((اَلسَّلامُ عَلَیكَ یَا اَمِیرِالْمـُؤمِنـِین))
ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا
#مدح
#عید_ولایت
#امیرالمؤمنین
#عید_غدیر_خم
"مقصد خلقت"
خدا ز خلــق جهان، جـز تو انتظار نداشت
جهــان، بــدون وجــود تــو اعتبار نداشت
تو کیستی که خـدا گفـت جمـلهی "لـولاك"
تو کیستی که خدا جــز تو انتظار نداشت
ز خلق ارض و سما نیست مقصـدی جز تو
بــدون خلقـت تـو ، آسمــان قــرار نداشت
هــوا بــدون هــوای تــو بود بـی جــریــان
زمین بـدون تو بر گِرد خود مــدار نداشت
بــرای آن کــه خــدا تـا تــو را بـه بـــار آرد
بهــانه ای به جز از خــلق بیشمار نداشت
تویـی تــو ، علــت ایجــاد خلقــت عــالــم
وگرنه از عــدم اینجا کسی گـــذار نداشت
بغیر ذات تو در "کعبــه" کس نشد "مولود"
کسی بجــز تو مقــامی درین دیـار نداشت
اگرچــه هسـت طـــلا، شـئ پــر بـهـــا امــا
به نزد گـوهــریان، بی علــی عیــار نداشت
به جــز علــی چه کسی بود لایــق مــردی؟
خدا جــز او بخــدا مَــردِ ذوالفــقار نداشت
تویی نتیجـه ی خلقت، که خـامه ی تقــدیر
به پـرده ی ازلـی، چون تو شاهکـار نداشت
بدون پــرده بگــویــم ، ز خلقـت دو جهــان
برای حضرت حـق، بـیتـو افتخــار نداشت
علـی نبــود اگـر ، بــاغ هــا خـــزان میشد
علـی نبــود اگـر ، فصـل هــا بهـــار نداشت
زنــی که کفــو تو بـاشد خــدا به جز زهــرا
بـــرای همسری تـــو ، بــه روزگـــار نداشت
رسول ، دسـت تو را در "غــدیــر" بــالا بـرد
کـه جــز ولایـت تو ، با کسی قــرار نداشت
گـرفـت بـــاغ ولا ، از تـو میــوه ی توحیـــد
وگـرنـه بـــاغ ولا ، بیتو برگ و بـار نداشت
دریــغ و درد ، کـه بــا تـیــغ کیــن بلهــوسی
کـه تــاب رزم تـو در وقـت کـــارزار نداشت
بـریخـت خـون تـو در خــانــه ی خـداونـدی
که بهتـر از تـو در این عــالم ابتکــار نداشت
جهـــان ز داغ تــو ، مــاننــد لالـــه میسوزد
که باغی از گلی و شاخی از تو خـار نداشت
اگر که (ساقی) کوثر! جهان تـو را میداشت
ز مَهــد تا به لحـَـد، در جهـان خمــار نداشت
به لوح سیـنه نوشتم خطـی به خامهٔ عشق:
جهــان بدون علــی ، قـدر و اعتــبار نداشت
سید محمدرضا شمس (ساقی)
http://eitaa.com/shamssaghi
"عید سعید غدیر خم مبارک باد."
#مدح
#عید_ولایت
#عید_غدیر_خم
(غوغا در غدیر)
دشت غوغا بود ، غوغا بود ، غوغا در غدیر
موج می زد سیل مردم مثل دریا در غدیر
تشنگی ها بود و طوفان بود و شن بود و غبار
محشری از هرچه با خود داشت صحرا در غدیر
کاروان آرام و بی تشویش لنگر می گرفت
تا بگیرد کاروانسالارشان جا در غدیر
گردها خوابید ، کم کم کاروان خاموش شد
تا پیمبر خود چه خواهد گفت آیا در غدیر
تا افق انبوه مردان صحاری بود و دشت
و سکوتی تا کند آن مرد ، لب وا در غدیر
مَرد اما با نگاهی گرم در چشمان شوق
جست و جو میکرد محبوبش علی را در غدیر
پس به مردان عرب فرمود: «بعد از من علی ـ
هرکه من مولای اویم اوست مولا » در غدیر
گردها خوابیده بود و کاروان خاموش شد
خوانده میشد انتهای قصهی ما در غدیر
در شکوه کاروان آن روز با آهنگ زنگ
بی گمان باری رقم میخورد فردا در غدیر
ای فراموشان باطل ، سر به پایین افکنید
چون پیمبر دست حق را برد بالا در غدیر
حیف ! اما کاروان منزل به منزل می گذشت
کاروان میرفت و حق میماند تنها در غدیر
شاعر : علیرضا سپاهی لایین
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
((اَلسَّلامُ عَلَیكَ یَـا اَمِیرِالْمـُؤمِنـِین))
ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا
#مدح
#عید_ولایت
#امیرالمؤمنین
#عید_غدیر_خم
(اکسیر ولایت)
تا ز دست ساقی بزم ولا ، ساغر زدم
پشت پا بر زمزم و بر چشمۀ کوثر زدم
تا که از دامان مادر ، اوفتادم بر زمین
دست بر دامان میر مؤمنین حیدر زدم
آری از روز ازل مهر علی بر قلب خود
کیمیاسان، بهر اکسیر ولایت بر زدم
چون به چشم دل خُم پاک غدیرش دیدهام
تا که مست معرفت گردم یکی ساغر زدم
نشئة الاولیٰ عیان دیدم به چشم معرفت
تا صبوحی ، از کف ساقیِ مَه پیکر زدم
از مِی خمخانهی عشقش چشیدم زآن سپس
بَر جم و جامش از آن می، تا ابد آذر زدم
تا شدم از بادهی مِهر و ولایش جرعه نوش
پرچم فرزانگی ، بر گنبد اخضر زدم
محور عدل و کرامت چون علی مرتضاست
چرخ عرفان و طریقت را بر این محور زدم
چون نهادم سر به خاک پای مولا از خلوص
نی عجب کز تاج "کرّمنا" به سر، افسر زدم
در طریق عشقِ آن دلبر ، ز اخلاص عمل
از همه دل بر گرفتم، دم از آن دلبر زدم
چونکه احمد شهر عِلم است و علیاش باب آن
من به کسب علم، سر بر حلقهی آن در زدم
صارم "نصرُ منَ اللَّه" از طفیل لافتیٰ
بر میان فرق بدخواهانِ بد اختر زدم
چون به سر دارد علی فرخنده تاج "هل اتیٰ"
من هم از "مُلکاً کبیرا" افسری بر سر زدم
اژدهای نفس روبَه کیش را غالب شدم
تا دم از شیر خدا ، مولای اژدر در ، زدم
قلعهی اندوه و حرمان را بر افکندم ز بُن
چون قدم ، اندر طریق فاتح خیبر زدم
پرچم " انّا فتحنا " را نمودم پایدار
زآنکه با "فتحاً مُبینا" بر صف لشکر زدم
تا علیٰرغم حسودان برکشیدم تیغ مدح
بر صف هیجا به عشق حیدر صفدر زدم
چون "یداللَّه فوق ایدیهم" بود شایان او
بوسه بر دست خدای اعظم اکبر زدم
ناخدا و رهبر کشتی عالم چون علیست
دل به بحر معرفت ، با مِهر آن رهبر زدم
دم زدم از مدح سلطان سریر ِ "انّما"
از طریق بندگی ؛ نی بهر سیم و زر زدم
زَاسب پیل آسای عشقم مات شد شاه و وزیر
شهسواران را پیاده ، بس ز میدان در زدم
نردبازان وفا را در قِمار عشق دوست
مهرهی آمالشان را جمله بر ششدر زدم
این مباهی بس بوَد کز راه عشق و معرفت
این رقم در مِدحتِ داماد پیغمبر زدم
تا بدانند اهل دل با بیدلی در راهِ دوست
دل به دریای ولای ساقی کوثر زدم
(شمس قم) نور ولا ، تابید دوش اندر دلم
کاین فروغ ایزدی از شمس، روشنتر زدم.
