eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
781 ویدیو
83 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"میلاد امام حسین (ع) مبارک باد" ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا قاصد طبعم سحرگه با سُرور از در رسید گوییا پیک وصال از جانب دلبر رسید از در آمد با بسی وجد و نشاط و انبساط کز طفیلش شام هجر و رنج و محنت سر رسید مژده بر من داد کای افسرده‌ی خاموش دل! خیز کز چرخ شرف ، ماه فلک_افسر رسید تا به کی؟ باشی خموش ای عاشق شوریده حال! شمع دانش برفروزان ، شاه دانشور رسید بزمی آرا ، سوم شعبان فرا آمد به ناز همچنان کبک دری با صد خرام از در رسید جستم ازجا بر گرفتم خامه‌ی عرفان به کف تا مرا ، این مژده از طبع گهرپرور رسید نور عرفان سر زد از شرقِ خِرد خورشیدسان همچنان خورشیدِ عالمتاب کز خاور رسید زآنکه میلاد شهی باشد که شاهان جهان هر یکی بر درگهش چون چاکر و نوکر رسید مولد مسعود شاهنشاه احرار جهان مظهر يزدان، حسين آن بَضعه‌ی حيدر رسيد شد برون، از بحر هستی گوهر شهوار عشق كز وجودش قدر و عزت بر دُر و گوهر رسيد سنبل گیسوی او بازار عنبر را شکست نافه خشکید آن زمان کآن طرفه مُشکِ تر رسید چون علی درياى گوهر بود و زهرايش صدف گوهری اين‌سان، به گنج علم و دين زيور رسيد شد کمان از فرط حسرت ، سَرو مُلک کاشمر مژده‌ی آن قامت رعنا چو بر کِشمَر رسید آبروی گل ، سراسر ریخت نزد باغبان تا که خندان در گلستان آن گل احمر رسید شمس برج دين و دانش ، شمع بزم معرفت گشت "مصباح الهدىٰ" با چهره‌ی انور رسيد ماهِ کیهان حقیقت ، پرتو افکن شد به دهر آری آری نور حق ، از مَطلع داور رسید از سپهر معدلت ، وز آسمان مُلک دین از فروغ لایزالی ، پرفروغ اختر رسید بر نجات مَردم از جهل و فساد و انحراف كشتی بحر هدايت با بسی لنگر رسيد از ميان بحر آزادى و اقيانوس عدل ناخدا يعنی خدا با چهره‌ی ديگر رسيد باغبان گلشن دين ، آبيار باغ عشق بر نهال شرع احمد ، مُثمِر و مُثمَر رسيد شاهد بزم امامت ، ساقی جام مراد بر خماران طريقت با می و ساغر رسيد خادما ! آتش فروزان ، عود در مجمر بریز کاندرین میخانه ، پور ساقی کوثر رسید رهبر آزادگان و ، سَرور سردادگان لشكر اسلام را سالار و سرلشكر رسيد مجری فرمان يزدان ، عاملِ اَعمال حق حاكم احكام قرآن ، سبط پيغمبر رسيد مکتب یزدان‌شناسی، رونق از عِلمَش گرفت کز صباوت بر همه اَعلام دین ، رهبر رسید از ضمير عشق او جز حق كسی آگاه نيست آنقدر دانم ضمير عشق را مُضمر رسيد تا كه بر قنداقه‌اش ساييد فُطرس بال و پر سرخط آزادی‌اش از درگه داور رسيد فاش گويم راست گويم در ميان خاكيان پور آدم ، ليک ز افواج فلک برتر رسيد مِدحت ثاراللَّهی تنها بوَد در شأن وی خونبهاى دين و خونِ خالق اكبر رسيد افتخار اهل‌بيت مصطفیٰ فخرالامم آبروى شيعه و اسلام را مفخر رسيد بهر قلع ظالمان و دفع استبدادیان قاضی عادل بیامد ، مجری کیفر رسید آسمان گویی چراغانی بوَد از اختران مجلس آرایی كند مَه ، كآن مَهِ انور رسيد سومين خورشيد رخشانِ امامت شد عيان بر سپهر دين چنين خورشيدِ روشنگر رسيد روز جشن و شادمانی، گاهِ عيش است و صفا چون صفابخش زمان ، شاه همايونفر رسيد هست چون در ساغر ما باده‌ی عشق حسين بانگ نوشانوشِ ما ، بر گنبد اخضر رسيد شاد زی ای شیعه! کز لطف خداوند کریم ناسخ ادیان ناقص ، ناقض کافر رسید دانی ای دل! کیست این مولود با عزّ و شرف؟ پور حیدر ، آن مهین سلطان اژدر در رسید حامی بیچارگان و منجی درماندگان سرپرست کِهتران بر مِهتران مِهتر رسید ماحصل، آن خسرو ظالِم‌كش و مظلوم‌كيش بهر دفع ظلم و كين ، مظلوم را ياور رسيد (شمس قم) ديگر چه غم باشد تورا كز لطف حق كاين‌چنين طبع رسا و شعر چون شِکّر رسيد. شادروان سيد عليرضا شمس قمی 1346 https://eitaa.com/shamseqomi
هدایت شده از شمس (ساقی)
(نوکیسگان) کن از نوکیسگان دوری، که سر در آخور خویش‌اند ز بیم خواهشِ درمانده‌ی نانی ، به تشویش‌اند زبان‌باز و دغل‌کار و تهی از اُلفت و مِهرند سراپا چون ستونِ سُستِ سَقفِ سازه‌ی خویش‌اند اگرچه در خیال خویش، خود را شاه می‌بینند ولیکن چون گدا در چشم استغنای درویش‌اند ز شوق و شهوتِ شهرت ، به هر محفل شرفیابند اگرچه بر شکوه و شأن آن محفل ، نیندیش‌اند ندارد حاصلی مِهر و وفا ، با این قماشی که : به‌کام خویشتن نوش‌ و به‌کام خلق چون نیش‌اند به هنگام تناول آنچنان بیخود شوند از خود که پنداری به تنهایی ، نظیر گلّه‌ی میش‌اند به غیر از بذر خِفّت را ، نمی‌کارند در عالم خسیسانی که حتیٰ مالک صد پهنه آییش‌اند ۱ امانت‌دار اموال‌اند و سرخوش از متاع پوچ عقب افتادگان‌اند و گمان دارند در پیش‌اند نمی‌گیرند دستی را ، ز خوی خِسّت و خواری به دور از رأفت و جود و سخا هستند و بدکیش‌اند عبث هرگز مکن عمر گرانت را تلف (ساقی) به پای نارفیقانی که : مکّار و بداندیش‌اند . سید محمدرضا شمس (ساقی) 1402/11/20 https://telegram.me/shamssaghi ۱ـ مزرعه ـ کشتزار
هدایت شده از شمس (ساقی)
(اَلسّـلامُ عَلَیْـكَ یٰا اَبٰاعَبـْدِاللّٰهِ الْحُسَیْن) ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا (حلولی دلنشین) سرم خاکِ سرِ کوی حسـین است دلم در بنـد گیسوی حسـین است امام سومین بعد از محمــد (ص) که جان را فـدیه کرد از بهر ایـزد چو فــانـی در وجود کبــریــا شد بــزرگ آییـــنه ی ایـــزد نمـــا شد گــلِ گلــزار بـــاغ عشـق و مستی نشــاط شیعـــه در گلـــزار هستی بـــزرگ آمـــوزگـــار اسـتقـــامــت مـــرادِ شـیعـــه تـا روز قیـــامــت عــزیــز مصطفـــا و پــور حیـــدر گــــل بســتـان زهـــــرای مطهّــــر بـــوَد کشــتی دریــــای هـــدایــت چــــراغ روشـنی تا بــی نهـــایــت پَر قنـداقه اش سِحـر حـلال است شِفـای فطـرس بشکسته ‌بال است غبـــار درگهـش، کحـــل بصــر شد فروزان از رخش شمس وقمر شد مرامش در طــریقـت ، عــاشقــانه قیـــامـش تــا همیـشـه ، جــاودانه ز آدم تا به خــاتــم ، ریزه‌خوارش به جز احمـــد که باشد افتخارش ز رتبـت بـرتـر از عیسَی بن مـریـم گـــدای کــویـش ابـراهیــمِ ادهــم به صورت یا به سـیرت یا کلامش بوَد صد یـوسف مصری غـــلامش مبـارک باشد این فرخنــده میــلاد که شعبـان را حلــولی دلنشین داد اَلا ای شـیعـــه ی نــــاب حسـیـنی! ز جـــان بگـــذر در آداب حسـیـنی که بر شـیعـــه شفـیـــع روزِ محشر حسین است و بوَد (ساقی) کـوثـر سید محمدرضا شمس (ساقی) 1378 http://eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(بسم رَبّ الحسین) «السَّلامُ عَلیک یا ابا عبدالله الحُسَین» __________________________ خدا تو  را گلِ خلقـت به این جهان داده ست تو را  برای  سعادت به اِنس و جان داده ست تـو را برای رسیـــدن به راه روشـــن عشــــق چـراغ سبــزِ هـــدایت به ما نشــان داده ست تو نوری از ملکـــوتی و  مُلــک ، در قـــدمت فـروغِ  تو به زمیـن ، رنگ آسمـان داده ست عزیــز کــــردهٔ  عرشــی ، که گاهـــوارِ تو را میــانِ عالَــمِ بالا، مَلَــــک تکـــان داده ست برای  تـوبــهٔ  آدم ، مَـلَـک  به  اذن  خــدا برای واسطه ، نـور تـو را نشـان داده ست تو کیســتی که خـدا از همـــان زمان ازل به زیر ســایهٔ مِهـــرَت پناهِــمان داده ست بــرای قلــــب محبــــانِ تـو به روز جـــزا براتِ عشـــق تو را ، نامــهٔ اَمـــان داده ست کنـار کرب و بلایت چه حاجتــم  به بهشـــت بهشت هم دل خود را به این  مکان داده ست به عشـــق کرب و بلایت ، نفــس بریده ، غزل قلم از این غم دوری شکسته ، جان داده ست شمیــم سیب خوشی که رسیــده از حَــرَمـت تـوانِ تازه به این شعـــــرِ ناتــوان داده ست و طــی شــود رهِ صــدسـاله با تو در یک شب بـرای هــر که در ایـن راه ، امتـحان داده ست __________________________ ✍رقیه سعیدی(ڪیمیا) https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 لینک کانال اشعار در ایتا👆 _________________________
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼﷽🌼 :بازهوای نجفم،نجفم آرزوست ─┅═🍃🌼🍃═┅─ باز دلـم پر زده تا حـرمت یا حسین دست گـدایی من و کـرمت یا حسین جلوهٔ بین الحرمین ، چه صفایی داره دیدن دربار حســین ، چه صفایی داره عجب مبارک سحری ، گل زیبا دمید قدّ فلک بر قــدم گل زهــــرا خَـمید خوش آمدی خوش آمدی یاحسین یاحسین(۲) ماه رخش جلوه نمود پسر فاطمه میوه ی قلب علی و نور چشم همه محو تماشای حسین همه ،حور و مَلَک عاشــق و شیدای حسین همـهٔ نُه فلک خوش آمدی خوش آمدی یاحسین یاحسین(۲) ─┅═🍃🌼🍃═┅─ بار دگر روز خـــوشِ مَهِ شعبان رسید قرص قمــر، ماه منـیر، مَهِ تابان رسید از دل گــلزار علی ،ثمـــری نو دمیــــد بر شب تاریک جهان قمری نو دمیــــد ماه بنی هاشمیـــان ،ابوفاضل مدد قبلهٔ حاجات جهان ، ابوفاضل مدد خوش آمدی خوش آمدی ، پسرفاطمه حضرت عبـاس علی ، قمـــر فاطمه(۲) میر و علمـدار حسیــــن ، یل ام البنین قوت بازوی حسین ، شه و سلطان دین ای به فدای قدمت ، ابوفاضــل مدد پر زده دل تا حرمت ، ابوفاضــل مدد خوش آمدی خوش آمدی ، پسرفاطمه حضرت عبـاس علی ، قمـــر فاطمه(۲) ─┅═🍃🌼🍃═┅─ در شب پنجم مَهِ نو، ز فلک بر دمید پرتوی از نور وِلا ، به دو عالم رسید زینت دستــان حسین ، سیدالساجدین نور دوچشمان حسین ، سیدالساجدین خوش آمدی خوش آمدی، گل گلزار دین خوش آمدی خوش آمدی سیدالساجدین(۲) ─┅═🍃🌼🍃═┅─ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۲/۱۱/۲۳ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 لینک کانال ایتا👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
(اَلسّلامُ عَلَیكَ یٰا بٰابُ‌الحَوائـج) ا࿐❈❁࿐✿࿐❈❁࿐ا (علمدار حسین) ماه شعبــان آمد و قرص قمــر در سمــاوات ولا شد جـلوه‌گــر اين قمـر ، باشد اباالفضــل علی کز فروغش شد جهــانی منجلی زاده‌ی امّ البـنــین و مـــرتـضـــا سـبط پیغمبــــر ـ امیــــر انبـــیا یــاور و يــار و علمــــدار حسين دلبـر و دلـدار و غمخـوار حسين سـاقـی لـب‌تشــنه‌ی دشـت بـــلا یکـــه‌تــاز بــی بــدیـــل نـیـــنـوا گــوهـــر دریـــای ایثــار و شرف ثـانـی حیــــدر ـ شهنـشـاه نجـف بـاب حـاجـات و امیــد شیعیــان آنکه نامش می‌هد بر مـرده جـان از وفــا هــرگــاه می‌گويی سخن نـام عبــاس است شمــع انجمــن هرچه ميخواهم ز غم دوری کنم تا که از شادی بگويم بيش و کم بـاز آيـد کــربــلا ، در ذهــن مــن می‌کنم يادی ز هفتــاد و دو تــن بـاغـی از احساس را ‌بيـنم عيان گلــرخ عبـــاس را ، در آن میــان نـام عبـاس ِ علی ، با کـربـلاست زآنکه (ساقی) رشـيد نيــنواست سید محمدرضا شمس (ساقی) 1378 http://eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
( دلاور ) شرمنده‌ام دلاور ، گر دست و پا نداری اما در اين زمانه ، معناى اقتداری رفتی به جنگ دشمن از بهر حفظ میهن من هرچه دارم از توست از من بگو چه داری؟ جز یک دل شکسته، بی دست و پا و خسته گرچه شدی فراموش ، اما تو ماندگاری خاک وطن به همت، از دشمنان گرفتی نگذاشتی که حتیٰ دشمن بَرد غباری کردی حماسه در خون ، در جنگ دشمن دون در کوه و دشت و هامون، الحق که افتخاری تو يادگار جنگی ، جنگیِ بی تفنگی رزم‌آوری زرنگی ، هر چند پا نداری پایت اگرچه روزی در راه دین شد از کف هستی نماد عشق و معنای پایداری دشمن قرار و آرامت را گرفت اگر که آرامشی که داریم ، از توست یادگاری از دل نرفته‌ای تو گر دل‌شکسته‌ای تو با آنکه خسته‌ای تو چون کوه استواری گویم من از زبانت از نای نیمه جانت بر مردم زمانت ، بی هیچ انتظاری : ماییم و قلب پرخون افسانه‌ایم و افسون لیلای گشته مجنون ما را نبین به خواری من (ساقی) غمین‌ام ، با عشق همنشین‌ام با جام آتشین‌ام ، از سر برم خماری . سید محمدرضا شمس (ساقی) 1383 http://eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
(روز جانبازان عزتمند و غیور مبارک) روز جــانبــاز است، میلاد اباالفضل علی آنکه مـاهِ عــالـم آرا شد ز رویـش منجلی بر شما بادا مبارک ای سلحشوران عشق! روز جـانبـازان و میـلاد ِ ابـاالفضـل علی. سید محمدرضا شمس (ساقی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السّلامُ عَلیكَ یا اباالفضل العباس ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا (مسمط) باد نوروزی، ز طرْف لاله‌‌زار آید همی وز گلستان نغمه‌ی نغز هزار آید همی گویی از شهرِ شتا ، پیک بهار آید همی مژده‌ی دیدار ، از مشکوی یار آید همی طبع من در این‌چنین وقتی به‌کار آید همی تا سُرایم وصف روح افزای آن فرخنده یار باغ فردوس‌است گويی كوه و صحرا و دمن هر طرف روييده اندر گلسِتان سرو و سمن سوسن و سيسنبر و نسرين و ياس و ياسمن عندليبان نغمه‌‌خوان در دشت و گلزار و چمن عاشقان را رفته صبر و تاب، از تن همچو من كز فراق دوست نبوَد در وجود من قرار لشكر اسپند و دی، از عرصه‌ی ميدان گريخت شهسوار فرودين ، شيرازه‌اش از هم گسيخت شاهد وصل آمد و با عقل ، طرح عشق ريخت باده‌ی پيروزی‌ام ، در ساغر ايام ريخت مُشک عزت بر سرم بر نظم اين اشعار بيخت گفت : بر گو مِدحت پور ولی نامدار آنكه بوفضل است زيبا كنيه‌‌ی جانپرورش آنكه اندر فضل ، صد جبريل نبوَد همپرش آنكه در جود و سخا حاتم، گدايی بر درش آنكه در تقوا بُوَد سلمان ، كهينه چاكرش آنكه چون ام‌‌ّالبنين ، باشد مهينه مادرش آنكه باشد پور سلطانِ سرير اقتدار چارم شعبان، جهان روشن شد از مولود او مُلک دين ، آباد شد از مقدم مسعود او شد زمين رشک برين از فضل و بذل و جود او حمد بی حد گفت حيدر در برِ معبود او زآنكه تابان كرد بر عالم ، رخ محمود او مكتب اسلام را افزوده بَر مجد و وقار شد مَه برج بنی‌هاشم فروغ چرخ دين كشتی بحر هدايت ، پيشتاز صالحين افسر عالی ‌مقام ارتش شرع مبين رهبر دانشور دين ، پور مير مؤمنين آنكه فضل و علم گيتی بودش اندر آستين ميوه‌ی قلب رسول و نور چشم هشت و چار مظهر لطف و صفا و مخزن مهر و وفا مخزن مهر و وفا ، فرماندهِ جيش هدا جيش ارباب هدا را پيشوای و مقتدا مقتدای اوليا و راهدار انبيا انبيا را غير خاتم ، رهنما و پيشوا پيشوای اتقيا ، عبد سليم كردگار بهر استقرار دين شد ياور و يار حسين در صف هيجا شدی از جان علمدار حسين لحظه‌‌ای غافل نشد از ماه رخسار حسين بود در هر وقعه‌ی جانسوز غمخوار حسين هيچكس چون او نشد يار فداكار حسين هيچكس چون او نكرده در رهش جان را نثار باغ دين را آبياری كرد ، با خون جگر تا نهال دين حق از همّتش شد بارور جانفشانی كرد در بستان دين همچون پدر زآن پدر ، بايد به بار آيد چنين رعنا پسر باغ دين را بايد این‌سان حاصل و این‌سان ثمر گلشن دين را سزد چون پور حيدر ، آبيار خُلق او خُلق علی و خوی او خوی علی در بيان ِ حكم حق ، لعل سخنگوی علی در صداقت ، پيرو دستور نيكوی علی در شجاعت ، همتراز و همترازوی علی نيروی بازوی او نيروی بازوی علی ماحصل زآن شمس دين این‌سان قمر شد آشكار (شمس قم) شد مكتسب از نور آن ماه عرب گرچه مَه ، از پرتوِ خورشيد باشد مكتسب شوكت دين را كمال و فضل او باشد سبب زآنكه در علم و ادب زآن شاه دين دارد نسب كيميای فضل آن شَه ، خاک را سازد ذهب داروی مهرش ، شفای دردمندان نزار شادروان سيد عليرضا شمس قمی https://eitaa.com/shamseqomi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
(اَلسّلامُ عَلَیكَ یٰا بٰابُ‌الحَـوائـج) ا࿐❈❁࿐✿࿐❈❁࿐ا (اسطوره ی عشق) ادب را بـرتـریــن آواست عبـــاس وفــا را واژه و معنــاست عبـــاس بـوَد اُسطــوره ی عشـق و مَحبـّـت نمـــاد حضـرت مــولاست عبـــاس سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❁﷽❁ السلام علیک یا اباالفضل العباس ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁🌼❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ماه فــــرو