eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
787 ویدیو
84 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به هر دستی که داده از همان دست بگیرد هر که هر دسـتی که داده‌‌‌ست سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
(اکسیر وجود) آنکه از قافله‌ی عشق ، جدا می‌گردد مبتلا ، بر غم و اندوه و بلا می‌گردد می‌دهد عزت و قدر و شرف خود از کف چون جدا ، از کرم و لطف خدا می‌گردد عشق، اکسیر وجود است و گدازنده‌ی قلب که مِس سینه از آن نیز ، طلا می‌گردد عشق هرچند ملال آور و جانکاه بوَد عاشقان را ، مدد و راهنما می‌گردد آنکه جز عشق خدا در دل خود جای نداد "قبله‌ی حاجت و محراب دعا می‌گردد" ۱ می‌بَرد راه به سرچشمه‌ی خورشید ز عشق در دل ظلمت و مصباحِ هُدا می‌گردد می‌دهد درس حقیقت به همه عالمیان چونکه فارغ ز رَه خبط و خطا می‌گردد مرتضی ، محو خدا بود ز عشقی ازلی بین چه‌سان بر همگان قبله نما می‌گردد؟ گشت منشق سر او در دل محراب نماز که شهید از ستم قوم دغا می‌گردد بارگاهش به نجف بوسه‌گه اهل ولاست نام او نیز. به هر درد ، دوا می‌گردد نظری کن به حسین بن علی و دریاب! که به شوق کرمش شاه ، گدا می‌گردد در ره عشق فدا کرد خود و اهلِ عیال این‌چنین است که شاه شهدا می‌گردد بود چون عاشق وارسته‌ی درگاه خدا عاقبت در ره این عشق ، فدا می‌گردد (ساقی) کرببلا مظهر عشق است و وفا زین سبب ، اسوه‌ی ارباب وفا می‌گردد . سید محمدرضا شمس (ساقی) 1402/10/20 http://eitaa.com/shamssaghi ۱ـ صائب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❀﷽❀ ─━⊰••❃❀❃••⊱━─ در غـمِ خورشیــدِ  پشتِ ابر ، باران می گریست ماهتاب ، از این هــلالِ رو به پایان می گریست در سیَه چالی که دیگر ، روز و شب فرقی نداشت از فــراقِ رویِ او ،خورشیــد تابان می گریست کُـنــجِ زنــدان بود ، امّا  غــرقِ  طوفـــانِ   بلا بود موسی در دلِ امواج و طوفان می گریست در مناجاتش نوایِ درد می آمــــد به گـــوش در نمـازش تک تکِ آیات قـــرآن می گریست هر رکوع و سجده اش از بس که سنگین می گذشت  از خجالت ، حلقهٔ زنجیــرِ بی جان می گریست جایِ زندانبــان ِ بی شــرم ، از سرِ شـرمنــدگی  بر چنین احوال ، حتی چشم زندان می گریست روزه داری  که  میـــانِ  سفــرهٔ  افـــطارِ  او ناله می زد تازیانه ، سفره ، بی نان می گریست روزهای واپسـیـن ، رنگ دعــایش فــرق داشت یاد مادر بود و در سوگش فراوان می گریست ذکر "یارَب نَجِّنــی مِنْ سِجْنِ هارونُ الرَّشید" زیرِ لب  می خواند و با حالی پریشان می گریست روز وشـب در انتـظار دیدن معصــومه بود از غمِ دلتنــگیِ شــاه خراسـان می گریست با زبــان روزه ، یاد کــربلا بــود ، از عطـــش  روضه می خواند و به یادِ شاه عطشان می گریست شکر ، دیگر ، دختــرش جـان دادن او را ندید گرچه با حسرت ، چنان ابر بهاران می گریست کــربلا ، امّا ســرِ خورشیـــد را بـر نِـیْ زدنــد پای نیــزه دختـری با  آه سوزان می گریست در ردیف از بس نوشتم گریه را بغضم شکست "کیمیا" هم در غزل با اشک پنهان ، می گریست ─━⊰••❃❀❃••⊱━─ رقیه سعیدی(کیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─━⊰••❃❀❃••⊱━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❀﷽❀ ‌ ─━⊰••❃❀❃••⊱━─ خـواب دیــدم سفــرهٔ باب الحـوائج  باز شد دُورِ شمعــی ، جمعی از پروانه در پرواز شد روی سفره ، نان و خرما بود و قدری هم نمک دورِ سفــره ، نغمــه هایی  بی بدیل  آغاز شد نغمـــهٔ "إنّـا تَوَجَّـهنـــا ، تَوَسَّـلنــا" چه خوب با نــوایِ  بال آن  پروانــه ها  دمســاز  شد در چنیــن حال و هوا ، پروانهٔ  پربستـه ای واردِ  ایـن  محفــلِ  نورانــیِ  پُـر راز   شد ذکر یا موسی بن جعفر ،خانه را پر کرده بود با ،دَمِ بــاب الحــوائج  ، باب حاجت باز  شد تا توسّــل بست  بالِ شــاپرک  با نورِ شمــع ناگهــان چرخـی زد و با نغمــه ، هم آواز شد شمـــعِ این محفــل ، پرِ پــروانه را آتـــش نـزد بلکه خورشیدی شـــد و پیغمبــــرِ اعجــاز شد بودم آنجا مستِ این اعجاز شیرین ، تا  که با نغمــــهٔ " اللّه اکـبـــر "چشمـهـــایم   بـاز  شد هرگــز از یـادم نخــواهم بـُرد آن اعجـــاز  را در دلـم زیبا ترین تصویرِ  چشــــم انداز شد سفـرهٔ باب الحوائج خوب حاجــت می دهد چون قلـم در دست لـرزانم غــزل پرداز شد ─━⊰••❃❀❃••⊱━─ رقیه سعیدی (کیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❀﷽❀ :سلام آقا که الان روبه روتونم... ─━⊰••❃❀❃••⊱━─ سلام آقای مظلــومان ، ســلام ای مــاه نورانی سلام ای صبر بی پایان ،سلام ای بغض پنهانی گل زهــرا(۲) سلام ای خستـه از غربت ، گرفتارِ غم و محنت مگر جُرم و گناهت چیست ، اسیرکنج زندانی؟ غریب آقا(۲) میان آن غُـــل و زنجیر  در آن خلوتگه  تاریــک نداری دلخوشی غیر از مناجاتی که می خوانی غریب آقا(۲) مناجات شب و روزت ، شده رفتن از این دنیا خـداوندا خلاصـــم کن از این زندان ظلــمانی غریب آقا(۲) تنت زخمی ، رُخَت نیلی به یاد مادرت زهـــرا دل پرغصه ای داری،برایش روضه می خوانی گل زهــــرا(۲) به یاد کوفه تاشامات ، نگاهت مانده بر رنجیر برای حضـرت سجاد ، پریشــان حال  و گریانی غریب آقا(۲) گره بستم دل خود را  به سمت قبلــهٔ حاجات نظـر بر حـال زارم کن که بر  دردم تو  درمانی غریب آقا(۲) میان ضربه خوردن هابه دست سِندی ملعون عــزادارِ  تنِ  بی سر ، به زیر سُــمّ اسبــانی حسین جانم(۲) ─━⊰••❃❀❃••⊱━─ ✍رقیه سعیدی (کیمیا) https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 لینک کانال ایتا👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❃﷽❃ : خوش اومدی تو از سفر بابا.... ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄ من که اسیـــر کنــج زندانـــم چشام به در مونده رضا جانم تو حســـرتِ روی تو گریانـم بیا رضا جان موسی بن جعفر اَیُّهَا الکاظم(۳) باب الحوائج خم شده قامتــم تو این غـربت روز و شبم گذشته تو حســرت خسته شدم از این همه مِحنت بیا رضا جان موسی بن جعفر اَیُّهَا الکاظم(۳) باب الحوائج روز و شبم خدا خدا کردم بـرای رفتنـــم دعـــا کردم جدّ غــریبــمو صـدا کردم حسینِ مظلوم موسی بن جعفر اَیُّهَا الکاظم(۳) باب الحوائج دشمنِ دون بال و پرم بسته با لب عطشان و تنی خسته با زمــزمه زیر لب ، آهسته روضه می خونم موسی بن جعفر اَیُّهَا الکاظم(۳) باب الحوائج گرچـه غــریبــم ، دلــم آرومه شــکر خـدا ندیده معصـــومه چقد باباش غریب و مظلومه گوشـهٔ زندون موسی بن جعفر اَیُّهَا الکاظم(۳) باب الحوائج ولی دلـم از این پریشــونه که دختـــری گوشهٔ ویرونه با سرِ بابا روضه می خونه بابا بابایی غریب حسین ، غریب حسین جانم(۳) غریب حسین جان ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄ رقیه سعیدی(کیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c1204
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_9548927584.ogg
177.6K
▪️زمزمه سنتی شهادت امام موسی کاظم علیه السلام ز بس کم‌ سو شده چشمم دگر جایی نمی بینم به احوالم بگرید تا سحر زنجیر خونینم خدا حاجت روایم کن از این زندان رهایم کن ......... شب و روزم شده یکسان درین تاریکی زندان تنم چون شمع سوزانی لبم در خواندن قرآن خدا حاجت روایم کن از این زندان رهایم کن ......... مرا سندی زند هرشب میان خواب و بیداری برای روزه دار اینجا شکنجه گشته افطاری خدا حاجت روایم کن از این زندان رهایم کن ......... صفا بگرفته زندان از من و حال مناجاتم کجایی مادرم زهرا بیایی تا ملاقاتم‌ خدا حاجت روایم کن از این زندان رهایم کن ......... اگر سهم من از زندان کتک بود و جسارت بود زبانم روضه خوان بر عمه زینب در اسارت بود خدا حاجت روایم کن از این زندان رهایم کن ......... تمام روضه ی من گرچه تنهایی و هجران بود ولی نعش حسین جدم به زیر سُم اسبان بود خدا حاجت روایم کن از این زندان رهایم کن ......... امیررضا فرجوند https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12