#احکام_قرآنی
🔥 سوزاندن قرآن هایی که ورق ورق شده و قابل استفاده نیست، جایز نیست و باید دفن کرد.
(مطابق فتوای آیات عظام خامنه ای، فاضل، مکارم، تبریزی)
📖 برای از بین بردن اوراق قرآن هایی که فرسوده شده یا کاغذهایی که در آن ها اسماء متبرکه وجود دارد میتوان:
📍با رعایت احترام آن ها را در جای مناسبی دفن کرد.
📍با رعایت احترام آن ها را در نهر آب روان ریخت تا به مرور از بین بروند.
📍با رعایت احترام توسط کارگاه های کاغذسازی تغییر شکل یابند.
📚گزیده ای از احکام شرعی و احکام قرآنی، ص٨۴
@goranketabzedegi
خداوندا...
اراده ام را به زمان کودکی برگردان
همان زمان که برای یکبار ایستادن
هزار بار میافتادم، اما نا امید نمیشدم.
@goranketabzedegi
💠نرم افزار«شهر قرآنی»
🌺پدرها و مادرهای عزیز
😊دانش آموزان قرآنی
بازی شهر قرآنی، یک بازی جذاب قرآنیه
که همراه با سرگرمی و بازیهای جالب قرآن رو آموزش میده
🔰ویژگی های بازی؛
😊متناسب برای سنین 3 تا 9 سال
✅بیش از 100 بازی متنوع
✅تقویت هوش و حافظه
✅آشنایی بچه ها با مسجد و انفاق
✅صوت 5 قاری نوجوان بین المللی
✅وجود متن آیات و سوره ها
✅آموزش قرآن و خیلی موارد دیگر.
دانلود رایگان از کافه بازار👇👇
http://cafebazaar.ir/app/?id=com.boombstudio.qurancity&ref=share
آیه 11 سوره کهف
فَضَرَبْنَا عَلَیٰ آذَانِهِمْ فِی الْکَهْفِ سِنِینَ عَدَدًا
پس ما (در آن غار از خواب) بر گوش و هوش آنها تا چند سالی پرده بیهوشی زدیم
اعجاز آیه فضربنا.....
تمام حواس انسان میخوابد به جز گوش
اگر نزدیک فردی بشید که خواب است و دست زدی بیدار نمیشود، اگر عطر یا گاز پخش کنی بیدار نمیشود و آن را بو میکند و میمیرد، اما اگر صدای بلندی ایجاد کنی بیدار میشود،
گوش اولین حس است که از زمان تولد شروع به کار کردن میکند، و همچنین به وسیله آن روز قیامت مبعوث میشوند.
در سوره کهف خداوند میگوید دلیل خواب جوان ها برای سال های طولانی این است که خداوند گوش هایشان را سنگین کرده، پس روز برایشان مانند شب آرام شد
@goranketabzedegi
#ماه_مبارک_رمضان
#نکات_تفسیری
#نکات_کلیدی
✅جزء یازدهم قرآن کریم.
🌹 از حدس و گمان و خیال پیروی نکنید...
@goranketabzedegi
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
. #به_نام_خدای_مهدی . #رفاقت_مقدمه_شباهت . #قسمت_سی_و_نهم . . . . بغضم گرفته بود😢اخه ارزوی هر دختری
.
#قسمت_آخر
.
#به_نام_خدای_مهدی
.
#رفاقت_مقدمه_شباهت
.
#قسمت_چهلم
حرفهاش بهم ارامش میداد...نمیدونستم چی بگم..فقط گوش میکردم.
.
.
-خوب ریحانه خانم...شما سوالی ندارید که بپرسین؟!
.
-نه آقا سید 😶
.
-اما من یه حرفهایی دارم 😔
.
-بفرمایید 😯
.
-میخواستم بگم یه ادم نظراتش شاید با گذشت زمان تغییر کنه😔
شاید تفکرش به یه چیز عوض بشه😔
شاید یه کسی یا چیزی رو که قبلا دوست داشت دیگه دوست نداشته باشه😔
به نظرم باید به همچین ادمی حق داد😔
.
-این حرفها یعنی چی آقا سید؟! 😢
.
-یعنی که😕....چطور بگم اخه.. 😔
.
-چیو چطور بگید 😢😢
.
