رجز ضد صهیونیستی: رژیم زاده از حرام رفتنی است | حاج میثم مطیعی - Haj Meysam Motiee.mp3
6.74M
دکتر میثم مطیعی
https://eitaa.com/joinchat/3988718060C102995eb82
به لحظهی اذان قسم/ به بغض کودکان قسم
آمده زمان فتح خیبر و انتقام ما
قسم به وعدهی خدا/ قسم به لحظهی دعا
غاصبان قدس خاک میشوند زیر گام ما
بیا ببین شهامت مرا
نظاره کن صلابت مرا
خروش و خشم و غیرت مرا
که بی قرار لحظهی شهادتم
صهیون سزاوار مرگی دمادم است
خشت نخست بنای جهنم است
رسیده وقت انتقام/ که کارتان شود تمام
کار و بارتان شود فقط، انتظار مرگ
رسیده موسم قرار/ نمانده فرصت فرار
مانده بر سر شما کنون، سایه سار مرگ
قسم به خون ما، قسم به تین
قسم به قبلهی نخست دین
قسم به آن نبرد آخِرین
که این رژیم زاده از حرام، رفتنی ست
صهیون سزاوار مرگی دمادم است
خشت نخست بنای جهنم است
https://eitaa.com/joinchat/3988718060C102995eb82
میلاد عرفان پور
هدایت شده از اشعار شادروان شمس قمی
#ایزدنما_علیست
دردا که روزگارِ تبهکارِ کج مدار
کجرو چو کژدم است
بیگاه و گاه میکُشد از نیش زهربار
چون خصم مَردم است
خوش خال و خط چو مار و فسونگر چو زلف یار
در آستین، گم است
زاهدنمای پیر
روباه شیرگیر
این عنکبوت پیر که نامش بوَد جهان
گسترده تار خویش
میافکند به حلقهی دامش جهانیان
با استتار خویش
خوش میتند به پیکر مظلوم این و آن
با ابتکار خویش
دارد به نام تار
دامی چو زلف یار
هرگز جهان وفا نکند با درستکار
اف بر جهان دون
با حق ستیزه دارد و با باطل است یار
این چرخ واژگون
با مردمان پست بوَد یار غمگسار
این زال پر فسون
با مرد دشمن است
در مکر چون زن است
دنیا زنیست عشوهگر و شوخ و شنگ و مست
بسیار دیده شوی
هر دم بوَد به عقد هزاران پلید و پست
بی مَهر و گفتگوی
پتیارهایست حیلهگر و رند و چیره دست
عفریت زشتخوی
هر جایی و یَله
بی قید و سلسله
زال جهان میانهی مردم نهاده سَد
همچون شب سیه
در هر نفس دمد ز "نفاثات فی العقد"
در کارها گره
بر سینهی کسی ننهادهست دست رد
تا سازدش تبه
از هم کند جدا
این زال فتنهزا
نوع بشر کنون به جهان کرده اقتدا
در فتنه و شُرور
نی، نی! به پیر زالِ جهان گشته مقتدا
در مکر و در سُرور
ما کور و مدعی به کمین کز ره ریا ـ
دزدد عصای کور
ما غافل و حبیب
دشمنتر از رقیب
باری به راه خدمت مخلوق روزگار
عمری ستادهام
احساس و ذوق و همت و عشق و توان کار
از دست دادهام
از بس ز جور یار به پایم خَلیده خار
از پا فتادهام
هر کس که باوفاست
پاداش وی جفاست
از دشمنان ملولم و از دوستان بری
بیگانهام ز خویش
دارم ز خود گریز، چو از بسمله ـ پری
با قلب ریش ریش
دیگر متاع حرف مرا نیست مشتری
چون روزگار پیش
شد کهنه عهد من
تلخ است شهد من
ای مام عدل! قصهی پرغصهام بخوان
با دیدهای بصیر
شرح غمم بخوان و جفای فلک بدان
بر من خطا مگیر
در دادگاه زندگی و محبس زمان
محکومم و اسیر
محکوم بیگناه
از ظلم دادگاه
در دادگاه دهر اثر از صدق و مهر نیست
از فتنهی زمان
دیگر نشان، ز روشنی ماه و مهر نیست
در هفت آسمان
امنیتی به بیشهی عدل سپهر نیست
از کید روبهان
من شیرم و اسیر
روبه به جای شیر
من شیر با مناعت و از روبهان به دور
این عیب من بوَد
آزاده سروم و نشوم خم ز بار زور
تا جان به تن بوَد
منت نمیکشم ز ددان باشم ار چه عور
ور پیرهن بوَد
چون جان بوَد منیع
تن را کند رفیع
من پاکباز بزم قمار محبتم
اندر اِزای دوست
مفتون رنگ ظاهر مار محبتم
زآن خال و خط پوست
دردا که تیره بخت دیار محبتم
عمرم فنای اوست
دل، همنوای من
نالد به جای من
یاران به جرم روشنی از من گریختند
چون کژدم از چراغ
از بیم داس عدل، ز گلشن گریختند
آن پیچکان باغ
بر رغم مرغ دل، سوی گلخن گریختند
جغد و کلاغ و زاغ
دل شد ز غم رها
وز جور آشنا
گلزار صدق و راستی از خار پاک شد
گل گشت جلوه گر
خاشاک و خار و خس همه مدفون به خاک شد
با بیل برزگر
گلچین خمیده پشت ز غم همچو تاک شد
از باغ شد به در
آری چو حق رسید
باطل برون خزید
اینک به بوستان سراسر صفای دل
تنها نشستهام
جز عشق دوست رشتهی عهد و وفای دل
یکجا گسسته ام
در کوی مهر دوست بپویم به پای دل
چون عهد بستهام
عهدی خداپسند
بیشرط و چون و چند
بر پای دل چو بند نهاده وفای دوست
آن طرّههای موست
کمتر ز خاک راه شدم زیر پای دوست
زیرا سزای اوست
نورم به چرخ عشق بوَد از لقای دوست
نور ولای هوست
روشندلم بلی...
در سایهی علی
نور علی چو مشتق از انوار ایزدیست
برج هدایت است
هم_قدر نور پاک جمال محمدیست
نجم درایت است
منظومه ی ولایت والای احمدیست
شمس ولایت است
بعد از نبی علی ست
بر ماسَوا ـ ولی ست
مولای کائنات، علی دان و آل او
بر آل او درود
غیر از نبی جهان همه عبد نِعال او
در عالم وجود
مخلوق ، ریزهخوار کمینه نوال او
در غیب و در شهود
در نعت او خدا ـ
فرموده لا فتا
صِهر نبی، وصی نبی، بن عم نبیست
اینش بوَد مقام
در بزم و رزم در همه جا مَحرم نبیست
با اختیار تام
در عرش و فرش هم سخن و همدم نبیست
بعد از نبی امام
نور خدا علی ست
ایزد نما علی ست
دارم یقین که فیض علی شامل من است
دل باشدم گواه
مِهرش عیار دوستی کامل من است
بی وهم و اشتباه
با عشق او بهشت، کهین حاصل من است
ذکرش دلیل راه
باشد دلم جلی
با ذکر یا علی
(شمس قمم) که محو جمال علی منم
جانم فدای او
چون ذرّه، مات شمس کمال علی منم
بل خاک پای او
پویندهی طریق وصال علی منم
عبد ولای او
این است دین من
عین الیقین من
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi
مناجات مسیر عشق بلند است.mp3
10.3M
مناجات با امام زمان(عج)
مداح: #وحید_محمدی
شاعر: احسان نرگسی
متن شعر:
#امام_زمان_عج_الله
#فاطمیه
مسیر عشق بلند است و پای ما لنگ است
نفس کشیدن مان بی تو ،مایه ی ننگ است
گناه، از تو مرا دور کرده ،می دانم
ببین که فاصله ی ما هزار فرسنگ است
به هر که فکر کنی دل سپرده ام ،جز تو
بگو چه کار کنم با دلی که از سنگ است
مرا به چادر خاکیِ مادرت بپذیر
حنای من که دگر سالهاست بی رنگ است
شنیده ایم که مادربه بستر افتاده
شنیده ایم درِ خانه ی علی جنگ است
دلم برای سیاهیِ پرچم زهرا (س)،،،
برای گریه ی از داغ مادرم تنگ است
#امام_زمان_عج_الله
#مناجات
#فاطمیه
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═┅─
خداوند دگر
https://eitaa.com/joinchat/3988718060C102995eb82
از عزیزان با تو ما را هست پیوند دگر
جای یوسف را نگیرد هیچ فرزند دگر
خار دیوار تو از مژگان بود گیرنده تر
هر سر مو از تو چون زلف است دلبند دگر
از گرفتاران، سر بندی است هرکس را جدا
هست ما را با تو از هر بند پیوند دگر
میرسیدش بندهی شایسته گر میکرد ناز
جز تو گر میبود در عالم خداوند دگر
شور من چون بلبلان از نوشخند غنچه نیست
تلخ دارد زندگی بر من شکرخند دگر
خو به وحدت کرده مستغنی است از همصحبتان
نیست نخل خوش ثمر محتاج پیوند دگر
شد ز سنگ کودکان روشن که باغ دهر را
نیست چون دیوانگان نخل برومند دگر
گرچه هرکس راست پیوندی به آن نخل امید
قطع پیوند از دو عالم هست پیوند دگر
چون نباشد خواب من شیرین در آغوش لحد؟
من که نشکستم به دل جز آرزو قند دگر
کی به فکر (صائب) بی آرزو خواهد فتاد؟
آن که در هر گوشه دارد آرزومند دگر
https://eitaa.com/joinchat/3988718060C102995eb82
صائب تبریزی
هدایت شده از اشعار شادروان شمس قمی
#دو_مست_خواب
گل روی گرمخویت به شراب ناب ماند
بربوده دل به سویت که به آفتاب ماند
رخ جانفزایت ای گل! شده رشک باغ و گلشن
خوی شرم بر عذارت به صفا گلاب ماند
بوَد آتشیننگاهت ، قبسی به وادی دل
مژههای برقخیزت به مَثل شهاب ماند
ز دو لعل نوشبخشات لب جان شدهست شیرین
لب توست تنگِ شکّر که به شهد ناب ماند
بخدا که گنج حسنت نبوَد مصون ز یغما
که دوچشم پاسدارت به دو مست خواب ماند
هله گیسوی پریشان، مفکن به ماه عارض
که به چشم اهل بینش شبح سحاب ماند
به نوای عشقم ای گل! لب غنچهفام بگشا
نه رواست مرغک دل ، که بلاجواب ماند
منگر به چشم ظاهر که جهان و رنگ و رویش
چو نظر کنی به باطن ، به یکی سراب ماند
غم بیش و کم چه حاصل که به بحر زندگانی
همه عمر (شمس قمّی) ! به یکی حباب ماند.
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
با امام زمان (عج) در ایام فاطمیه
کانال گلواژه های اهل بیت (ع)
ای آن که بر شکسته دلانت امان دهی
آیا شود که گوشه ی چشمی نشان دهی
آیا شود ز کوچه ی چشمت گذر کنم
یعنی مرا به خیمه ی لطفت مکان دهی
عالم در انتظار نماز ظهور توست
کی می شود به کعبه در آیی ، اذان دهی
خود را به خاک پای تو اندازد از شعف
رخصت اگر به عاشق دامن کشان دهی
باید شما بیایی و در این بهار درد
ما را برای بردن نامت زبان دهی
رفتی که باز در غم زهرای خسته دل
گلهای اشک خویش به دست خزان دهی
چشمم براه مانده ، به غمگین ترین صدا
تا شرح داغ فاطمه را خون فشان دهی
باشد بعید روز ظهوری که می رسد
حتّٰی دمی به قاتل مادر امان دهی
زخمی عمیق دارد و چشم انتظار توست
تا مرهمی به مادر قامت کمان دهی
"یاسر" بریز پای نهال دو دیده اشک
تا بر نهال خشک ، تو آب روان دهی
شعر:حاج محمود تاری یاسر
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
غَزّه ی مظلوم و جهاد تبیین
گلواژه های اهل بیت (ع)
در راه حفظ دین دانش عَلَم بُوَد
تعلیم و تربیت اوّل قدم بُوَد
عِلم و جهاد ما در موج و جوشش است
تبیین این جهاد از کار و کوشش است
ای کرده قد عَلَم در حیطه ی زمان
عِلم و جهاد را در خود به پَروران
تنها عمل بُوَد تبیین هر جهاد
فَتـحُ الْفُتُوح ما تضمین هر جهاد
امروز خصم ما لبریزِ فتنه است
از هر طرف ببین دَر خیزِ فتنه است
صهیونِ فتنه گر ما را عدو بُوَد
آشوب در جهان از کِیْد او بُوَد
صهیون که بر دلش شیطان دمیده است
بنگر که غَزّه را در خون کشیده است
بار دگر بیا داغِ فزون ببین
گلزار غَزّه را گلگون ز خون بببن
ریزد عدو مدام آوار بر سرش
در خاک و خون نهان طفل است و مادرش
یک سو خزان شده باغی ز ارغوان
یک سو بخاک و خون زن ها و کودکان
افتاده بر زمین تن های چاک چاک
یک سو پدر بخون یک سو پسر بخاک
گلچینِ لاله ها خارش بدیده باد
دست جنایتش یارب بریده باد
ما در جهاد و خصم آتش نصیب شد
تفسیرِ جهد ما فَتْحٌ قَریِب شد
دشمن کزو شده گلگون نهاد ما
باید شود فنا از این جهاد ما
بنگر که دشمنان رو بر کسادی اند
مردان رزم ما جمله جهادی اند
شعر:حاج محمود تاری «یاسر»
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#زمزمه
#حضرت_زهرا_سلامالله_علیها
#زبانحال_حضرت_زینب_س_با_مادر
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بر رخ من دیــده وا کـن ،دختر خود را صدا کن
شــد دلم تـنگ از سکـوتت مــادر من مــادر من
چشم گریانت مرا کشت،دست لرزانت مرا کشت
بر دل آتــــش زد قنـوتــت مـــادر من مــادر من
