به نام خدا
#مناجات
#حضرت_امام_حسین_علیه_السلام
#شاعر_علی_اکبر_لطفیان
#کانال_مداحی_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
◇◇◇◇🏴◇◇◇◇
تا مرا در گناه دید حسین
زودتر از همه دَوید حسین
باید از او فقط شنید خدا
باید از ما فقط شنید(حسین)
گِل مردم به ما چه مربوط است
گِل ما را که آفرید حسین
در اِزای دو قطره خون گلوش
از خدا خلق را خرید حسین
حج نرفتیم، کربلا رفتیم
کعبه را سمت ما کشید حسین
کعبه هم در طواف میگوید
لک لبیک یا شهید ، حسین
آنقَدَر داد زد ته گودال
تا به دادِ همه رسید حسین
نیزهها هر کدام طعمی داشت
همه را یک به یک چشید حسین
از زرنگیِ نیزه دار نبود
به خدا نیزه را ندید حسین
#علی_اکبر_لطیفیان
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
°°°♡🏴🏴🏴♡°°°
به نام خدا
#شب_جمعه
#شب_زیارتی_امام_حسین_ع
#شعر_رقیّه_سعیدی_کیمیا
#کانال_مداحی_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
◇◇◇◇🏴◇◇◇◇
چه خوش است عطرسیب و شب جمعه و زیارت
چه خوش است این گدا را بخری به یک اشارت
چه خوش است در هوای حَرَمت نفس کشیدن
به هوای کربلایت ، شده ایم بیقرارت
شب جمعه قبله ی ما حرم حسین زهراست
که به وصف در نیاید حَرَمت به هر عبارت
به چنین شبی شکوه ِحَرَمت شود دوچندان
به حضور مادری که شده زائر مزارت
وحضور خواهری که غم تو به جان خریده
شده قامتش خمیده زِ مصیبت اسارت
غمِ سر به روی نیزه ، غمِ غربت اسیران
غمِ پیکری که عریان ، شده در زمان غارت
به زبان نمی توان گفت که چه ها کشیده زینب
و اَمان ز قلب زینب پس از این همه جسارت
چه خوش است اربعینت ،پیِ کاروان زینب
بدهی به کیمیا هم تو برات یک زیارت
رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۰/۶/۱۱
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
°°°♡🏴🏴🏴♡°°°
به نام خدا
《شب جمعه است هوایت نکنم میمیرم》
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
( اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ع )
چنانچه عاشقی در محضر معشوق حاضر باش
بیا در قالَ هَل مِن ناصرش ، هر لحظه ناصر باش
برای آن که باشی بینِ زوار الحسین امشب
نیازی نیست حتما کربلا باشی ، تو زائر باش !
🖋#شاعر_رضا_یزدی_اصل
محرم۱۴۰۰/۶/۱۲
@golvajhehaye_ahlbeyt
____________________
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
صدا 001_sd.m4a
21.99M
#زیارت_جامعه_کبیره
#روضه_سینه_زنی
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
#محرم1400
چهارشنبه نسیمی ز توس می آید...
سلام ما بر بانوی قهرمان زینب...
