#قسمت_پایانی
#روضه و توسل به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام _سیدمجید بنی فاطمه •✠•
@golvajhehaye_ahlbeyt
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
*تا خبر پیچید که فردا امامتون رو آزاد میکنن، همۀ مَردم جمع شدن جلویِ زندانِ بغداد، یکی گفت: اگه آقارو ببینم دستش رو میبوسم، یکی گفت: اگه آقارو ببینم، میگم: آقا! هم من چشم انتظارت بودم و هم پدر و مادرم...اما عُمرِ پدر و مادرم کفاف نداد، به من گفتن: هر وقت آقارو دیدی سلامِ مارو به موسی بن جعفر برسون...
مَردم دیدن خیلی طول کشیده، یه عده ای نشستن، یه مرتبه دیدن در زندان باز شد، جمعیت بلند شدن، گفتن:الان امام بیرون میاد، اما دیدن چهارتا حمّال، لنگۀ یه دری رو گرفتن، از اون لنگۀ در یه سری آویزانِ،هی صدا میزنن:« هذا امامُ الرَّفَضَه »...همۀ مردم اومدن زیر لنگۀ در رو گرفتن، یه مرتبه دیدن این در خیلی سنگینی میکنه...خدایا!به ما گفتن، موسی بن جعفر این همه سال تویِ زندان بوده، حضرت ضعیف و لاغر شده، پس چرا این قدر سنگینی میکنه؟ همچین که عبا رو کنار زدن، دیدن هنوز غُل و زنجیر به دست و پایِ موسی بن جعفر...
آقا! غریب بودی،می دونم...چهارده سال زندان بودی،میدونم، دلت برا بچه هات پرپر میزد میدونم، تازیانه ات زدن میدونم، سیاه چال انداختنت، میدونم، ناسزا بهت گفتن، میدونم،عاقبت شهیدت کردن، بدنِ مطهرت رو روی لنگۀ در انداختن میدونم، بدنت رو آوردن رو پل بغداد گذاشتن اونم زیر آفتاب،میدونم...اما خبر دارم بهترین کفن هارو برات آوُردن، یعنی بدنت با همۀ صدماتی که داشت،اما بدنت رو میشد کفن کنند،من بمیرم برا اون بدنی که، هر طرفش رو که بلند میکرد، یه طرف رو زمین می موند، بمیرم برا اون بدنی که خواهر بدنِ پاره پاره رو دید نشناخت، اومد بِره سمت خیمه، شنید از حلقوم بریده یکی میگه: اُخَیَّ! خواهرم!....حسین....*
ای وای بر اسیری که از یاد رفته باشد
در دام مانده باشد، صیاد رفته باشد
به شب نشینیِ زندانیان می خورم حسرت
که نُقلِ محفلشان دانه هایِ زنجیر است
』
ـــــــــــــــــ
#مرگ_بر_آمریکا
#روضه_امام_موسی_اکاظم_علیه_السلام
#سید_مجید_بنی_فاطمه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
@golvajhehaye_ahlbeyt
#قسمت_پایانی _ #مناجات و قرائت فرازهایی از دعای چهل و چهارم صحیفه سجادیه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژه شبِ اول ماه مبارک رمضان به نفس حاج مهدی رسولی •✠•
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد
@golvajhehaye_ahlbeyt
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
وَ أَعِنَّا عَلَى صِیامِهِ بِکفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیک، وَ اسْتِعْمَالِهَا فِیهِ بِمَا یرْضِیک، حَتَّى لَا نُصْغِی بِأَسْمَاعِنَا إِلَى لَغْوٍ* کمکم کن، من گوشم از این لهو و لعت و از این لغویات جدا کنم*وَ لَا نُسْرِعَ بِأَبْصَارِنَا إِلَى لَهْوٍ * کمکم کن من این چشمم رو از این گناها و از این آلودگی ها پاک کنم، آی مردا! بیچارگیِ مَرد از چشمشِ، مرد از چشمش بیچاره میشه..*
بسازم خنجری تیغش ز فولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
*کمک کن این چشمام به برکت همین گریه هام پاک بشه*
وَ حَتَّى لَا نَبْسُطَ أَیدِینَا إِلَى مَحْظُورٍ*دستم به حرام دراز نشه*وَ لَا نَخْطُوَ بِأَقْدَامِنَا إِلَى مَحْجُورٍ*قدم توی راه ناروا نذارم*وَ حَتَّى لَا تَعِی بُطُونُنَا إِلَّا مَا أَحْلَلْتَ*جز به حلالت به این بدن هایِ ما راه ندی، مال حرام به این بدن ما وارد نشه...*وَ لَا تَنْطِقَ أَلْسِنَتُنَا إِلَّا بِمَا مَثَّلْتَ*وای از این زبون، وای از این زبونم، اگر نافرمانیت رو بکنه*وَ لَا نَتَکلَّفَ إِلَّا مَا یدْنِی مِنْ ثَوَابِک، وَ لَا نَتَعَاطَى إِلَّا الَّذِی یقِی مِنْ عِقَابِک، ثُمَّ خَلِّصْ ذَلِک کلَّهُ مِنْ رِئَاءِ الْمُرَاءِینَ، وَ سُمْعَةِ الْمُسْمِعِینَ، لَا نُشْرِک فِیهِ أَحَداً دُونَک، وَ لَا نَبْتَغِی فِیهِ مُرَاداً سِوَاک.
