eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.6هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
888 ویدیو
117 فایل
🔰 #کانال_مداحی_شعر_آئینی 🔰 #نشر و #گسترش اشعار ناب آیینی 💢 #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_67 ایدی جهت تبلیغات👆
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام خدا 🌺࿐🍃🌺🍃࿐🌺 به گلزار ولایت چون ، گل نرگس  شکوفا  شد فلک  پوشید رَختی نو، زمین یکباره زیبا شد بساط جشن زیبایی ، به روی عرش ، برپا شد میان هاله ی نوری ،رُخ  مهدی(عج) هویداشد مبارک  باد   آغاز  امامت  یا  ابا صالح سرت زیبنده ی تاج ولایت یا اباصالح نگین تاج تو روشن  نموده  هر دو عالم را زدوده  از  همه دلها غم و اندوه و ماتم را سلیمان زمان امشب به دستت داده خاتم را از امشب رهبری با توست فرزندان آدم را عجب این هیبت و شوکت به تو شهزاده می آید امامت را ولایت را ، عزیزی چون تو می باید به  سامرّا   تماشا   کن  رُخِ  ماه  منوّر   را معطر  کرده  عِطر  او گلستان های دیگر را به همراه خودش دارد امانت های حیدر را امیدی تازه می بخشد دل  بی تاب مادر را اَلا ای آخرین  نور از  تبار  حضرت  طاها نگاه عالَمی  روشن ، ز نورت یوسف زهرا دل عاشق  به دنبال تو ای دلدار ، می گردد برای یوسفی چون تو ، به هر بازار می گردد پیِ خالِ  لبت ، سرگشته  و  بیمار می گردد به دُور مرکز عشقش چنان  پرگار می گردد نمی دانیم ما  معنای  قطب  عالم  امکان نمی خوانیم مولای زمان را از دل و از جان توسل می کنم  امشب  به دامان تو یا مهدی که عمری  بوده ام از ریزه خواران تو یامهدی رسیده جان به لب از داغ هجران تو یا مهدی شِفا می گیرد این  قلبم  زِ درمان تو یا مهدی دعا کن حس کنم  آقا ، دَمِ گرم حضورت را زِ  درگاه   خدا  دارم   تمنای   ظهورت   را رقیه سعیدی (کیمیا) ۱۴۰۰/۷/۲۳ http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt 🌺࿐🍃🌺🍃࿐🌺 نشر اشعار بروز از شعرای فرهیخته ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به نام خدا 🌺࿐🍃🌺🍃࿐🌺 عصـــر نه ،شـامِ جاهلـیت بود اوجِ   اِنـکـار  واقـعـیـت  بود دُورِ  نـســیـانِ   آدمـیّـت بود ظلم و کیـنه عَلَیــهِ رعیّت بود دخترانی که زنده می مُردنـد مادرانی که غصه می خوردند اوجِ  غـربت بـرای انـســان بود آنچه ارزش نداشت ایمان بود شهــر مکه فـقط زمستـان بود حسرت گل به باغ وبستان بود آفتـابـی  شـکسـت  ظـلـمت را بـاب  رحـمت گشـود امّـت را لات و عـُزّی به صورت افتادند پادشــاهان ز هیبـت  افتــادنـد نسل شیطان به وحشت افتادند ساحران هـم  به حیرت افتادند عـرش می خواندنام احمد را اشـرف انبیـا محمّـد (ص) را آمد و بـا خودش  سرور آورد در سـیاهی دمیـد و نور آورد آسمان را به وجدو شور آورد بر زمین سبـزی و نشـور آورد خیروبرکت زِگام اومی ریخت آب کوثر زِ کام  او می ریخت طـاق کسریٰ به لرزه در افتاد بحرخشکی خروش نو سرداد با قـدومـش حجـاز شـد آباد گشت پایانِ ظـلم و هـر بیداد در نگـاهـش امید ،جـاری بود دردلش عشق وبی قراری بود روح والا بـه جسـم آدم شـد مردمـان را امین و محرم شـد مایـه رحمـــت دو عـالـم شـد انبـیـــا را نبــی خــاتـم شـد عـطــر نـاب  بـهـشـت می آمد مـرد نیــکو ســرشــت می آمد آسـمــان را قـــرار یعـنــی تو در زمیــن نـوبـهــار یعـنــی تو اِنـس وجان را نگـار یعـنـی تو مایـه ی افـتـخــار یعـنــی تـو ای که مکتب نرفته میخوانـی آیـه هـای بـلـنــد سـبـحـانـی ای تو خوشبو ترین گل خلقت نـام تــو  زیـــوَرِ  درِ  جــنّـت انبـیـــا را تــو داده ای عــــزّت اولیــا را تـو داده ای شـوکـت سـایه ای بـر سـرِ بنـی هـاشـم حضرت مصطفـیٰ ، اباالقاسـم! جان فــدای تـو ای شَـــهِ لَولاک ای مـعـطـّـــر  زِ نـامِ تـو افلاک جان گرفـتـه به زیر پایـت خاک با تــولّای تـو, شـــود دل ،پـاک‌ لـطـــف تـو شـــامـلِ گــدا گـردد‌ خـــاک پای تـو «کیـمیــا» گـردد 🖊شاعر:رقیه سعیدی(کیمیا)‌‌‌ 1400/7/29 http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt 🌺࿐🍃🌺🍃࿐🌺 نشر اشعار بروز از شعرای فرهیخته ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به نام خدا 🌼 🌼 بدون که لبـهـاے علے/همیشــه پـر زخنـده است بدون که او نتـرسـه و/فقط خـدا رو بنده است اون دل پاک وعاشقش/به عشق زهرا زنده است با دسـتای خـودش درِ/خیبر و از جـا کنده است عاشــقِ پیغمبــر ه و/ دلیر و مرد جنگه تسلیـم دشمنـا شدن /بـرای او یـه ننگه 🖋اثر از محمد مهدے (علیزاده) «اولین شعر پسر گلم محمد مهدے جان 9 ساله» «براے موفقیتش دعا بفرمایید». 1400/9/13 http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt ✿࿐❁❈❁࿐✿࿐ 📌نشر اشعار بروز از شعرای فرهیخته ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به نام خدا ─┅═𑁍🍃🌼🍃𑁍═┅─ «السلامُ علیکِ یا بنت امیرالمومنین» بانو ! به احترامِ تو،خَـم شد قلــم زِ دست تعـظیم کـرد و نـامِ تـو بــر دفتـرم نشست دروصف نام وشأنِ تو،آنگونه ای که هست پیــدا نکـرد واژه و ، بغض قلــم شکـــست بردم  دوبـاره نـامِ تو ،  بـانـوی قهـــرمان ! تا بشکـفـد به پایِ تو این شعــر نیمه جان  بانو! اگرچه وصف تو،مقصوداین دل است امـا قلـــم زدن زِ تو ، بسیــار مشـکل است شعرم بدون لطف تو، دیگر چه قابل است؟ باز این قلم،به درگَهِ لطـفِ تو سائـل است تا باز  خـود، مـدد کنی از بحرِ رحمتـت تا واژه ،واژه صف شود از بهرِ خدمتت ای آنکــه بــرده نــورِ تو تـأثیـر آفتـــاب پنهــان نموده بَدرِ تو رخسـارِ مـاهـتاب ای گوهـر نجابـت و ای مظهـر حجــاب ای وارثِ  جلالـتِ زهـــرا  و  بـوتـــراب هر زینبــی که زینـت بـابـا نمـی شــود هر دختری که دختـر زهـرا نمـی شـود پیغمبــری، پیام تو عیـنِ رسالـت است یک خطبـه ازکلام توتفسیـرعزت است شـورِ خطابه های تو،آری قیامت است سنگینی و وقار تو، معنـای عفت است بانوی عشق وعاطفه ای نهضت آفـرین بر اوجِ این صـلابت و صبـر تو آفـرین! ای یادگار حیدر و،چون مرد، شــیر زن ! ای مظـهـر صبـوریِ بانـوی  مُـمتَحــَن ای غمـگسـار غربـت و تنهــاییِ حسن ای یار شاه بی کفـن ! ای مادرِ مِـحـن داری نشــان زِ حیـدر و بانـوی بی نشـان دریا شبیـه  قطـره ، تو دریـای بیکــــران آیینــه دار طلعــت رخشــان فاطـــمـه! احیــاگـر حقـیـقـت عـرفـان فاطــــمـه! داری کَرَم ز وسـعــت دسـتان فاطــمـه زیبنـده گوهری تو به دامـان فاطـــمـه بـاری اگر تو چـادر خود را تکـان دهــی یک گوشه از کرامت مادر نشــان دهــی ای حامـیِ شهـادت و همســنگـر شهیــد ای راوی ِ روایــتِ  ســـرخِ  ســرِ  شهیــد وقتی کـه بوسه می زدی بـرحنجـر شهیـد این روضه خوانده شدزِتو ای خواهرشهیـد: (ای کشتهٔ فتــاده به هامــون حسین من!) (وی صیددست وپا زده درخون حسین من!) همنـاله با تو ، مادرِ پهـــلو شکســته هـم می گفت"یا بُـنَـیَّ"ومی ریخت دم به دم همراهِ گریـه های تـو،  سیـلابِ اشـک غم می سوخـت خیمـه گاه تو از آتـش ستم با عمــقِ درد و فاجعـه،بانوی بی بدیـل ! این رنجْ نامه ها شده درچشـم توجمیل وقتــی که نـوبــتِ  دَمِ بُــرّنــدهٔ تـو شد دنیــا اسیــرِ خطـبــهٔ کوبـنـده تـو شد حیــدر ، زبان ناطـق و گوینــدهٔ تو شد دشمن زِ خطـبه های تو شرمندهٔ تو شد می ریخت کـاخ دشمـنِ دون از کلام تو آتـش به قلـب مـن زده اَلشـّامْ شــامِ  تو سجده به زیر پای تو از"کیمیا" کـم است اشکم ، کنار اشک تو درحـدّ شبنـم است درشام ، با قیامِ تو ، غوغـای ماتم است داریم هر چه ، از تو و  مـاه محرم است بنیــان گذارِ مکتـبِ کـرب و بـلا شـــدی تصویر نـاب آیـت ِ "قالـوا بلــیٰ "شــدی 🖊شاعر: رقیه سعیدی(کیمیا) 1400/9/18 http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt ─┅═𑁍🍃🌼🍃𑁍═┅─ با تشکر از شاعره فرهیخته و توانمند کشور خواهر عزیزم خانم سعیدی بزرگوار بابت سرودن شعر بسیار زیبایشان. 🌺🍃 اجرکم عندالله 📌نشر اشعار بروز از شعراے فرهیخته ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عصـــر نه ،شــامِ جـاهلـیـّـت بود اوجِ   اِنـکـــار    واقـعـیـــت  بود دُورِ  نـســـیـــانِ    آدمـیّــت بود ظلم و کیـنه عَلَیـــــهِ رعیّـت بود دخترانی که زنــده مــی مُردنــد مـادرانی که غصــه مـی خوردند اوجِ  غـربـت بــرای انـســـن بـود آنچـه ارزش نداشـت ایـمان بـود شهـــر مکـه فـقـط  زمستان بـود حسـرت گـل به باغ وبسـتان بود آفتـابــی  شـکســت  ظلــمت  را باب  رحــمــت گشـــود امّــت را لات و عـُزّی به صورت  افتـادند پادشــاهان ز  هیـــبـت  افتـادند نسل شیطان به وحشت افتادند ساحران هـم  به حیرت افتـادند عــرش می خوانـد نام احمـد را اشــرف انبیــــا محمّــد (ص) را آمــد و بـا خودش  سـرور  آورد در سـیــاهی دمیـد و نــور آورد آســمان را به وجد و شـور آورد بـر زمیــن سبــزی و نـشور آورد خیر وبرکت زِ گام او می ریخت آب کوثـر  زِ کام  او  می ریخـت طـاق کســریٰ به  لــرزه در افـتاد بحــر خشکی خروش نو سـر داد بـا قـدومــش حجــاز شـــد آبــاد گشــت پایانِ ظــلم و هـر بیــداد در نگــاهــش امیــد ،جــاری بود در  دلــش عشـق وبی قراری بود روح والا بـه جســـــم آدم شــــد مردمـان را امیــن و محـرم شــد مایـه رحـمـــت دو عــالـم شــــد انـبـیــــا را نبــــی خـاتـم شـــــد عـطـــــر نـاب  بـهـشــت می آمد مـرد نیـــکـو ســـرشـــت می آمد آسـمـــان را قـــــرار یعـنــی تــو در زمیــــن نــوبـهــار یعـنــی تو اِنــس وجــان را نگـار یعـنـی تو مایــه ی افـتــخــــار یعـنــی تـو ای که مکتـب نرفـتـه میـخوانـی آیــه هـــای بـلـنـــد ســبــحـانـی ای تو خوشبـو ترین گل خلقــت نــام تــو  زیــــوَرِ  درِ  جــنّــــت انبـیــــــا را تـو داده ای عــــزّت اولیـــا را تـو داده ای شـــوکــت سـایـه ای بـر سـرِ بنـی هـاشـــم حضـرت مصطفـیٰ ، اباالقـاســم! جان فــدای تـو ای شَـــهِ لَــولاک ای مـعـطـّـــر  زِ نـامِ تـو افـــلاک جان گرفـته به زیـر پایـت خـاک با تــولّای تـو, شـــود دل ، پــاک‌ لـطـــف تـو شـــامـلِ گــدا گـردد‌ خـــاک پای تـو «کیـمیــا» گـردد شعر؛رقیه سعیدی "کیمیا" 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاًجایز نمیباشد. |↲ڪانال:گلواژه هاے اهل بیت (؏)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃ ༅࿇༅ ❃༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عصـــر نه ،شــامِ جـاهلـیـّـت بود اوجِ   اِنـکـــار    واقـعـیـــت  بود دُورِ  نـســـیـــانِ    آدمـیّــت بود ظلــم و کیـن قسمتِ رعیّـت بود دخترانی که زنــده مــی مُردنــد مـادرانی که غصــه مـی خوردند اوجِ  غـربـت بــرای انـسـان بـود آنچـه ارزش نداشـت ایـمان بـود شهـــر مکـه فـقـط  زمستان بـود حسـرت گـل به باغ وبسـتان بود آفتـابــی  شـکســت  ظلــمت  را باب  رحــمــت گشـــود امّــت را لات و عـُزّی به صورت  افتـادند پادشــاهان ز  هیـــبـت  افتـادند نسل شیطان به وحشت افتادند ساحران هـم  به حیرت افتـادند عــرش می خوانـد نام احمـد را اشــرف انبیــــا محمّــد (ص) را در سـیــاهی دمیـــد و نــور آورد آســمان را به وجــد و شـور آورد عطــر نـابی از این حضــــور آورد بـر زمیــن شــادی و ســـرور آورد خیر وبرکت زِ گام او می ریخت آب کوثـر  زِ کام  او  می ریخـت طـاق کســریٰ به  لــرزه در افـتاد بحــر خشکی خروش نو سـر داد بـا قـدومــش حجــاز شـــد آبــاد گشــت پایانِ ظــلم و هـر بیــداد در نگــاهــش امیــد ،جــاری بود در  دلــش عشـق وبی قراری بود روح والا بـه جســـــم آدم شــــد مردمـان را امیــن و محـرم شــد مایـه رحـمـــت دو عــالـم شــــد انـبـیــــا را نبــــی خـاتـم شـــــد عـطـــــر نـاب  بـهـشــت می آمد مـرد نیـــکـو ســـرشـــت می آمد آسـمـــان را قـــــرار یعـنــی تــو در زمیــــن نــوبـهــار یعـنــی تو اِنــس وجــان را نگـار یعـنـی تو مایــه ی افـتــخــــار یعـنــی تـو ای که مکتـب نرفـتـه میـخوانـی آیــه هـــای بـلـنـــد ســبــحـانـی ای تو خوشبـو ترین گل خلقــت نــام تــو  زیــــوَرِ  درِ  جــنّــــت انبـیــــــا را تـو داده ای عــــزّت اولیـــا را تـو داده ای شـــوکــت سـایـه ای بـر سـرِ بنـی هـاشـــم حضـرت مصطفـیٰ ، اباالقـاســم! جان فــدای تـو ای شَـــهِ لَــولاک ای مـعـطـّـــر  زِ نـامِ تـو افـــلاک جان گرفـته به زیـر پایـت خـاک با تــولّای تـو, شـــود دل ، پــاک‌ لـطـــف تـو شـــامـلِ گــدا گـردد‌ خـــاک پای تـو «کیـمیــا» گـردد شعر؛رقیه سعیدی "کیمیا" 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاًجایز نمیباشد. |↲ڪانال:گلواژه هاے اهل بیت (؏)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃ ༅࿇༅ ❃༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─
به نام خدا السلامُ علیکِ یابنت امیرالمومنین 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بانو ! به احتــرامِ تو، خَم شد قلم زِ دست تعـظیـم کـرد و نــامِ تو بر دفتـرم نشست دروصف نام وشأنِ توآنگونه ای که هست پیــدا نکرد واژه و ، بغض قلــم شکـــست بردم  دوبـاره نـامِ تو ،  بانوی قهـرمان! تا بشکفد به پایِ تو این شعر نیمه جان  بانواگرچه وصف تومقصوداین دل است اما قلــم زدن زِ تو ، بسیـار مشـکل است شعرم بدون لطف تودیگر چه قابل است باز این قلم ،به درگَهِ لطفِ تو سائل است تا باز  خـود ، مـدد کنی از بحـرِ رحمتت تا واژه واژه صف شود از بهرِ خدمتت ای آنکــه بــرده نــورِ تو تــأثیـــر آفتـــاب پنهـــان نموده بَدرِ تو رخســارِ مـاهـتـــاب ای گوهـــر نجابـت و ای مظهـــر حجــاب ای وارثِ  جلالــتِ   زهـــرا  و  بـوتـــراب هر زینبـــی که زینــت بــابــا نمـی شــود هر دختـری که دختــر زهــرا نمـی شــود پیغمبــری، پیـام تو عیــنِ رســالـت است یک خطبـه از کلام تو تفسیـر عزت است شـورِ خـطـابه های تو، آری قیـامت است سنگینی و وقـار تو ، معنـای عفـّـت است بانوی عشق و عاطفه ای نهضت آفـرین بر اوجِ این صـلابـت و صبــر تو آفـرین! ای یادگار حیدر و، چون مرد ، شــیر زن ! ای مظــهـر صبــوریِ  بانـوی  مُـمتَـحـــَن ای غمـگســار غربـت و تنهــایــیِ حســـن ای یار شــاه  بی کفـن ! ای مـادرِ مِـحَـــن داری نشــان زِ حیـدر و بانـوی بی نشـان دریا شبیـه  قطـره ، تو دریـای بیکــــران آیینــه دار طلعــت رخشــان فاطـــمـه! احیــاگـر حقـیـقـت عـرفـان فاطــــمـه! داری کَرَم ز وسـعــت دسـتان فاطــمـه زیبنـده گوهری تو به دامـان فاطـــمـه بـاری اگر تو چـادر خود را تکـان دهــی یک گوشه از کرامت مادر نشـان دهــی ای حامـیِ شهـــادت و همســنگـر شهیــد ای راوی ِ روایــتِ  ســـرخِ  ســـرِ  شهیــد وقتی که بوسه می زدی بر حنجـر شهیـد بغضت شکست بی صدا ای خواهرشهید (ای کشتهٔ فتاده به هامون حسین من) (وی صیددست وپازده درخون حسین من) همنـاله با تو ، مــادرِ پهـــلو شکســته هـم می گفت"یا بُنَــیَّ"و می ریخت دم به دم همــراهِ گریه های تو،  سیــلابِ اشک غـم می ســوخت خیمــه گاه تو از آتش ستم با عمقِ درد و فاجعه ، بانوی بی بدیل! این رنجْنامه ها شده در چشم توجمیل وقتــی که نوبــتِ  دَمِ بُــرّنــدهٔ تو شـــد دنیــا اسیــرِ خطـبــهٔ کوبـنــده تـو شـــد حیــدر ، زبان ناطق و گوینــدهٔ تو شـــد دشمن زِ خطبه های تو شرمندهٔ تو شـــد می ریخت کاخ دشمنِ دون از کلام تو آتش به قلب من زده اَلشـّامْ شــامِ  تو سجده به زیر پای تو از "کیمیا" کم است اشکم  ، کنار اشک تو در حدّ شبنـم است درشــام ، با قیـامِ تو ، غوغای ماتم است داریم هر چه ، از تو و  مـاه محرم است بنیــان گذارِ مکتــبِ  کرب و بـلا شـــدی تصــویر نـاب آیــهٔ "قالــوا بلــیٰ "شــدی 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ کانال اشعار ایتا JOin↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅ ❃༅࿇༅❃ ༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