─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─
#عـــرفـه
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
حج از حجـــــاز عــــازم دشـت بلا شده
حاجیّ عشـق راهـــی کـرب و بلا شده
این حاجیـان سلاله ی زهرای اطهرند
یک کاروان نــــور، سفـــیر خـــدا شده
اینـــــها فــــــدائیــــــان تولّای حیـــدرند
ذبح عظیـم، راهـــی دشــــت منا شده
پنـهان کنید از عرفــــه خیمـــه گاه را
این خیمـه گاه بازدِهـــش نیـنوا شده
نورخدا به ظلمت شب باربسته است
یعنی که وقت هدیه ی خون خدا شده
ای محـــــــرمان رکاب بگــیرید عمّه را
زینـب پیــمـــبر ســــــفـــر کــربلا شده
رؤیت شده ستاره ی دنباله دارعشق
از آسمان به سوی زمین راه وا شده
اطفالِ خردسالِ زبـان بستــه را ببین
حالا زبانشـــــــان به عمـو آب وا شده
شعر:استاد حاج محمود ژولیده
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📍« نشر بدون ذکر منبع جایز نمیباشد »
گلواژه های اهل بیت(ع) ─━⊰•••═•••❃❀❃•••═⊱•••━─
4_6037477661616376201.mp3
2.87M
(بخش کوتاهی از مداحی و سینه زنی
در مراسم دعای عرفه)
#شوشتر
#حاج_صادق_آهنگران
#شاعر_محمد_زمان_گلدسته
#کانال_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
۱
خسته وبی تاب وپر از واهمهام
دل نگــــــــــــران پســـــــر فاطمهام
با لب تشنه بُوَد این زمزمـــــهام
دل نگـــــــــران پســـــر فاطمــــهام
کوچه سراسر شـــده جور و جفا
کوچـــــــــــه نیا کـــــوفه ندارد وفا
راه تو بندند به شـــور و شـــعف
خــــــون تو ریــــزند به کرب و بلا
گر چه شهـادت بشود خاتمهام
دل نگـــــــــران پســـــــر فاطمهام
تشــــنگـــــی طفل صـــغیر رباب
برده قــــرار از پــســـــر بوتـــــراب
العطش ازخیمه میآیدبه گوش
ساقی لب تشـــنه رَوَد سوی آب
خسته دل از دلهرهی علقمهام
دل نگــــــــران پســــــــر فاطمهام
خون ســــر و روی تو را دیـدهام
نیــــــــزه به پهلوی تو را دیـدهام
وقت وداع آمــد و با چشــم دل
بر ســـــر نی موی تو را دیـــدهام
دل زده غیر از تو دگر از همهام
دل نگـــــــران پســــــر فاطمــــهام
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇═┅─
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─
#زمزمه_عرفه
#مناجات_امام_حسین_علیه_السلام
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
#سبک:منم باید برم،،،
صــــــدای پـــای کاروان کــــربلا میاد
حسین فاطمــه داره به نینـــوامیاد
((حسین آقام آقام حسین آقام حسین آقام))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
تو راه کـــربلا ، رسـیده حجةالوداع
به زیر لب داره دوباره میخونه دعا
میگه خداروشکر،عرفه قسمتم شده
بــرای درد دل ،دوبـاره فرصتم شده
الهی سیّدی،الهی سیّدی(۲)
بگم الهی شکــر،زبان شـــاکرم دادی
به جسم وجان من،توان وافرم دادی
الهی اومـــدم دل شکـــسته مو ببین
نگاه منتظر،صـــدای خسته مو ببین
الهی سیّدی ،الهی سیّدی (۲)
برای قــــربونی،الهــــــی این سرم فدا
اگـه قبــــول کــــنـی ،علـــی اکبرم فدا
منم که راضـــی ام همیشه بارضای تو
شش ماهه،غنچه نشکفته ام فدای تو
الهی سیّدی ،الهی سیّدی (۲)
منـای حـــج مــــا،الهی باشــــه کربلا
که بعدِ قربونی،سَرا میرن رونیزه ها
((حسین آقام آقام حسین آقام حسین آقام))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر:رقیه سعیدی(کیمیا)
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
گلواژه های اهل بیت(ع)
─━⊰•••═•••❃❀❃•••═⊱•••━─
هدایت شده از شمس (ساقی)
✅ بهمناسبت بیستمین سالگرد درگذشت پدر گرانقدرم، شاعر اهلبیت علیهمالسلام
"شادروان سید علیرضا شمس قمی"
که در غروب هفتم تیرماه 1382 چشم از جهان فروبست و به لقای حضرت معبود پیوست.
بیست سال است که با حسرت و اندوه گذشت
گرچه مــانـده به دلــم غصــهی انبـوه ، گذشت
“7 تیر 1402“
#وداع
دلبـــر بــرفــت و بـــر رخِ زردم نظــــر نکرد
بــا ایـن خــــزان رســیده وداعِ سفـــر نکرد
نــاگــه ز مــن بـــریـــد کمنـــــد وصــــال را
حتـی مـرا ز لحظـــه ی رفتـــن خبــــر نکرد
دسـتِ دعــــا همیـشه بـرایـش بلنـــد بـــود
واحسرتـا که ذکــر و دعــــایـــم اثــــر نکرد
در آن غـــروبِ تیـره که از ما بــرید و رفـت
چشم از جهان ببست و شبش را سحر نکرد
ابــروی چون هـــلالِ وی از دیده شد نهــان
چون مــاهِ یک شــبه، نظــری در گـــذر نکرد
او رفت و رفت مهــــر و وفــــا از میان مــا
دیگر صفــای سایه ی مهـــرش به سـر نکرد
از چشمه ی دو چشم، فشاندم سرشک غــم
آن دم کـه از شــتاب گسـسـتن حــــذر نکرد
زآن زخمـــه ای که بـر دل من چنــگ میزند
زخمــی بــزد که بــر دلِ چنــگی دگـــر نکرد
یـک ســال جــانگـــداز گـذشـت از وداع او
گــویــی که قرنهــاست نظــر بر پسـر نکرد
هـــرگــز ز جــــورِ چــــرخ ندارم شکــایتــی
هر چند اجــــل گذشـت ز مــرگ پـــدر نکرد
عمری به راه شعر و ادب شمع جان بسوخت
روشــنگری نمـــود و به ظلمــت نظــــر نکرد
آزادهای چـــو ســروِ ســرافــــراز بــوســـتان
چون تــاک، خَـــم به نزد لئــیمان کمـــر نکرد
با خنجـــر زبـــان و قـــلم در مصــافِ ظــلم
رسـوا نمود ظــالم و خــوف از خطــــر نکرد
در پیـــچ و تـاب پــر تـنـش کار و زنــدگـــی
یـک لحظــه خسـتگی تـنـش را بـــه در نکرد
"شمس قمی" رهــا شـد ازین دهــر پـرمــلال
یــادی دگــر ، ز زنــدگــی فـتـــنـه گــــر نکرد
از هجـــر جــانگـــداز تو ای نـــازنیــن پـــدر
هـــرگــز نبـود آنکه ز غـــم دیــده تــــر نکرد
رفتی و از فـــراق تو جـــانـم به لـب رســید
دردی چــو داغ تو بـه جهــــانـم پَکــــر نکرد
(ساقی) چو ریخت باده ی محنت به جام ما
دیگـــر خیـــال میکـــده در سـر گــــذر نکرد.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
http://eitaa.com/shamssaghi
بهمناسبت یکمین سال در تاریخ 1383/04/07 سروده شد.
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
هو الباقی
مادرم چه آرام و بی صدا ما را تنها گذاشتی و ما چه بی قرار و ناباورانه، دلمان تا ابد هوای آغوش گرم و پر مهرت را خواهد کرد، و دلتنگ لحظه های با تو بودن خواهیم ماند...
هفتم تیر مصادف است با #پنجمین_سالگرد در گذشت مادر مهربان و دلسوزم
یاد همه پدران ومادران آسمانی را گرامی میداریم با ذکر فاتحه و صلوات بر محمد و آل محمد.
@maddah_1367
─┅══༅༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅༅══┅─
هدایت شده از اشعار شادروان شمس قمی
(آیینه ی عبرت)
از کاخ سخن ، پایهگذاران همه رفتند
وز بزم ادب ، مشعلهداران همه رفتند
افسوس! که از طرفِ گلستانِ معانی
با داغِ درون، لاله عِذاران همه رفتند
از قهرِ خزان ِ اَجل از گلشن دانش _
مرغان سخنگوی هَزاران همه رفتند
بس غنچه که در حال شکوفایی و نزهت
از بَد سَری و کینهی خاران همه رفتند
صدحیف که از گلشن علم و ادب و نظم
اربابِ سخن ، سوی مزاران همه رفتند
مرغان خوش اَلحان چو برفتند ازین باغ
زی روضهی جاوید ، نگاران همه رفتند
چنگیزِ اجل تاخت چو بر کشور عرفان
مردان حق از جهل تتاران همه رفتند
خاتم صفت اندر کف اهریمن بیداد
گوهرمنشان، گنج مداران همه رفتند
پژمان و امیری و رهی ، نوح و اوستا
پژمان شده در فصل بهاران همه رفتند
از رحلت استاد گرانمایهی تبریز...
مردان ادب ، تعزیهداران همه رفتند
از شهر چو یار ادب و شعر و سخن رفت
بس یار که از شهر و دیاران همه رفتند
بس شاعر باهر ز جهان رفت و رود نیز
گویند سپس ، نادرهکاران همه رفتند
بس زبدهسرایان که ازین خاک بر افلاک
چون گنج ، ز بدخویی ماران همه رفتند
محفوظ بسا مانده زرِ قلب و دریغا
با دزد اجل، پاک عیاران همه رفتند
ما نیز رویم از پی آنان و پس از ما
گویند که آن زار و نزاران همه رفتند
ما ، مانده به ره ، همقدم خار مغیلان
وآن راهروان ، راهسپاران همه رفتند
ماییم چنان زورق وامانده به گرداب
آنان به سلامت به کناران همه رفتند
ماندند صبوران بلا دیده ، بناچار...
آن فرقهی بیصبر و قراران همه رفتند
این میکده را نشئه و مستی چو ندیدند
خم ها بشکستند و خماران همه رفتند
آوخ ! که نهادند بهجا محنت و اندوه
وآن مجمع اندوهگساران همه رفتند
ای همسفر این بیشه خطرخیز بود هان!
زین خِطه، بسی شیرشکاران همه رفتند
ای خسته پیاده! مشوی غَرّه، کزین دشت
رخ مات شده شاهسواران همه رفتند
هان! فاعتبروا یا اولوالابصار! کز این ملک
آن آینهی عبرت یاران همه رفتند
وقت است که عبرت ز چنان ضایعه گیریم
زآن پس که چنان نیک شعاران همه رفتند
(شمس قمی) این پیرو آن شعر "بهار" است
"کز مُلکِ ادب ، حکم گذاران همه رفتند"
شادروان سید علیرضا شمس قمی
http://eitaa.com/shamssaghi