*دلم روضه میخواد، روضه بخونم برات، یه سوال بکنم اول، جانِ من اگر پات به سنگ بخوره، الان تو زندگیت بیشتر از همه کی دردش میاد، باور کن مادرت، باور کن مادرت از همه بیشتر بهم می ریزه... لذا فرمودند: وقتی شما گناه میکنید بیشتر از همه تو این عالم، مادرِ این عالم، صدیقهی طاهره دلش میشکنه، ای بمیرم که بچهی ناباب شدم، آخ مادر، آخ مادر...
دلم میخواد بریم مدینه، شب اولمون روضه، روضهی مادر باشه، لذا علی بن موسی الرضا صلوات الله علیه، امام رضامون، می فرمایند: مردمِ مدینه وقتی مادر ما می اومد بالایِ بلندی، یا می اومد بیرون زیر سقفِ آسمان، مَردمِ مدینه هرچی نگاه میکردن ماه و تو آسمون اول ماه نمیدیدن، یعنی تا فاطمه هست نورش غلبه داره... میگه تا مادرِ ما منصرف میشد، تشریف میبردن، مردم میگفتن: آره، اول ماهه، ماه رو مشاهده میکردن
لذا درعِلَلُ الشَّرائِع شیخ صدوق رحمة الله علیه آورده: از امام صادق سئوال کردن، چرا مادرِ شما رو منصوره میگن؟ امام صادق فرمودن: بخاطر اینکه وقتی تو محراب می ایستاد یه نوری از او و چادرش ساطع میشد...
ای قربون اون چادرت که یهودی رو مسلمون میکنه، گروه گروه یهودی مسلمان میکنه، آی مادر! مارو زیر چادرت بگیر، مادر! الهی قربون اون چادرت که فرمود: فردایِ قیامت اون ور صراط، صدا میاد: آی محبینِ فاطمه! مادر چادرش رو باز کرده، بیایید رد بشید...
روضه بخونم دیگه: الهی قربون اون چادری که هیچکس نفهمید غم و غصه اش رو ،فقط حسن فهمید... الهی قربون اون چادری که وقتی داشتی می رفتی خاکی نبود مادر،اما اون چادر و خاکیش کردن تو کوچه، الهی قربون اون چادری که داره حرف میزنه، اون روزهای آخر هی میگفت:*
خدایا!
یه چادرم شکسته دل
شِکوه ز تقدیر میکنم
نمیدونم چند روزه که
زیرِ پاهاش گیر میکنم
خدا من قد کشیدم
یا قَدِ زهرا خمیده
*من اندازهی خانم بودم، الان چند روزیِ زیر پاش گیر میکنم، گمونم فاطمه خمیده راه میره..."زحمتم تمام، برای شب اول کجا ببرمت؟ با من می آیی یا نه؟...چادر داره میگه:*
شدم ز بعد مادر
ارثیهی یه خواهر
تنگ غروبِ
من رو سَرِ یه خواهری
داره بارون میباره
تو قتله گاه برادری
داره بارون میاره
به سمتِ گودال از ،خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من
ای کشتهی دور از وطن
دور از وطن وای
حسین!
ای کشتهی صد پاره تن
دور از وطن وای
ای تشنه لب وای
#مناجات_با_خدا
#مناجات_دعا
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#کربلایی_مهدی_رسولی
#ماه_مبارک_رمضان
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
═══ ೋೋ═══