#مداح_حاج_علی_شریفی
#بیت_الحسین_گرگان
از ذاکرین گرامی کانال
@golvajhehaye_ahlbeyt
°°°♡🏴🏴🏴♡°°°
به نام خدا
#شهادت_امام_سجاد_ع
#شاعر_رضا_یزدی_اصل
#کانال_مداحی_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
السلام علیک یا زین العابدین
________________________
شده مانوس با تو این گریه
انقلاب تو شد همین گریه
مثل تو در عزای حضرت عشق
کس نکرده است اینچنین گریه
نور ایمان نگاه پر اشک است
ارث تو بهر مومنین گریه
چون که ارث شماست می گویم
مرحبا گریه آفرین گریه
بی قراری بس است آقا جان
تا به کی؟ با تو هم نشین گریه
واغریبا که محتضر شده ای
آمده وقت آخرین گریه
✍🏻شاعر: رضا یزدی اصل
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
°°°♡🏴🏴🏴♡°°°
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
به نام خدا
#روضه
#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
#شاعر_مرضیه_عاطفی
#کانال_مداحی_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
لطفا حق روضه ادا شود
◇◇◇◇🏴◇◇◇◇
آتش گرفت خیمه میسوخت پا به پایش
خورشید شعله ور شد در آسمان برایش
زنجیر می زدند و بزم عزا گرفتند
زنجیرهای بسته بر رویِ دست و پایش
دستان عمه زینب(س) را بسته دید و بی شک
هر آن از این مصیبت شد بیشتر عزایش
در ازدحام شام و در تنگنایِ بازار
در زیر دست و پا رفت در هر قدم عبایش
یک روز داغ دید و یک عمر روضه خوان شد
با لرزشی که افتاد از بغض، در صدایش
میرفت سمت مسجد افتاد یادِ بابا
از دست پیرمردی افتاد تا عصایش
یادِ غروبِ گودال سر میگذاشت بر خاک
آرام گریه میکرد با ذکرِ سجده هایش
یادِ محاسنی که خون می چکید از آن
یادِ تنی که پُر بود از زخم، جای-جایش
لعنت به تیر و شمشیر، لعنت به ذات نیزه
لعنت به خنجری که شد واردِ قفایش
تصویرِ نعل تازه از خاطرش نمیرفت
یک داغِ بیکران بود سوغاتِ کربلایش
#دخیلک_یامولای_یاسیدالساجدین
۱۴۰۰/۶/۱۱
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
°°°♡🏴🏴🏴♡°°°
به نام خدا
#حضرت_اباالفضل_ع
#استاد_خسروی_فر
#کانال_مداحی_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
◇◇◇◇🏴◇◇◇◇
دل شکسته من گشته مبتلای اباالفضل
خدا کند که شود زائر سرای اباالفضل
گدایی دراو کم زپادشاهی نیست
منم گدای کسی که شود گدای اباالفضل
به اشک دیده نوشتم بدفتر قلبم
هزار مرتبه جان ودلم فدای اباالفضل
هوای روضه دلم کرده روضه خوان کجاست
که سینه چاک کنم پای روضه های اباالفضل
فرات اشک بریزد زچشم خونبارم
بیاد بوسه حیدر به دستهای اباالفضل
اگر که گوهر اشکی بدیدگانم هست
بود زلطف کریمانه ودعای اباالفضل
کنار پیکر او قامت حسین خم شد
سرشک دیده او خون شد از برای اباالفضل
نخواندنام حسین را به یا اخا هرگز
مگر دمی که به علقم رسید پای اباالفضل
🖋شاعر:خسروی فر
۱۴۰۰/۶/۱۱
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
°°°♡🏴🏴🏴♡°°°
به نام خدا
#مقتل_خوانی
#امام_سجاد_علیه_السلام
#کانال_مداحی_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
(هفت مصیبت جانسوز شام از زبان امام سجاد ع )
◇◇◇◇🏴◇◇◇◇
در روایت آمده، از امام سجاد علیه السلام پرسیدند: سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟
در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام!
امان از شام !
طبق روایت دیگر امام سجاد علیه السلام به نعمان بن منذر مدائنی فرمود:
در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
1⃣ ستمگران در شام اطراف ما را به شمشیرهای برهنه و استوار کردن نیزهها احاطه کردند و بر ما حمله مینمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل میزدند .
2⃣ سرهای شهداء را در میان هودجهای زنهای ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(ع) را در برابر چشم عمههایم زینب و ام کلثوم(ع) نگهداشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(ع) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه(س) و فاطمه(س) میآوردند و با سرها بازی میکردند و گاهی سرها به زمین میافتاد و زیر سم سُتوران قرار میگرفت.
3⃣ زنهای شامی از بالای بامها، آب و
آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامهام افتاد و چون دستهایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامهام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.
4⃣ از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و میگفتند: «ای مردم! بکُشید اینها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!»
5⃣ ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها میگفتند: اینها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانههای آنها را ویران کردند . امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید.
6⃣ ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.
7⃣ ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شبها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر میبردیم.
__________________________
معنی کلمه هودج:
هودج . [ هََ / هُو دَ ] (ع اِ) چیزی چون سبدی بزرگ و سایبانی بر سر آن که بر پشت اشتر نهند و بر آن نشینند و آن مانند کجاوه و پالکی جفت نیست . (یادداشت مؤلف ). کجاوه ای که در آن زنان نشینند و عماری شتر. (غیاث ). هوده . بارگیر. (منتهی الارب )
__________________________
#منبع:
#تذكرة_الشهداء
#ملا_حبيب_كاشانی
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
°°°♡🏴🏴🏴♡°°°
#مقتل
#کاروان_اسرا
#فرازهایی_از_روضه_های_امام_سجاد_علیه_السلام
#کانال_مداحی_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
◇◇◇◇🏴◇◇◇◇
روزی امام سجاد (ع )در بازار مدینه شنید مردی می گوید: اِرحَمُونی اَنا رَجُلٌ غَریبٌ به من رحم کنید که من مردی غریب هستم.
حضرت به او فرمود: اگر مقِّدر شده باشد که تو در اینجا از دنیا بروی آیا جنازه ات بدون دفن می ماند؟ آن مرد با تعجب گفت: الله اکبر، چگونه جنازه ام را دفن نمی کنند با اینکه در برابر دید مردم مسلمان می باشد. امام سجاد ع منقلب شد و گریست و با همان حال فرمود:
«و اسَفاه عَلَیکَ یا اَبَتاهُ! ثُبقی ثَلاثَهَ اَیّامِ بِلا دَفنِ وَ اَنتَ اِبنٌ بِنتِ رَسُولِ الله».
ای وای، فریاد از اندوه جانکاه تو ای پدر! که جنازه ات سه روز بدون دفن باقی ماند با اینکه پسر دختر پیامبر خدا ص هستی.
سیره امام سجاد علیه السلام ص۱۵۴
#مقتل
ذبح گوسفند
روزی امام زین العابدین (ع )از بازار مدینه عبور می کرد دید قصّابی گوسفندی را می کشاند تا آن را در کشتارگاه ذبح نماید.
به او فرمود: آیا این گوسفند را آب داده ای.
قصاب گفت: ما قصاب ها تا آب به گوسفند ندهیم او را ذبح نمی کنیم.
امام سجاد ع گریه کرد و فرمود:
«و اَلهفاهُ عَلَیکَ یا اَبا عَبدِالله، الشّاهُ لاتُذبَحُ حَتّی تُسقی الماءُ وَ اَنتَ اِبنُ رَسُولُ الله تُذبَحُ عَطشانا».
ای داد و بیداد بر مصائب تو ای اباعبدالله (ع)، گوسفند بدون نوشاندن آب ذبح نشود ولی با اینکه تو پسر رسول خدا (ص) بودی با لب تشنه سر از بدنت جدا کردند.
#ماساه_الحسین_۱۵۳
#مقتل
نحوه انتقال اسرا از زبان امام باقر علیه السلام
#منبع_اقبال_سیدبن_طاووس، ج 3 ص 89
مُحَمَّد بن عليّ [الباقر] عليهما السلام: سَأَلتُ أبي عَلِيَّ بنَ الحُسَينِ عليه السلام عَن حَملِ يَزيدَ لَهُ، فَقالَ: حَمَلَني عَلى بَعيرٍ يَطلُعُ بِغَيرِ وِطاءٍ، ورَأسُ الحُسَينِ عليه السلام عَلى عَلَمٍ، ونِسوَتُنا خَلفي عَلى بِغالٍ اكُفٍ، وَالفارِطَةُ خَلفَنا وحَولَنا بِالرِّماحِ، إن دَمَعَت مِن أحَدِنا عَينٌ قُرِعَ رَأسُهُ بِالرُّمحِ، حَتّى إذا دَخَلنا دَمِشقَ صاحَ صائِحٌ: يا أهلَ الشّامِ هؤُلاءِ سَبايا أهلِ البَيتِ المَلعون
ترجمه: امام باقر عليه السلام: از پدرم على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام در باره بردن او به سوى يزيد پرسيدم. فرمود: «مرا بر شترى لَنگ و بدون جهاز، سوار كردند و سر حسين عليه السلام بر بالاى عَلَمى بود و زنانمان، پشت سرِ من بر استرانى بدون پالان، سوار بودند. كسانى كه ما را مىبردند، از پشت سر و گرداگردمان، با نيزه، ما را احاطه كرده بودند و آزار مىدادند. اگر اشكى از ديده يكى از ما فرو مىچكيد، با نيزه به سرش مىكوبيدند، تا آن كه وارد شام شديم. جارچى جار زد: اى شاميان! اينان، اسيران اهل بيتِ ملعون اند»
#مقتل
(نحوه انتقال اسرا به شام در بیان امام زمان عج)
#منبع_زیارت_ناحیه_مقدسه
وَ سُبِیَ اَهلُکَ کَالعَبِیدِ وَ صُفِدُوا بِالحَدیِدِ فُوقَ اَقتابِ المَطّیات تَلفَحُ وُجُوهَهُم حَرُّ الهاجِراتِ یُساقُونَ فِی البَرارِی وَ الفَلَوات اَیدِیَهُم مَغلُولَهٌ اِلَی العِناقِ یُطافُ بِهِم فِی الاَسواقِ فَوَیلٍ لِلعُصاه الفُسّاقِ ...»
ای جد بزرگوار فراموش نمی کنم آن هنگام را که پس از شهادتت افراد خانواده ات را مانند بردگان اسیر کردند و زنجیر آهنین از پشت گردن به آنها بستند و آنها را بر فراز شتران تندرو بی سرپوش و فاقد محمل (با کمال بی احترامی) سوار نمودند که پوست صورتشان از شدت گرمای سوزان سوخت، آنها در بیابان ها و راه ها حرکت داده شدند، دست هایشان را به گردن هایشان بستند و در کوچه ها و میدان ها عبور دادند وای بر آن مردم گنهکار و بی شرم.
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
°°°♡🏴🏴🏴♡°°°
Voice 001.m4a
1.69M
به نام خدا
#شب_جمعه
#شب_زیارتی_امام_حسین_ع
#اجرا_مداح_عبادی_گیلان
#شعر_رقیّه_سعیدی_کیمیا
#کانال_مداحی_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
چه خوش است عطرسیب و شب جمعه و زیارت
چه خوش است این گدا را بخری به یک اشارت
از زاکرین گرامی کانال
۱۴۰۰/۶/۱۱
@golvajhehaye_ahlbeyt
°°°♡🏴🏴🏴♡°°°
به نام خدا
#جمعه های_انتظار
#یابن_الحسن_عج
#شاعر_ابراهیم_الهیاری
#کانال_مداحی_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
◇◇◇◇🏴◇◇◇◇
ای امام ای منجی کلِ جهان، یابن الحسن
وی چراغِ روشن هفت آسمان، یابنالحسن
طفل بودم یادِ من دادند باشم منتظر
منتظر ماندم که گشتم نوجوان، یابن الحسن
نوجوان بودم بسی خواندم حدیثِ انتظار
در بلوغِ زندگی طی شد زمان، یابن الحسن
در کلاس و مکتبت ،آموزگارم از تو گفت
با مرام و شیوه پیغمبران ، یابن الحسن
می ستـادم منتظر با قامتی افراشته
پیر گشتم قامتم شد چون کمان، یابن الحسن
سالها هر صبح جمعه ندبه خوانی کرده ام
سیل اشکم از بصر می شد روان، یابن الحسن
چشم بر راه تو بودم تا که بینم روی تو
لایق دیدن نبودم بی گمان، یابن الحسن
ای عزیز فاطمه ای منجی همچون منی
خود نجاتم ده از این بارگران، یابن الحسن
ما به امید تو یا مولای عالم دلخوشیم
ای امید و افتخار شیعیان ،یابن الحسن
ما که می دانیم می گریی و مینالی مدام
از خطا و از بدِ ما مردمان، یابن الحسن
خود ببخشا و بیا ما را از این ظلمت رهان
پورِ زهرا الامان و الامان، یابن الحسن
ای که موعود خدایی ای وحیدش کن دعا
تا که سازد روی تو بر ما عیان، یابن الحسن
کاروان پاک دلها پای در گل مانده اند
کن روان این قافله ای ساربان، یابن الحسن
بر دل اشک فسایی هم خدا را مرهمی
از کرم بگذار ای آرام جان ، یابن الحسن
🖋فسا : خاک پای منتظران حضرت مُنْتَظَر
خادم الادب (ابراهیمالهیاری اشک فسایی)
۱۴۰۰/۶/۱۲
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
°°°♡🏴🏴🏴♡°°°