50.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚫️ #شهادت_امام_موسی_کاظم(ع)
🌴داروی هر درد ما از دم تو می رسد...
🎤 #محمود_کریمی
⏯ #زمینه
@golvajhehaye_ahlbeyt
#امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
#مرثیه
تو را بردند نامردان؛ از این زندان به آن زندان
شدی با خونِ دل مهمان؛ از این زندان به آن زندان
شنیدم در غل و زنجیر با توهین ِ پی در پی
تو را انداخت زندانبان از این زندان به آن زندان
مناجاتت دو چندان شد! پس از هر سجده ات میرفت...
صدای جذبۂ قران؛ از این زندان به آن زندان
به جای آه و نفرین ذکر میگفتی و جاری شد-
دعای بارش ِ باران؛ از این زندان به آن زندان
عبایت را کشیدند و امان از هتک حرمت ها
شدی حیران و سرگردان؛ از این زندان به آن زندان
سرِ افطار خوردی تازیانه های محکم را
به جای آب و قدری نان؛ از این زندان به آن زندان
به دست سِندی بن شاهِک ملعون زمین خوردی
بمیرم! با تنی لرزان؛ از این زندان به آن زندان
سکوت و کظم غیظَت، زهرِ دشمن را دو چندان کرد
چه مظلومانه دادی جان؛ از این زندان به آن زندان
به یادِ جدّ لب تشنه گلویَت سوخت و خواندی-
چه روضه با لبِ عطشان؛ از این زندان به آن زندان!
@golvajhehaye_ahlbeyt
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
این تن غرق کبودی آسمان را محور است
این سرِ از تخته آویزان به عالم سرور است
جای او بر روی چشم ماست نه بر تخته چوب
مردم! این محنت کشیده وارث پیغمبر است
آنقدر سنگینی زنجیر زجرش داده است
گردنش از دستهای لاغرش لاغرتر است
ساق پایش را ببیند دخترش دق میکند
خوب شد که نیست اینجا.او ندیده مضطر است
بچه هایش نذرها کردند آزادش کنند
گرچه آزادست حالا.حیف دیگر پرپر است
ای غلامان برروی دوش شما آقای ماست
پس دهید اورا به ما.وقت وداع اخر است
قاتل موسی بن جعفر زهر یا زندان نبود
قاتلش توهین سندی لعین بر مادر است
شیعیان هریک کفن در دست اینجا آمدند
کاظمین از واحسینا واحسینا محشر است
گریه کن با حضرت موسی بن جعفر بر حسین
گریه کن بر آن غریبی که به زیر خنجر است
خنجرش کند است میدانم ولی ای تشنه لب
دست و پا کمتر بزن زینب دراین دورو بر است
⏹@golvajhehaye_ahlbeyt
2. السلام علی المعذب.mp3
11.2M
#روضه_امام_کاظم
( علیه السلام )
#مرحوم_کافی
اَلسَّلامُ علی الْمُعَذَّبِ فى قَعْرِ السُّجوُنِ وَظُلَمِ الْمَطامیرِ ذِى السّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُیوُدِ والجِنازةُ المُنادَى عَليها بِذُلِ الإستخفاف
جگر از وحشت زندان ،
دل من شد بی تاب
من که بی تاب شدم ،
خانه ی صیاد خراب
حال کین سان زده بر هم ،
فلک اقبال مرا
غیر زنجیر نپرسد
کسی احوال مرا ...
@golvajhehaye_ahlbeyt
#امام_کاظم_علیه_السلام_شهادت #باب_الحوائج
#روضه #استاد_رفیعی
روضه جانسوز _ مشکل گشای عالم باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر _ استاد حجت الاسلام رفیعی
امروز برای پدر بزرگوار حضرت معصومه سلام الله علیها آقا موسی بن جعفر علیهماالسلام ذکر مصیبت کنیم، امام صابر ، امامی که حالا نمیدونیم چقدر زندان بوده ولی چهارسال آخر عمر مطمئنا زندان بودند شاید قبلش آزاد میشده رها میشده گاهی زندان میرفته ، اما زندان آخری چهارسال طول کشید خیلی صبور بود خیلی بردبار ... خداروشکر میکرد میگفت: خدایا یه جایی برای من قرار دادی عبادت کنم تنها باشم ، لاغر ، نحیف ، وقتی سجده میرفت فکر میکردند یک فرش روی زمین افتاده این قدر امام لاغر و نحیف شده بودند اما این امام صبور ، این امام بردبار و پرتحمل چقدر اذیت شد که دیگه یک شب سر به سجده گذاشت گفت : خدا دیگه بسه ، دیگه مرگ موسی بن جعفر رو برسون ، آقام سر گذاشت به خاک خدا من راضیم به رضای تو" پیش مردم نباید شکوه کرد پیش خدا که عیب نداره ، سامع الشکایاست، هر چی دلت میخواد به خدا بگو چندبار بگو تکرار کن گله هات رو میگه پیش خودم بیار من میشنوم "اللهم انی اسئلک الراحة عندالموت" شروع کرد با خدا مناجات کردن ، خودش خواست، خواست امامه ، حضرت زهرا سلام الله علیها امیرالمومنین علیه السلام براش دعا کردن بچه هاش دعا کردن فضه دعا کرد هرکه دعا کرد اما حضرت زهرا سلام الله علیها طلب مرگ از خدا نمود دعای او مستجاب شد ،موسی بن جعفر هم دعاش مستجاب شد میدونید کی؟ اون زمانی که در زندان باز شد فاطمه معصومه شما مدینه بودید،ندیدید اما چهار نفر "کالعرش حمل فوق اربع حامل نورالاله رئاه ذوالابصار" مرحوم غروی میگه هر غریبی از دنیا بره گریه کن نداره میگه غریبه بچه هاش نیستن موسی بن جعفر هم کسی نبود براش گریه کنه ، اما زنجیرهایی که به پاش بود به هم میخورد صداش می آمد "خشخشة الحدید فی رجلیه" یعنی آقاجان ما داریم برای غربت شما ناله میزنیم ... یا بقیة الله تا خبر رسید به مدینه ، فاطمه معصومه حدود ده سال داره ؛ نشست تو خانه ناله زد عزا به پا کرد امام رضا صاحب عزاست حضرت معصومه صاحب عزاست ، عرض کنم خانوم جان جنازه بابا رو بیرون آوردن ندیدی مسموم بود ، ضعیف بود ، نحیف بود ، شنیدی و گریه کردی ... اما دل ها بسوزه برای اون دختری سه ساله ای که گوشه خرابه سر مقدس بابا درمقابلش ، بابا به خرابه نشینا سر زدی و خوش آمدی ... صورت رو گذاشت رو صورت بابا ، بابا عمه گلوت رو بوسید اما من لب هایی که جوب خیزران خورده ، لب ها را گذاشت به روی لب های بابا.....
@golvajhehaye_ahlbeyt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤲🏻🕯🤲🏻✨🌱🌷🌱✨🤲🏻🕯🤲🏻
✨✨✨
✨✨
✨
🌷✨ #ختم_دعای_فرج ✨🌷
❣️خدایا گرفتاری بزرگ شد و پوشیده آشکار گشت و پرده کنار رفت و امید بریده و زمین تنگ شده و از خیرات آسمان دریغ شده و پشتیبان تویی و شکایت تنها به سوی تو است، در سختی و آسانی فقط بر تو اعتماد است.
❣️خدایا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست آن صاحبان فرمانی که اطاعتشان را بر ما واجب کردی و به این سبب مقامشان را به ما شناساندی، پس به حق ایشان به ما گشایش ده، گشایشی زود و نزدیک همچون چشم بر هم نهادن یا زودتر.
❣️ای محمّد و ای علی، ای علی و ای محمّد، مرا کفایت کنید که تنها شما کفایتکنندگان من میباشید و یاریام دهید که تنها شما یاریکنندگان من هستید.
❣️ای مولای ما ای صاحب زمان، فریادرس، فریادرس، فریادرس، مرا دریاب، مرا دریاب، مرا دریاب، اکنون، اکنون، اکنون، با شتاب، با شتاب، با شتاب، ای مهربانترین مهربانان به حق محمّد و خاندان پاک او.
@golvajhehaye_ahlbeyt
https://t.me/golvjhehaye_ahlebeyt
💫کانال مذهبی ،گلواژه های اهل بیت (ع)
با جدید ترین متن اشعار مداحی و مولودی
لطفا کانال ما رو به دوستانتان معرفی کنید .💫
https://t.me/golvjhehaye_ahlebeyt
((خادم الزهرا س)) ذکر مصیبت ،مداحی ،مولودی 🎤:
روضه حضرت موسی بن جعفر ▪️▪️
در دل حبسم و حبس است به دل فریادم
فرصتی نیست که از سینه برآید دادم
میوه دلم رضا جان
نور چشمم معصومه جان
سال ها میگذرد رفتهام از یاد همه
کاش میکرد اجل گوشه ی زندان، یادم
طایر عرش کجا، قعر سیه چال کجا
من کجا بودم و یا رب به کجا افتادم
همه شب خُرَم از آنم که در این گوشه ی حبس
هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم
زندان های قبلی دلم خوش بود یه خلوتی برای مناجات گیرم اومده، اما زندان آخری یه یهودی کنارم گذاشتن انگار میخواد انتقامش از اسلام بگیره....
بارها سوختم و ساختم و جان دادم
به امیدی که رضا لحظه ای آید به برم
خدا نیاره برا کسی گرفتار حبس بشه، همه ی اوقات زندان یه طرف، تنگ غروبش یه طرف (این دارم واسه زمینی ها میگم ها نه وجود آسمانی امام)، زندانی تنگ غروب که میشه دلش برا زن بچه اش میگیره از اون طرف خانواده ی زندانی هم غروب که میشه یاد عزیزشون زنده میشه، خدا نکنه دختر داشته باشه، هر چی خواستگار میومد میگفت من بابام گوشه ی زندانه، تا بابام آزاد نشه جواب به کسی نمیدم،
من کیستم فرشته ی عرش آشیانه ام
دردا که گشته قعر سیه چال لانه ام
از حلقه های سلسله باشد نشانه ها
بر دست و پا و گردن و بر پشت و شانهام
من در کنار قبر نبی خانه داشتم
کردند بی گناه به زندان روانه ام
گر شیعه ای به شهر مدینه کند عبور
جرأت نمیکند که زند سر به خانهام
هر شب بود چهار ملاقاتی ام به حبس
زنجیر و کُند و قاتل و اشک شبانه ام
از بس که تیرگی نِگه ام را گرفته است
روز و شبم یکی شده در آشیانه ام
خدایا چشمم درد میکنه، برا چی آقا چشمت درد میکنه؟ یکی شبا میاد به دیدنم، گاهی با تازیانه میاد، گاهی سیلی میزنه، سن سالی از موسی بن جعفر گذشته
نشنیده ماند ناله ی شب های تار من
خاموش در میان قفس شد ترانه ام
دیدم بسی شکنجه و خواهند اگر شهود
این زخمهای سلسله باشد نشانهام
یه شب گفتن براش پرونده بسازیم یه زن بدکاره رو فرستاند گوشه ی زندان، بهش گفتن چه باید بکنه، اما از در زندان وارد شد دید تنش داره می لرزه، نزدیک تر شد دید یه صدای زمزمه جانسوز مناجات داره میاد، فرستادنش داخل دید یه آقایی به سجده افتاده، صدا میزنه: لا اله الا الله حقاً حقا، لا اله الا الله .... افتاد رو زمین گفت: خدا غلط کردم، خدا این کیه داره اینجوری باهات حرف میزنه، صورت رو خاک گذاشت هر چی مولا می گفت اون هم می گفت، اللهم انی اسئلک راحت عند الموت..... زندان بان گفت برم ببینم چه می کنن این زن موفق شد یا نه، اومد دید فضا یه فضا دیگه اس، زن بدکاره توبه کرد، آی وارث ائمه امام زمان، آقا جان یه سوال ازت دارم، برا چی تو سنوات معصوره اومد مولای ساق پاش، نه اینکه شکسته بود، نوشتن خورد شده بود، استخوان خورد شدن نمی تونه مال کُند و غل زنجیر باشه، اگه غل و زنجیر استخون خُرد کنه پا رو قطع کرده، اگه از منه روضه خون بپرسید میگم: خیال خودش زندانبان راحت کرد، گفت قلم پاش خُرد میکنم نتونه هیچ وقت از زندان بره....
@golvajhehaye_ahlbeyt
.
#امام_کاظم
جانِ عالَم به قربان آقای غریبمان...
یا بابَ الحوائج!
باغِ بهشت ، گلشنِ موسی بن جعفر است
درگاهِ قُرب ، مسکنِ موسی بن جعفر است
روی زمین ، اگر چه نشست او میان خلق
عرشِ برین ، نشیمنِ موسی بن جعفر است
هر کس که پاگذاشته بر روی نفسِ خویش
دستش دخیلِ دامن موسی بن جعفر است
آرامگاه اصلی او کاظمین نیست
در قلب شیعه ، مدفن موسی بن جعفر است
تاریخ ، مات مانده ی برقِ نگاهِ آن...
...چشمانِ شیر، اَفکَنِ موسی بن جعفر است
تاریخ ، اَلکَن است زبانش به وصف او
مبهوتِ خُلقِ اَحسَنِ موسی بن جعفر است
بر کَظمِ غیظ، هر که موفق شود ، به حشر
در خیمه گاه ایمن موسی بن جعفر است
زندان اسیر اوست ، در اعماقِ خود، هنوز...
...محوِ نماز خواندن موسی بن جعفر است
اشک و انابه ، سجده ی طولانی و قنوت
گنجینه های مخزن موسی بن جعفر است
زنجیرِ بندگیست به دستان و پای او
طوقِ خدا به گردنِ موسی بن جعفر است
می خواست تا خلاص شود ، پر زند به عرش
این ، رازِ آه و شیون موسی بن جعفر است
" جوشنْ صغیر " ، گر چه ز لبهای او دمید
" جوشنْ کبیر " ، بر تن موسی بن جعفر است
آسایش و حکومت عقبا برای اوست
دنیا برای دشمن موسی بن جعفر است
هارون ، به بختِ تیره ی خود می رود ولی
پاینده ، بختِ روشن موسی بن جعفر است
#شهادت_باب_الحوائج_موسی_بن_جعفر
#محمد_علی_نوری ✍
#شهادت_امام_کاظم
.@golvajhehaye_ahlbeyt
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
نوحه واحدسنگین شهادت امام موسیکاظم علیهالسلام
یه دنیا مصیبت
تویِ روضههاته
هنوز بند و زنجیر
رویِ دست و پاته
با دستایِ زهر بسته شد چشمِ تو
یه تخته شده تابوتِ جسمِ تو
به تو خارجی میگن امّا آقا
به خواستِ خدا جاویده اسمِ تو
تو مظلومِ کاظمینی
تو روضهخونِ حسینی
مولانا بابَالحوائج ۴
چه روزا تو زندون
عبادت میکردی
چقدر آرزویِ ....
شهادت میکردی
نماز و نیایش میشد کارِ تو
غلِ فتنهیِ جامع سربارِ تو
سحر سفرهیِ طعنهها وا میشد
غروب ضربهیِ شلّاق افطارِ تو
همیشه در شور و شینی
تو روضهخونِ حسینی
مولانا بابالحوائج ۴
غلامیِ خونهَت
عجب هِشمَتیه
کفنهایِ جسمت
چقدر قیمتیه
میخوام روضهَرو از زبونت بگم
کفن گفتم و بیقراره دلم
چی میشد یکی از کفنهایِ تو
میشد روزیِ پیکرِ دلبرم
یادِ بینالحرمینی
تو روضهخونِ حسینی
مولانا بابالحوائج ۴
#شهادت #نوحه_واحد
#امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
#یا_باب_الحوائج #کاظمین #کربلا
#شکرخدا_که_نوکر_موسی_ابن_جعفرم
#ما_با_ولایت_زنده_ایم
#حسین_ایمانی
با سبک :سلام اقا
به نام خدا
@golvajhehaye_ahlbeyt
شعرشهادت امام موسی بن جعفر علیه السلام
سبک :سلام آقا که الان روبه روتونم
◼️◼️◼️◼️◼️◼️
*سلام آقای مظلومان که آقای غریبانی*
*گناهت چیست مولاجان ،اسیرکنج زندانی؟*
◼️◼️◼️◼️◼️◼️اقا جانم اقا جانم
*تن رنجوروبیمارت ،دَمادَم روبه نُقصان است*
*مثال آخرهرماه ،هلال روبه پایانی*
◼️◼️◼️◼️◼️◼️
*شب وروزت شبیه هم درآن تاریکی وظلمت*
*درآن کنج سیه چاله،پریشان حال وحیرانی*
◼️◼️◼️◼️◼️◼️
*زبانت روزه اما روزگارت تیره وتاراست*
*که حتی لحظه افطار،نداری آبی ونانی*
◼️◼️◼️◼️◼️◼️
*میان سفره افطار،به غیرازتازیانه نیست*
*چه دور افتاده زندانبان ازآیین مسلمانی*
◼️◼️◼️◼️◼️◼️
*دراین ایام پایانی،شده ذکرشب وروزت*
*خداوندا خلاصم کن ازاین زندان ظلمانی*
◼️◼️◼️◼️◼️◼️
*تمام دلخوشی هایت دران خلوتگه تاریک*
*عبادت باشدوذکرومناجاتی که می خوانی*
◼️◼️◼️◼️◼️◼️
*شده ازبس تنت زخمی به یادمادرت زهرا*
*دل پرغصه ای داری،برایش روضه می خوانی*
◼️◼️◼️◼️◼️◼️
*به یادکوفه تاشامات،نگاهت مانده بررنجیر*
*برای سبدسجاد،پریشانی وگریانی*
◼️◼️◼️◼️◼️◼️
*میان ضربه خوردن هابه دست سندی ملعون*
*عزادار تنِ بی سر به زیر سُمّ اسبانی*
◼️◼️◼️◼️◼️◼️
*غم دلتنگی وغربت غم معصومه گریان*
*نگاهی منتظرداری ودلتنگ عزیزانی*
◼️◼️◼️◼️◼️◼️
*گره بستم دل خودرابه سمت قبله حاجات*
*نظربرحال زارم کن که برهردرد درمانی*
◼️◼️◼️◼️◼️◼️
*(رقیه سعیدی)*
@golvajhehaye_ahlbeyt
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شور - زمزمه - شهادت امام موسیکاظم علیه السلام - سبک به سمت گودال از...
روضهَش شده مثلِ... روضه یِ اربابم
جار میزدن تو شهر خارجی آوُردن
روضهَش شده مثلِ بیبیِ بیتابم
با دستایِ بسته آقامونو بردن
امان امان ای دل (۴)
روضهَش شده مثلِ روضهیِ اربابم
پیکرشو تشییع غریبهها کردن
روضهَش شده مثلِ بیبیِ بیتابم
دور و برش خیلی سر و صدا کردن
روضهَش شده مثلِ روضهیِ اربابم
اُستخوونِ پاهاش بدجور تَرَک خورده
روضهَش شده مثلِ بیبیِ بیتابم
مونده تویِ زندان بدجور کتک خورده
امان امان اِی دل (۴)
روضهَش شده مثلِ روضهیِ اربابم
ولی خدا رو شکر جسمِش کفن داره
روضهَش شده مثلِ بیبیِ بیتابم
همش میگه بچّه مگه زدن داره
روضهَش شده مثلِ روضهیِ اربابم
یکی سیاهچال و یکی تهِ گودال
روضهَش شده مثلِ بیبیِ بیتابم
از شدّت ضعف و عطش شده بیحال
امان امان ای دل (۴)
روضهَش شده مثلِ روضهیِ اربابم
ردِّ پایِ روضه رو پیکرش داره
روضهَش شده مثلِ بیبیِ بیتابم
با غل و زنجیر پا تو کوچه میذاره
امان امان اِی دل (۴)
به سمتِ گودال....
#شهادت #زمزمه #شور #شام #یا_باب_الحوائج #کاظمین #کربلا
#امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
#شکرخدا_که_نوکر_موسی_ابن_جعفرم
#ما_با_ولایت_زنده_ایم
#حسین_ایمانی
🎼زیر سنگینی زنجیر ...
روضه و توسل به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام
*گفت: زندان بان می اومد،سر میزد؛ میدید موسی بن جعفر یه گوشه غُل و زنجیر به دست و پا و گردن، گاهی زیر لب یه چیزی میگه، هی صدا میزنه: پسرم رضاجان!گاهی زیر لب میگه:دلم برات تنگ شده معصومه جان!...