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#عید_غدیر
#کانال_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
تجلّی عشق در غدیر
تا که خورشید ولایت شد درخشان در غدیر
بسته ام ای عشق با آئينه پیمان در غدیر
آیه ی سرسبز اَکْمَلْتُ لَکُمْ شد باروَر
گوئیا نازل شده امروز قرآن در غدیر
تا شود تکمیل دینِ حق تعالا از علی
داده حق بهرِ ولای نور فرمان در غدیر
تا که احمد دستِ حیدر را به دستِ خود گرفت
وادی خُمّ غدیر آمد گل افشان در غدیر
نغمه ی مَنْ کُنْتُ مَوْلا شد بلند از مصطفی
ناگهان آمد برون خورشیدِ تابان در غدیر
باید امروز از طلوع نامِ حیدر آسمان
نور افشانی کند در هر خیابان در غدیر
دل به دریا می زند از شوق دلدار علی
رو به ساحل می رود امروز توفان در غدیر
می رود هر ذَرّه از خاک غدیر خُم به عرش
آسمان هم می شود آئينه باران در غدیر
می رود در قعر آتش ، می شود اهل جحیم
هر که دارد نیّت آشوب و عِصیان در غدیر
جایگاه پاک دامانان بُوَد در بزم عشق
نیست آری جای هر آلوده دامان در غدیر
می شود یاغی ترین فرد بجا مانده ز کفر
هر که باشد در پی ایجادِ طغیان در غدیر
می شود سر زنده در تاریخ با حُبّ علی
هر که باشد در پی دارو و درمان در غدیر
در غدیر ایمان تجلّی کرد بر دستِ نبی
با علی آری تجلّی کرد ایمان در غدیر
پیشِ روی دینِ کامل حیدر کرّار ، نیز
چهره بر خاک مذلّت داشت شیطان در غدیر
بس که از عرشِ بَرین می ریخت گلبرگ امید
بوی عطر و گل گرفته هر بیابان در غدیر
هر منافق چشم گریان دارد از روزِ غدیر
دارد اهلِ دین ولیکن لعلِ خندان در غدیر
بس که نوشیدند از جام ولایت عاشقان
مانده «یاسر» دیده های عشق حیران در غدیر
شعر: حاج محمود تاری «یاسر»
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
"عید سعید غدیر خم مبارک باد."
#مدح
#عید_ولایت
#عید_غدیر_خم
(عشق علی)
من نیستم از بادهیِ این بادیه خشنود
کو آتشِ جامی که کُنَد دردِ مرا دود
از شیخ بپرهیز که یک عمْر عمل کرد
برعکسِ همان چیز که خود یکسره فرمود
دلخستهام از خرقه ی موسایی فرعون
دلخستهام از ژستِ خَلیلانهی نَمرود
دلخستهام از شهرِ ریا ، شهرِ تظاهُر
ای شهرِ پُر از رنگ و پر از حاشیه بدرود
باید بروَم شهرِ نجف جایِ من آنجاست
ما را ببَر ای عشق! به سَرمنزلِ مقصود
ای کاش به گیسوی ضریحَش بزنم چنگ
تا چند بسوزیم و بسازیم چُنان عود
گویَند علی میزده صد وصله به کفشَش
ای کاش دلِ خستهی من کفشِ علی بود
گفتند علی کیست؟ همان کعبهی سیار
گفتند علی کیست؟ همان قبلهی موجود
آن کوه تر از کوه تر از کوه تر از کوه
آن رودتر از رودتر از رودتر از رود
آن مرد که مبهوتِ جمالش شده یوسُف
آن مرد که مبهوتِ صدایش شده داوود
یک دانهی انگورِ ضریحَش به لَبَم خورد
دیگر پس از آن این لبِ وامانده نیاسود
هرچند که نوشیدم ازین جام کمی دیر
با هیچ شرابی نشدم مَست چنین زود
قرآن و نماز و حرم و روزه و حج هم
جز عشقِ علی هیچ به عُشاق نَیَفزود
پس ای ترکِ کعبه بگو کیست ، بگو کیست
در خانهی معبود به جز حضرتِ معبود؟!
از بادهی باد است لَبَش تر لبِ دریا
هو میکشد از عشق علی مَست و کف آلود
ما نیز ببینیم همه روی علی را
بر کعبه اگر تکیه زَنَد حضرت موعود...
