eitaa logo
کانال آموزش قرآن کریم _علیرضازارع
4.4هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
9.6هزار ویدیو
1هزار فایل
ارسال مطالب ناب آموزشی و اخلاقی و امام رضایی، تلاوت قاریان مصری و ایرانی #آموزش_تجوید #آموزش_صداسازی_سلفژ #آموزش_نغمات_قرآنی اینجاست 👇👇 👇 https://eitaa.com/gooorrrran به ما بپیوندید👌 ادمین @alirezazarearnan
مشاهده در ایتا
دانلود
220.mp3
769.9K
🔹ترتیل استاد منشاوی/ صفحه 220
4_6017120753583916063.mp3
987.3K
🔸ترتیل صفحه ۲۲۰ با صدای استاد حامدولی زاده 🔸مقام‌ : حجاز 🛑 فایل بدون ترجمه 🕊
4_6017120753583916064.mp3
1.88M
🔸ترتیل صفحه 220 قرآن کریم با صدای استاد حامد ولی زاده_مقام حجاز 🔸به همراه ترجمه گویای فارسی با صدای مرحوم استاد اسماعیل قادرپناه 🕊
قرآن ترجمه المیزان سوره 10 سوره مبارکه يونس صفحه 220 فَلَوْلَا كَانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِيمَانُهَا إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَىٰ حِينٍ (98) پس چرا هيچ قريه اى (از آنها که هلاک شدند) نبود که ايمان بياورد و ايمانش سودش دهد جز قوم يونس که چون ايمان آوردند عذاب رسوائى (آور) را در زندگى دنيا از آنان برداشتيم و تا زمانى (مدّت زندگى) بهره مندشان کرديم. (98) وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا ۚ أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّىٰ يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ (99) و اگر پروردگار تو مى خواست، کسانى که در زمينند همه شان يکسره (به اجبار) ايمان مى آوردند پس آيا تو مردم را مجبور مى کنى که مؤمن شوند؟! (99) وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ (100) و هيچ کس را نرسد که ايمان بياورد جز به اذن خدا و پليدى (بى ايمانى) را (خدا) برکسانى قرار مى دهد که عقل را به کار نمى اندازند. (100) قُلِ انْظُرُوا مَاذَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَمَا تُغْنِي الْآيَاتُ وَالنُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ (101) بگو: بنگريد (از نشانه هاى خداوندى خدا) چه چيزها در آسمانها و زمين وجود دارد؟ ولى اين نشانه ها و هشدارها در مورد گروهى که ايمان نمى آورند سودى ندارد. (101) فَهَلْ يَنْتَظِرُونَ إِلَّا مِثْلَ أَيَّامِ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ ۚ قُلْ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ (102) پس آيا جز همانند روزهاى (عذاب) کسانى را که پيش از آنان گذشته اند انتظار دارند؟ بگو: پس منتظر باشيد که بى شک من با شما از منتظرانم. (102) ثُمَّ نُنَجِّي رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا ۚ كَذَٰلِكَ حَقًّا عَلَيْنَا نُنْجِ الْمُؤْمِنِينَ (103) آنگاه فرستادگان خود و کسانى را که ايمان آورده اند (هنگام عذاب) نجات مى بخشيم. بدينگونه مؤمنان را نجات مى دهيم که اين حقى است بر عهده ما. (103) قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي شَكٍّ مِنْ دِينِي فَلَا أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَٰكِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ ۖ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (104) بگو: اى مردم اگر از دين من در شک هستيد پس من آنها را که شما غير از خدا مى پرستيد نمى پرستم ولى آنچنان خدائى را مى پرستم که (جان) شما را مى گيرد و فرمان يافته ام که از مؤمنان باشم. (104) وَأَنْ أَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ (105) و (به من امر شده) که روى (دل) خود را با گرايش به حق براى دين، راست بدار و البتّه از مشرکان مباش. (105) وَلَا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُكَ وَلَا يَضُرُّكَ ۖ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِنَ الظَّالِمِينَ (106) و جز خدا نخوان چيزى را که نه سودت مى دهد و نه زيانت مى رساند که اگر (چنين) کردى در آن هنگام حتماً تو از ستمکاران خواهى بود. (106) 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷نکته تفسیری صفحه ۲۲۰🌷 فرصت بازگشت: حدود 800 سال پیش از میلاد مسیح، در سرزمین عراق و در كنار رود دجله، شهری به نام «نینوا» وجود داشت. مردم آن شهر، به بت پرستی و گناهان بزرگی آلوده بودند. خداوند برای نجات و هدایت آنان، انسان پاك و شریفی به نام «یونس» را نزدشان فرستاد؛ ولی او هر چه تلاش كرد، نتوانست آنان را از گمراهی نجات دهد؛ زیرا آنان خودشان نمی خواستند از خواب غفلت بیدار شوند. به هر حال، پس از سال ها تلاش و دعوت مردم به خداپرستی، یونس آنان را نفرین كرد و از خدا خواست كه به زودی گرفتار عذاب شوند، و آنگاه از میانشان بیرون رفت. قوم یونس كه می دانستند پیامبرشان دروغ نمی گوید، پیش از آنكه مهلتشان به پایان برسد، توبه كردند و به خدا ایمان آوردند. خدا نیز توبه‏ ی آنان را پذیرفت و عذابی را كه برایشان مقرّر كرده بود، برطرف کرد و به آنان تا مدّت طبیعی عمرشان، زندگی بخشید . از آیات قرآن كریم فهمیده می شود كه فرصت ایمانِ به خدا و توبه‏ به درگاه او، تا قبل از فرا رسیدن مرگ و نزول عذاب الهی است؛ ولی هنگامی كه اجل انسان فرا رسد، یا خدای ناكرده عذاب خدا بر او نازل شود، ایمان دیگر سودی به حالش نخواهد داشت. خداوند در آیات 17 و 18 سوره‏ی نساء می فرماید: «پذیرش توبه از سوی خدا، تنها برای كسانی است كه از روی نادانی كار بدی را انجام می دهند؛ سپس زود توبه می كنند... نه برای كسانی كه پیوسته كارهای بد انجام می دهند و هنگامی كه مرگشان فرا می رسد، می گویند: الآن توبه كردم.» همچنین در آیات 84 و 85 سوره‏ی غافر می خوانیم: «هنگامی كه [كافران انكارگر] عذاب ما را دیدند، گفتند: هم‌اكنون به خدای یگانه ایمان آوردیم و معبودهایی را كه همتای او می شمردیم، انكار كردیم؛ ولی هنگامی كه عذاب ما را مشاهده كردند، ایمانشان دیگر سودی به حالشان نداشت.» البتّه ایمان آوردن به خدا، نتیجه‏ ی بیداری و تسلیم در برابر حق و حقیقت است، و در صورتی كه انسان در پذیرش حق لجاجت ورزد، بی شک تا آخر عمر به ایمان و توبه موفّق نخواهد شد. در آیات 96 و 97 سوره‏ی یونس می خوانیم: «كسانی كه [به سبب گناه و لجاجت با حق] مجازات خدا بر آنان قطعی شده، ایمان نمی آورند؛ هرچند تمام نشانه های خدا سراغشان بیاید؛ تا اینكه عذاب دردناك خدا را با چشمان خود ببینند.» در روایتی از امیر مؤمنان علی می خوانیم: «از عمر باقی مانده ات برای آباد کردن آخرتت بهره ببر و نگو که فردا و پس فردا به آخرتم توجّه می کنم؛ چه اینكه افرادی كه پیش از تو بودند، فقط برای آرزوپردازی و امروز و فردا كردن هلاك شدند.» 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸 بــِســْم اللــّهِ الـرَّحـْمـَن الـرَّحـيم🍃🌸 خدایا تو معجزه زندگی منی همیشه دلم به مهربانی دست هایت گواهی می دهد من ... همین بودن های همیشگی ات رامی خواهم همین چشم های بیدارت گوش های شنوایت بخشندگی بی پایانت مهربانم دوستت دارم💚 با نام او دفتر پنجشنبه را میگشاییم. لا إله إلا الله الملك الحق المبين
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨بیاد امواتمان ✨ ✨دسته گلی به زیبایی حمد وسوره نثارشان میکنیم.. تاخوشحال بشن و در حق ما دعا کنند. ☀️🍃روحشان شاد 🍃☀️ 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ✨بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ✨ الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِين اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ. 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 ✨بسمِِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ✨ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ ✨3مرتبه ✨ 💐 ✨ التماس دعا✨ 💐 به جمع ما بپیوندید 👇👇 🆔🕊https://eitaa.com/gooorrrran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💮خداوند بزرگ را تسبیح گوی! 📖سوره مبارکه اعلی آیات 5-1 🎤استاد عبدالباسط عبدالصمد 🆔 🕊 https://eitaa.com/gooorrrran
محتوای آموزشی سوره مبارکه قریش 👇🏻👇🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽کلیپ کودکانه سوره مبارکه قریش ترتیل همراه با تکرار با صوت حنانه خلفی👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽کلیپ کودکانه سوره مبارکه قریش ترتیل همراه با تکرار کودک با صوت محمدصدیق منشاوی👆
⭐️ فضیلت قرائت سوره قریش ⭐️ 😊 بچه های عزیز سلام یه سوالی ازتون دارم‼️‼️ 🕋می دونید خونه کعبه چند سال پیش ساخته شده ❓ 🕋 می دونید از وقتی ساخته شده چند نفر برای زیارت خونه خدا به مکه رفتند❓ 🕋می دونید این تعداد هر کدومشون چند بار دور خونه خدا طواف کردند ❓ 😱 اینقدر زیادن که نمیشه بشمریم 🌼حالا دوست دارین به تعداد ادمهایی که خونه خدا رو زیارت کردن ده برابرش از خدای مهربون پاداش بگیرین ؟ مگه میشه ؟مگه داریم😳 بله که داریم 😊 🌼پیامبر مهربونمون می فرماید هر کی سوره قریش رو بخونه این پاداش رو خداجون بهش میده🌼 پس گلای قشنگ قبل از خواب سوره قریش یادتون نره 😊
🌺داستان سوره قریش🌺 سوره قریش درباره یک قبیله در مکه🕋 است که با یکدیگر اتحاد 🤝و دوستی نداشتند اما خداوند بین آنها دوستی ایجاد کرد و آنها توانستند بر دشمنانشان پیروز شوند به همین دلیل خداوند از آنها خواسته که پروردگار کعبه را عبادت کنند و شکر اورا به جای آورند.
👇👇👇 👈در زمان‌های خیلی دور که هنوز ما به دنیا نیومده بودیم؛ مردمی در کنارهم زندگی می‌کردند و به این خاطر بهشون قبیله می‌گفتند، اسم قبیلشون رو هم گذاشته بودند قریش. مردم قبیله قریش با هم دوست و متحد نبودند (ایلاف نداشتند) و هرکس کار خودش رو تنهایی انجام می‌‌داد. نه بچه ها باهم بازی می‌کردند و نه بزرگترها باهم کارهاشون رو پیش می‌‌بردند. زمان ها گذشت و گذشت و زمستان از راه رسید. بابای خونه برای اینکه بتونه پول تهیه کنه و برای خانواده خرید کنه؛ جوراب هایی که مادر خونه دوخته بود رو برداشت و راه افتاد به سمت شهر دیگه ای تا بفروشه. همین‌طوری رفت و رفت تا اینکه سر راه یه آقا دزده ای رسید و ازش خواست تا جوراباش رو بهش بده. بابای خونه هرچی مقاومت کرد تا جوراب هارو از دست نده، فایده نداشت. دزد نابکار هیچ جوره کوتاه نمی‌‌اومد و ول کن بابای خونه نبود. در آخر بابای خونه مجبور شد جوراب هارو به آقا دزده بده و دست خالی به سمت خونه برگشت. مادر خونه که می‌‌دید بچه هاش گرسنه هستند، با دیدن بابای خونه خوشحال شد و پرسید جوراب هارو فروختی؟ بابای خونه با ناراحتی نگاهش کرد و گفت نه، دزدی سر راهم پیداش شد و همه رو ازم گرفت. مامان خونه خیلی ناراحت شد؛ چون تصمیم داشت با پول جوراب ها برای بچه ها خوراکی بخره. برای همین از بابای خونه پرسید حالا چیکار کنیم؟ بابای خونه گفت: تنها چاره مون اینه که تا تابستون صبر کنیم. روزها به سختی گذشت و گذشت و مامان خونه توی این مدت جوراب هایی رو بافت که تابستون به پدر خونه بده تا ببره بفروشه و پول بگیره. بالاخره تابستون از راه رسید و پدر بقچه رو آماده کرد و جوراب هارو برداشت و راهی شهر دیگه شد تا جوراب هارو بفروشه و این مدت که سخت گذشته رو با پول هایی که بدست میاره؛ جبران کنه. همین‌طور که بابای خونه خوشحال و با انگیزه داشت راه می‌‌رفت، یهو دزد بدجنسی سر راهش سبز شد و همه جوراب هارو از پدر گرفت و رفت. بابای خونه خسته و غمگین شده بود و روی برگشتن به خونه رو نداشت. اما چاره ای هم نبود. توی مسیر برگشت همش فکر می‌کرد که باید چیکار کنه؟ تا اینکه راه حلی به ذهنش رسید... 🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👇👇👇 👈بابای خونه یاد پیرمرد دانای شهر افتاد که همیشه راه حل خوبی به ذهنش می‌‌رسه. برای همین مستقیم پیش پیرمرد رفت و همه چیز رو براش تعریف کرد. پیرمرد وقتی ماجرا رو شنید به پدر گفت چاره مشکل شما اینکه باهم متحد بشید و باهم به سمت شهر برید. اینجوری دیگه هیچ دزدی زورش به شماها نمی‌‌رسه. پدر از راه حل پیرمرد خوشحال شد و این تصمیم رو به اهالی قریش اعلام کرد. اینبار اونها همگی باهم جوراب هاشون رو آماده کردند و برای فروش به سمت شهر حرکت کردند. دزد که پنهانی داشت جاده رو دید می‌‌زد، با دیدن جمعیت زیاد قبیله قریش ترسید و گفت: من نمی‌‌تونم جلو برم، چون اونها منو می‌‌کشن. مردم قبیله قریش هم همه ی جوراب هاشونو فروختند و خوراکی خریدند و به شهر خودشون بازگشتند. پیرمرد که منتظر بود تا اونها برسند، وقتی اونها رو دید گفت: حالا که شما باهم دوست و متحد شدید؛ باید برید خونه ی خدا ( کعبه) و  عبادت کنید. مردم قریش هم به کعبه رفتند و به شکرانه این نعمت خدا رو عبادت کردند. 🍃🍃🌸🌸🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا