eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
787 ویدیو
84 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شمس (ساقی)
ولادت باسعادت حضرت شمس الشموس، خسرو اقليم توس، شاهنشاه انيس النفوس، هشتمين اختر تابناک آسمان امامت و ولايت، سلطان علیّ بن موسَی الرضاء (علیه آلاف التحیة وَالثناء) مبارک باد. این همایون بارگه که قبله‌ی دل‌هاستی مرقد سلطان هشتم، زاده‌ی موساستی ضامن آهو امام هشتم آن شمس شموس کز علوّ عزتش، این بارگه برپاستی خاک درگاهش بُوَد بر اهل دل کُحلِ بصر بارگاهش قطعه‌‌ای از جنة المأواستی ماهِ ذیقعده، منوّر شد ز ماه ِ روی او روشن از شمع وجودش دیده‌ی زهراستی موسیِ عِمران ز انوارش گزد لب از عجب کز شرف، انوَر ز طور سینه‌ی سیناستی می‌کند اعجاز، با لطف خداوند ودود دست اعجازش فراتر از یَد بیضاستی بر تن درماندگان از هر نژاد و هر مرام روح‌بخشِ دیگری چون حضرت عیساستی پنجره فولاد جانسوزش بُوَد دارالشّفاء ناامیدان را امید و شافی مرضاستی بر طبیبان جهان استاد هفت اقلیم، اوست گرچه بقراط است یا که بوعلی سیناستی خاک کوی عرش‌سایش سرمه‌ی چشم مَلَک گنبد مینا ترازش، قبّه‌ی کبراستی صبحگاهان تا که خورشید از افق سر میزند نور می‌گیرد از آنجا بعد از آن برخاستی کفتران دایم به طوف گنبدش پروانه‌سان بال و پر، سایند زیرا شمع بزم آراستی خادمش دارد مقامی ارجمند و بی بدیل چونکه عشق خادمش یک‌ عشق مادرزاستی درگه حاجات خلق است و کند حاجت روا هرکه دارد از سرِ جان، حاجت و درخواستی آب سقاخانه‌اش، گویی ز حوض کوثر است باده‌ی نابی که بی‌شک (ساقی) اش آقاستی سید محمدرضا شمس (ساقی) 1382 http://eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(خسرو توس) من به دیدار یار آمده‌ام خاکبوس نگار ، آمده‌ام عذر تأخیر خدمتم بپذیر که بسی شرمسار آمده‌ام شوق دیدار بود و بخت نبود حالیا... بختیار ، آمده‌ام به گدایی کنی چو مفتخرم بر درِ شهریار ، آمده‌ام ناامید از همه بدین درگاه بختِ امّیدوار ، آمده‌ام بنده‌ی خاکی‌ام که از ملکوت زی خداوندگار ، آمده‌ام تا شوم مَست باده‌ی عشقت به سرِ خم ، خمار ـ آمده‌ام خونِ دل خشک شد به چشمه‌ی چشم لاجرم اشکبار ، آمده‌ام از حریم عفاف معصومه عصمت کردگار ، آمده‌ام خدمت هشتمین امام همام حجّت هشت و چار آمده‌ام سوی دربار شه از آن شهدخت یافتم بار و ، بار آمده‌ام به رضای تو چون رضا هستم این‌چنین نامدار ، آمده‌ام جسم و جانم به حق کنند اقرار پیش خور ، ذرّه وار ، آمده‌ام که منم شمس قم تو شمس شموس من غلامت به قم ، تو خسرو توس آمدم تا ببوسم این درگاه که ملایک زنند بوسه پگاه آمدم تا که حجت هشتم دهدم در جوار خویش پناه آمدم تا غبار درگاهت سرمه‌ی دیدگان کنم همه گاه آمدم تا شفا دهی از لطف تن و جانم که خسته است و تباه آمدم تا به قلزم کرمت پاک سازی وجود غرق گناه آمدم تا ز جذبه‌ی عشقت شوم از راز عاشقان آگاه آمدم تا که سکه‌ی ایمان به گدایش عطا کند آن شاه آمدم تا ظلیمه خواه شوم نزد آن خسروِ عدالت‌خواه آمدم تا که شٍکوه بنمایم از ستم‌پیشگان نامه سیاه آمدم تا دلیل مظلومی دل بشکسته آورم به گواه آمدم تا به خواهش مظلوم حکم ظالم کنی به حکم الله آمدم تا که رهنمون گردی خلق گمگشته چون من گمراه چون مریدان شاه می‌دانند عجز این بنده را به درگه شاه که منم شمس قم تو شمس شموس من غلامت به قم ، تو خسرو توس شکر لله که آن شه از ره ِ داد چون مرید آمدم مرادم داد آن شهِ دادرس ز لطف و کرم باب رحمت