eitaa logo
کانال آموزش قرآن کریم _علیرضازارع
4.2هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
8.6هزار ویدیو
979 فایل
ارسال مطالب ناب آموزشی و اخلاقی و امام رضایی، تلاوت قاریان مصری و ایرانی #آموزش_تجوید #آموزش_صداسازی_سلفژ #آموزش_نغمات_قرآنی اینجاست 👇👇 👇 https://eitaa.com/gooorrrran به ما بپیوندید👌 ادمین @alirezazarearnan
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷نکته تفسیری صفحه ۲۲۳🌷 پاداش دنیاپرستان: مطالعه و بررسی زندگی جانداران، گویای این حقیقت است كه هر جانداری از لحظه‏ ی آغاز حیات، برای رشد و تكامل، در وضع ویژه ای قرار می گیرد و پس از استفاده از آن وضع، آن را ترك كرده، برای گذراندن مرحله‏ ی بعد، در وضع جدیدی حاضر می شود. برای نمونه، گیاهان در ابتدا در پوسته‏ ی دانه هستند، سپس در دل خاك قرار می گیرند و پس از مدّتی به دنیای روی زمین قدم می گذارند؛ یا پستانداران مدّتی را در دنیای رَحِم می گذرانند، سپس آن دنیای تنگ و تاریك را رها كرده، به دنیای بسیار بزرگتری وارد می شوند؛ یا پرندگان چند روزی را در تخم سپری می كنند و پس از رشد كافی، دیواره‏ ی آن را شكسته، به جهان جدید پا می گذارند. به راستی اگر هر یك از این جانداران، بیش از حدّ نیاز در وضع ابتدایی خود بماند، چه اتّفاقی برایش می افتد؟ اگر دانه از خاك بیرون نیاید، اگر پستاندار از رحم مادرش خارج نشود، و اگر پرنده، پوسته‏ ی تخم را نشكند، چه انجامی خواهد یافت؟ فرض كنید كه جنینِ انسان نیز اختیار داشته باشد و به محیط جنینی خود بیش از حد دل ببندد و نخواهد به دنیا پا گذارد. روشن است كه پس از مدّت مشخّص، یعنی 9 ماه، او از بین خواهد رفت! زندگی دنیا نیز برای انسان ها، یكی از مراحل رشد و تكامل است كه هر انسانی باید بر اساس صلاحدید پروردگار هستی، مدّتی را در آن سپری كند و برای مرحله‏ ی بعدی زندگی اش، امكاناتی را فراهم آورد؛ یعنی كارهای شایسته ای كه در پرتو ایمان، سعادت او را در جهان پس از مرگ تضمین می كند. طبیعی است که انسان برای زندگی در دنیا، به اسباب و وسایلی نیاز دارد؛ اسبابی مانند خانه، وسیله‏ ی نقلیه، پول، لباس، غذا و...؛ امّا نباید فراموش کنیم که اینها، اسباب گذراندن این مرحله‏ ی مهم هستند، و نه هدف زندگی ما. آری، اگر جای این وسایل با هدف عوض شود، انسان به دنیا و زیبایی های گذرایش دل می بندد و تمام آرزویش ماندن در دنیا و حفظ اسباب و وسایل زندگی و افزودن بر آنها می شود. به همین‏ سبب، از انتقال به مرحله‏ ی بعد یعنی جهان آخرت تنفّر پیدا می کند و با هر کس و هر چیز که از رفتن و دل کندن سخن بگوید، مقابله می کند. از همین ‏رو، دشمنان اصلی پیامبران، دنیاپرستان بوده و هستند. خداوند در این آیات بروشنی بیان می فرماید که افرادی که در زندگی فقط و فقط در پی دنیا و زرق و برق و لذّاتش هستند، در آخرت هیچ بهره ای از پاداش الهی نخواهند داشت، و اگر کارهای به ظاهر خوبی هم داشته باشند، در همین دنیا نتیجه‏ ی آن را بدون کم و کاست می بینند. مثلاً منکران خدا که برای رسیدن به شهرت یا ثروت، به کارهای خوب و انسان دوستانه دست می زنند، در دنیا مشهور و ثروتمند می شوند؛ یا کسانی که برای خوش‏آمد دیگران کار خوبی انجام می دهند، پاداش خود را با تشویق ایشان دریافت می کنند. بر اساس روایات اهلبیت، خداوند کارهای بظاهر خوب افرادی را که با او سر دشمنی دارند نیز بی پاداش نمی گذارد؛ بلکه با دادن نعمت هایی فراتر از لیاقتشان در همین دنیا، از آنان سپاسگزاری می کند؛ نعمت هایی مانند سلامت، ثروت، امنیّت و حتّی جان کندن راحت. چنین افرادی امّا در آخرت بهره ای از بهشت نخواهند داشت. 🕊
4_6026085935173600334.mp3
997.4K
🔸ترتیل صفحه ۲۲۴ با صدای استاد حامدولی زاده 🔸مقام‌ : رست 🛑 فایل بدون ترجمه 🕊
4_6026085935173600335.mp3
1.91M
🔸ترتیل صفحه 224 قرآن کریم با صدای استاد حامد ولی زاده_مقام رست 🔸به همراه ترجمه گویای فارسی با صدای مرحوم استاد اسماعیل قادرپناه 🕊
قرآن ترجمه المیزان سوره 11 سوره مبارکه هود صفحه 224 أُولَٰئِكَ لَمْ يَكُونُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَمَا كَانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ۘ يُضَاعَفُ لَهُمُ الْعَذَابُ ۚ مَا كَانُوا يَسْتَطِيعُونَ السَّمْعَ وَمَا كَانُوا يُبْصِرُونَ (20) اينان در زمين از دسترس خارج نبوده اند و جز خداوند ياوران و سرپرستانى نداشته اند; عذابشان دو چندان مى شود; آنان نه بر شنيدن توانا بودند و نه مى ديدند. (20) أُولَٰئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ (21) اينان کسانى اند که خويشتن را تباه کردند و آنچه به دروغ مى بافتند به ايشان دسترسى پيدا نکرد. (21) لَا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ (22) ناگزير آنانند که در سراى آخرت زيانکارترينند. (22) إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَخْبَتُوا إِلَىٰ رَبِّهِمْ أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (23) همانا کسانى که ايمان آوردند و کارهاى شايسته کردند و در برابر پروردگارشان خاضع بودند ، اينان اهل بهشتند; ايشان در آن جاودانه اند. (23) ۞ مَثَلُ الْفَرِيقَيْنِ كَالْأَعْمَىٰ وَالْأَصَمِّ وَالْبَصِيرِ وَالسَّمِيعِ ۚ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا ۚ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ (24) مَثل آن دو گروه مَثل نابينا و ناشنوا و بينا و شنواست. آيا مَثل آنها همسان است؟ پس آيا متوجه نمى شويد؟ (24) وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوْمِهِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ (25) و هر آينه فرستاديم نوح را به سوى قومش ، [او گفت:]<همانا من شما را اخطار کننده اى روشنگرم>; (25) أَنْ لَا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ ۖ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ أَلِيمٍ (26) با اين پيام که مپرستيد مگر خداوند را. من بر شما از عذاب روزى دردناک جدّاً هراسانم. (26) فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا نَرَاكَ إِلَّا بَشَرًا مِثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَمَا نَرَىٰ لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ (27) پس مهترانى از قومش که کفر ورزيدند ، گفتند: <نمى بينيم تو را مگر بشرى همانند خودمان و نمى بينيم تو را که پيرويت کرده باشند ، جز کسانى که ايشان فرومايگان ما هستند. [اينها پيرويت کردند] نسنجيده و بى تأمل و نمى بينيم که شما بر ما هيچ مزيّتى داشته باشيد; بلکه شما را دروغگو مى پنداريم>. (27) قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَآتَانِي رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَأَنْتُمْ لَهَا كَارِهُونَ (28) گفت: <اى قوم من! مرا خبر دهيد اگر بر دليل روشنى که از ناحيه پروردگارم است ، متکى باشم و از نزد خودش به من رحمتى بخشيده باشد که بر شما پوشانده شده باشد ، آيا شما را به [پذيرش ]آن وادار مى کنيم در حالى که آن را ناپسند مى داريد. (28) 🕊
🌷نکته تفسیری صفحه ۲۲۴🌷 نشانه‏ ی ایمان: همه می دانیم که ایمان به خدا و پذیرش اصول دین، تقلیدی نیست؛ یعنی هر مسلمان باید وجود خدا، نبوّت پیامبر، امامت امامان و وجود عالم پس از مرگ را بر اساس دلایل عقلی بپذیرد؛ نه با شنیدن از پدر و مادر یا افراد دیگر. امّا هنگامی که حقّانیّت دین خدا برای انسان ثابت شد و یقین کرد که قرآن، پیامبر و امامان از سوی آفریدگار هستی سخن می گویند و برنامه‏ ی سعادتش را برای او آورده اند، با اعتماد کامل به ایشان، آن برنامه را می پذیرد و به طور کامل به آن عمل می کند. حتّی ممکن است علّت برخی از دستورهای دین را به درستی نفهمد و نتواند پرده از اسرار همه‏ ی احکام خدا بردارد؛ امّا چون پیش از این، به درست بودن دین اطمینان پیدا کرده، بی چون و چرا آن را می پذیرد و در برابرش تسلیم می شود؛ درست مانند بیماری‏ که پس از تحقیق فراوان، پزشک ماهری را برای درمان خود انتخاب کرده و به دستورهای دارویی و غذایی او کامل عمل می کند؛ در حالی که ممکن است از علّت تمام آن دستورها آگاهی نداشته باشد. خدای بزرگ در این آیه به همین‏ نکته اشاره فرموده و یکی از نشانه های افراد باایمان را «فروتنی و تسلیم در برابر خود» برشمرده است. پیشوایان معصوم ما نیز این ویژگی را نشانه‏ ی ایمان راستین انسان دانسته اند. در روایتی می خوانیم که شخصی از امام صادق پرسید: «پیامبران چگونه می فهمند پیامبر شده اند؟» حضرت فرمود: «پرده‏ ی غیب از جلوی چشمانشان کنار می رود.» او پرسید: «چگونه انسان باایمان می فهمد که ایمانش حقیقی است؟» امام فرمود: «به اینکه در برابر دستورهای خدا تسلیم می شود یا خیر.» در روایت دیگری می خوانیم که یکی از یاران امام باقر به آن حضـرت گفت: «شخصی از شیعیان با ما نشست و برخاست دارد. هر سخنی از شما می شنود، می-گوید: [در برابر فرمایش امامان] تسلیم باشید؛ تا آنجا که به «سِلم» (شخص تسلیم شده) معروف است، و هر گاه می آید، دوستان ما می گویند: سِلم آمد!» امام باقر فرمود: «براستی اهل تسلیم رستگار شدند. اهل تسلیم، پاکان و شرافتمندان حقیقی هستند.» 🕊
4_6030589534800971279.mp3
1.07M
🔸ترتیل صفحه ۲۲۵ با صدای استاد حامدولی زاده 🔸مقام‌ : رست 🛑 فایل بدون ترجمه 🕊
4_6030589534800971280.mp3
2.11M
🔸ترتیل صفحه 225 قرآن کریم با صدای استاد حامد ولی زاده_مقام رست 🔸به همراه ترجمه گویای فارسی با صدای مرحوم استاد اسماعیل قادرپناه 🕊
قرآن ترجمه المیزان سوره 11 سوره مبارکه هود صفحه 225 وَيَا قَوْمِ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مَالًا ۖ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ ۚ وَمَا أَنَا بِطَارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا ۚ إِنَّهُمْ مُلَاقُو رَبِّهِمْ وَلَٰكِنِّي أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ (29) و اى قوم من! هيچ مالى از شما در برابر آن (ابلاغ رسالت) درخواست نمى کنم. پاداش من جز بر خداوند نيست و من طرد کننده کسانى که ايمان آورده اند نيستم; زيرا آنان ملاقات کنندگان پروردگار خويشند و ليکن من مى بينم شما مردمى هستيد که نادانى مى کنيد. (29) وَيَا قَوْمِ مَنْ يَنْصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِنْ طَرَدْتُهُمْ ۚ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ (30) و اى قوم من! اگر آنان را طرد کنم چه کسى مرا يارى مى کند و از [کيفر ]خدا خلاصى مى دهد. پس آيا متوجه نمى شويد؟. (30) وَلَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلَا أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَنْ يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا ۖ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنْفُسِهِمْ ۖ إِنِّي إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ (31) و به شما نمى گويم که گنجينه هاى خداوند نزد من است و نه اين که غيب مى دانم و نمى گويم که من فرشته ام و درباره کسانى که چشمان شما حقير [شان] ديده است ، نمى گويم که خداوند هرگز خيرى به آنان نمى بخشد. خداوند به آنچه در ضميرهايشان است ، داناتر است; چرا که من در اين صورت بى ترديد از ستمکاران خواهم بود>. (31) قَالُوا يَا نُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَكْثَرْتَ جِدَالَنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (32) گفتند: <اى نوح! همانا با ما مناظره کردى و بسيار به بحث و جدل با ما پرداختى. پس اگر از راستگويانى براى ما بياور آنچه را هماره به ما وعده مى دهى!> (32) قَالَ إِنَّمَا يَأْتِيكُمْ بِهِ اللَّهُ إِنْ شَاءَ وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ (33) گفت: <فقط خداوند است که اگر بخواهد آن را برايتان مى آورد و شما هم از دسترس [او ]خارج نمى شويد>. (33) وَلَا يَنْفَعُكُمْ نُصْحِي إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَكُمْ إِنْ كَانَ اللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يُغْوِيَكُمْ ۚ هُوَ رَبُّكُمْ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (34) <و چنان چه خداوند خواسته باشد شما را به بيراهه اندازد ، اگر بخواهم شما را نصيحت کنم ، نصيحت من به شما سودى نمى رساند. او پروردگار شماست و تنها به او باز گردانده مى شويد>. (34) أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ ۖ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَعَلَيَّ إِجْرَامِي وَأَنَا بَرِيءٌ مِمَّا تُجْرِمُونَ (35) بلکه مى گويند آن [قرآن] را بافته است: بگو: <اگر آن را بافته باشم گنه کارى من تنها بر [ذمّه] خودم است و من از گنه کارى شما به دورم>. (35) وَأُوحِيَ إِلَىٰ نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ (36) و به نوح وحى شد: <همانا واقعيت اين است که از قوم تو آن کسان که [تاکنون ]ايمان نياورده اند ، هرگز ايمان نخواهند آورد. پس بر آنچه مى کردند اندوهگين مباش (36) وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا وَلَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا ۚ إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ (37) و زير نظر ما و (بر طبق) وحى ما کشتى را بساز و درباره کسانى که ستم کردند با من سخن مگوى به يقين آنان غرق شدنى هستند>. (37) 🕊
🌷نکته تفسیری صفحه ۲۲۵🌷 بدترین حالت انسان: جهان هستی، مجموعه ای منظم و به‏ هم پیوسته است که قوانین دقیق خدا بر آن حکومت می کند و هیچ کس جز خود او نمی تواند آن قوانین را تغییر دهد. یکی از این قوانین، «هدایت حق جویان و گمراه شدن حق‏ ستیزان» است. آری، این سنّت قطعی آفریدگار هستی است که دل و جان انسان هایی که حق و حقیقت را بدون تعصّب و لجاجت می پذیرند، روشن و روشن تر می شود و به منبع روشنایی جهان یعنی خدای مهربان، نزدیک تر؛ چنانکه در آیه‏ ی 76 سوره‏ ی مریم می خوانیم: «خداوند بر هدایت کسانی که هدایت او را پذیرفته اند، می افزاید.» در مقابل امّا کسانی که از ترسِ به خطر افتادن ثروت و قدرت و لذّات زودگذرشان در دنیا با حقیقت مخالفت می کنند، آرام‏ آرام قدرت تجزیه و تحلیل صحیح را از دست داده، فرقی بین حق و باطل نمی گذارند و حتّی جای آن دو در ذهن شان تغییر می کند؛ تا حدّی که در عین تبهکاری، خود را اصلاحگر می نامند و مردم باایمان و خداجو را افراد نادان و بی خرد می شمارند. آری، این واقعیت تلخی است که خدا بارها در کتاب خود به آن اشاره کرده است. این واقعیت، یعنی«گمراه شدن کافران توسّط خدا»، یکی از قوانین خدا در جهان محسوب می شود. در آیه‏ ی 23 سوره‏ ی جاثیه می خوانیم: «به من خبر بده آن کسی که هوای نفسش را معبود خود قرار داده و خدا با آگاهی [از کفر و لجاجت او] گمراهش کرده و بر گوش و قلبش مُهر نهاده و بر چشمش پرده ای افکنده [تا حقیقت را نفهمد؛ به من بگو] پس از [گمراهی او توسّط] خدا، چه کسی می تواند هدایتش کند؟ آیا پند نمی گیرید؟!» در آیه‏ ی مورد بحث(34 هود) می خوانیم که حضرت نوح به قوم کافر و لجوج خود که پس از نهصدوپنجاه سال دعوت او باز هم ایمان نیاوردند، فرمود: «اگر خدا بخواهد شما را [به سبب گناهانتان] گمراه کند، دیگر پند و اندرزهای من برای شما سودی ندارد.» پیشوایان ما نیز این حقیقت را بر اساس قرآن بیان کرده و به ما هشدار داده اند که مبادا به چنین حالتی مبتلا شویم. در روایتی از امام صادق می خوانیم: «دل و جان تو، گوش هایی دارد. هنگامی که خدا بخواهد بنده ای را [به سبب حق‏ طلبی اش] هدایت کند، گوش های جانش را [بر سخنان حق] می گشاید، و هنگامی‏ که خدا [به علّت لجاجت انسان] غیر از آن را بخواهد، بر گوش های قلبش مُهر می زند. در این‏صورت، هیچ گاه او روی صلاح و شایستگی را نخواهد دید.» از مجموع این آیات و روایات در می یابیم که چون همه‏ ی امور در جهان هستی با اراده‏ ی خداوند انجام می شود، هدایت و گمراهی انسان ها نیز از این قانون پیروی می کند؛ امّا نکته‏ ی شایان توجّه این است که انتخاب مسیر هدایت یا گمراهی، به دست خود انسان است، و آدمی هر یک از این دو راه را برگزیند، خداوند در همان مسیر او را یاری می کند. 🕊
4_6032849894484477239.mp3
978.9K
🔸ترتیل صفحه ۲۲۶ با صدای استاد حامدولی زاده 🔸مقام‌ : نهاوند 🛑 فایل بدون ترجمه 🕊
4_6032849894484477240.mp3
1.95M
🔸ترتیل صفحه 226 قرآن کریم با صدای استاد حامد ولی زاده_مقام نهاوند 🔸به همراه ترجمه گویای فارسی با صدای مرحوم استاد اسماعیل قادرپناه 🕊
قرآن ترجمه المیزان سوره 11 سوره مبارکه هود صفحه 226 وَيَصْنَعُ الْفُلْكَ وَكُلَّمَا مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ ۚ قَالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ كَمَا تَسْخَرُونَ (38) و [نوح] به ساختن کشتى مى پردازد و هرگاه گروهى از قومش بر او گذر مى کردند او را مسخره مى کردند; (او) مى گفت: <اگر ما را به تمسخر مى گيريد ، بى گمان ما [نيز ]شما را مسخره خواهيم کرد ، همان گونه که شما مسخره مى کنيد>. (38) فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَيَحِلُّ عَلَيْهِ عَذَابٌ مُقِيمٌ (39) پس به زودى خواهيد دانست: کيست که بيايدش عذابى که خوارش کند و فرود آيد بر او عذابى جاودانه. (39) حَتَّىٰ إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ ۚ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ (40) تا آن گاه که فرمان ما فرا رسيد و تنور فوران کرد; گفتيم: <حمل کن در آن يک جفت دوتايى از همه [حيوانها] و [نيز ]خانواده ات را جز کسى که پيشتر آن سخن (حکم غرق شدن) عليه او رفته است و [نيز] کسانى که ايمان آوردند> و جز اندکى ايمان نياوردند و همراهى او نکردند. (40) ۞ وَقَالَ ارْكَبُوا فِيهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا ۚ إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَحِيمٌ (41) و [نوح] گفت: <در آن سوار شويد که حرکت کردنش و لنگر انداختنش تنها با نام خداوند است. بى هيچ ترديد پروردگارم آمرزنده و مهربان است>. (41) وَهِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبَالِ وَنَادَىٰ نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنَا وَلَا تَكُنْ مَعَ الْكَافِرِينَ (42) و آن [کشتى] ايشان را در ميان موجهايى بسان کوهها مى برد و نوح ، پسرش را که در کنارى بود ندا در داد که: <اى پسرک من! سوار شو و همراه ما باش و با کافران مباش>. (42) قَالَ سَآوِي إِلَىٰ جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاءِ ۚ قَالَ لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ ۚ وَحَالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكَانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ (43) گفت: <به زودى به کوهى که مرا از اين آب نگاه دارد ، مأوى مى گيرم [نوح ]گفت: <امروز هيچ نگهدارنده اى در برابر فرمان خدا نيست ، مگر کسى که رحم کرده است [واوهمان خداوند است]> و موج ميان آن دو حايل شد. پس [او] از غرق شدگان گرديد. (43) وَقِيلَ يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ وَيَا سَمَاءُ أَقْلِعِي وَغِيضَ الْمَاءُ وَقُضِيَ الْأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ ۖ وَقِيلَ بُعْدًا لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (44) و گفته شد: <اى زمين! آبت را فرو بر و اى آسمان! باز ايست> و آب کاستى يافت و کار پايان داده شد و آن [کشتى ]بر کوه جودى قرار گرفت و گفته شد: <[از رحمت خدا ]دور باشند مردم ستمگر!> (44) وَنَادَىٰ نُوحٌ رَبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنْتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ (45) نوح ، پروردگارش را ندا کرد. [او ]گفت: <پروردگارا! همانا پسرم از خانواده من است و بى ترديد وعده تو راست است و تو بهترين داورانى>. (45) 🕊
🌷نکته تفسیری صفحه ۲۲۶🌷 توفان نوح: نزدیک به هزار سال از شروع رسالت نوح می گذشت. 950 سال، زمان کمی برای دریافتن حقیقت نبود؛ ولی قوم نوح به سبب لجاجت و گناه، از دیدن حقیقت کور و از شنیدنش کر شده بودند، و نتیجه‏ ی ده قرن تلاش پیامبر خدا برای هدایت مردم، ایمان آوردن جمعیّت اندکی در حدود هشتاد نفر بود! فرصت ایمان آوردن دیگر رو به پایان بود و زمان دیدن وعده های نوح نزدیک می شد. وحی خدا بر آن پیامبر کهن سال فرود آمد که غیر از همین افراد باایمان و اندک، کسی به تو ایمان نمی آورد و چنین مقرّر شده است که کافران لجوج دیگر، گرفتار توفان شوند. به همین‏ علّت، از این به بعد، تو مأمورِ ساختن کشتی بسیار بزرگی هستی تا با آن، جان افراد باایمان و نسل حیوانات بی گناه حفظ شود. نوح و مؤمنان همراهش، بر اساس آموزش ویژه ی خدا که از طریق وحی به نوح می رسید، شروع به ساختن کشتی کردند؛ البته در سرزمینی که از دریاها بسیار دور بود. به همین‏ سبب، هرگاه گروهی از کافران قومش بخصوص اشراف و سران مغرور و سرمست از کنارش می گذشتند، به او می خندیدند و مسخره اش می‏کردند؛ ولی نوح که می دانست چه اتّفاقی خواهد افتاد، با صبر و استقامت به ساختن کشتی ادامه می داد و به آنان می فرمود: «اگر شما اکنون ما را مسخره می کنید، در آینده ای نزدیک، زمانی فرا می رسد که ما شما را مسخره