مانـده از جمـــالِ اباالفضل دیده چو رخســارِ بی مثــالِ اباالفضل رُخ  نگشــود آفتاب ، تا که درخشیــد جلوه ای از هیئـت و جــلال اباالفضل قـدّ فلک شـد از آن خمیده که دیدست مــاه ترین  اَبــرویِ  هـــلال  اباالفضل سَــرو ترین سَــرو، هـمچنان نرسیدست در قـــد و قامت ، به اعتــدال اباالفضل داده  به او مادرش چــو  شیـــرِ ادب را با  ادب  آرایه شـــد ، خِصــال اباالفضل فرصــت سبـزی ، قلم ، گرفته ،  بگوید از ادب و دســـتِ با  کمـــال اباالفضل کلـکِ خیــالم  هــوایِ  علقـمـــه دارد بُــرد  مـــرا  باز  در خیـــال اباالفضل باز  به  تصــویر می کشیــــد خیــالم جلـــــوه ای از غیـــرتِ زلال اباالفضل غیرت او را ، فرات ، خوب ، سُرودست دشت ، عیان گفته ، وصفِ حال اباالفضل ریخت به هم از همان دَمی که به هم ریخت حالِ حسیـــن از غــم و مَـــلال اباالفضل واژه به واژه غزل شد اشک و فرو ریخت مَشک ، خجــل گشــت در قبـــال اباالفضل زمزمـــه خوانـیِ آب ، روضـــهٔ مَشک است خوانده شد از آن زمان به حــال اباالفضل تا به ابد چشمــه سار و منبــع نور است مــــاهِ جهــانتــابِ بــی زوال  اباالفضل هســـت ، مــدال وفــا به گردن عبـــاس نام حسیــن اســت بر مـِـدال  اباالفضل ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁🌼❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 لینک کانال اشعار در ایتا👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(ع) کیست آیا بر زمین ماه است این افتاده دست ؟ یا همان اصل ید الله است این افتاده دست "فوق ایدیهم" به والله است این افتاده دست قاسمِ میراث این راه است این افتاده دست این علم را بیشتر این دست بالا می برد تشنگان عشق را دریا به دریا می برد علقمه در خویش می پیچد که ناکام است از او آب در تاب و تب است از او بگیرد آبرو آه این ماه از چه رو می گیرد از خورشید رو با برادر زاده ها دارد چه عشقی این عمو یک نفر انگار اینجا عطر یاس آورده است مادری گل را به منظور سپاس آورده است یک " احامی ابدا عن دینی" اش تضمین کند آنچه شعر و شاعری در درگه آیین کند نیمه ی مصراع او تکمیل عمر دین کند کاسه ی با نقش دستش شعر را شیرین کند نقش یاس و آب در پرونده عباس چیست ؟ آنکه آرد روز محشر دست از عباس کیست؟ دست روی دست مادر ها قیامت می کند دست می گیرد نبی ختم رسالت می کند دستِ بسته* زیر خاک اعلام بیعت می کند سوره فتح* اینچنین ابراز نصرت می کند عاقبت" انا فتحنا" ارز رایج می شود نوبت پیروزی باب الحوائج می شود یک نفر نه ، ملتی در مکتب عباس هاست هم سپهدار است هم در قله احساس هاست اینکه سر بر دامن پاک نژاد یاس هاست یعنی اینکه خاص تر از خاص تر از خاص هاست شرم دارد از سکینه سینه ی احساسی اش علقمه انباشته از عطر های یاسی اش دست روزی می شود فریاد از بغدادها سر دهد از شامگاه شام هم فریادها مانده اند از درس او والاترین استادها ناز شستش خوب بست از پشت ، دست رادها هر که از دریای او نوشد کمی ، قاسم شود تا یکی از یاوران مهدی قائم شود زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab