جلسه قرآن دوشنبه شب این هفته
26 شهریور 1403
در منزل مرحوم غلامحسین سرباز باحضور مهمان ویژه(جناب آقای علیرضا زارع- دبیر کمیته جلسات خانگی قرآن استان خراسان رضوی ) برگزار گردید.
خداوند از همگی قبول بفرماید🤲🌺🙏
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: سه شنبه - ۲۷ شهریور ۱۴۰۳
میلادی: Tuesday - 17 September 2024
قمری: الثلاثاء، 13 ربيع أول 1446
🌹 امروز متعلق است به:
🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليه السّلام
🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام
🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليه السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
🌺4 روز تا ولادت پیامبر و امام صادق علیهما السلام
🌺21 روز تا ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام
🌺25 روز تا ولادت امام حسن عسکری علیه السلام
▪️27 روز تا وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
🌺51 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
✅ با ما همراه شوید...
🔗 ایتا: https://eitaa.com/gooorrrran
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
❤️✨ولادت فــخــر عــالــمــیــان
🎉✨سرور کائنات حضرت ختمی
❤️✨مرتبت محمد مصطفی (ص)
🎉✨آقا رسول الله، رحمت العالمین
❤️✨پیامبر رحمت و مهربانی
🎉✨بر همه مسلمین جهان و
❤️✨دوستداران حضرتش
🎉✨فرخنده باد...♥️🎉🎊
❤️✨(به روایت اهل سنت)
❤️✨و آغاز هفته وحدت ...
🎉✨(12الی 17 ربیع الاول)
❤️✨برهمه مسلمانان مبارک🎉🎈🎊
5.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱روز خود را با قرآن شروع کنید 🌤️
🆔 🕊 https://eitaa.com/gooorrrran
فرقان نازعات 1974.mp3
8.8M
تلاوت ماندگار و از شاهکارهای بیبدیل مرحوم استاد شعبان عبدالعزیز الصیاد از سورههای مبارکه فرقان و نازعات
؛*┄┄┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄┄┄*
mesbah49.mp3
12.71M
#آموزش_صوت_و_لحن #استاد_ابوالقاسمی
#صوتی
#مجدد
🌱آموزش صوت و لحن
🌱توسط استاد ابوالقاسمی
🌱در ۴۹صوت
✅جلسه و صوت چهل ونهم
10.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
🔹️ترتیل سوره ی مبارکه ی بروج🌱
🔹️با هم بخونیم و تکرار کنیم.☺
#ترتیل_سوره_بروج
مهارتهای زندگی
.
🌿🌿به نام خدا🌿🌿
🔹️یک هفته ای می شد که من و همکلاسیم مانی هر روز با هم بگو مگو میکردیم. امروز هم از آن روزها بود که حسابی از دستش کلافه شده بودم.
🔹️ از مدرسه آمدم خانه. اصلاً حوصله خواهرم هانیه کوچولو را هم نداشتم؛ وقتی آمد توی اتاقم و کتاب هایم را از قفسه ریخت پائین، با صدای بلند گفتم: مامان بیاید این بچه را از اتاقم ببرید بیرون! مامان آمدند داخل اتاق و گفتند: مثل اینکه امروز توی مدرسه مسئلهای شده که حوصله هانیه را نداری!
🔹️دست هانیه را گرفتم و سرش را بوسیدم و گفتم: راستش خودم هم وقتی سر هانیه داد می زنم ناراحت می شوم، اصلا تقصیر این مانی است، حوصله ام را سر برده، خیلی توی کلاس سر به سرم میگذارد!
🔹️مامان آمدندکنارم نشستند و گفتند: خب! گفتم: چیزی نشده! مامان گفتند: به خاطر هیچ چیز به هم ریخته ای؟
🔹️با مِن مِن گفتم: فقط آقای ناظم گفته فردا با پدر یا مادرتان بیاید مدرسه. مامان گفتند: نمیخواهی بگویی چه اتفاقی افتاده؟
🔹️ گفتم: زنگ تفریح من و مانی توی حیاط دعوای مان شد و دست به یقه شدیم، یک دفعه آقای ناظم به طرفمان آمد و گفت، اگر فردا با پدر یا مادرتان به مدرسه نیایید مجبورم فیلم دعوای تان را که دوربین مداربسته ضبط کرده به آقا مدیر نشان بدهم.
🔹️ مامان گفتند: خودت فکر میکنی اگر من فردا بیایم مدرسه، مشکل تو و مانی حل می شود؟
🔹️ گفتم: نمیدانم، فکر نکنم. مامان گفتند: اتفاقاً فکر کن و ببین چه چیزی باعث شده تو و مانی که دوست های خوبی با هم بودید هر روز سر یک بهانهای با هم بگو مگو می کنید؛ بهنظرمن فقط خودت می توانی این مشکل را حل کنی.
🔹️ گفتم: چطوری؟ مامان آئینه را از روی دیوار برداشتند و گرفتند جلویم و گفتند: الان چه می بینی؟
🔹️گفتم: خب معلوم است خودم را! مامان گفتند: به همین آسانی رفتارهایت را هم ببین و بنویس مشکل از کجا شروع شده! مامان این را گفتند و دست هانیه را گرفتند و از اتاق بیرون رفتند.
🔹️ از روی میز یک برگه برداشتم. با خودم گفتم: اگر آقا مدیر فیلم دعوا را ببیند! اگر بابا بشنود پسرش دعوا کرده؟ اصلاً چرا من و مانی با هم مرتباً دعوا میکنیم؟ کارهایی را که نباید انجام می دادم روی کاغذ نوشتم:
▫️سر هانیه داد زدم.
▫️بعضی وقت ها تکالیفم را دیر می نویسم.
▫️وسایلم را به هانیه نمی دهم.
🔹️همانطور که داشتم مینوشتم یادم آمد چند روز پیش، سر زنگ علوم، موقع درست کردن کاردستی، قیچیام را به مانی ندادم و کاردستیاش خراب شد و به من گفت، خیلی خسیس هستی، حتماً از دستم ناراحت شده بود!
🔹️سریع از اتاق بیرون رفتم و از مامان خواستم تا با گوشیاش یک پیام به مادر مانی بفرستد. من میگفتم و مامان تایپ میکردند: سلام مانی، ببخشید نمی خواستم کاردستی ات خراب شود، اگر دوست داری بیا خانه ما تا با هم کاردستی درست کنیم.
🔹️ مامان پیام را فرستادند. گفتم: اگر مانی قبول نکند چه؟ مامان گفتند: وقتی شما اشتباهت را قبول کردی و می خواهی جبرانش کنی، حتماً مانی هم میپذیرد.
🔹️ صدای پیام آمد. مانی نوشته بود: اگر قول بدهی همهاش نگویی این مال من است، آن مال من است و خسیس بازی در نیاوری، می آیم.
🔹️ به مامان گفتم: خب دوست ندارم وسیله هایم خراب شود! مامان گفتند: حالا می شود ماژیک سبزت را به من بدهی؟ می خواهم جلوی اسمت به خاطر این کار خوبت ده تا ستاره بکشم.
🔹️گفتم: ماژیک سبزم؟ خیلی دوستش دارم. مامان گفتند: اگر ندهی با ماژیک سیاه خودم یک شکلک اخمو جلوی اسمت میکشم!
بعد هر دو با هم زدیم زیر خنده.
نویسنده: مرجان شکوری
#داستان
#سوره_بروج
# مهارتهای زندگی
🌿🌿🌿
🔍 از این سوره یاد میگیریم که همانطور که خداوند مارا می بیند، باید ما انسان ها هم خودمان را از بیرون ببینیم.
🔍 از این سوره می آموزیم که باید خودمان رامشاهده کنیم و بدانیم که خدا مارا می بیند.
🔍 درک مشاهده خود و اهمیت مشاهده ی خودمان و نقش شاهد بودن خدا را از سوره مبارکه ی بروج درک می کنیم.
🌿🌿🌿
#زندگی_با_سوره_بروج