خواهیم کرد.» پس از سالها تلاش و زحمتِ حضرت نوح و مؤمنان، آن کشتی غول‏ پیکر ساخته شد و زمان مقرّر فرا رسید. چون توفان، عالم گیر بود و هیچ موجود هوازی را بر سطح زمین زنده نمی گذاشت، نوح از سوی خدا مأمور شد که برای بقای نسل انسان و حیوانات، یک جفت از هر نوع حیوان را بر کشتی سوار کند و خود و خانواده اش و افراد باایمان نیز بر کشتی سوار شوند. البته همسر و پسر نوح که از کافران بودند، سوار کشتی نشدند. پس به فرمان خدا، تنوری که محل آتش و گرما بود، ناگاه فوران کرد و آبی سیل آسا از آن خارج شد. نوح که می دانست این نخستین نشانه‏ ی عذاب الهی است، آماده‏ ی توفان شد. آری، آسمان و زمین، مأموریت خود را آغاز کردند. آسمان با تمام قدرت بارید و زمین، آبهای درون خود را بیرون داد. مردمی که صدها سال نوح را دروغگو می شمردند، با حیرت و وحشت به جهان اطراف خود نگاه می کردند که به سرعت پر از آب می شد؛ امّا نوح و افراد باایمان که با آرامش و لبخند بر عرشه‏ ی کشتی ایستاده بودند، با یاد خدا و کمک خواستن از او، سیر تاریخی خود را آغاز کردند. توفان، بی‏نهایت مهیب و وحشتناک بود؛ تا آنجا که ارتفاع برخی از امواج، به بلندی یک کوه می رسید. طبق احادیث امامان، کشتی نوح، شش ماه بر روی آب سرگردان بود، و در این مدّت، از روی سرزمین های متعدّدی مانند مکّه و کربلا عبور کرد. تا اینکه سرانجام فرمانروای جهان به آسمان فرمان آرامش داد و زمین را مأمور کرد که آبها را به درون خود فرو برد. بدین‏ ترتیب، توفان عالمگیر نوح، پس از پاکسازی زمین از وجود آلوده‏ ی کافران و منکران خدا، به پایان رسید و کشتی نوح بر فراز کوه «جودی» فرود آمد و سرنشینان آن با سلامت و امنیّت به زمین پا گذاشتند. 🕊
4_6035177251362833949.mp3
958.5K
🔸ترتیل صفحه ۲۲۷ با صدای استاد حامدولی زاده 🔸مقام‌ : ماهور 🛑 فایل بدون ترجمه 🕊
4_6035177251362833950.mp3
1.94M
🔸ترتیل صفحه 227 قرآن کریم با صدای استاد حامد ولی زاده_مقام ماهور 🔸به همراه ترجمه گویای فارسی با صدای مرحوم استاد اسماعیل قادرپناه 🕊
قرآن ترجمه المیزان سوره 11 سوره مبارکه هود صفحه 227 قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ ۖ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ ۖ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۖ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ (46) گفت: <اى نوح! قطعاً او از خانواده تو نيست ، چرا که او کردارى ناشايسته است. پس مخواه از من چيزى را که بدان علم ندارى. همانا من تو را پند مى دهم و برحذر مى دارم که از نادانان باشى>. (46) قَالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ ۖ وَإِلَّا تَغْفِرْ لِي وَتَرْحَمْنِي أَكُنْ مِنَ الْخَاسِرِينَ (47) گفت: <پروردگارا! همانا من به تو پناه مى برم از اينکه چيزى از تو بخواهم که بدان علم ندارم و اگر مرا نبخشايى و به من رحم نکنى از زيانکاران خواهم بود>. (47) قِيلَ يَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلَامٍ مِنَّا وَبَرَكَاتٍ عَلَيْكَ وَعَلَىٰ أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَكَ ۚ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ يَمَسُّهُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ (48) گفته شد: <اى نوح! فرود آى با سلام و برکاتى از ناحيه ما بر تو و بر امتهايى که از همراهان تو به وجود خواهند آمد. و امتهايى [از نسل همراهانت به صحنه مى آيند ]که ايشان را بهره مند خواهيم ساخت ، سپس عذاب دردناکى از جانب ما به ايشان خواهدرسيد (48) تِلْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ ۖ مَا كُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَلَا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هَٰذَا ۖ فَاصْبِرْ ۖ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ (49) اينها از خبرهاى غيبى است که آنها را به تو وحى مى کنيم. پيش از اين (قرآن) نه تو آنهارا مى دانستى و نه قوم تو. پس شکيبايى کن; زيرا فرجام از آنِ تقواپيشگان است>. (49) وَإِلَىٰ عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا ۚ قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَٰهٍ غَيْرُهُ ۖ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُفْتَرُونَ (50) و به سوى [قوم] عاد ، برادرشان هود را [فرستاديم]. گفت: <اى قوم من! خداوند را بپرستيد; زيرا جز خداوند هيچ معبودى نداريد. شما [مشرکان ]جز دروغپردازان نيستيد. (50) يَا قَوْمِ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا ۖ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى الَّذِي فَطَرَنِي ۚ أَفَلَا تَعْقِلُونَ (51) اى قوم من! از شما در برابر آن (ابلاغ رسالت) هيچ پاداشى درخواست نمى کنم. پاداش من نيست مگر بر آن کس که مرا پديد آورده است. پس آيانمى فهميد. (51) وَيَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا وَيَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَىٰ قُوَّتِكُمْ وَلَا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ (52) و اى قوم من! از پروردگارتان آمرزش بخواهيد. آن گاه به سوى او بازگرديد. [اگر چنين کنيد] ابرهايى که ريزشى فراوان دارند ، بر شما مى فرستد و نيرويى بر نيرويتان مى افزايد و مبادا تبه کارانه روى برتابيد>. (52) قَالُوا يَا هُودُ مَا جِئْتَنَا بِبَيِّنَةٍ وَمَا نَحْنُ بِتَارِكِي آلِهَتِنَا عَنْ قَوْلِكَ وَمَا نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ (53) گفتند: <اى هود! براى ما دليل روشنى نياوردى و ما يقيناً معبودهاى خويش را به خاطر سخن تو رها نمى کنيم و ما قطعاً به تو ايمان نمى آوريم; (53) 🕊
🌷نکته تفسیری صفحه ۲۲۷🌷 پسر نوح با بدان بنشست: وقتی وعده‏ ی خدا نزدیک شد و حضـرت نوح، به فرمان پروردگار، افراد باایمان و خانواده اش را بر کشتی سوار کرد، دو تن از اعضای خانواده‏ اش همراه او سوار نشدند: همسـرش که از گذشته کافر و بی ایمان بود، و «کنعان»، پسر نوح. حضرت نوح تا آن زمان نمی دانست که پسرش ایمان ندارد. به ‏همین‏ علّت، هنگامی که بر کشتی سوار شد، او را صدا زد و فرمود: «پسرم، با ما بر کشتی سوار شو و همراه کافران نباش.» کنعان که مانند گذشته سخنان پدرش را باور نمی کرد، به او گفت: «(چیز مهمّی نیست، پدر؛) به بالای کوهی می روم تا از توفان در امان بمانم.» نوح فرمود: «امروز هیچ کس و هیچ‏ چیزی نمی تواند تو را از عذاب خدا حفظ کند...» در همین حال بود که موج غول‏ پیکری بین پدر و پسر جدایی انداخت و کنعان را در میان آبهای خروشان فرو برد. چون پیش از توفان، خدا به حضرت نوح وعده داده بود که خانواده اش را نجات می دهد و نوح هنوز نمی‏دانست که فرزندش ایمان نداشته است، پس از پایان توفان، به درگاه خدا رو کرد و با ادب و احترام گفت: «پروردگارا، پسرم از خانواده‏ ی من بود، و وعده‏ ی تو حق است. البتّه تو بهترین حکم را می فرمایی و هر آنچه را که درست باشد، انجام می دهی.» در این هنگام، خدا به نوح وحی فرستاد: «ای نوح، او از خانواده‏ ی تو نبود. او فرد ناشایستی بود. به‏ همین ‏علّت، چیزی را که نمی دانی، از من مخواه!» آری، اگرچه کنعان بظاهر پسر نوح بود، با جدایی از راه پدر، نسبت خود را نیز با او قطع کرد. این ماجرا، گویای این حقیقت بسیار مهم است که از نظر خدا، ارزش و اصالت، با نسبت های اعتقادی و ایمانی است؛ و نه نسبت های خونی و ظاهری. این حقیقت بارها در سخنان پیشوایان دین نیز تکرار شده است که داشتن نسبت خونی با ایشان، بدون پیروی و اطاعت از راه و روش آنان، فایده ای ندارد. در روایتی از امام رضا می‏خوانیم: «کنعان واقعاً فرزند نوح بود؛ امّا هنگامی که گناه کرد و از جاده‏ ی اطاعت خدا خارج شد، خدا فرزندی او را با نوح نفی کرد. به ‏همین‏ صورت، کسانی که از خویشاوندان ما باشند، ولی خدا را اطاعت نکنند، از ما نیستند.» در مقابل، قرآن و اهلبیت به ما می آموزند که پیروان راستین دین خدا، نزدیکان حقیقی پیشوایان دین هستند؛ تا آنجا که پیامبر در مورد شخصِ باایمان و پرهیزکاری مانند «سلمان فارسی» که هیچ نسبت خونی و قومی با آن حضرت نداشت، فرمود: «سلمان از ما اهل بیت است.» امیر مؤمنان علی در سخن بسیار آموزنده ای فرموده است: «دوست محمّد کسی است که از خدا اطاعت کند؛ هرچند نسبت خونی اش با او دور باشد، و دشمن محمّد، کسی است که خدا را نافرمانی کند؛ هرچند نسبتش در ظاهر با او نزدیک باشد.» 🕊
4_6037429051176518925.mp3
1.17M
🔸ترتیل صفحه ۲۲۸ با صدای استاد حامدولی زاده 🔸مقام‌ : کرد 🛑 فایل بدون ترجمه 🕊
4_6037429051176518926.mp3
2.23M
🔸ترتیل صفحه 228 قرآن کریم با صدای استاد حامد ولی زاده_مقام کرد 🔸به همراه ترجمه گویای فارسی با صدای مرحوم استاد اسماعیل قادرپناه 🕊
قرآن ترجمه المیزان سوره 11 سوره مبارکه هود صفحه 228 إِنْ نَقُولُ إِلَّا اعْتَرَاكَ بَعْضُ آلِهَتِنَا بِسُوءٍ ۗ قَالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ وَاشْهَدُوا أَنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ (54) جز اين نمى گوييم که برخى از معبودهاى ما به تو گزندى رسانده اند>. گفت: <همانامن خداوند را گواه مى گيرم و شما [نيز] گواه باشيد که من از آنچه شريک [خدا] قرار داده ايد تبرّى مى جويم ، (54) مِنْ دُونِهِ ۖ فَكِيدُونِي جَمِيعًا ثُمَّ لَا تُنْظِرُونِ (55) [از آنچه] که جز اوست. پس همگى عليه من مکر کنيد سپس مهلتم ندهيد. (55) إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَرَبِّكُمْ ۚ مَا مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا ۚ إِنَّ رَبِّي عَلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ (56) همانا من بر خداوند - که پروردگار من و پروردگار شماست - توکّل کرده ام. هيچ جنبنده اى نيست مگر اينکه او مهارش را گرفته است. به يقين پروردگار من بر راهى راست است. (56) فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ مَا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ ۚ وَيَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْمًا غَيْرَكُمْ وَلَا تَضُرُّونَهُ شَيْئًا ۚ إِنَّ رَبِّي عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ (57) پس اگر روى برتافتيد ، [باکى نيست]; زيرا قطعاً به شما ابلاغ کردم آنچه را که به خاطر آن به سوى شما فرستاده شدم و پروردگارم قومى غير از شما ، جايگزين [شما] خواهد کرد و به او هيچ زيانى نمى رسانيد; چرا که پروردگارم بر هر چيز نگهبان است>. (57) وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا هُودًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَنَجَّيْنَاهُمْ مِنْ عَذَابٍ غَلِيظٍ (58) و آن گاه که فرمان ما فرا رسيد. هود و کسانى را که ايمان آوردند و همراهش بودند به رحمتى از ناحيه خويش نجات داديم و از عذابى دشوار رهايشان ساختيم. (58) وَتِلْكَ عَادٌ ۖ جَحَدُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَعَصَوْا رُسُلَهُ وَاتَّبَعُوا أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ (59) و اينان قوم عاد بودند که آيات پروردگارشان را انکار کردند و رسولانش را نافرمانى نمودند و از فرمان هر سرکش ستيزه گرى پيروى کردند. (59) وَأُتْبِعُوا فِي هَٰذِهِ الدُّنْيَا لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ ۗ أَلَا إِنَّ عَادًا كَفَرُوا رَبَّهُمْ ۗ أَلَا بُعْدًا لِعَادٍ قَوْمِ هُودٍ (60) و در اين دنيا با لعنتى بدرقه شدند و در روز قيامت [نيز چنين خواهد شد]. بدانيد قطعاً قوم عاد پروردگار خويش را انکار کردند. هان [از رحمت خدا ]دور باد عاد; قوم هود! (60) ۞ وَإِلَىٰ ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا ۚ قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَٰهٍ غَيْرُهُ ۖ هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ ۚ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ (61) و به سوى [قوم] ثمود برادرشان صالح را [فرستاديم]. گفت: <اى قوم من! خداوند را بپرستيد; زيرا جز خداوند هيچ معبودى نداريد. اوست که شما را از زمين ايجاد کرد و از شما خواست در زمين آبادانى کنيد. پس از او آمرزش بخواهيد. آن گاه به سوى او باز گرديد. همانا پروردگار من نزديک و اجابت کننده است>. (61) قَالُوا يَا صَالِحُ قَدْ كُنْتَ فِينَا مَرْجُوًّا قَبْلَ هَٰذَا ۖ أَتَنْهَانَا أَنْ نَعْبُدَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا وَإِنَّنَا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ (62) گفتند: <اى صالح! پيش از اين در ميان ما مورد اميد بودى ، آيا بازمى دارى ما را از اينکه پرستش کنيم آنچه را پدرانمان مى پرستند؟ و ما واقعاً درباره چيزى که بدان دعوتمان مى کنى در شکّى هستيم که مايه بدگمانى [به تو] شده است>. (62) 🕊
🌷نکته تفسیری صفحه ۲۲۸🌷 و خدایی که در این نزدیکی است: یکی از لطف های بزرگ خدا به بندگانش، معرفی خود به آنان است. براستی اگر ما نمی دانستیم که آفریدگار جهانِ هستی چه ویژگی هایی دارد، چقدر در حیرت و سرگردانی به سر می بردیم. شاید تا پایان عمر از خود می پرسیدیم که چنین قدرت بی‏ نهایتی که کهکشان های پهناور را با میلیاردها ستاره و سیاره پدید آورده است، چگونه پروردگاری است. آیا مانند پادشاهان قدرتمند، دست نیافتنی و دور است؟ آیا می توان به محضر او رسید؟ آیا سخن ما را می شنود و به ما اهمّیّتی می دهد؟ او که به ما نیازی ندارد، آیا به ما توجّهی می کند؟ امّا آن آفریدگار بزرگ و نیرومند که فرمانروایی تمام جهان به دستِ اوست، با عشق و مهربانی وصف‏ ناپذیری به ما فرموده است که من نزدیک ام و سخنان شما را می شنوم و به درخواستهایتان پاسخ می دهم. این آیه، از دو ویژگی خدا که پر از لطف و زیبایی است، سخن می گوید که وجود انسان را سرشار از وَجد و شادمانی می کند. نخستین صفت، «قریب» به معنای نزدیک است، و خداوند در قرآن بارها به انسان ها یادآوری کرده که به آنان بسیار نزدیک است و لحظه ای از آنان جدا نمی شود. او فرموده است که هر جا باشیم، با ما همراه است و جسم و جان و فکر ما در معرض نگاه و آگاهی اوست. در روایتی می خوانیم که در زمان پیامبر اسلام، در حالی که مسلمانان برای نبرد با کافران حرکت می‏ کردند، نام خدا را با صدای بلند می بردند و از او یاد می کردند. در این هنگام، پیامبر به آنان فرمود: «ای مردم، با خودتان مدارا کنید. [و آرام نیایش کنید؛ زیرا] شما خدای ناشنوا و غایب را نمی خوانید؛ بلکه خدای شنوا و نزدیک را می خوانید که همراه شماست.» آری، به فرموده ی خدا، او از رگ گردن به ما نزدیک تر است، راز دلمان را می داند، از نیازمان باخبر است و خواسته هایمان را با مهربانی و عطوفت، برمی آورد. به همین‏ سبب، پس از آنکه خود را «خدای نزدیک» معرفی کرده، یادآوری می کند که «مُجیب» هم هست. این دومین صفت الهی در این آیه است. مجیب یعنی به خواسته های بندگانش پاسخ می دهد و دعاهای آنان را اجابت می کند. آری، آن فرمانروای بی شریک و شکست‏ ناپذیر، در نزدیکی تک تک ما حضور دارد و به درخواست ما با لطف و مهربانی پاسخ می دهد. 🕊
4_6042136691815220699.mp3
964.6K
🔸ترتیل صفحه ۲۲۹ با صدای استاد حامدولی زاده 🔸مقام‌ : صبا 🛑 فایل بدون ترجمه 🕊
4_6042136691815220700.mp3
1.89M
🔸ترتیل صفحه 229 قرآن کریم با صدای استاد حامد ولی زاده_مقام صبا 🔸به همراه ترجمه گویای فارسی با صدای مرحوم استاد اسماعیل قادرپناه 🕊
قرآن ترجمه المیزان سوره 11 سوره مبارکه هود صفحه 229 قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَآتَانِي مِنْهُ رَحْمَةً فَمَنْ يَنْصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِنْ عَصَيْتُهُ ۖ فَمَا تَزِيدُونَنِي غَيْرَ تَخْسِيرٍ (63) گفت: <اى قوم من! مرا خبر دهيد اگر بر دليل روشنى که از ناحيه پروردگارم است ، متکى باشم و از جانب خودش به من رحمتى بخشيده باشد ، پس کيست که مرا از [کيفر ]خداوند خلاصى دهد ، اگر نافرمانيش کنم؟ لذا [باپيشنهادتان ]مرا چيزى جز خسارت زدن [بر خويش] ، نمى افزاييد>. (63) وَيَا قَوْمِ هَٰذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ قَرِيبٌ (64) <و اى قوم من! اين ناقه خداست که آيت و نشانه اى است براى شما; پس رهايش بگذاريد در زمين خدا به چرا پردازد و هيچ گزندى به آن نرسانيد که در نتيجه عذابى زود هنگام شما را خواهد گرفت>. (64) فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُوا فِي دَارِكُمْ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ ۖ ذَٰلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ (65) پس آن را پى کردند. آن گاه [صالح ]گفت: <سه روز در سرزمينتان بهره مند باشيد. اين وعده اى پيراسته از دروغ است>. (65) فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا صَالِحًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَمِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ ۗ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ (66) پس آن گاه که فرمان ما فرا رسيد ، صالح و کسانى را که ايمان آوردند و همراهش بودند با رحمتى از ناحيه خويش نجات داديم و از خوارى آن روز [رهانيديم]. همانا تنها پروردگارت نيرومند شکست ناپذير است. (66) وَأَخَذَ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ (67) و غرش مهيب ، کسانى را که ستم کردند فرو گرفت; پس صبحگاهان در خانه هايشان به رو بر زمين افتادند. (67) كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيهَا ۗ أَلَا إِنَّ ثَمُودَ كَفَرُوا رَبَّهُمْ ۗ أَلَا بُعْدًا لِثَمُودَ (68) گويا در آن جا اقامت نداشتند. آگاه باشيد همانا قوم ثمود ، پروردگارشان را انکار کردند. بدانيد [از رحمت خدا ]دور باشند قوم ثمود! (68) وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَىٰ قَالُوا سَلَامًا ۖ قَالَ سَلَامٌ ۖ فَمَا لَبِثَ أَنْ جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ (69) و هر آينه فرستادگان ما ابراهيم را مژده آورده ، سلام گفتند. گفت: <سلام[بر شما]>. پس در آوردن گوساله اى بريان شده درنگ نکرد. (69) فَلَمَّا رَأَىٰ أَيْدِيَهُمْ لَا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً ۚ قَالُوا لَا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَىٰ قَوْمِ لُوطٍ (70) پس آن گاه که ديد دستهايشان به آن نمى رسد ، از آنان ناخشنود گشت و از ايشان دلهره اى احساس کرد. گفتند: <مترس همانا ما به سوى قوم لوط فرستاده شده ايم>. (70) وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِنْ وَرَاءِ إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ (71) و زنش ايستاده بود; پس [با شنيدن مأموريت فرشتگان] خنديد. آن گاه آن زن را به اسحاق و [نيز] يعقوب که از پس اسحاق خواهد بود، مژده داديم. (71) 🕊
🌷نکته تفسیری صفحه ۲۲۹🌷 مهمان و مهمان نوازی: این آیه و آیات بعد، به داستان ملاقات فرستادگان خدا با حضـرت ابراهیم اشاره می کند. ماجرا از این قرار بود که چند تن از فرشتگان خدا که برای عذاب و نابود کردن قوم لوط مأموریت داشتند، ابتدا نزد حضرت ابراهیم آمدند و او و همسرش را که فرزندی نداشتند و پیر شده بودند به ولادت فرزند شایسته ای مژده دادند. یکی از نکات درس آموز این سرگذشت، مهمان نوازی عجیب حضرت ابراهیم است؛ زیرا آن حضرت بدون اینکه مهمانان خود را بشناسد، به سرعت گوشت گوساله ای را بریان کرد و نزدشان آورد. در روایات نیز آمده است که ابراهیم، فردی بسیار مهمان نواز بود. در حدیثی از امام صادق می خوانیم: «ابراهیم [آن¬قدر مهمان‏دوست بود که گویی] پدر مهمانان است؛ به ‏طوری‏ که وقتی مهمانی نزد او نبود، بیرون می رفت و دنبال مهمان می گشت.» در روایت دیگری از پیامبر می‏خوانیم: «خدا، ابراهیم را دوست خود نگرفت مگر به سبب دو ویژگی: 1ـ غذا دادن به دیگران؛ 2ـ نماز در نیمه های شب؛ در حالی که مردم خواب بودند.» مهمانی دادن، یکی از آداب و رسوم رایج در میان انسان هاست که در هر زمان و مکانی بوده و هست. اسلام نیز این رسم پسندیده را تأیید کرده و انجام آن را با رعایت دستورهای خدا، کاری خوب و شایسته برشمرده است. پیشوایان دین برای مهمان نوازی پاداش فراوانی ذکر کرده و احترام مهمان را لازم دانسته اند. در روایتی می خوانیم که شخصی به نام محمّد بن‏ قیس نقل می کند که روزی همراه چند تن از شیعیان دیگر در خدمت امام صادق بودیم. آنان از گروهی از مردم یاد کردند. من گفتم: «به خدا سوگند، صبح و شب نمی شود مگر این که دو سه نفر یا کمتر و بیشتر از آنان، مهمان من هستند.» امام به من فرمود: «لطف آنان بر تو از لطف تو بر ایشان بیشتر است.» من عرض کردم: «قربانتان گردم؛ چطور چنین چیزی ممکن است؛ در حالی که من از غذایم به آنان می دهم و از ثروتم خرجشان می کنم و خدمتکار من به آنان خدمت می کند!» امام فرمود: «هنگامی که آنان نزد تو می آیند، از جانب خدا همراه با روزی فراوان [و خیر و برکت] نزدت می آیند، و در حالی از نزد تو می روند که آمرزش خدا شامل حالت شده است.» در روایت دیگری از امام صادق می خوانیم: « یکی از مواردی که پیامبر به حضرت فاطمه آموخت، این بود که به او فرمود: ای فاطمه، هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد، باید مهمانش را گرامی بدارد.» 🕊