eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
788 ویدیو
85 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام خدا ▪️دید زینب چون به دشت کربلا ▪️گشته بی یاور حسینش از جفا تا خانم زینب کبری سلام الله علیها دید برادر تنها مونده... صدای غربتش بلنده... حسینش دیگه یاری نداره... بچه هاش رو اماده کرد... ▪️کرد بهر یاری آن ممتحن ▪️هر دو طفل خویش را در بر کفن صدا زد... عزیزانم... ببینید آقاتون حسین غریب و تنها شده... دیگه یاری نداره... عزیزانم... من شما رو برا مثل یه همچین روزی تربیت کردم... برید جانتون رو فدای آقاتون کنید... قربان معرفتت بی بی جانم.. زینب... ▪️بوسه زد از مهربانی رویشان ▪️زد گلاب و شانه بر گیسویشان خدا میدونه خیلی سخته برای یه مادر... میدونی بالاترین لذت دنیا چیه... بالاترین لذت دنیا اینه که خدا بهت فرزندی بده... مقابل چشمات قد بکشه... بزرگ بشه... جوون بشه... جلوت راه بره... به قد و بالاش نگاه کنی... اگه جوون داری بهتر میفهمی چی ميگم... اما خدا نکنه کسی داغ جوونش رو ببینه... الهی جوون مرده تو مجلسمون نباشه... خدایا خیلی سخته برای زینب... صدا زد... عزیزان من... برید از آقاتون ابی عبدالله اذن میدان بگیرید...بچه ها اومدن کنار ابی عبدالله... آقا جان اذن میدان بده...هر کاری میکنن ابی عبدالله قبول نمیکنه... اصرار کردن... آقا... ما طاقت نداریم زنده باشیم عطش بچه ها رو ببینیم... طاقت نداریم اسارت اهل حرم رو ببینیم... طاقت نداریم تازیانه خوردن مادرمون رو ببینیم... ما طاقت نداریم صدای غربت شما رو بشنویم... آقا بزار جانمون رو فدات کنیم حسین ▪️مکن نا مهربانی ای برادر حالا حرف دل زینب... ▪️مکن نا مهربانی ای برادر ▪️مسوزان این چنین تو قلب خواهر خودم و بچه هام فدای تو حسین... ▪️پسرهای مرا از خود مرنجان ▪️غلام اکبرند و عبد اصغر انقدر اصرار کردن بلاخره...هر طوری بود اقا اجازه داد...گلهای زینب رفتن میدان...جنگ نمایانی کردند... خیلی از این نانجیب ها رو به درک واصل کردند...اما... امان از اون لحظه ای که صداشون به ناله بلند شد... یا حسین... آقا به دادمون برس... ابی عبدالله سریع خودش رو رسوند...کنار بدن پاره پاره گلهای زینب... اومد بچه ها رو در آغوش گرفت... لحظات آخره... وقتی آقا زاده ها نگاه کردند...دیدند ابی عبدالله اومده بالاسرشون... آماده ای بگم یا نه... اما ساعتی بعد...گودی قتلگاه... وقتی ابی عبدالله چشم ها رو باز کرد... ببینه... والشمر جالس علی صدره...شمر رو سینه اش نشسته... از سویدای دلت صدا بزن یا حسین ▪️دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد ▪️آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست الا لعنت الله علی القوم الظالمین التماس دعا http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🍃🌺🍃♡°°° 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