من بی مقدمه میخوام برم تو روضه...یا امام رضا!شبِ شهادت باباتونِ... امشب یه نگاه ویژه به ما بکن...*
@golvajhehaye_ahlbeyt
زیر سنگینی زنجیر سرش افتاده
خواست پرواز کند دید پرش افتاده
می شود گفت کجا تکیه به دیوار زده ست
بسکه شلاق به جان کمرش افتاده
آدمِ تشنه عجب سرفه ی خشکی دارد
چقدر لخته ی خون دور و برش افتاده
گریه پیوسته که باشد اثراتی دارد
چند تاری مژه از پلک تَرَش افتاده
هر کس ایام کهنسالی عصا میخواهد
پسرش نیست ببیند پدرش افتاده
آنکه از کودکی اش مورد حرمت بوده است
سر پیری به چه جایی گذرش افتاده
به جراحات تنش ربط ندارد اشکش
حتم دارم که به یاد پسرش افتاده
#شاعر حسین رستمی
گفت:آقا روزها روزه بود،شب ها عبادت می کرد... توی سیاه چالی انداختن آقارو که به علم امامت روز و شب رو تشخیص میداد،موسی بن جعفر زندان زیاد رفته،زندانبان زیاد دیده،خیلی هاشون عوض شدن،اما این زندانبان آخری جگر موسی بن جعفر رو خون کرد،آخه این سندی بن شاهک یهودی بود، وقتی برا آقا افطار می برد، اول با تازیانه اینقدر آقارو میزد...الهی دستت بشکنه...کار به جایی می رسید موسی بن جعفر می گفت: هر چی دوست داری منو بزن...اما دیگه اسمِ مادرم رو نیار...
امشب ما اومدیم با امام رضا و حضرت معصومه گریه کنیم...امشب اینقدر داد بزن،مادرش نگه بچه ام غریبِ...بچه ام مظلومِ...مادر جان ببین موسی بن جعفر چقدر گریه کن داره...
خبر دادن گفتن: مردم! فردا موسی بن جعفر رو آزاد میکنن،شیعیان همه جمع شدن جلو زندان،همه به هم خبر میدادن آقارو میخوان آزاد کنن بعدِ چهارده سال...
همه جلو زندان نشستن،با هم حرف میزنن،یکی میگه:اگه آقارو ببینم،میگم: آقا! بچه بودم دست محبتت رو سرم بود،یکی میگفت:اگه آقارو ببینم میگم،بابام خیلی دوست داشت ببینه شمارو،خیلی انتظار کشید از زندان آزاد کنند شمارو،به من سفارش کرد،گفت: اگه من مُردم سلامِ من رو به موسی بن جعفر برسون...
همه ی مردم چشم انتظارن،الان آقامون میاد،یه وقت دیدن درهای زندان داره باز میشه،مردم از جا بلند شدن،لبخند رو لبشون بود،یه وقت دیدن چهارتا حمّال یه لنگه ی دری رو گرفتن، از اون لنگه ی در یه سری آویزانه،هی میگن: "هذا امامُ الرَّفَضَه" این امام شیعیانه،مردم به سر و صورت زدن،اومدن زیر بدنِ آقارو گرفتن،همه باتعجب به هم نگاه کردن،چی شده؟ گفتن چرا این بدن که اینقدر نحیف و لاغر شده چرا سنگینی میکنه،همچین که عبارو کنار زدن دیدن هنوز غل و زنجیر به دست و پای موسی بن جعفرِ...
یا باب الحوائج! غریبی میدونم،چهارده سال اذیت و آزار، فراق بچه ها، تا آخرین لحظه غل و زنجیر رو از پاهات جدا نکردن، اما آقاجان! شیعیان اومدن،بهترین تشییع جنازه رو گرفتن،یه عده ای ثروت مند بودن کفن جور کردن،گفت: ما نمیذاریم آقامون رو اینجوری ببرن،گُل ریختن زن و مرد رو بدن ِ آقا...کفن براش آوردن...به امام رضا دلداری دادن...اما یه آقایِ بی کفن تو گودال افتاد،عوض اینکه گُل هارو کنار بزنن،خواهرش اومد هی این تیرهارو از بدن بیرون می آوُرد، همچین که خواهرش این تیرهارو از بدن بیرون میکشید دید یه دستی رو شونه اشِ،عمه! بلند شو بریم دنبال بابام بگردیم...گفت: عزیزم! این،بدنِ بابات حسینِ...
میدونی چرا شناخته شده نبود؟ بدنی که تیر بخوره،بدنی که سنگ بارون بشه،بدنی که زیر سُمِّ اسب ها...حسین....*
به شب نشینی زندانیان خورم حسرت
که نُقلِ مجلسشان دانه های زنجیر است
*خدایا به عظمت باب الحوائج، آقا موسی بن جعفر، فرج امام زمان را معجل بفرما....
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#روضه_امام_موسی_الکاظم_علیه_السلام
@golvajhehaye_ahlbeyt