"محسن کاویانی"
http://shaeranqom.blogfa.com
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
دو روی سکه با هم کیست جز او هدف از خلق آدم کیست جز او
که غیر از اوست لبخندی پر از اه سرافرازی که سر برده ست در چاه
هنرمندی فراتر از هنرمند خداوند هدف های خداوند
فرشته نیست انسانی سراپاست همان که شیخ دنبالش به هرجاست
نه تنها این زمین را ابرو هست که حتی آبروی کعبه او هست
بدون روح او مرده است کعبه به قلبش زخم از او خورده ست کعبه
خلاصه می شود در اسم اعظم به رغم این بزرگی مانده مبهم
اعوذی دائم از بند رجیم است به بسم الله ، رحمن و رحیم است
خودش تفسیر قرآن کریم است جلودارصراط مستقیم است
کلید واژه ی ایاک نعبد که در او نیست آثار از من و خود
به دست نستعین خیبر گشاید به جز نام علی او را نشاید
از ابراهیم برتر در یقین است بدون معجزه تسلیم دین است
سرِ السابقون السابقون او نشانی دقیق یوثرون او
سیاق سوره المومنون او به حق شان نزول یطعمون او
از آدم سینه اش را پیش برده که حتی نان گندم را نخورده
همین نام علی غرق است در خاک به روی خاک افتاده ست افلاک
به نام او خدا نامه گشوده جلوتر از جهان انگار بوده
نمایشگاه او اما غدیر است همین امروز، فردا نه که دیر است
نبی باید علی را دست گیرد که رب هم دست هرچه هست گیرد
ید الله است بالا دست هر دست ولی دست خدا در دست او هست
علی باید بیاید تا خداهم کند بزم عدالت را فراهم
ولایت اوست که اصل نعیم است بدون او مسلمانی یتیم است
نمی گویم که زهرا همسر اوست که البته همین تاج سر اوست
همین بس اینکه جز او حیدری نیست به جز او شهر دانش را دری نیست
در این دنیا که عشقش هم مجازیست و عرفان های نو ابزار بازیست
لباس علم برتن کرده جاهل
حقوق خلق در دستان قاتل
اگر خواهی به پا خیزی علی گو به حبل الله اویزی علی گو
به نام او بر عالم سروری جو علی گوی و علی گوی و علی گو
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#سرود_غدیر_خم
#کانال_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
مصطفی دارد نغمه ی زیبا
والِ مَنْ والا عادِ مَنْ عادا
یا علی مولا ...
این غدیر است و دل بصیر است و
حیدر کرّار بی نظیر است و
هم وزیر است و هم امیر است و
هم بهشت ما ، هم بُوَد طوبا
یا علی مولا ...
بشنوید اکنون گفته ی احمد
بعدِ من باشد مرتضی مقصد
ثُمَّ جَعَلْتَ اَجْرَ مُحَمَّد
در مَوَدّت او ، شد ذَوِالْقُرْبا
یا علی مولا ...
من رسولِ حق او شهِ والا
او بُوَد هارون این منم موسی
احمد و حیدر یک درخت امّا
سائِرُ النّاسِ ، شَجَرٍ شَتّی
یا علی مولا ...
این تویی مولا بر جهان حاکم
نام زیبایت می برم دائم
با تو می گویم لَوْمَةُ لائِم
با تواَم امروز ، با منی فردا
یا علی مولا ...
ای که تو مولا منبع حِلْمی
علم تو باشد فوق هر علمی
حَرْبُکَ حَرْبیِ سِلْمُکَ سِلْمیِ
حَوْلیِ فِی الْجَنَّه ، گفته ی طاها
یا علی مولا ...
از نبی باشد این سخن با ماه
مهر او دارد هر دلِ آگاه
من رَسُولُ الله او وَلیِ الله
من همه گنجم ، او همه دریا
یا علی مولا ...
این علی باشد چشمه ی رحمت
سِرِّ هر علم و سِرِّ هر حکمت
معنی نور و معنی عصمت
کعبه ی جانها ، قبله ی دلها
یا علی مولا ...
هر نَفَس بر گو یا علی یا حق
حق بُوَد با او او بُوَد با حق
با علی آری گشته پویا حق
قلبِ حق جویم ، یا علی گفتا
یا علی مولا ...
آفتاب است و بوتراب است و
آسمان با او هم رکاب است و
در گلستان ها چون گلاب است و
عطر هر لاله ، در دل صحرا
یا علی مولا ...
مردِ محراب و مردِ میدان ها
مردِ ایثار و مردِ احسان ها
مردِ دریا و مردِ توفان ها
این علی حق را ، می کند احیا
یا علی مولا ...
فاتحِ خیبر بت شکن باشد
حیدر صفدر بت شکن باشد
نَفْسِ پیغمبر بت شکن باشد
زاده ی کعبه ، بشکند بت را
یا علی مولا ...
قلبِ حق جویان بی قرارِ او
اقتدارِ دین اقتدارِ او
تیغِ مرحَب کُش ذُوالْفقارِ او
او امام است و ، او امیرِ ما
یا علی مولا ...
هم بُوَد اوّل هم بُوَد آخِر
هم بُوَد باطن هم بُوَد ظاهر
هم بُوَد فاتح هم بُوَد قادر
هم بُوَد دین و هم بُوَد تقوا
یا علی مولا ...
شعر: حاج محمود تاری «یاسر»
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
هدایت شده از شمس (ساقی)
(عید غدیر مبارک باد)
#مدح
#عید_ولایت
#عید_غدیر_خم
#امیرالمؤمنین
#ولی_الله
جهان، شورآفرین و دلپذیر است
کلید عشق، در دست امیـر است
به فرمان خدا بعد از محمد (ص)
علی شاه ولایـت، از غـدیر است.
سید محمّدرضا شمس (ساقی)
http://eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
(عید غدیر مبارک باد.)
#ولی_الله
#عید_غدیر_خم
#امیرالمؤمنین
ایـن رایــت " لا اله الاّ اللّه " است
بر دستِ مُحمّـــد رسول اللّه است
گفتا به (غـدیـر خـم) رسول خاتم:
بر خلقِ جهان علی، ولیُ اللّه است
سید محمّدرضا شمس (ساقی)
http://eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
(غدیر)
#مدح
#عید_ولایت
#عید_غدیر_خم
#امیرالمؤمنین
از حضرت عشـق تا که فرمان آمد
روح دگـری به جان ، ز جانان آمد
گردید عــلی ، چو جانشین احمـد
عیدی چو غـدیـر ، بعد قربان آمد
سید محمّدرضا شمس (ساقی)
http://eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
(امیر اتقیا)
#مدح
#عید_ولایت
#عید_غدیر_خم
#امیرالمؤمنین
چون علـــی ، شاه سـریـر انمـــاست
مــالــک الملــک و امیــر اتقیـــاست
غــــم نــدارد شـــیعــه در روز جـــزا
چونکه صد آمد نود هم پیش ماست
سید محمدرضا شمس (ساقی)
http://eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
(از غدیر تا کربلا)
فـراز دست نبی، گرچه دست مـولا رفت
ولی حسین سرش سوی عرش اعلا رفت
یکی به کرب و بلا و یکی به دشت غدیر
بــرای دیــن خـــداونــد حـیّ یکتــا رفت
سید محمدرضا شمس (ساقی)
@shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
#عید_ولایت
ایـن عیــد ، مبــارک و مُهنّــا باشد
روز شعـف و نشـاط دل هــا باشد
فرمود محمد که پس از رحلت من
بر خلق (علی) امیــر و مــولا باشد
سید محمّدرضا شمس (ساقی)
@shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
(از غدیر تا عاشورا)
آن دسـت که در غــدیــر خــم بالا رفت
بــا امــر خــــدای خــالــق یکتــــا رفت
دسـتیسـت کـه آوازهی آن در تــاریــخ
تا عــرش خـــدا به روز عــاشـورا رفت
سید محمدرضا شمس (ساقی)
@shamssaghi
#غدیر مبارک
نوشته اند که حجاج و میر قافله شان
سر دوراهی عشقند و تنگ حوصله شان
نوشته اند که ختم کلام آمده بود
برای ختم رسالت پیام آمده بود
بگو به هر که جلو رفته بازگردد هان
و آن که مانده عقب زودتر که نیست زمان
بگو که دین خدا می شود تمام امروز
و تک برادر احمد شود امام امروز
نوشته اند تپش ها به دل همه برجاست
از ازدحام خبرگوش ها پر از غوغاست
به گوش بسته تاریخ می شود فریاد
نشان کنید علی را و هر چه بادا باد
کسی که یار من است او علی است یار او
اگر کس است همین حرف بس به کار او
چقدر حال من امروز با علی نیکوست
هر آن کسی که منم یار او علی با اوست
کنار رکن یمانی چه خوب فهمیدم
علی است رکن و من این را به چشم خود دیدم
ولیمه را برسانید حج شده کامل
که بی علی بشود حج به راستی باطل
علی علیّ و علی عالی و علی اعلا
به گوش باش جهان : نیست از علی برتر
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
هدایت شده از اشعار شادروان شمس قمی
(مسمط مخمس غدیریه)
ساقیِ گلچهره خیزو در دِه جامم
جام چه باشد ، بده رطل مدامم
نیست دگر بحثی از حلال و حرامم
هی هی ، خم خم بریز باده به کامم
زآنکه علی جانشین ز روز غدیر است
باد فنا تا نبرده است مرا خاک
تیز نما آتشم ز آب طربناک
تا که زنم پا ز وجد بر سر افلاک
دست زنم بر ولای خسرو لولاک
آنکه لوایش فراز چرخ اثیر است
خیز و نما ای بت بدیع شمایل
زردی رویم ز سرخ باده تو زایل
زآبِ چو آذر زدای زنگ غم از دل
تا که ز مستی همی شوم متوسل
بر درِ شاهی که بی بدیل و نظیر است
نور خدا ، آفتاب برج هدایت
ختم رسل را وصی و میر ولایت
رایت اسلام از او به ظلّ حمایت
شرع نبی را هدایت است و نهایت
زآنکه وجودش قدم ز عالم پیر است
صِهر نبی زوج پاک زهرهی زهرا
حیدر صفدر هژبر عرصهی هیجا
شاه فلک فر ، علی عالی اعلا
میر مظفر ، ولی والی والا
آنکه به هر آمر امور ، امیر است
ای به وجودت طفیل، عالم هستی
راهنمایی تو در خدای پرستی
دست تو بالای هر بلندی و پستی
دست خدایی و فوق بر همه دستی
دست تو بالا و دست ها همه زیر است
ای همه خلقان ز اصل، فرع وجودت
عالم امکان ، رهین منت جودت
نیست، همه هست گشته است ز بودت
بخشش یابند از قیام و قعودت
روز جزا آنچه از صغیر و کبیر است
آتش موسی شهابی از قبس توست
نفخهی عیسی هوایی از نفس توست
نعرهی اسلام ، بانگی از جرس توست
معنی قران که جمله دسترس توست
سوی بشر بر ولایت تو بشیر است
شمس و قمر مکتسب ز نور و ضیایت
مشتری و زهره جلوهگر ز لقایت
مریخ و هم زحل مطیع به رایت
دفتر نظم فلک ، گشوده برایت
بر رقم مِدحتِ تو ، تیر دبیر است
بعد نبی قوم جهل و بیخبری را
غیر تو لایق نبود راهبری را
آنکه عیان کرد کینهی عمری را
بهر خود اندوخت آتش سقری را
زآن سببش جا به قعر نار و سعیر است
آنکه به ناحق ز دودمان طهارت
غصب خلافت نمود بهر امارت
خواست درآرد تو را به قید اسارت
بر تو روا داشت چند ذل و حقارت
نزد خدا و رسول، خوار و حقیر است
قوم مخالف که ائتلاف نمودند
بهر خلافت بسی خلاف نمودند
وز ره دین رو به انحراف نمودند
هر دم بر عجز ، اعتراف نمودند
آری! روباه کِی به پایهی شیر است
چندی اگر از نفاقِ قومِ عنودی
گوشهی عزلت ز مصلحت بغنودی
گوی حقیقت تو عاقبت برُبودی
زنگ سیاهی ز روری دین بزُدودی
پاک بدانسان که همچو بدر منیر است
لیک کنون از سر هوای پرستی
وز ره خودخواهی و جهالت و مستی
شرع نبی را ز اوج عزت و هستی
کینهی اِخوان چنان فکنده به پستی
گویی: یوسف به چاه فتنه اسیر است
ای ولی دین! دمی به مُلک نظر کن
دست خدایی از آستین، تو بِدَر کن
دست برآن دستهی حسامِ دو سر کن
دست خسان را جدا ز فتنه و شر کن
قطعِ ید از آن بشر نما که شریر است
راهبری کن به خیر ، راهبران را
دست به سر کن ز شر تو خیره سران را
سر به سزا کَن ز تن تو حیله گران را
دیده به در کُن ز کاسه بی بصران را
شاد کن آن را که در حقِ تو بصیر است
بار دگر عدل و داد ، را اثری ده
بر شجر خشکِ شرع ، برگ و بری ده
کِشتهی اسلام را ز نو ، ثمری ده
بیخبران را ز علمِ دین خبری ده
رشتهی دین دِه به دست آنکه خبیر است
(مسجدی) اکنون که با غم و مِحن و آه
هم ز سر درد و رنج و غصهی جانکاه
گفتا این مدح در ولایتت ای شاه!
عفو کن او را ، اگر ز فکرت کوتاه:
جامهی نظمش به قامت تو قصیر است
شادروان میرزا مهدی مسجدی قمی
http://shaeranqom.blogfa.com
#غدیر مبارک
نوشته اند که حجاج و میر قافله شان
سر دوراهی عشقند و تنگ حوصله شان
نوشته اند که ختم کلام آمده بود
برای ختم رسالت پیام آمده بود
بگو به هر که جلو رفته بازگردد هان
و آن که مانده عقب زودتر که نیست زمان
بگو که دین خدا می شود تمام امروز
و تک برادر احمد شود امام امروز
نوشته اند تپش ها به دل همه برجاست
از ازدحام خبرگوش ها پر از غوغاست
به گوش بسته تاریخ می شود فریاد
نشان کنید علی را و هر چه بادا باد
کسی که یار من است او علی است یار او
اگر کس است همین حرف بس به کار او
چقدر حال من امروز با علی نیکوست
هر آن کسی که منم یار او علی با اوست
کنار رکن یمانی چه خوب فهمیدم
علی است رکن و من این را به چشم خود دیدم
ولیمه را برسانید حج شده کامل
که بی علی بشود حج به راستی باطل
علی علیّ و علی عالی و علی اعلا
به گوش باش جهان : نیست از علی برتر
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
هدایت شده از شمس (ساقی)
(گوگل پرستان)
وقتی تمیز شعر خوب از بَد ندارند
اشعار جعلی جای اصلی میگذارند
صرفاً مشو قانع به گوگل ای گرامی!
وقتی عموماً سرچ ها ، بی اعتبارند
باید کنی تحقیق ، از وبهای جامع
نه سایتهایی که کپی هی مینگارند
اشعار شاعرها که در «گنجور» ثبت است
گنجینههایی پر بها و شاهکارند
«گنجور» باشد شعر شاعرهای ماضی
آنها که در مُلک ِ سخن ، کوه وقارند
تفکیک کن اصلی و جعلی را به دانش
اشعار جعلی در مجازی ، بی شمارند
اندیشه ورزان ، خالق آثار بکرند
گوگل پرستان عاری از هر ابتکارند
آنان که زین کردند اسب مَعرفت را
در عرصهی میدانِ دانش تکسوارند
وقتی قریحه هست و دانش، از بزرگی
تخت غزل را با قداست ، «شهریار» ند
وقت چکامه، گرچه در فصل خزاناند
اما شکوفا ، مثل گلهای «بهار» ند
وآنانکه سر در لاک جهل خویش کردند
از غفلت و درماندگیها بی قرارند
اشعار سست خویشتن را در مجازی
با نام شاعرهای زبده میگذارند
تا خوانده گردد گفتههاشان از حقارت
بیمی ز جعل نام شاعرها ندارند
اکنون اگر که در مَجازی یکّه تازند
در انجمنهای حقیقی، تار و مارند
وقتی نمیدانند فرق دوغ و دوشاب
حتی به نزد خویشتن هم شرمسارند
در جمع اهل دانش از فرط ندانی...
این قوم دایم مدعی همچون حمارند
در بیشهی شیر و پلگان قوی چنگ
بوزینهوش از بیم جان بر شاخسارند
هنگام بحث شعر ، مانند شغالان
زوزه کشان پیوسته در حال فرارند
هرچند اگر بالند بر خود ، از جهالت
تاریخ میگوید که : ننگ روزگارند
سنگی که با ارزش بوَد گردد نگینی
باقی ز پستی همچو ریگ کوهسارند
کِی ذرّه را باشد تقابل نزد خورشید
وقتی که نوری در حضور او ندارند
اصلاً قیاسی نیست این دریوزگان را
عالِم بوَد چون گل ولی جُهّال ، خارند
حتی اگر که : پیر دنیایند ، از جهل
آثار ایشان از طفولی در مزارند
افسوس با اشعار سست و خوی نخوت
بر شیشهی دل ، از کدورت ها ، غبارند
غم نیست هرگز، چونکه بر مستوری ماه
کِی ابرهای تیره ، دایم پایدارند ؟
بنگر به اوج آسمان ، اِستارگان را :
در قلب ظلمت ، روشنا و استوارند
راهِ برونی نیست از این تیره روزی
جز علم ، آنها را که بر غفلت دچارند
باید بخوانند و نویسند و ، بدانند :
آگاه_مردان تا همیشه ماندگارند
آموختند آنان که اسرار نهان را...
با حِلم ، از افتادگی ها ، رستگارند
آنانکه جام از دست (ساقی) ناگرفتند
از خودسری در جمع سرمستان، خمارند.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
@shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
(طلوع ماه هفتمین مبارک باد)
#مدح
#میلاد
#امام_کاظم
(ماه هفتمین)
این بوی گل بوَد که مشامم معطّر است؟
يا بوی مُشک و عِطرِ دل انگیز عنبر است
این نفحهای که در همه عالم وزیدنیست
آیا ز بوی کیست که عالم معطر است؟
آمد ندا ز هاتف غیبم ، به گوش جان :
کامشب شب ولادت موسَی بن جعفر است
این عِطر جانفزا، ز شمیم حضور اوست
که از شمیم مشک ختن نیز برتر است
حور و مَلک به آدمیان غبطه میخورند
چون بر زمین حلول خداوند داور است
بلبل به شاخسار، زند چهچه نشاط
تا وارهد ز غصه دلی که مکدّر است
ظلمت_سرای عالم هستی، در امشبی
از ماهِ روی حضرت کاظم، منوّر است
دردانهی امام ششم ، گوهر کرم
گنجینهی خصایل ناب پیمبر است
از رویش گلی ز گلستان احمدی (ص)
خشنود قلب حضرت زهرای اطهر است
آن کوثری که داده خدا وعده بر نبی (ص)
امشب بوَد به رغم عدویی که ابتر است
هر میوهای به باغ ولا بعد از او که هست
از شاخ این درخت عظیم و تناور است
سرسبزی بهار و گلستان، همیشه نیست
اما همیشه سبز، جهان زین صنوبر است
این سرو سرفراز، ز بستان معرفت
رشک مدام سروِ سهی است و سرور است
مرآت ایزدی بُوَد و ماه هفتمین
کآیینه دار طلعتِ او مِهر خاور است
در حیرت از جمال منیرش، در آسمان
یک کهکشان نگاه زِ هر ماه و اختر است
با یوسفش، اگر که برابر نموده خلق
حسن و مَرام او به جهانی برابر است
ذی الحجه، ماه منزلت شیعیان بوَد
بعد از غدیر، منزلت از نوع دیگر است
شیرازه_بند دفتر ترجیع چون علیست
الحق که بند هفتم آن، زیبِ دفتر است
هشتم امام و قبلهی حاجات، شاه توس
فرزند این امامِ همام و دلاور است
این بارگاه ها که به هر جا بوَد عیان
هر یک ز نسل این گل شمشاد منظر است
شد در مدینه، يار و مددکار بی کسان
آری چنین عمل فقط از آلِ حیدر است
باب الحوائج است و بوَد ملجأ امید
در دست اوست هرچه که از حق، مقدر است
(ساقی)! به بزم امشب ما کن عنایتی
زآن ساغری که از میِ جانبخش کوثر است.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1390
http://eitaa.com/shamssaghi