مــادرا رحمـی به ما کـــن بلکه پیـــش ما بمانی
بی تو دیگر قلب زینــب گــشته تنگ از زندگانی
درد بی درمان یتیمــی ، خـــواری دوران یتیمی
میکنــــم شـــبها نـهان از چشـــم بابا سـوگواری
بعد تو در کــودکی شد قســمت من خـانه داری
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
جرم تومادرچه بودست،صورت ماهت کبودست
با من این غــم را نگـــفتی مــادر من مــادر من
از غـــم و درد شــــــــبانه ، از فشــــــار تازیانه
تا ســحـر امشــب نخفـــتی مـادر من مـادر من
ضربه ای کاری شکســته بازوی مشکل گشـایت
در مـیان خـــانه قــدّ مجتــبی می شد عصایت
بی توبابایم غریب است،برلبش اَمّن یُجیب است
بر رخــت از غصـــه بابایم ســــرش را برندارد
آمــده پیشت حسین ، صورت کف پایت گذارد
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر:امیررضا فرجوند
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
⛔️درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،((حذف این تذکر)) نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع) نشر اشعار بروز
─══༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅══─
215.3K
ıılıılıılıılıılıılıılıılıılıılıılıılıılıı
⇆ㅤ◁ ❚❚ ▷ㅤ↻
بر رخ من دیده وا کن،
دختر خود را صدا کن
#زمزمه
#حضرت_زهرا_سلامالله_علیها
#زبانحال_حضرت_زینب_س_با_مادر
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
#شعر_اجرا_امیررضا_فرجوند
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
⛔️درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع) نشر اشعار بروز
─══༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅══─
Shab2Fatemieh2-1401[01].mp3
14.61M
#زمزمه_سوزناک
#حاج_میثم_مطیعی
#شهادت_حضرت_زهرا_س
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گفتم دلم، تنگه برا
روزایی که بازی میکردی با من
چند وقته انگار خیلی سردی با من
گفتی نخواب، رو دست من
زینب! هنوز بازوی من کبوده
گفــــتـم بـرای رفـتن تو زوده
گـریه کرد، رو شـونههام، دیشب حسن
هر چقدر، گفـتم چی شد، نگفت به من
خونه شد خونهی غم، نرو نرو نرو نرو
از تو خواهش میکنم،نرو نرو نرو نرو
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
بازم چرا، خونی شده؟
پیراهنی که صبح برات آوردم
از این همه غصه چرا نمردم؟
خسته شـدی، از بســـترت
پهلو به پهلو شدنت عذابه
از بس که زخمای تو بی حسابه
خواب دیدم، که خوب شدی،مثل قدیم
تا کی بـــرات، باید آخــــــه، گریه کنیم
تو رو به حسین قسـم، نرو نرو نرو نرو
از تو خواهش میکنم، نرو نرو نرو نرو
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
یادش بخیر، با محســــنت
هی درد دل میکردی توی خونه
لالایی و قصـــههای شبونه
دیشب نگات، افتاد به اون
پیراهــن بچـــهگــــونه که دوختی
آروم آروم هی گریه کردی سوختی
میدونــــم، ولی هنــــوز، دلتنـگـشـــی
وقتـی که، اسـمـــــش میاد، آه میکشی
نرو با ایـــن ســن کـم، نرو نرو نرو نرو
از تو خواهش میکنم، نرو نرو نرو نرو
شعر:رضا یزدانی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع) نشر اشعار بروز
─══༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅══─
هدایت شده از متن روضه مقاتل معتبر چهارده معصوم (ع)
هدیه مقتل حضرت زهرا(س).pdf
232.9K
#مقتل
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
مقتلی مستند برای عموم مردم به ویژه برای #مداحان و #منبری_ها بر اساس منابع #شیعه و سنی و زیدیه.