به روی من بگشاد دادِ من داد و دادبانی کرد رفع غم کرد و دفع هر بیداد پای من برگذشت از سر مهر تا که پا بر سرم ز مِهر نهاد هست معمار قلب ها و نمود قلب ویرانه‌ی مرا آباد هست باب الحوائج و از جود گشته باب المراد و باب جواد سایه‌ام سایبان گردون شد تا ز شه سایه بر سرم افتاد دل ناشاد ، از عنایت او شاد گشت و نمی‌شود ناشاد جان که محبوس جسم خاکی بود فیض جانانه‌اش نمود آزاد تا به جایی پرید طایر جان که شده کُنگِر فلک ، میعاد خاک کوی تو توتیا آرم که مرا شد فروغ دیده زیاد باز هم از خطای خود خجلم که مبادا مرا بری از یاد این حقیقت همیشه می‌گویم گه ترنم کنم ، گهی فریاد که منم شمس قم تو شمس شموس من غلامت به قم ، تو خسرو توس رفتم ای دوست! شادمان رفتم با ره آورد و ارمغان رفتم اینک از آستان اقدس تو سوی قم با صد آرمان رفتم جان نهادم به خدمت جانان با تنِ بی روان و جان رفتم نی غلط گفتم از تو جانانه جانِ نو یافتم جوان رفتم من خود از جان خویش آگاهم که چه‌سان آمدم چه‌سان رفتم آمدم با دلی تهی از مِهر حال با قلب مهربان رفتم بی امان آمدم ز ناامنی در پناهِ تو در امان رفتم مرغ پر بسته بودم و پَرِ من چو گشودی به آسمان رفتم ز آهوان اسیر صیادان بودم و چون شدی ضِمان رفتم جرعه نوش ولایتت چو شدم مست و شاداب و شادمان رفتم خاک بودم کنون شدم اکسیر کاه بودم ، به کهکشان رفتم رفتم از خدمتت شدم محروم دیده گریان و دل گران رفتم رفتم و دلشکسته ـ سرگردان گفتم این راز و با فغان رفتم که منم (شمس قم) تو شمس شموس من غلامت به قم ، تو خسرو توس شادروان سید علیرضا شمس قمی تابستان 1357 https://eitaa.com/shamseqomi
آن سفرکرده که صد قافله دل همرهِ اوست هر کجا هست خدایا به سلامت دارش💔
خدا کند نشود دل غم آشنا ، سیّد ز جسم و جان شما دور هر بلا ، سیّد خدا کند که بیایی دوباره جلوه کنی به روی دوش تو آن شال و آن عبا ، سیّد تو را به جدّ غریبت سپرده ام ، آری که اوست صاحب دستی گره گشا ، سیّد شنیده ام که زدی سر به خاک محرومان تو در کجا و بگو ورزقان کجا ، سیّد ؟ بیا که کشور کنعان دل نشسته غمین ببین که مانده به راه تو دیده ها ، سیّد به سینه های همانها که سرکشی کردی توسل است و گُلِ «اشفعی لنا» ، سیّد دوباره کور کن آن چشم های شورِ پلید دوباره از دل طوفان غم بیا ، سیّد دعا به جان تو « اَمْسَیْتُ فی امان الله» تو را کمک بکند حضرت رضا ، سیّد شاعر : امیررضا فرجوند https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
انشاءلله که سلامت باشند مردانه تو را میان میدان دیدیم بی میز میان برف و باران دیدیم روزی که می آمدی تو با عطر حرم یک قلب پر از عشق رضاجان دیدیم زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
🖤 گذشت یک شب و اما به اضطرار گذشت تمــــام ثانیه هــامان به انتــــظار گذشت نشـــست داغ بزرگی به روی قلب وطن شهیـــد خدمت دیگر از این دیار گذشت ۱۴۰۳/۲/۳۱ 😭😭
انا لله وانا الیه راجعون ملت بزرگ ایران تسلیت 😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انا لله و انا الیه راجعون😭 جوشید سبوی خدمتش در رگ و پوست کوشید به شوق یک نگاهی از دوست در روز ولادت رضا پر زد و رفت این جلوه ی "خادم الرضا" بودن اوست
⚫️ ‏آخرین فراز از وصیت‌نامه امام خمینی رحمة الله علیه ▪️ بدانند كه با رفتن یك خدمتگزار در سدّ آهنین ملت خللی حاصل نخواهد شد كه خدمتگزاران بالا و والاتر در خدمتند و الله نگهدار این ملت و مظلومان جهان است.
پایان بهار را تو پایان بودی بر جشن رضای خود چراغان بودی تنها تو رئیس دولت ایران نه عشق همه ملت ایران بودی زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
سوگ سروده ای برای شهید جمهور آیت الله رئیسی رضوان الله تعالی علیه ......... این گریه های تلخ ، امانم نمی دهد شوقی به سینه ی نگرانم نمی دهد این چشم های خیس که کاری نمی‌کند در موج درد ، آینه داری نمی کند امروز غرق داغ دل هر ستاره است بغضی عجیب منتظر یک اشاره است حال و هوای شهر چه طوفانی است باز تکرار روضه های سلیمانی است باز گفتند یک سبد گل نیلوفر آمده هر لاله ای نشسته به خون پرپر آمده گفتند ورزقان چمن گل شکفته هاست دامان درد و آینه ی دشت کربلاست این لاله های عشق چرا واژگون شده گفتند دیزمار معطر به خون شده هر سینه ای از این غم و اندوه چاک بود گفتند جسم سیّدی آنجا به خاک بود گفتند دیده ایم دعایش گرفته بود او را میان خویش عبایش گرفته بود گفتند دیده ایم به مقصد رسیده بود مهمان نورسیده ی آن سر بریده بود گفتند زیر سایه ی آتش میان دود می‌سوخت یاد مادر و آن صورت کبود .......... سیّد بخواب راحت و آسوده ، بیصدا سیّد بخواب در بغل حضرت رضا از طعنه های مردم اگر دل شکسته ای دیگر بخواب ، آه مسافر چه خسته ای آئینه ی جمال تو زخم از جراحت است زیبا به قامت تو لباس شهادت است زخم تو را نیاز به دست طبیب نیست نوشیدنت ز جام شهادت عجیب نیست این بود اوج خواسته و مدعای تو ای عاقبت بخیر ، روا شد دعای تو یادت همیشه در دل آشفته ماندنی ست اری کتاب همت و عزم تو خواندنی ست سیّد بخند ....دست به رهبر تکان بده آرامشی به قلب امام زمان بده .......... شاعر: امیررضا فرجوند https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
«بسم الله النور» 🖤 ________________ تسلیت ، ایران من ! این بار هم باران گرفت پر هیاهو شد زمین در آسمان توفان گرفت بار دیگــــر داغ تازه بر دل مــردم نشست شعله ای جانسوزتر بر دامن ایران گرفت موج گردابی به پا شد بر دل کشتی نشست راه بر دریا دلان و مرد کشتیبان گرفت سوخت ابراهیم این بار از هجوم شعله ها لاله باران شد گلستان و دل بستان گرفت تا کنـــد آباد این خــاک نیــاز آلـــوده را مقصدش افلاک شد در آسمانها جان گرفت بال پروازش شکست و آسمان در خون نشست وَرزقان شرمنده گشت و قلب کوهستان گرفت بار غم ، از بس که سنگین بود روی شانه اش خواب خوش را از نگاه یار محرومان گرفت جمعه هایش هم برایش رنگ تعطیلی نداشت عاقبت این جمعه ها با خستگی پایان گرفت خسته بود و شاهد این خستگی بود آسمان این چنین شد پیکرش را کوه در دامان گرفت مرد میدان بود او هم مثل سردار شهید باز هم دست اجل ، مردی از این میدان گرفت در شب میلاد خورشید خراسان ، بی امان خادمش خط امان از حضرت سلطان گرفت او که عمری بوده پای روضهٔ یابن الشبیب عاقبت رخت شهادت از شَهِ خوبان گرفت ۱۴۰۳/۲/۳۱ 🤲اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدْ وَ آلِ مُحَمَّدْ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🤲 کانال اشعار در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
📢 حجةالاسلام‌والمسلمین سید ابراهیم رئیسی 👈 تلاشگر بی‌وقفه برای خدمت به مردم، کشور و اسلام ✏️ رهبر انقلاب: با اندوه و تاسف فراوان خبر تلخِ درگذشتِ شهادت گونه‌ی عالم مجاهد، رئیس جمهور مردمی و با کفایت و پرتلاش، خادم‌الرضا علیه السلام جناب حجة الاسلام و المسلمین آقای حاج سید ابراهیم رئیسی و همراهان گرامی ایشان رضوان الله علیهم را دریافت کردم. ✏️ این حادثه‌ی ناگوار در اثنای یک تلاش خدمت‌رسانی اتفاق افتاد؛ همه‌ی مدت مسئولیت این انسان بزرگوار و فداکار چه در دوران کوتاه ریاست جمهوری و چه پیش از آن، یکسره به تلاش بی‌وقفه در خدمت به مردم و به کشور و به اسلام سپری شد. 🔹️ بخشی از پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی درگذشت شهادت‌گونه رئیس‌جمهور و همراهان گرامی ایشان. ۱۴۰۳/۰۲/۳۱ 💗 📥 نسخه قابل چاپ 🔹️متن کامل پیام تسلیت: 🖥 khl.ink/f/56409
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
"در رثا و عِلل شهادت سیّد مظلومان" (دکتر سیّد ابراهیم رئیسی) بارِ دیگر دستِ ظلم از آستین آمد برون کرد سرو ِ سرفراز باغ میهن را نگون اژدهایی هفت‌سر که میخورَد پیوسته خون ای دریغ از غفلت اهل وطن، مانده: مَصون آنکه پنهان کرده خود را سال‌ها زیر نقاب تا ببلعد کلّ ایران را به نام انقلاب چشم خود را باز کن ای هموطن بیدار باش نیّت دشمن بخوان و بعد ازین هشیار باش آگهْ از اندیشه‌ های شوم استعمار باش کُن کلاهِ خویش را قاضی و در پندار باش تا بدانی که چرا کشتند "ابراهیم" را ؟ بی‌گمان باید شناسی توده‌ی بدخیم را آن گروهی که ندارد جز چپاول را به یاد توده‌ی بدخیم باشد که از آن خیزد فساد اختلاس و رانتخواری می‌دهد کشور به باد می‌شود بیمار چون از رانتخواری، اقتصاد دشمنان کشورند و دم ز ایران می‌زنند چون قدم از ابلهی در راه شیطان می‌زنند این قماش حیله‌گر که راهِ کج پیموده‌اند از توَرّم، دم به دم بر مال خود افزوده‌اند گویی از اوّل همه فکر چپاول بوده‌اند کز دنائت در خیال خویشتن، آسوده‌اند دم زنند از انقلاب و در مصاف رهبرند آتش‌‌افروزند و جمله تنبل و تن‌‌پرورند بیم‌شان بود از مَرام سیّد عالی‌مقام که علیه مفسدان مُلک ، دارد اهتمام نیست فرقی نزد او ظلم و فساد خاص و عام هرکه شد جرمش مسجّل می‌کِشد او را به‌دام فرقه‌ای که بود در امر ترور ها مُستعِد ریخت طرح حذف این مَرد عدالت را به جِد اهل ایران‌اند و دل بر غرب شیطان بسته‌اند از حقارت با شیاطین، عهد و پیمان بسته‌اند عهد و پیمان‌ها به نابودی ایران بسته‌اند هم کمر، بر کشتن خلق مسلمان بسته‌اند تسلیت گویند؛ اما قهقهه سر می‌دهند با رذالت بر تنور ظلم و عِصیان می‌دمند سود این قوم خطاکار است در خواری خلق چاره ساز کار ایشان است ناچاری خلق چون طبیبی که بَرَد بهره ز بیماری خلق چشم می‌دوزند بر رنج و گرفتاری خلق مثل زالو این جماعت خون انسان میخورند گرچه می‌خوانند خود را خائنان ، اندیشمند هم‌سخن! تصویر کن با شعر ، راه و چاه را نقش کن در شعر خود این فرقه‌ی گمراه را این چپاول‌پیشگان و تشنگان جاه را کن عیان بر مَردمت این آبِ زیرِ کاه را تا توانستند بر طبل تباهی کوفتند تا که کم‌کم زیر این مَردِ خدا را روفتند تسلیت گویم کنون بر رهبر و خلق غیور در رثای سیّد مظلوم ، آن مَرد صبور همچنین آن همرهانِ مَست، از جام حضور که ز تاریکی گذر کردند تا معراج نور نام‌شان جاوید و روح پاک آنان شاد باد (ساقی) کوثر ، شفیع جمله در میعاد باد. سید محمدرضا شمس (ساقی) 1403/02/31 https://eitaa.com/shamssaghi
در بارگه حضور ، راهش بدهید بی واسطه اذن بر نگاهش بدهید هم زخمی دردها و هم خسته ی راه او «آمده ای شاه پناهش بدهید » https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
مشهد الرِّضا ، جایگاه ابدی خادم الرِّضا علیه السَّلام رئیس جمهور شهید آیت الله سَیِّد ابراهیم رئیسی ------------ ای شهید امروز و فردا می روی می روی امّا چه زیبا می روی می روی بر دوش امواج نسیم مثل رود و مثل دریا می روی سَیِّد ابراهیم ، ای از نسل نور چون شهیدان نزد مولا می روی بوی سیب و بوی کوثر می دهی نزد مادر ، نزد زهرا می روی خادم کوی رضا بودی که باز بهر خدمت نزد آقا می روی می روی همسایه ی مولا شوی در جنان ، در نزد طوبا می روی ای شهید خدمت و اخلاص و عشق تا حریم سبز گلها می روی کوله باری داری از خدمت به خلق این چنین از دار دنیا می روی جامه ی سرخی به تن داری عزیز چون شهیدان سوی عقبا می روی خانه ی نورانی ات در مشهد است تا بگیری منزل آنجا ، می روی «یاسر» از وصف تو گفت ای مردِ مرد سرو قامت ، سبز و رعنا می روی شعر:محمود تاری «یاسر» 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
در رثاء سید محرومان رئیس جمهور شهیدمان حضرت آیه الله رئیسی ره از داغ تو ای یار علی، قلب جهان سوخت رفتی و ز داغت دل هر پیر و جوان سوخت ققنوس وش از سینه آتش چو ز دی پر خاکسترت از ماتم این داغ گران سوخت ای سید خیل شهدا در ره خدمت در وقت شهادت زغمت ، کوه، عیان سوخت شب تا به سحر موج دعا بر لب مان بود با رفتن تو ذکر و دعا بر لبمان سوخت بشکست به دستان تو بت های تجمل اما تبرت ، بعد تو با آه و فغان سوخت ای بت شکن عصر، دریغا که نماندی با رفتنت ای مرد عمل ، روح و روان سوخت شد کاسه ی چشم همه خون در شب میلاد ای خادم خورشید جهان ، جان جهان سوخت دل خواست بگویم که شهید است رئیسی از هُرم نفس های غم آلوده زبان سوخت گفتی که منم خادم این مردم مظلوم برگرد که در راه تو چشم نگران سوخت پژمرد " شقایق" ز غم داغ تو ای سرو از مرثیه ام، دفتر و هم‌ کلک و بیان سوخت شعر:استاد حمید رضازاده " شقایق" کرمان ۱۴۰۳/۲/۳۱ 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
«درشهادت آیت الله رئیسی» گفتم چرامَشهَدچُنین دَرپیچ وتاب اَست حال دلَش این روزها خیلی خَراب اَست دیدَم که مَشهَددَر تَب وتابی دگَر بود گویا که اَز دَرد عَظیمی باخَبَر بود خورشیدپُشت اَبرتیره گَشت پنهان اَز آسمان بی وَقفه می بارید باران درهَجمهٔ سیلاب جان ها دَر خَطَر بود انگار وَقت دیدَن داغی دگَر بود ایران عَزادار گُلی خوشرَنگ وبو شُد این داغ تیری بود دَر قَلبَش فروشد اَز نَسل زَهرا سَیّدی اَز جَمع ما رَفت چون حاج قاسم غَرق درشورونوارفت گَرچه تَنش رامُدَتّی گُم کرده بودیم دل رابسویَش دَرتَلاطُم کَرده بودیم اماّ تَنَش را عاقبَت پیدا نُمودیم یاد اَز تَن گُم گَشتهٔ مولا نُمودیم چون دانهٔ تَسبیح پاشیده زهَم بود اَنگُشتَرَش پیدادَر آن اَمواج غَم بود شعر:خسروی فَر 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آن مرد با عمامۀ خاکی نیامد شعرخوانی محمد رسولی در مراسم تشییع رئیس‌جمهور