eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
788 ویدیو
85 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
53.4K
شعر و اجرا استاد محمدی در عزای پور زهرا(س) دیده ها گریان بود در عزا ایران بود شیعیان امروز روز خواندن قرآن بود در عزا ایران بود https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
السلام علیک یا ابا عبدالله اکبرآن آیینه ایزد نما نور چشم خاندان مصطفی مظهر حُسن وصفات سرمدی انعکاس خُلق و خوی احمدی چون بمیدان امد ان قرص قمر شد در ان صحرا قیامت جلوه گر محو سرو قامتش جن و ملک ذکرشان ای ماه ، اللهُ مَعَک جمله گفتند این علی یا مصطفاست یا تجلّی جمال کبریاست گفت با تکبیر و با صوت جلی من علیّم وارث خون علی مظهر خشم خدای لم یزل ذوالفقارم قاصد پیک اجل چون عدو بیچاره شد در آن زمان راه را بستند بر جان جهان حمله ور از هر طرف بر او شدند ضربتی بر فرق پاک او زدند چشم عالم دید یکبار دگر در سپهر کربلا شق القمر ناگهان از آسمان افتاد ماه پاره شد از این مصیبت قلب شاه بر سر بالین او چون شه رسید ناله ای جانسوز از دل بر کشید گفت ای آرامش جانم علی ماه رخسارت زخون شد منجلی می زند لبخند هر زخمت بمن داغ تو زخم دل هر انجمن پس بدامانش گرفت آن سرو ناز دید فرقش تا به ابرو گشته باز روی خود بنهاد بر روی پسر گفت ای آرامش جان پدر چشم خود یکدم برویم باز کن بعد از آن تا عرش حق پرواز کن لعل خود بگشای ای نور بصر یک سخن با من بگو جان پدر جسمت از تیغ و سنان شد چاک چاک ای شبیه مصطفی روحی فداک با وضوی خون عبادت کرده ای در قیام خود قیامت کرده ای لاله پرپر بود و چشم باغبان خون چکان از طعنه ی اهریمنان شد دل سرخ "شقایق "داغدار دیده اش تا صبح محشر اشکبار گزیده ای :از مثنوی مدح ومرثیه حضرت علی اکبر (ع) حمیدرضازاده "شقایق" کرمان محرم ۱۴۰۰ http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ مرکبت راهِ خیمه را گم کرد نیزه نیزه پر از نشانه شدی دیر کردم مرا ببخش علی مثلِ تسبیحِ دانه دانه شدی همه ی دشت را تنت پر کرد در عبا جا نمی شوی پسرم شد شکسته عصای پیریِ من با چه پایی تو را حرم ببرم آمدم سوی تو سراسیمه تا ببینم چه آمده به سرت پسرم باز کن نگاهت را پاسخم را بده منم پدرت عمه ات هم به پیش آمده است تا که فهمید در تنم جان نیست غیرت اللهِ من ، علی اکبر جای عمّه میانِ میدان نیست گریه هایم که شد بلند اینجا لشکرِ ابنِ سعد خندان شد بعدِ پنجاه و چند سال امروز قامت خواهرم نمایان شد عمه ات را بده کمک تا او از کنار جنازه بر خیزد پیکرت چیده در عباست ببین از عبا خونِ تازه می ریزد شعر:رضا یزدی اصل 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نام علی...اکبر نشد الا به این شکل تکرار پیغمبر نشد الا به این شکل الله اکبر های لشکر می رساند دیگر کسی حیدر نشد الا به این شکل مادر بزرگش با وجود این محمد ام ابیها تر نشد الا به این شکل این است که طاقت ندارد روضه اش را شبه پدر دیگر نشد الا به این شکل چون او نباشد هیچ آقازاده هرگز آری ژنی* برتر نشد الا به این شکل گل کرده لبهایش برای صوت قران قاری که نام آورنشد الا به این شکل هر جا بغل وا کرد نتوانست اورا..... بابای او مضطر نشد الا به این شکل اصغر ترین اکبر دراین شش گوشه یعنی هرگز گلی پرپر نشد الا به این شکل زینت کریمی نیا *برای کلمه ژن معادل فارسی که بتواند اصطلاح ژن برتر را که در جامعه مرسوم شده دربر بگیرد نیافتم http://eitaa.com/sheydayezeynab
(ع) کیست آیا بر زمین ماه است این افتاده دست ؟ یا همان اصل ید الله است این افتاده دست "فوق ایدیهم" به والله است این افتاده دست قاسمِ میراث این راه است این افتاده دست این علم را بیشتر این دست بالا می برد تشنگان عشق را دریا به دریا می برد علقمه در خویش می پیچد که ناکام است از او آب در تاب و تب است از او بگیرد آبرو آه این ماه از چه رو می گیرد از خورشید رو با برادر زاده ها دارد چه عشقی این عمو یک نفر انگار اینجا عطر یاس آورده است مادری گل را به منظور سپاس آورده است یک " احامی ابدا عن دینی" اش تضمین کند آنچه شعر و شاعری در درگه آیین کند نیمه ی مصراع او تکمیل عمر دین کند کاسه ی با نقش دستش شعر را شیرین کند نقش یاس و آب در پرونده عباس چیست ؟ آنکه آرد روز محشر دست از عباس کیست؟ دست روی دست مادر ها قیامت می کند دست می گیرد نبی ختم رسالت می کند دستِ بسته* زیر خاک اعلام بیعت می کند سوره فتح* اینچنین ابراز نصرت می کند عاقبت" انا فتحنا" ارز رایج می شود نوبت پیروزی باب الحوائج می شود یک نفر نه ، ملتی در مکتب عباس هاست هم سپهدار است هم در قله احساس هاست اینکه سر بر دامن پاک نژاد یاس هاست یعنی اینکه خاص تر از خاص تر از خاص هاست شرم دارد از سکینه سینه ی احساسی اش علقمه انباشته از عطر های یاسی اش دست روزی می شود فریاد از بغدادها سر دهد از شامگاه شام هم فریادها مانده اند از درس او والاترین استادها ناز شستش خوب بست از پشت ، دست رادها هر که از دریای او نوشد کمی ، قاسم شود تا یکی از یاوران مهدی قائم شود زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
هدایت شده از شمس (ساقی)
(استغاثه حر بن یزید ریاحی) حسین جان این منم حرّ ریاحی که فارغ گشتم از جهل و تباهی قبولم می‌کنی ای شاہ عطشان! که بیرون آمدم از جمع عدوان؟ قبولم کن که مدیون تو هستم چنان‌که آب ، بر روی تو بستم چو هل من ناصرت را من شنیدم به پای دل ، به یاری ات دویدم دویدم تا که باشم در رکابت قبولم کن که غرقم در انابت تو‌ که نور دوچشم حیدرستی گلی ، از گلشن پیغمبرستی تو که آموزگار عالمینی!... قبولم کن که گردیدم حسینی فدایت می‌کنم این جان خسته مکن شرمنده‌ای را ، دلشکسته اگرچه دل شکستن از تو دور است سزای مردمان گنگ و کور است کسی که حق و باطل را نداند همان بهْ ، در جهالت ‌ها بماند ولی دانی که من هستم مسلمان مسلمانی که دارد بر تو ایمان چو حقانیتت ، باشد مسلّم چرا امضا کنم لوح جهنم ؟ بهشت ایزدی ، در چنبر توست گل باغ محمد(ص) مادر توست تو ثاراللہ و سبط مصطفایی زهازہ ، خامسِ آل ِ عبایی تو کشتی نجات عالمینی پناہ بی پناهانی؛ حسینی چه‌سان باید کنون با تو بجنگم حرامی سیرتم ـ یا اهل ننگم ؟ کسی که تیغ بر تو می‌کشاند تمیز حق و باطل را ، نداند اگر با تو ستیزد خوار گردد دچارِ خفّتِ بسیار گردد نبودم سرسپردہ ، نزد دشمن همین لطف خدا بوده‌ست با من که اکنون سر نهادم پیش پایت که تا شاید شود جانم فدایت قبولم کن قبولم کن حسین جان پشیمانم ، پشیمانم ، پشیمان به شعر (ساقی) دلخون نظر کن ز کوتاهی او ، صرف‌ِ نظر کن که دارد از شما چشم شفاعت دعایش را بفرما ، استجابت. سید محمدرضا شمس (ساقی) 1388 @shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(اَلسَّلَامُ عَلَیكَ یَا رَضِیعَ الحُسَین) شاه شهیدان چو دید یار ندارد یاور و غمخوار و غمگسار ندارد بعدِ جوانان و پیروان و عزیزان غیر علی ، طفل شیرخوار ندارد رفت به میدان و با سپاه عدو گفت: کودک بی شیر من ، قرار ندارد اصغر عطشان من که طفل صغیر است قدرت پیکار و گیرودار ندارد تشنه لب است و به غیر جرعهٔ آبی ز آن سپه کفر ، انتظار ندارد بهر خود آبی نخواستم اگر این حرف نزد شما قدر و اعتبار ندارد ـ خود ببرید و دهیدش آب و درین کار غیر شما ، فردی اختیار ندارد آب دهیدش که مرگ کودک عطشان بهر شما مجد و افتخار ندارد رحم کنیدش که کودک است و صغیر است طاقت این جور بی شمار ندارد تشنه بوَد درخور نبرد نباشد طفل بوَد قدرت فرار ندارد حرمله چون دید شَه به خاطر اصغر حالت پیکار و کارزار ندارد کرد هدف حلق عندلیب حرم را شرم ، حرامی ز کردگار ندارد کرد چو گلچین، خزان ز گلشن ایمان غنچه لبی را که نوبهار ندارد حنجر اصغر درید و قلب پیمبر حرمله گویا جز این دو کار ندارد دید شَه دین چو خون حنجر اصغر گفت که دیگر حسین ، یار ندارد خون علی ریخت سوی عرش و بگفتا بهتر از این درخور نثار ندارد بارخدایا قبول کن که پس از او چشمم جز مرگ ، انتظار ندارد بارخدایا تویی گواه که این جمع حتی رحمی به شیرخوار ندارد آنکه به طفل صغیر هم نکند رحم رحم به ناموس روزگار ندارد (شمس قمی) زین غزل زمین و زمان سوخت شمس فلک ، این چنین شرار ندارد شادروان سید علیرضا شمس قمی https://eitaa.com/shamseqomi
بسم الله الرحمن الرحیم اَلسّلامُ عَلیک أیهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ الْمُطِیعُ للّه وَلِرَسُولِهِ وَلاِءمِیرِالْمُؤمِنِینَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَینِ، اَلسَّلامُ عَلَیک وَرَحْمَةُ اللّه وَبَرَکاتُهُ یا ابوالفضائل من دلخوشم همیشه ولی با شما خوشم تنها به زیرِ سایه‌ی ایوان‌طلا خوشم در پشت در نیامده‌ام گیرم و رَوَم من با همین گداییِ بی انتها خوشم از بینِ در که نه... ، درِ این خانه باز کن من سائلم به دیدنِ رویِ شما خوشم تا سُرمه کرده‌ایم به تربت دو چشمِ خویش از بِینِ هرچه هست به این خاکِ پا خوشم گیرم که هیچ چیز نگیرم ، نمی‌روم تاجر نیَم ، به خاطرِ این اعتنا خوشم چیزی نداشتم که گذارم برای قبر... تنها به لطفِ مرحمت مرتضی خوشم باب الحوائجیِ تو ما را جریح کرد من با بهشت نه  به شبِ کربلا خوشم عمری گدای گریه کنِ این حوالی‌ام دستم بگیر ساقیِ بی دست ، خالی‌ام ای نیزه‌زار زخمِ جگر را چه می‌کنی با این سه‌شعبه دیده‌ی تر را چه می‌کنی با من بگو که دست خودت را چه کرده‌ای با من مگو که دردِ کمر را چه می‌کنی گیرم تو را به خیمه برم پیشِ دختران این زخم‌های تیغ و تبر را چه می‌کنی قدری بهم نریز رسیده است مادرم من هیچ گریه‌های پدر را چه می‌کنی بر روی نیزه هم بِروی بی تعادلی در بینِ راه  سنگِ گذر را چه می‌کنی ای غیرتی به خاطر زینب نگاه کن دور حرم هزار نفر را چه می‌کنی دیگر کسی برای حرم بردنم نبود ای تکیه گاه ، وقتِ زمین خوردنم نبود شعر: حسن لطفی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
بسم الله الرحمن الرحیم یاکاشِفَ‌الْکَرْبِ‌عَنْ‌وَجهِ‌الْحُسَینِ‌اِکْشِفْ‌کَرْبى‌بِحَقِّ‌اَخیکَ‌الْحُسَیْنِ علیه‌السلام واشد گره از ما به نگاهی به اباالفضل هربار که گفتیم الهی به اباالفضل ما کوه گرفتیم به کاهی به اباالفضل آقای همه ارمنیان جان سن قربان ای مقصد حاجات گران جان سن قربان ما را بنویسید بدهکارتر از این دیوانه و ویرانه و سربارتر از این ما را بنویسید گرفتارتر از این می‌گفت فقط  مادرِ من جاندی ابالفضل می‌گفت به من آذری ایماندی ابالفضل این کیست علی ابن علی معنی نامش این کیست که خواندند همه ختم کلامش این کیست که جبریل گرفته است لگامش ای جان همه خوش قد و بالایی‌ات آقا بر روی سرم سایه‌ی آقایی‌ات آقا خورشید ترین ماهِ شبِ کامل زینب ای سایه‌ی تو روی سرِ محملِ زینب بازی مکن اُمیدِ همه با دلِ زینب اُمیدِ لب کودک تبدار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد پیش تو کشیدم بدنِ محتضر خویش دستی به کمر دارم و دستی به سرِ خویش بگذار که فریاد زنم از جگر خویش شرمنده شدی  آب اگر نیست نباشد وای از حرمم  نامِ تو کافیست نباشد برخیز که سوزِ عطش و ضجه‌ی آب است برخیز که بی تو حرمم خانه خراب است برخیز که بدتر زِ همه حال رُباب است دیدم سرِ این راه بهم ریختنت را با ضربه‌ی سنگین علم ریختنت را آنقدر زمین ریخته‌ای کم شدی عباس شرمنده شدی آب شدی غَم  شدی عباس ای دوخته بر خاک چه محکم شدی عباس ای وای به تیری خَم اَبروی  تو پیچید از هر دوطرف نیزه به پهلوی تو پیچید این تیر چه بد خورد  که مژگان تو را بُرد آن تیغ  چِها کرد  که دستان تو را بُرد این نیزه کجا خورد که دندان تو را بُرد بعد از تو کسی پشت حرم نیست عزیزم هِی داد کشم  دست خودم نیست عزیزم شعر: حسن لطفی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