به نام خدا
#شهادت_امام_جواد
#شاعر_مهدی_نظری
#کانال_مداحی_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
__________🍃🌺🍃_________
به زمین خوردی و آهت دل ما را سوزاند
جگرت سوخت و این؛ قلب رضا را سوزاند
پشت این حجره ی در بسته چه گفتی تو مگر
که صدای تو مناجات و دعا را سوزاند
عمر کوتاه تو پایان غم انگیزی داشت
جگر تو جگر ثانیه ها را سوزاند
بی حیا لحظه سختی که به تو آب نداد
با چنین کار دل عرض و سما را سوزاند
بس که در فکر رخ حضرت زهرا بودی
داغ آن صورت مجروح شما را سوزاند
گرچه مثل پدرت سوختی از زهر ولی
مجتبائی شدنت آل عبا را سوزاند
شیشه عمر تو را هلهله ها سنگ زدند
این جوان بودن تو بود خدا را سوزاند
طشت ها تا که به هم خورد خودت میدیدی
خیزران روی لب خشک، حیا را سوزاند
تا کبوتر به تو و صورت تو سایه فکند
ماجرایی دل خون شهدا را سوزاند
بعد غارت شدن جسم غریبی دشمن
خیمه های حرم کرب و بلا را سوزاند
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
°°°♡🍃🌺🍃♡°°°
4_5886543534353287354.mp3
31.95M
سبک #روضه
فابک علی الحسین یعنی برات گریه کنم
#سید_رضا_نریمانی
#شب_جمعه هوایت نکنم میمیرم
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
#پیشنهاد_دانلود
التماس دعا دارم بزرگواران 🙏😭
فَابْکِ عَلَی الحسین
یعنی برات گریه کنم ، واسه غمات گریه کنم
یعنی که هر شب واسهی ، مصیبتات گریه کنم
مثِ مادرِ جوون مرده آقا
میشینم تو روضههات زار میزنم
تا بفهمن تو رو تشنه کشتنت
همهجا این روضه رو جار میزنم
ای بیکفن، با نیزه رو پهلوت زدن
دور از وطن، با پا رو سینهت اومدن
دور از وطن ، ای بیکفن
"ای وای حسین ، ای وای حسین"
نوحوا عَلَی الحسین
یعنی عزا بپا کنید ، تکیهها رو بنا کنید
سینهزنا با گریهتون ، اینجا رو کربلا کنید
خدا رو شاکرم ای شاه کرم
روضهی شما رو هرسال میخونم
امشبو ولی من از زبون تو
میشینم روضهی گودال میخونم
برگرد حرم
جون تو جون دخترم برگرد حرم
پیشم نشسته مادرم برگرد حرم
برگرد حرم ، برگرد حرم
"ای وای حسین ، ای وای حسین"
#شاعر_مهدی_نظری
#کانال_مداحی_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
°°°♡🍃🌺🍃♡°°°
PTT-20210911-WA0085.opus
717.7K
به نام خدا
#روضه
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شاعر_مهدی_نظری
#با_نوای_استاد_پرهیزکار
#کانال_مداحی_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
_______________________
گلویم زخم شد بابا تو را از بس صدا کردم
اگرچه لِه شدم اما نمازم را ادا کردم
به تو گفتم که میخواهم شبیه مادرت باشم
از این رو پهلویم را با کتک ها آشنا کردم
چرا رفتی سر نیزه مگر آغوش من جا نیست
شبی در خواب دیدم که تو را از نی جدا کردم
تو رفتی و من و عمه زدیم آتش به این مردم
نبودی که ببینی من چه ها دیدم چه ها کردم
به دنبال النگویم دویدم لحظه ای اما
تو را بر نیزه ها دیدم النگو را رها کردم
تو که رفتی پدر جانم گره بر کارمان افتاد
ولی من از سر زلفت گره با گریه وا کردم
تمام سنگ ها با هم سر تو شرط می بستند
خودت دیدی برای تو آنجا چقدر دعا کردم
میان گریه ها یک شب به یاد اصغر افتادم
زدم بر سینه ام اما رباب آمد حیا کردم
شنیدم چند وقتی هست خواب عمه می آیی
برای دیدنت من هم پدر جان نذرها کردم
تنم را غسل دادند و کفن کردند آن لحظه
خودت میدانی ای بابا که یاد بوریا کردم
🖋#مهدی_نظری
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
°°°♡🏴🏴🏴♡°°°