-میدونید شما حق دارید با خونواده و کنار خونوادتون زندگی کنین..راستیتش من هم نظرم نسبت به شما... 😕
.
اینجا که رسید اشکام بی اختیار جاری شد 😢😢
.
-راستیتش من هم نظرم نسبت به شما همون نظر سابقه و دوستتون دارم 😄😄
اخییشش از اشکاتون معلوم شد شما هم دوستم دارید😂😂
.
-خیلی بد هستین !😑😑
.
-خواهش میکنم...خوبی از خودتونه 😊
.
-به قول خودتون لا اله الاالله 😐
.
-خوب بهتره خانواده ها رو بیشتر منتظر نزاریم...شما هم اشکاتونو پاک کنین فک میکنن اینجا پیاز پوست کندیما...بریم بیرون ؟!😯
.
-بله بفرمایین 😐
.
-فقط زهرا رو صدا کنین بیاد کمکم کنه که بیام...
.
-اگه اجازه بدین خودم کمکتون میکنم 😊😊
.
و اروم ویلچر اقا سید رو هل دادن و به سمت خانواده ها رفتیم...مادر اقا سید با دیدن این صحنه بی اختیار شروع به دست زدن کرد و مامان منم یه لبخندی روی لبش نشست☺
اونشب قرار عقد رو گذاشتیم و یه روز بی سر و صدا و هیچ جشن گرفتنی رفتیم محضر ومراسم عقد رو برگزار کردیم...پدر اقا سید یه خونه کوچیک برامون خرید و با پول عروسی هم چون من گواهینامه داشتم یه ماشین معمولی خریدیم...
.
.
🔴یک ماه پس از عقد...
.
-ریحانه جان
.
-جانم آقایی
.
-خانمی دلم خیلی برا امام رضا تنگ شده.😔..همسفرمون میشی یه سفر بریم؟!😕
.
-شما هرجا بخوای بری ما در رکابتیم فرمانده 😊
.
-اخه چه قدر یه نفر میتونه خانم باشه 😊😊حالا با هواپیما بریم یا قطار؟!
.
-هیچکدوم 😉
.
-یعنی چی؟!با اتوبوس بریم؟!😯
.
-نوچچچ😌....من خودم میخوام راننده آقای فرمانده بشم😊
.
-ریحانه نه ها😯...راه طولانیه خسته میشی...
.
-هرجا خسته شدیم میزنیم بغل استراحت میکنیم...😏
.
-لا اله الا الله...میدونم الان هرچی بگم شما یه جواب میخوای بیاری...بریم به امید خدا...داعش نتونست مارو بکشه ببینم شما چیکار میکنی؟! 😂😂
اماده سفر شدیم و به سمت مشهد حرکت کردیم...تمام جاده برام انگار ورق خوردن یه خاطره شیرین بود😊😊 تو ماشین نشسته بودیم و من پشت فرمون و داشتیم اولین سفر دونفره با ماشین خودمونو تجربه می کردیم😊
-ریحانه جان چرا از این جاده میری😯جاده اصلی خلوته که😐
.
-کار دارم😊
.
-لا اله الا الله...اخه اینجا چیکار داری؟!
.
-صبر داشته باش دیگه 😐
راستی آقایی؟!
.
-جانم ریحانه بانو؟؟
.
-اون مسجده کجا بود دقیقا ؟! 😕
.
-کدوم مسجد؟!😯
.
-همون مسجده که اونروز وایساده بودیم برای نماز درش بسته بودا...😕
.
-اها...اها...یکم جلوتره...حالا اونجا چیکار داری؟؟😉
.
-اخه اونجا اولین جایی بود پی بردم شما چه قدر خوبی😃😃
.
-امان از دست شما بانو😃😃
.
-ریحانه جان؟ -جان ریحانه😊 -اونموقع ها یه اهنگی داشتی😆😆نداری الان؟😂
.
-ااااا سید 😑
.
-خوب چیه مگه..چی میگفت اهنگه ؟!؟😌اها اها خوشگلا باید برقصن😂😂
.
-سید؟!😑😑
.
-باشه باشه...ما تسلیم...😄😄
.
ریحانه ؟!
.
-جان دل😊
.
-ممنون که هستی 😊😊
.
جلوی مسجد ترمز کردم و پیاده شدم و به سیدم کمک کردم رو ویلچرش بشینه...و رفتیم سمت مسجد...
.
-اااا ریحانه انگار بازم درش قفله 😯
.
-چه بهتر مثل اون موقع بیرون نماز میخونیم...😊
.
-اخه الان وقت اذان نیست که😐
.
-دو رکعت نماز شکر میخوام بخونم...
.
-ریحانه همه چی مثل اون موقع به جز من و تو...اون موقع من دو تا پا داشتم که الان ندارم...ولی الان شما دوتا بال داری داری که اونموقع نداری...
.
ریحانه جان الان میفهمم که تو فرشته ای😊😊
.
#پایان
#سرویس_فرهنگی_اجتماعی
@goranketabzedegi
⚠️ #تـــݪنگـــرامـــروز
🔔 کتابی که نویسنده و نقش اول داستانش کسی نیست جز خود تو!
🕋 وَوُضِعَ ٱلۡكِتَٰبُ فَتَرَى ٱلۡمُجۡرِمِينَ مُشۡفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَٰوَيۡلَتَنَا مَالِ هَٰذَا ٱلۡكِتَٰبِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةٌ وَلَا كَبِيرَةً إِلَّآ أَحۡصَىٰهَاۚ وَوَجَدُواْ مَا عَمِلُواْ حَاضِرًاۗ وَلَا يَظۡلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا
(كهف/۴۹)
⚡️ترجمه:
و کتاب نامهی اعمال در آنجا گذارده میشود، پس گنهکاران را میبینی که از آنچه در آن است ترسانند، و میگویند: «ای وای بر ما، این چه کتابی است که هیچ عمل کوچک و بزرگی را فرو نگذاشته؛ مگر اینکه آن را به شمار آورده است؟!» و آنچه را انجام دادهاند؛ حاضر یابند و پروردگار تو به هیچ کس ستم نمیکند.
@goranketabzedegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬
🪐 اتفاقاتی که در مدت یک پلکزدنِ شما، در دنیا میافتد!
فبأی آلاء ربکما تکذبان
#کارگاه_فکر_و_ذکر
@goranketabzedegi
گاهی نه برای اینکه
دنبال ازدیاد نعمتیم
نه برای اینکه نشان دهیم
آدم قدرشناسی هستیم
نه از ترس
نه از روی عادت
نه برای دل خودمان
و نه به هیچ خاطر دیگر
تنها به خاطر خود خـ♡ـدا
بگوئیم: «اَلْحَمْدُلله»
خدایا شکرت برای همه نعمتهای خوبت
نعمتهائی که گاهی چقدر غافلیم ازشون
@goranketabzedegi
📸 #عکس_نوشت
آرامشِ زندگی تنها در یاد خداست و مردم در جای دیگر جستجو میکنند و نمی یابند.
#بهار_معنویت
@goranketabzedegi
✅دوربین خدا روشنه!
✍دیدین گاهی میریم عروسی یا جشن تولد، دوربین داره فیلمبرداری میکنه و تا نوبت به ما میرسه؛ خودمون رو جمع و جور میکنیم چرا؟ چون دوربین روی ما زوم میکنه؛ نکنه زشت و بد قیافه بیفتیم! اگه فقط به این فکر کنیم که دوربین خدا همیشه روشنه و روی ما هم زوم شده، شاید یه جور دیگه زندگی می کردیم! شاید اخلاقمون یه جور دیگه بود! شاید لحن صحبتمون یه جور دیگه میشد!
مطمئن باشیم که دوربین خدا همیشه روشنه و روی تک تک ما زوم شده؛ چون خودش فرمود:
«ألَم یَعلَم بأنَّ اللهَ یَری» (علق/۱۴)
آیا نمی دانند خدا می بیند...
#سرویس_معرفتی
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@goranketabzedegi
❣ #تدبر_در_قرآن
🕋 مَن يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِي ۖ
(أعراف/١٧٨)
⚡️ترجمه:
"هرکس را که خدا هدایت کند, پس او هدایت یافته واقعی است."
🔑 هدایت از جانب خداوند است اما باید آن را با کارهای نیک و صداقت نسبت به خداوند طلب نمود..
👈 خداوند بذرش را فقط در زمین پاک میکارد.
@goranketabzedegi
☀️ #حــدیث_روز
🔔 سبک زندگی اسلامی
✅ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
از نشانههای برکت زن آن است که خواستگاریش بیتکلف و آسان انجام گیرد.
@goranketabzedegi
هدایت شده از قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
اطلاعیه .....
مسابقه تلفنی 📞📞ضیافت .... ویژه ایام ماه مبارک رمضان ۱۴۰۱
شرایط مسابقه ...
🟢مرحله اول ✍️ ارسال کلمه ضیافت +
نام ...
نام خانوادگی ...
سن ...
میزان تحصیلات ...
استان ...
شماره تماس ...
ارسال مشخصات به آیدی زیر🌈
@Mohmmad1364
🟢 مرحله دوم ✍️ ساعت تماس شما در ساعت مقرر با هماهنگی مشخص خواهد شد و شما به ۵ سوال تستی ❎ ما پاسخ خواهید داد
⭕ سوالات مسابقه اطلاعات قرآنی و احکام شرعی میباشد
هر سوال ۱ امتیاز ....
حداقل کسب امتیاز برای شرکت در قرعه کشی ۴ امتیاز میباشد
🌈 شرکت برای عموم آزاد است
عزیزانی که بالاترین امتیاز رو کسب کنند بر اساس قرعه کشی جوایزی تقدیم خواهد شد ✔
جایزه 😎....پایه موبایل چوبی
🎁 و قرعه کشی هم خواهیم داشت بین همه شرکت کنندگان همراه با جوایز نقدی
➕زمان ثبت نام و شرکت در مسابقه ضیافت تا عید سعید فطر🌙
@goranketabzedegi
#ماه_مبارک_رمضان
#نکات_تفسیری
#نکات_کلیدی
✅جزء دوازدهم قرآن کریم.
🌹 اگر خدا بخواهد هر کار نشدنی شدنی می شود...
@goranketabzedegi
چهار نصیحت:
۱. تاحدی کوتاه بیا که تبدیل به کوتاهترین دیوار نشوی
۲. تاحدی مهربان باش که تبدیل به انجام وظیفه نشود
۳. تاحدی گرم و صمیمی باش که انتظار بیجا به وجود نیاری
۴.از معاشرت با افرادی که در ظاهر مهربانند و پشت سر اهل بدگویی هستند بپرهیز.
@goranketabzedegi
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
اطلاعیه ..... مسابقه تلفنی 📞📞ضیافت .... ویژه ایام ماه مبارک رمضان ۱۴۰۱ شرایط مسابقه ... 🟢مرحله ا
اعضای خانواده هم میتوانند با ثبت نام در طرح مسابقه تلفنی 📞ضیافت ویژه ماه مبارک رمضان شرکت فرمایند
این طرح تا پایان ماه مبارک رمضان ادامه دارد ...
جوایز مسابقه استند پایه موبایل چوبی به نفرات برگزیده و جوایز نقدی و . . به همه شرکت کنندکان براساس قرعه کشی
سپاس از همراهی شما عزیزان قرآنی✅
@goranketabzedegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر زیبا خوندن این سه نفر
ربنا🔰
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
لینک عضویت 🔰
@goranketabzedegi
😄زنگ تفریح 😍😍
✅کلاه فروشی روزی از جنگلی می گذشت. تصمیم گرفت زیر درخت مدتی استراحت کند. لذا کلاه ها را کنار گذاشت و خوابید. وقتی بیدار شد متوجه شد که کلاه ها نیست.
🍁بالای سرش را نگاه کرد. تعدادی میمون را دید که کلاه ها را برداشته اند. فکر کرد که چگونه کلاه ها را پس بگیرد.
در حال فکر کردن سرش را خاراند و دید که میمون ها همین کار را کردند. او کلاه را ازسرش برداشت و دید که میمون ها هم از او تقلید کردند. به فکرش رسید… که کلاه خود را روی زمین پرت کند.
لذا این کار را کرد. میمون ها هم کلاه ها را به طرف زمین پرت کردند. او همه کلاه ها را جمع کرد و روانه شهر شد.
سالهای بعد نوه او هم کلاه فروش شد. پدربزرگ این داستان را برای نوه اش تعریف کرد و تاکید کرد که اگر چنین وضعی برایش پیش آمد چگونه برخورد کند.
🍁یک روز که او از همان جنگل گذشت در زیر
درختی استراحت کرد و همان قضیه برایش اتفاق افتاد. او شروع به خاراندن سرش کرد. میمون ها هم همان کار را کردند. او کلاهش را برداشت، میمون ها هم این کار را کردند.
🍁نهایتا کلاهش را بر روی زمین انداخت.
ولی میمون ها این کار را نکردند.
یکی از میمون ها از درخت پایین آمد و کلاه را از روی زمین برداشت و در گوشی محکمی به او زد و گفت: فکر می کنی فقط تو پدربزرگ داری؟!!
😄😄
@goranketabzedegi
* مادران قرآنی *
۱. مادر حضرت اسماعیل علیه السلام
(هاجر، هجرت و فداکاری)
رَّبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ
غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ
رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ
ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ! ﻣﻦ ﺑﺮخی ﺍﺯ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﻢ ( اسماعیل
و مادرش) ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺭّﻩ ﺍی بی ﻛﺸﺖ ﻭ ﺯﺭﻉ ﻧﺰﺩ
ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺤﺘﺮﻣﺖ ﺳﻜﻮﻧﺖ ﺩﺍﺩم ؛ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ !
ﺑﺮﺍی ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺑﺮ ﭘﺎ ﺩﺍﺭﻧﺪ.
(ابراهیم/٣٧)
۲. مادر حضرت عیسی علیه السلام
( مریم ، پاکدامنی )
وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا
ﻭ ﻣﺮﻳﻢ ﺩﺧﺘﺮ ﻋﻤﺮﺍﻥ (ﺭﺍ ﻣﺜﻞ ﺯﺩﻩ ﺍﺳﺖ)
ﻛﻪ ﺩﺍﻣﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﭘﺎک ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺖ.
(تحریم/١٢)
۳. مادر حضرت مریم سلام الله علیها
( حَنّه، نامگذاری نیکو)
وإِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ
ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻣﻦ ﻧﺎﻣﺶ ﺭﺍ ( ﻣﺮﻳﻢ سلام الله علیها)ﻧﻬﺎﺩم.
(ابراهیم/۳۶)
۴. مادر حضرت موسی علیه السلام
( شجاعت )
أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ
فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ
يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِّي وَعَدُوٌّ لَّهُ
ﻛﻪ(ای مادر موسی علیه السلام ) ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺻﻨﺪﻭﻕ
ﺑﮕﺬﺍﺭ ، ﭘﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﻳﺎ ﺑﻴﻨﺪﺍﺯ ﺗﺎ ﺩﺭﻳﺎ
ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺎﺣﻞ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ ، ﺗﺎ ﺩﺷﻤﻦ ﻣﻦ ﻭ
ﺩﺷﻤﻦ ﺍﻭ ، ﻭی ﺭﺍ ﺑﺮﮔﻴﺮﺩ.
(طه/٣٩)
۵. مادر حضرت اسحاق علیه السلام
( بارداری در پیری و معجزه خدا)
قَالَتْ يَا وَيْلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَا عَجُوزٌ وَهَذَا
بَعْلِي شَيْخًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ
( ساره سلام الله علیها ) ﮔﻔﺖ : ﺍی ﻭﺍی ﺑﺮ
ﻣﻦ ! ﺁﻳﺎ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺁﻭﺭم ﺩﺭ ﺣﺎلی ﻛﻪ ﻣﻦ
ﭘﻴﺮﺯﻧﻢ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺷﻮﻫﺮ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺳﻦّ
ﺳﺎﻟﺨﻮﺭﺩگی ﺍﺳﺖ ؟ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺍﻳﻦ ﭼﻴﺰی
ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺷﮕﻔﺖ ﺍﺳﺖ ! !
(هود/٧٢)
(ﻫﺮﮔﺰ ﺍﺯ ﺍﻣﺪﺍﺩﻫﺎی غیبی ﺍلهی ، ﻣﺄﻳﻮﺱ ﻧﺸﻮﻳﻢ)
@goranketabzedegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 حتما ببینید | موشن گرافیک 👆
🔶️🔸️طمع🔸️🔶️
💠 براساس آیات قرآن و حدیث امام علی (علیه السلام)
@goranketabzedegi