ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به نام خدا
#غزل_مرثیه
#شهادت_حضرت_زهرا_علیها_سلام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
طاقت نمی آورد کم کم پـشت آن در ، دست
با ضـربِ پا از دَر جــدا شد بــارِ آخـر ، دست
چون در گرفت آتش ، در ازجاکنده شد افتاد
روی سر و سیـنه ، به رویِ پهلـو و بـر، دست
آتش گذشت از دَر ، به روی صورتش چرخید
تا سَر رسید و شد سپر ،بر گیسویِ سر، دست
بـا آه سـردش آتـشِ دَر شــعلـه وَر تــر شــد
وقتی که می بستند آن لحظه ز حیدر، دست
حیــــدر، یدُاللّه است و باشــد فـَوقَ أَیدیـهِم
بوده مگر جز دست او در فتح خیبر ، دست؟
اُفـتان و خــیزان فاطــمه دنبال حــیدر بود
آخـــر رسیـد و زد گـِـرِه برشال حیدر، دست
در پیـش چشــمان علی ، زهـرا غریب افتاد
دست غـلاف آزُرد از زهــرای اَطــهر ، دست
دیگر شبـیهِ آخـــر مَــــه ، رو به نقصان بود
می پخــت نان ، اما برای چار اَختر ، دست
می ریخــت بار غــم به رویِ شــانهٔ زینــب
وقتی که می زدشانه برموهای دختر،دست
پــر زد شــــبانه وقــت پـروازش نـبود امــا
حالا دعایـش را خـداوندش بـر آورد سـت
فهمــید مـولا نیمـه شب وقت وداع ِ یاس
مسـمارِ در برحال و روز گـل چه آورد ست
یکباره دست ازغسل دادن شست باحسرت
وقتـی رسید آن لحظه برپهلوی مادر،دست
در غربت آن نیــمه شـب بی تاب می لرزید
وقتی کفن می بست برجسم مطـهّر ،دست
یک باغــبان همراه شش تن، مخفیانه،شب
می بُرد تابـوت گلی بر شـانه و بـر، دست
غیــر از علـــی ، زهـرا ندارد مَحرَمی دیگر
ای کاش می آمـد جلو از یک برادر ، دست
در هـالـهٔ نوری بـر آمــد از درون قبــر
ســوی علی مانند دسـتان پیــمبر ، دست
ای کــاش پیـغـمبر نـپرسد از عـلی امشب
خورده چرا برصـورت آیات کوثـر ، دست
دســت عـلی و اهـل بیـتش رازهـا دارد
این خانواده دردها دیدست از هـر،دست
در کــربلا هـــم معــنیِ ایثــار شد تصـویر
وقتــی جـدا شد از ابا الفضل دلاور،دست
وقـت شفاعت با خـودش می آوَرَد زهــرا
یک یادگار از نهرعلقم ،روز محشـر ،دست
🖊شاعر: رقیه سعیدی(کیمیا)
1400/9/27
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
✿࿐❁❈❁࿐✿࿐
📌نشر اشعار بروز از شعراے فرهیخته
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
«بسم ربِّ الفاطمـه»
#آغاز_فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا_علیها_سلام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
فاطمیـــه غـربت بی انتهـــای حـیدر است
فاطمیـــه ســوز آه بی صـدای حیدر است
فاطمیـــه نالهٔ دیــوار و مسـمـــار و در و
حسرت چشمان پاک بچه های حیدر است
خاطرات کوچه وبغض حسن،اشک حسین
غربت وبی مادری سهم سـرای حیدر است
در هجــوم طعنه های تلخ بعـد از فاطـمه
چاه ، تنهــا مَحــرَم دردآشنای حیدر است
جمــلهٔ "الجـار ثم الدار" در هر نیـمه شب
مثل زهرا در قنــوت و ربّنـای حیدر است
کاش قدری درک می کردندآن همسایه ها
نور سبز استــجابـت در دعای حیدر است
حیـــدری که هر سلام بی جـوابش آه بود
شاهد این غربتش تنـها خدای حیدر است
آفتـــاب عــــالـم آرایی که در اوج کمـــال
هر دو عالم ذره ای در زیر پای حیدراست
بوتــرابی که برایــش تربــت پاک بقـیــــع
نیمه شبهـا راز دار با وفــای حیـــدر است
هر کسـی شد محرم بزم عــــزای فاطمــه
داغدار فاطـمه ، تحــــت لوای حیدر است
شعر:رقیه سعیدی(ڪیمیا)۱۴۰۱/۹/۱۶
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
⛔️درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،((حذف این تذکر)) نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع) نشر اشعار بروز
─══༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅══─