📌از هجوم به منزل حضرت تا وصیت نامه، مدت بیماری، تاریخ و نحوه شهادت.
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
#کانال_متن_روضه_مقاتل_معتبر_چهارده_معصوم_ع
📌باز نشر مطالب کانال با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص)
─══༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅══─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#نوحه
#حضرت_زهرا_سلامالله_علیها
#شعر_اجرا_حاج_سید_هاشم_وفایی
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
آه غم علی،،،
پيچيده در كفن علی، دست و بازوی خسته را
با گريه می كند نظـر ، يـاس پهلو شكــستـه را
غمش سنگين شده كفن خونين شده
واويلتا،،، واويلتا علی مانده غريب (2)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
گاهی اومی كنــد نگاه، برحال و چـشم زينبين
ماتم گرفته مجتبی، خون گريه می كنـدحسين
پُرازغم شد فلك شـده ذكــــرملـك
واويلتا،،،واويلتا علی مانده غريب (2)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
با آه سينه سوز خود ، درنيمه ی شبی خموش
تابوت ياس خويش را، داردمولابه روی دوش
فغـــان ازحال او شكــــسته بال او
واويلتا،،،واويلتا علی مانده غريب (2)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
امشـــــب آه غـم علی ، تا اوج آســــــمان رود
تا قــــبر ياس پرپرش، با قامتی كــــــمان رود
گلش را با فغان كند در گل نهـــان
واويلتا،،،واويلتا علی مانده غريب (2)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
گريان افتـاده مرتـــــضی ، بر روی خاك فاطمه
دارد سخــن به روی لب، باشو روحال و زمزمه
شدم بی صبروتاب دلم گشـــته كباب
واويلتا،،، واويلتا علی مانده غريب (2)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر:حاج سید هاشم وفایی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
⛔️درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،((حذف این تذکر)) نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع) نشر اشعار بروز
─══༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅══─
134K
ıılıılıılıılıılıılıılıılıılıılıılıılıılıı
⇆ㅤ◁ ❚❚ ▷ㅤ↻
#نوحه
#حضرت_زهرا_سلامالله_علیها
#شعر_اجرا_حاج_سید_هاشم_وفایی
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
⛔️درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،((حذف این تذکر)) نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع) نشر اشعار بروز
─══༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅══─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#نوحه
#حضرت_زهرا_سلامالله_علیها
#شعر_اجرا_حاج_سید_هاشم_وفایی
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
آه غم علی،،،
پيچيده در كفن علی، دست و بازوی خسته را
با گريه می كند نظـر ، يـاس پهلو شكــستـه را
غمش سنگين شده كفن خونين شده
واويلتا،،، واويلتا علی مانده غريب (2)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
گاهی اومی كنــد نگاه، برحال و چـشم زينبين
ماتم گرفته مجتبی، خون گريه می كنـدحسين
پُرازغم شد فلك شـده ذكــــرملـك
واويلتا،،،واويلتا علی مانده غريب (2)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
با آه سينه سوز خود ، درنيمه ی شبی خموش
تابوت ياس خويش را، داردمولابه روی دوش
فغـــان ازحال او شكــــسته بال او
واويلتا،،،واويلتا علی مانده غريب (2)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
امشـــــب آه غـم علی ، تا اوج آســــــمان رود
تا قــــبر ياس پرپرش، با قامتی كــــــمان رود
گلش را با فغان كند در گل نهـــان
واويلتا،،،واويلتا علی مانده غريب (2)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
گريان افتـاده مرتـــــضی ، بر روی خاك فاطمه
دارد سخــن به روی لب، باشو روحال و زمزمه
شدم بی صبروتاب دلم گشـــته كباب
واويلتا،،، واويلتا علی مانده غريب (2)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر:حاج سید هاشم وفایی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
⛔️درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،((حذف این تذکر)) نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع) نشر اشعار بروز
─══༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅══─
134K
ıılıılıılıılıılıılıılıılıılıılıılıılıılıı
⇆ㅤ◁ ❚❚ ▷ㅤ↻
#نوحه
#حضرت_زهرا_سلامالله_علیها
#شعر_اجرا_حاج_سید_هاشم_وفایی
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
⛔️درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،((حذف این تذکر)) نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع) نشر اشعار بروز
─══༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅══─
هدایت شده از شمس (ساقی)
#رسم_جهان
شرطِ خِرد آن است که خوانند اَمیرش
آن را که فقیری ، ننمودهاست حقیرش
هرچند فقیر است ، ولی در نظر خلق...
این عزت نفساست که کردهاست امیرش
نفروخته خود را به دِرَم در همه احوال
خواری نخریدهاست ز چشم و دلِ سیرش
غافل ز رعیت نشود خان جوانمرد
داند که دگربار ، رسد خیر کثیرش
بی درد ، نفهمد غم درماندهی نان را
گر درک کند ، غصه کند یک شبه پیرش
در کورهی سوزان چو نهند آهن جامد
تا اوجِ فلک ، میرود آوای نفیرش
دنیاست زنی عشوهگر و شوخ و سبک سر
"آبستن رنج است؛ چه صحرا، چه کویرش"
از بند تعلّق ، نکُند هیچ گه آزاد...
آن بیخبری را که جهان کرده اسیرش
هرچند که گامی ننهد بر سر گوری
هر زنده پس از مرگ به گور است مسیرش
درویش ندوزد نظر خویش به هستی
بر فرش سلیمان ندهد کهنه حصیرش
یک عمر علی گفته و گوید چو به عالم
دل بسته به مولا و ولایت ، ز غدیرش
آن کس که سپارد دل خود را به خداوند
حتی بدهد در ره حق ، طفل صغیرش...
وآنگاه شود از طرف حضرت دادار
دروازهی حاجات و شمارند کبیرش
دلسنگ مشو چونکه بهدولت رسی ای دوست!
دیدیم بسی سنگ ، که کردند خمیرش
آن شاخه که از جهل کُند سرکشی، آخِر
دارند به مقراض تدابیر ، قصیرش
سرسخت چو شد نادرِ افشار ، به گاهی
شد کشته پس از توطئه چینی وزیرش
اورنگ شهان را نبوَد رونق مطلق
دیدیم که از شاه گرفتند سریرش
آن کس که شود از همه غافل ز تکبّر
بی پرده ببیند که کُند عُجب، حقیرش
شاهنشه قاجار هم آن روز ، ترور شد
که بیخبر افتاد ، از آن یار خبیرش
یعنی که مشو غرّه به این تخت صدارت
گفتم سخنی را به تدبّر ؛ بپذیرش
ظلْمات شود پهنهی این عالم هستی
خورشید نتابد اگر آن روی منیرش
افسوس! که ناچار شود آنکه ز رأفت
دیدند همه خرد و کلان، خیر کثیرش
این رسم جهاناست که از فرط حسادت
هرکس به فراز است ؛ کشانند به زیرش
هر چند هنر دارد و جادوگر عشق است
که شعر و خط و معرفتش کرده شهیرش
جادوی قلم را ، بکند درک، کسی که
فهمد سخن کِلکِ هنر را ، ز صَریرش ۱
جامی بطلب از کفِ (ساقی) که بهدوران
هرگز نتوان یافت به میخانه ، نظیرش .
سید محمدرضا شمس (ساقی)
http://eitaa.com/shanssaghi
۱ـ آواز قلم هنگام نوشتن