٌ للعالمین
فاطمه یعنے حجاب و عصمت و تقوا و دین
فاطمه یعــنے چراغ آســمانها در زمین
فاطمه یعنـے یداللّهے دگــر در آستین
فاطمه یعنے علے یعنے همان حبل المتین
فاطمه یعــنے جمـــال بے مثـال کبریا
فاطــمه یعنـــے کتاب الله کلّ انبــیا
فاطمه در فلڪ هستے ناخدایے مے کند
فاطمه در روز محــشر کبریایے مے کند
فاطمه از شیر حق مشکل گشایے مے کند
فاطمه در چشم حیدر خودنمایے مے کند
فاطمه در بندگے کار خــدایے مے کنــد
فاطمه بر شیعیان لطف نهایے مے کنــد
فاطـمه یعنے چــراغ محــفل افلاکـیان
فاطمه یعنے ز رأفت همنشین با خاکیان
کیست زهرا یڪ بهارستان به گلزار وجود
کیست زهرا کعبۀ جان قبله ے اهل سجود
کیست زهرا راز دار عالم غیب و شهود
کیست زهرا برترین محبوبۀ حیّ ودود
کیست زهرا باب رحمت دست احسان بحر جود
کیست زهرا خیمۀ سبز ولایت را عمود
کیست زهرا آفتابے کبریایے طلعت است
کیست زهرا چارده معصوم در یڪ صورت است
اے بهشت قــرب پیغمبر جمالت فاطمه
اے تمــام انبــیا مات جلالــت فاطــمه
اے امیرالمؤمنین محــو کمالت فاطمه
اے ملایڪ بندۀ صــفّ نعالت فاطمه
اے تمام وحے در مـوج خیالت فاطمه
اے همه مرهون فیض بے زوالت فاطمه
طاهره، انسیّه، حورایے نمے دانم که ای
فاطمه، صدّیقه، زهرایے نمے دان که ای
عقل و هوش و دانش و افکار خود را باختیم
با کمیت و هم تا آنسوے هستے تاختیم
یا به مضمئن یا به ایراد سخن پرداختیم
دست ها بر رشته هاے چادرت انداختیم
شعرها خوانده غزل، قطعه، قصائد ساختیم
عاقبت دیوانه گشتیم و تو را نشناختیم
حور، انسان، یا ملک، یا فوق اینان چیستی؟
کیستے تو کیستے تو کیستے توکیستی؟
من نمے گــویم غلام دخــتر پیغمبرم
من نمے گــویم که بنشانے کنار قنبرم
من نمے گویم بلالت پا گذارد بر سرم
من نمے گویم ثنایت گشته بر لب گوهرم
من نمے گویم بسوزان تا کنے خاکسترم
لیڪ مے گویم قبولم کن گداے این درم
دوست دارم تا زلطف و مرحمت شادم کنی
دوزخے هستم تو خود از دوزخ آزادم کنی
روسیاهم، زشت کردارم، گــنه کارم بدم
تو بکوے خویش راهم داده اے تا آمدم
گر چه مردودم به جان زینبت منماردم
نامه اے پر از گناه است و تهے باشد یدم
عالمے را سیر کردم آخر این در را زدم
گر روم جایے دگر از پشت این در مرتدم
«میثمم» یعنے گداے خانۀ خشت و گلت
غرق دریاے گنه چشمم به سوے ساحلت
شاعر: استاد غلامرضا سازگار
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─