eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
787 ویدیو
84 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه السلام شهابی که شعله در او گشته پنهان تو را می شناسد چنان ماه در حبس مه قلب باران تو را می شناسد تو با کوچه های غریبی در این شهر نا آشنایی ولی شهر افسرده زندان به زندان تو را می شناسد تو را رود دجله،خیابان بغداد دیده ست روزی و اما ندیده تمامی ایران تو را می شناسد فقط کوچه پس کوچه های مدینه گرفتارتان نیست دل تنگ هر کوچه ای در خراسان تو را می شناسد شهادت دهد درب بسته که از آن گذشته عزیزی که بر عکس می آید از سمت کنعان تو را می شناسد اگر چه زمینی ترین ها تو را در زمین حبس کردند ولی آسمانی ترین دل فراوان تو را می شناسد غلامی که چیده گل پینه از چهره تو و حتی کنیزی به نجوای قدوس و سبحان تو را می شناسد و زنجیر هر چند از سجده های شما کم می آرد به حدی که پایت کند بوسه باران تو را می شناسد اذان گو اذان گفت و رفت و اذانی دگر شد اذانی که در تو ندیده ست پایان تو را می شناسد نشان تو را از ستاره و خورشید پرسیدم و ماه که گفتند با تو جوانی ست ایشان تو را می شناسد یقین دارم آقا مرا مثل معصومه ات می شناسی کسی که اگر کم ولی بهتر از جان تو را می شناسد http://eitaa.com/sheydayezeynab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا شعری تقدیم به آقا موسی بن جعفر: بار هفتم که کعبه می‌چرخید دور زندانی از پرستوها باد با خود به شهر می آورد خنکای نسیمی از دریا آه زنجیر پیر می‌دوزد پای من را به شعر انگاری آه سنگین وسخت میمیرم زیر غلهای خسته از گرما آه انگار درسجود خود میخورد خشم، خشم پنهان را آه خورشید صبر او می‌دوخت آسمان را به دشت این صحرا باورش نه هنوز هم سختست اینکه دردخمه ای اسیر شود او که یک عالمست حیرانش اوکه یک گوشه چشم او با ما باید اینبار روضه خوان با ما قصه ی غصه ی تورا گوید باید اینبار باگریزی نو برود سمت روضه ی سقا آه با تشنگی چه میکردی با کویری که پیش رویت بود وقت جان دادنت نبود کسی که بگیرد به دامنش آیا آن سری را که بارها لرزید زیر بارانی از مصیبتها آن سری را که در عزای سری گریه میکرد گوشه ای تنها من عزادار چشمهای توام پسرت باخبراز این رازست گوشه ای از حرم نشستم با گریه هایی که میشود رسوا شعر های مرا جواب دهید نامه هایی که سخت بی تابند نامه هایی که درحرم افتاد شعر هایی که خسته از دنیا.... http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهادت امام موسی کاظم (ع) تسلیت باد. ما آل هاشـــمیم حقارت ز ما بـری است آئینمان مبارزه با ظلم وخود سری است ما آل هاشمیم وچه تشویشمان ز حبس آید به زیر پرچـم ما هرکه حيدري است گر در عـــــراق سکّه ی ما را نمی خرند! جای شگفت نیست که الله مشتری است افتاده ذوالفـقار اگـــــر از دست اهلبیت آن تیغ در تصٌـــرف فرزند عسکری است مهدیّ ما دمی که بـپا خــــیزد از حجـاز آن روز، روز نصر وقیام سراسـری است درسجده گریه کردم وهارون به طعنه گفت گریه نشان ضعف وخـلاف دلاوری است او بی خبر ز منــــزلت آل هـاشـــم است گریه پس از نماز زِ آداب صــفدری است زد تازیانه سِنـــــدِ لعیــن گفتمـش، بزن این تازیانه خوردن ما ارث مـادری است ما را به جرم عشق، به زنجــیر بسته اند تقصیرمان حمــــایتِ دین پیـمبـری است این خیمه شُعبه ای بود از خیـمه حسین این انقلاب، ادامه آن راه و رهبری است نازم به کشته ای که زجان دسـت شُست وگفت معیار ســــربلندیِ عشاق، بی سری است بی معــــرفت مباش "کلامی" به اهلبیت مولاشناسی از ادب و شرط نوکری است هر دم حســـین را به ابوالفضل ده قسم این عهدــ نامه ویژه ی تُرکان آذری است موخذ: آرزوی کلامی شعر: استاد کلامی زنجانی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
می برد مرا به عاشقانه ای قدیم موج های تازه ای که آید از نعیم پخش زنده و نگاه مستقیم عشق نامه یک سلام گرم و پستچی نسیم زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ «پرسـتوی عشــق» دلم گــــــرفته امشــب _هــوای گـریه دارم شکسته ام سـر از غــم_به پای گــریه دارم زندونی غـــریبــی_امشـــب دیگه شد آزاد غریب تر از اون ندید_چشـم زندون بغداد @goollvajhehay_ahlbeyt12 باور کنید عجــــــیبه_رســم دور و زمـونه یوسف زهـــــرا کجا_زنجــــــیـر وتـازيونه زنجیر و تازيـونه_رفیــــق هـر شـبـش بود همـــــناله بانوای_جانســــوز یا ربــش بود زنجـیر و تازيـونه_با او چه هــمـزبون بود صیاد بی مروت_پســــت و نامهـربون بود هر روز روزه بود و_غـــروب بجای افطار سـیلی و ناسـزا بود_براش غــــذای افطار زندون سرد و نمناک_محـــراب راز او بود حتی مرد زندانـــــبان_محــــو نماز او بود هرشب پرستوی عشق_تاصبح دم ازسفر زد خلصـني يارب او_شد مستـــجاب و پر زد هــوایی وطــن بود_دلش تو شـــهر غربت قاتل جـــــون او شد_شــرار زهــــر غربت اومدبیرون از زندون_رُو دوش اشک وناله هرچی که بود تمـوم شد_غربت چند ساله شعر:استاد کمیل کاشانی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
309K
دلم گــــــرفته امشــب _هــوای گـریه دارم شکسته ام سـر از غــم_به پای گــریه دارم اجرا:داود لرنی اسلامشهر از ذاکرین گرامی گروه انتشارات آل نبی 26بهمن1401 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
AUD-20220225-WA0209.aac
2.22M
دلـم گرفتـه امشـب _هـوای گـریـه دارم شکسته ام سر از غم_به پای گریه دارم اجرا:مداح_ بیژنی «از ذاکرین گرامی کانال» 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شیدای زینب: بابای پادشاه خراسان که باشی و محبوب قلب و عشق رضاجان که باشی و بابابزرگ تک پسر عشق و عاطفه تک پادشاه کشور زندان که باشی و باب الحوائجی به نژاد محمدی زنجیر دار موکب مردان که باشی و با عمه جان شریک شوی در اسارتش در حبس فاتح میدان که باشی و هم ماه باشی و نوه ات هم ستاره ات هم میزبان طلعت مهمان که باشی و او را به تو قسم بدهم یا تو را به او؟ یا هر دو را به مشهد ایران ؟ که باشی و ؟ از هر چه بگذرم سخن دوست خوش تر است البته مهر مهر خراسان که باشی و ....... چه شود............یا اباالحسن یا باب الحوائج بداهه۱۴۰۱/۱۱/۲۶ زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ به نام خـــــالق آئینـــــــه‌ها به نام خدا به نام صــــاحب آدینـــــه‌ها به نام خدا به نام حضــرت ایـــــــزد خدای عزوجل به نام حضرت امجـد خدای شعر و غزل اگرچه با قلمی که شکـــــــسته بنویسم به یمن این شب و روز خجسته بنویسم خوشا به حال من و دفتــــر غزل خیزم به شوق و شور و شعف واژه واژه می‌ریزم صــــــدای بال و پر جبـــــــرییل می‌آید صــــــدای گام بلند خلیــــــــــل می‌آید خدا به دسـت خلیلی دگـــــــر تبر داده که پشت لات و هـبـل‌ها به لرزه افتاده ندا رسیده که إقرأ...بخوان ز طیّ براق بخوان از آن...لاتــــــمم مکارم الاخلاق نهفتــــــــه مدح نگارم به مطلبی نافذ نهفتــــــــه در غـزلیات حضرت حافظ نگار من که به شوقش خدا قلم بسرشت «نگار من که به مکتب نرفت وخط ننوشت » «به غمزه مسئله آموز صـــد مدرس شد» به روی مــــنبر نوری خطیب مجلس شد به آیه‌های لبش ســــر به راه خواهم شد اسیر أشهــــــــــد أن لا اله... خواهم شد نشسته عالم و آدم به خــوان احسانش خوش آن دمی که بخواندقصص زقرآنش رواق منظر چشم من آشــــــیانه شود دوباره مثنوی ام یک غـزل ترانه شود گمان مکن که نبی یار غــار می‌خواهد برادری چو علی سـر به دار می‌خواهد برای روز مبادا به وقـت خوف و خطر میان بستر خود جان نــثار می‌خواهد اگر چه رحمت محض خداست در عالم به غزوه‌ها یل دلدل ســوار می‌خواهد به نصف سیب بهشتی خود بسنده نکرد کنار فاطمه اش ذوالفــــقار می‌خواهد نگاه مرحمتش دائما به شــیر خداست برای بدر و احد شهســـــوار می‌خواهد لسان مجلسی و کافی و مفید از اوست اصول و ناصریات و بحار می‌خواهد محبتش که به سلمان بدون علت نیست ز اهل ری به گمان سر به دار می‌خواهد هر آن کسی که تب مطلعش مشخص شد به لطف و مرحمتش شاعری مقدس شد نه بهتر است بگویم هماره اقدس شد دوباره روزی طبع دلم مخمــــس شد غزل غزل بسرایم که عید مبــعث شد تمام غصه دل‌های شــیعه بر باد است چرا که مادر سادات هاشمی شاد است دلم اسیر امیری بود که بی همتـــاست همان کسی که بزرگ پیمبران خداست دلیل آن همه تکریم لیـــلة الاسری ست پسر عموی علی باشد و أباالزهراست بنازم این همه شوکت، چه پرچمش بالاست به نص آیه قرآن شهــــــیر افلاک است چرا که شأن نزول حدیث لولاک است شعر:علیرضا خاکساری 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ @goollvajhehay_ahlbeyt12 نور جهان گیـــر نبـــــــوّت رسید عید بزرگ بشـــــــریّـت رســـــید عید خـدا عــــــــید جهان وجـود عید قـیام است و ركوع وسجود عید رســـول دو ســـــــــرا آمده منجی عـــــــالم ز حـــــــرا آمده سیّـــــــــــد افـلاك ســـلامٌ علیك خـواجـــــــه لولاك ســـلامٌ علیك ای شده لبــــــــریز پیــــــام خدا بخوان،بخوان،بخوان به نام خدا بخوان،بخوان ای به دوعالم علم به نام آن كــــــه آفـــــــریده قلم بخوان كه هستی به تو دارد نیاز بخوان كه خلقــت به تو آرد نماز بخوان كه آغاز پیــــام‌آوری است بخوان كه پایان ستم گستری است بخوان كه نابـــودی نا اهل‌هاست بخوان كه ناكامی بوجــهل‌هاست بخوان كه توحـید كـــــشد ناز تو بخوان كه عـدل است سرافراز تو بخوان و خود را ســـپر سنگ كن بخوان و رخساره زخون رنگ كن غار حرا نه،همه جا طور تو است زمین و آسمان پر از نور تو است نكته به نكته، رو به رو،مو به مو آنچه كه بایسـت بگـــــــویی بگو بگو هو الحیّ و هـو الهـــــو، بگو بگو خدا نیســــت به جز او، بگو بگو همـــــه خــــــداپرستی كنید ترك گناه و جــــهل و پستی كنید   بگو بتـــان دم از خـــــدا می‌زنند خدا، خدا، خـــــدا صــدا می‌زنند بگو ندای من نـــــدای خـــداست بگو كه این صدا صـدای خداست بگو كه توحید نجــــات شماست بگو كه اسلام حیـــــات شماست ما به تو حكــــــم ازلی داده‌ایــم ما به تو قـــــرآن و علی داده‌ایم قلب تو از تابش ما منجلی است پیش توما،پشت سرتوعلی است حبیـــــب ما تو اول و آخِــــــری تو بر پیمبـــــــران پیـــــــام‌آوری بعد تو پیغامبـــری نیست نیست حكم وكتاب دگری نیست نیست ای ز تو انبیا همـــــــه ســـــربلند كیست كه بعد از تو كند سر بلند اگر چـــــه بر پیمــــــبران خاتمی پیــــش تر از عـــــــالمی و آدمی تو از تمـــــــــام انبیــــــــا برتری تو یك پیمــــــــبر علی پــــروری طلعت تو شـــــــمع ره انبیــاست وزیر تو پادشــــــــه انبیاســـــت كیست علی روح در آغــــوش تو كیست علی بت‌شكـــــن دوش تو كیست علی، علی است،ما را ولی كیست علی، علی است تو،توعلی علی بُوَد تمــــــــام تفســـــــیر تو علی است شـیر ما و شمشـــیر تو جسم تو و جـــان تو یعنـــی علی تمام قـــــــرآن تو یعــــــــنی علی ساقه پیكان تو در شســت اوست دست ید اللهی ما دســــت اوست خیــــل ملك محــــــو جلال تواند شیفـــــــتۀ صـــــــوت بلال تواند بوذر و مقــداد مســـلمان تو است جنّت ما عــــاشـق سلمان تو است مهر به درگاه تو باشــــــد مقــــیم ماه به انگشت تو گـــــردد دو نیم هر نفس پاك تو تكــــــــبیر ماست حیدر خیبر شكنــت شیــــر ماست روح بشر تشنـــۀ تعلیــــم تو است خلقت مایكسره تسلـــــیم تو است خیز و به جـــان و تـــــن عالم بدم در نفـس خســـــتۀ "میـــــثم" بدم شعر: استاد حاج غلامرضاسازگار 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
(اَلسّلامُ عَلَیكَ یٰا باب‌الحوائج امام کاظم) ‌ شب صلای غم و درد و ماتم است امشب صلای غم چه بگویم ، محرّم است امشب نوای ضجّه ـ ز سوی عِراق ، می‌آید به‌گوش ، بانگ غم و افتراق می‌آید سیاه و سرخ و کبود است آسمان عِراق ز دود ِ آتش ‍ِ بیداد ِ سینه_سوز ِ فِراق شب فِراق، شبِ مویه‌های جانسوزی‌ست شبی که عامل آن ، دشمن سیَه‌روزی‌ست شبی که اختر ِ برج ِ ولایتِ هفتم که بود رونقِ هفت آسمان و هَم انجم افول کرد و جهان گشت ظلمتِ کامل نشست گَرد ِ سیاهی به دیده و بر دل شرر ز دیده ، زبانه کشید بر گردون شده‌ست چشم فلک هم ز داغ کاسهٔ خون نوای نوحه بلند است تا به عرش خدا که جنّ و اِنس و مَلک شد حزین و نوحه‌سرا به هرکجا نگری ماتم است و غصه و غم به جان شیعه فتاده‌ست ، آتشی ز اَلَم نوای "وا اَبتا" در عِراق پیچیده‌ست نفس به سینه بوَد حبس و خون به هر دیده‌ست ا*** "امام موسیِ کاظم" (ع) امامِ خوبی‌ها پس از تحمل عمری شکنج‌ ِ جان‌_فرسا که خم نکرد قد سروِ خویش را هرگز به نزد هارون ، این مظهر عناد و دغا گرفت تاب و توان را ازو که از سرِ جهل شکسته بود ستون ِ حکومتش ـ یک جا نداشت تاب تحمل که پیش چشمانش کنند عزت و تکریم ، آن امامی را... که از صلابت و خُلق عظیم و عزت نفس گرفته بود به سُخره ـ حکومت اعدا... اگرچه کرد به زندان امام را به حِیَل نشد دمی که به عجز آورد امام ـ اما به دست "سندی" نااهل کرد مسمومش پس از شکنجه و آزار سخت و محنت‌زا که آن امامِ صبور ـ آن امامِ در زنجیر به سربلندی از آن بندگاه ِ جور و جفا کشید پر به سوی آسمان و لکّه ی ننگ نشاند بر رخ "هارون" و شد ز بند ، رها ا*** اگرچه در همه‌ی عمر اسیر زندان بود به بند ِ محبس ِ هارون ِ نامسلمان بود شمار نسل شریفش به کوری اعدا فزون بوَد ، ز کرامات ِ ایزد یکتا گرفت خاک عجم ، شوکتی ز دامانش چو شاه توس که جان‌ها بوَد به قربانش که هست حج فقیران حریم اقدس او پناه ملت ایران ، شده‌ست از هر سو به شهر قم ، گهری همچو : لؤلؤ لالا بوَد چو حضرت معصومه ثانی زهرا که از عنایت حق ، شافع جزا باشد غبار ِ قم ز قدومش چو توتیا باشد به هرکجا که رَوی مرقدی ز صُلب وی است چو شهچراغ به شیراز ، یا امام ِ ری است اگرچه کشته شد آن (ساقی) شکسته‌دلان ز جام زهر جفا گشت ، مستِ جاویدان سید محمدرضا شمس (ساقی) 1384 http://eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ «گلبانگ عدالت» شکر ِلله که زالطاف خــــداوند غـفـــور نور حق کرده در آیینه‌ ی توحــید ظهور عالم پیرجوان گشت وجهان غرق سرور روزبعثت شدو دل ها همه درشادی وشور شد عــیان روح کلام الله تورات و زبور آید از مـــــــاذنه گلبانگ عــــدالت امروز جلوه گـر شد به جهان نور هدایت امروز گشته درجلوه گری قبله ی حاجت امروز عشق زد خیمـــــه به گلزار رسالت امروز شـده در گلشن توحـــــید شکوفا گل نور داد هنگام سحــــر مژده ی دیدار سروش شام هجران شده طی وصف رخ یار نیوش تا که عالم سخن حق کند آویزه ی گوش مکه بر خیزو به تن جامه ی توحید بپوش پاک کن لوح دل از لوث بت وفسق وفجور عشـق امـــــروز کند حل معمــــــای دگر می دهد درس خـــدا بینی و فتوای دگر تا دهـد بیـــــنش توحیـــــدی والای دگر بوی عسی نفســــی آید و موســـای دگر مهبط وحی حِـرا گشت و منا وادی طور او که نوشیده می معرفت از ساغر عشق رمز دلدادگی آموختـــــه از دفـــتر عشق پرده بر داشتــه از چهره ی روشگر عشق تا شود سیـــــنه احمد صدف گوهر عشق حامل وحی خــــــدا یافته اقبال حضور نیست در سینه ی بی کینه او رغبت ریب دیده ی حق نگرش نیست تما شگر عیب سر فرو برده پی رخصت میخانه به جَیب آمد آن ساقی وحدت که زخمخانه غیب پر کند ســاغر اعجاز ز صحــــبای طهور تا کند نـور خـــــدا در دل ما جلوه گری علم افراشــــــــــته احمد زپی داد گری تا کَند ریشه ی ظلم و ستم و فتنه گری کعبه را گــــوی بر خواست خلیل دگری ســایه لات و حبل را کنداز جان تو دور خم شده از پی تعظـیم برش پشت فلک هست درحیطه فکرش زسما تا به سمک به زر ومِس وجود دوجهان اوست محک آفتاب نگهــــش آینــــــه ی ملک و ملک پیشگاه قدمــــش جلوه گه جلوی حور یا محــمد ص تویی آن واقف سِّـرِ ازلی طالب رتـبت انســــانی و خصـــم دغلی خـاتـــم جمله رســـولانی بـر خلـق ولی مظهــــر ذات حـــق و مُهـــر تولای علی نکند غیر خدا هـیج به ذهـــن تو خطور تا بتابد به جهان مهـــر تو برپاست نماز چون بُوَد سینه ی بی کینه تو محرم راز تا ابد زنـده ز نام تو بُوَد ملک حجـــــاز بانگ تکبیر از این ماذنه بر پاست "فراز" تا بماند بشر از شرک و بت و بتکده دور شعر: استاد فرار مردانی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ShahadatImamKazem1400[03].mp3
4.13M
غمی ویران‌تر از بغض گلو افتاده در جــانش بزرگی کـه زبانـــزد بود در این شهر ايمانـش کسی کـه از خلیـــفه تا گدای کوچه‌گرد شـهر نمک‌پرورده بود ازسفره‌های فضل واحسانش به حکمت، آیه آیه از لبش والعصر جاری بود به رحمت، هر سحرفوج ملک بودند مهمانش سكوت اشک زهرا بود و باید خواند دریایش شکوه نام حیدر بود و باید خواند طوفانـش کسی از پشت این در دست خالی برنمی‌گردد مگربخشیده باشدحضرت موسی دوچندانش به عطـــــر ربــــــــنای جاری بین قنوت خود بهشتی آفــــریده گوشـــــــــۀ تاریک زندانش نگاهش قبلهٔ خورشیدواز زیبایی‌اش این بس، بگـــــویم هست ماه آســــــمان آیینه‌گردانش دلش آشفته‌تر از تشـنه کامی‌های عاشوراست عطش پشت عطش می‌ریزد ازلب‌های عطشانش گلو می‌داند این بغض نفـــس‌گیر صدایش را که حتی کوه باشد می‌کند این داغ ویرانش... شعر: مهدی حنیفه 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ عمری زدیم از دل صـــــدا باب الحــوائج را خواندیم بعــــــد از ربنـا باب الحــــوائج را روزی ما کــرده خــــــدا باب الحـــــوائج را از ما نگیـــــرد کاش “یا باب الحـــوائج ” را هرکس صدایش کرد بیچــــاره نخـواهد شد کارش به یک مو هم رسـد پاره نخواهد شد یادش بخیــــــر آن روزها که مـــــــادر خانه گه گاه میـــــــزد پرچــــــــمی را سردر خانه پر می شد از همســـــــایه ها دور و بر خانه یک سفره ی نذری ، قـــدر وسع شوهر خانه مـادر پدرهامان همیــــــــن که کم میاوردند یک سفره ی موسی بن جعفر نذر می کردند عصر ســـه شنـبه خانه ی ما رو به را میشد یک سفـــــره می افــتاد و درد ما دوا میشد با اشک وقتی چشــــــم مـــــادر آشنا میشد آجیل های ســــــفره هــم مشکل گشا میشد آنچه همیشـــــه طالبش چنـــدین برابر بود نان و پنـــــیر سفره ی موسی بن جعفر بود گاهی میان روضـــــــه ی ما شـــور می آمد پــــــیرزنــــــی از راه خــــیلی دور می آمد با دختری از هر دو چشمش کور … می آمد بهــــــــر شــــــــفای کــودک منظور میِ آمد یک بار در بیـــــــــن دعــا مابیــــــــن آمینم برخاست از جا گفــــت دارم خوب می بینم آنکه توسل یاد چشــــــــمم داد مــادر بود آنکه میان روضــــــه می زد داد مـــــادر بود آنکه کنار سفـــــره می افتــــــــــاد مادر بود گریه کن زنـــــدانی بغــــــداد مــــــــادر بود حتی نفــــس در ســـینه ی او گیر می افتاد هر بار کـــــه یاد غــــل و زنجیـــر می افتاد می گفت چیزی بر لبش جـز جان نیامد …آه در خلوت او غـــــیر زنــــــدانبان نیامد …آه این بار یوســـف زنده از زنـــدان نیامد …آه پیراهنش هم جــــــانب کنعــــان نیامد …آه از آه او در خــــــانه ی زنجــــیر شیون ماند بر روی آهــــــــن تا همیشــــه ردّ گردن ماند این اتفـاق انــگار کــــــه بســــیار می افتاد نه نیمــــــه ی شب موقــــع افطار می افتاد هر شب به جانش دسـت بد کردار می افتاد انقـــــــدر میزد دســـــت او از کار می افتاد وقتی که فرقی بینشان درچشم دشمن نیست صد شکرکه مرداست زیر دست وپا زن نیست شاعر: محسن عرب خالقی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
ShahadatImamKazem1400[01].mp3
6.04M
عمری زدیم از دل صـــــدا باب الحــوائج را خواندیم بعــــــد از ربنـا باب الحــــوائج را 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا