✍ #حـڪمت_هاے_ناب_عـَـلَـوے
💟 و درود خـداوند بر او باد؛ فـرمود:
1⃣ همـراه مےخواهـے؛
💚 #خدا.
2⃣ دنیا مےخـواهـے؛
📜 عبرت از گذشـتگان.
3⃣ رفیق مےخـواهـے؛
📝 ثبت ڪنندگانِ #عمل.
4⃣ ڪسب مےخـواهـے؛
عبادتِ #خدا.
5⃣ مونس مےخـواهـے؛
📖 #قـرآن.
6⃣ موعظه مےخـواهـے؛
⭕️ #مـرگ.
و اگر مرگ ڪفایت نڪرد،
🔥 آتشِ #جـهنم ڪـفایت مےڪـند.♨️
📚 نصـایح، صـ 271
قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی 📚
عضویت👇
👇
@goranketabzedegi
☀☀جـــــرعـــه ای نـــــور☀☀
.
🌷از حیوان گمراه تر !!!🌷
🌱ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرا مِنَ الجِنِّ وَالإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ
لَا یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لا یَسْمَعُونَ بِهَا
أُولئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ)
🍃و به تحقیق بسیاری از جنّ و انس را
برای #جهنّم بیافریدیم.
ایشان را #دلهایی است که بدان نمی فهمند
و #چشمهایی است که بدان نمی بینند
و #گوشهایی است که بدان نمی شنوند.
اینان چون #چارپایانند بلکه گمراهتر از آنهایند.
اینان همان #غافلانند.
🌸نکته:
🌹خداوند برای هدایت انسان به سوی کمال و سعادت ورسیدن او به بهشت
#ابزار_شناخت (دل و عقل، چشم و گوش)را
در اختیار او قرار داده تا
به کمک آنها #راه_درست را بشناسد و در آن حرکت کند و به #بهشت برسد و
👌اگر از این ابزار استفاده نکند و راه را از چاه تشخیص ندهد، #جهنمی خواهد شد.
#قرآن
#هدایت
#شناخت
#جهنم
@goranketabzedegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠حجت الاسلام والمسلمین رفیعی:
موضوع:👇
دو راه فوق العاده نزدیکی به خدا
#رفیعی
📌نشر حداکثری با شما🌹
#بهشت #جهنم
#آخرالزمان
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
لینک عضویت 🔰
@goranketabzedegi
✅ سخت ترین آیه #جهنم و زیباترین آیه ی #بهشت
✍سخت ترین آیه جهنم🔥در قرآن را اگر بپرسی همه می گویند مار غاشیه، آب جوش و....
ولی سخت ترین آیه جهنم در سوره مبارکه ابراهیم است. می فرماید: مرگ از هر طرف به سراغ فرد می آید ولی نمی میرد..
.
🌼زیباترین آیه توصیف بهشت هم اگر بپرسی می گویند: نهرهای جاری از عسل و. ولی کامل ترین توصیف از بهشتی که نرفته ایم در سوره کهف است. می فرماید: اهل بهشت دوست ندارند از بشهت بروند.
💥شما هر جا بروی بعد چند روز #خسته می شوی. چون در قرآن آمده که "خالدین فیها ابدا( در آن جاودانه اند) آدم با خود فکر می کند چقدر در بهشت بمانیم! ولی اینقدر برایت شیرین می کنند که دوست خواهی داشت بمانی...
📚از بیانات مرحوم استاد #فاطمی_نیا
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
لینک عضویت 🔰
@goranketabzedegi
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
#سپر_سرخ #قسمت_دهم 💠 از بهت آنچه میشنیدم فقط خیره نگاهش میکردم، دیگر خبری از خشم صدا و چشمانش نب
#سپر_سرخ
#قسمت_یازدهم
💠 دستش را پیش آورد و تمام تلاشش را میکرد بدون هیچ برخوردی بین دستانمان، زنجیر را به آرامی از مچم باز کند و همزمان زمزمه کرد :«ببخشید اونطوری میکشیدمتون، فرصت زیادی نداشتیم و باید زودتر از منطقه میرفتیم. هر لحظه ممکن بود تو کمینشون بیفتیم!»
بیآنکه دستانم را لمس کند، حرارت سرانگشتش را حس میکردم و #نجابت از لحن و نگاهش میچکید.
💠 آخرین دور زنجیر را هم گشود و تازه هر دو دیدیم از فشار زنجیر، دستم خراش افتاده و آستین روپوش سفیدم #خونی شده است که آینه چشمانش از اشک درخشید و صدایش لرزید :«#یا_زینب!»
همین یک کلمه آخر #روضه بود و او میدانست همان یک ساعتی که با همه قدرت مرا دنبال خودش میکشید، دستانم را بریده که نفسش گرفت :«حلالم کنید، فقط میخواستم زودتر از اون #جهنم نجاتتون بدم.»
💠 اینهمه مظلومیتم رگ #غیرتش را بریده و هنوز نگاه نجس آن #داعشی به چشمش خنجر میزد که بوی خون در کلامش پیچید :«همین روزا #ابومهدی دستور آغاز عملیات #فلوجه رو میده، والله انتقام همه مردم #عراق رو از این نامسلمونا میگیریم!»
جانم را با مردانگیاش نجات داده و نمیخواستم بیش از این خجالت بکشد که خون آستینم را با کف دست دیگرم پوشاندم و او استخوانی در گلویش مانده بود که با دلواپسی سفارش کرد :«حتما این دوستتون مورد اعتماده که خواستید بیارمتون اینجا! اما جاسوسای #داعش همه جا هستن، پس خواهش میکنم نذارید کسی بفهمه چه اتفاقی براتون افتاده!»
💠 برای ادای جمله آخر خجالت میکشید که با نگاهش روی دستان کبودم دنبال کلمه میگشت و حرف آخر را به سختی زد :«بهتره نذارید کسی بدونه کی شما رو اورده #بغداد!»
منظورش را نفهمیدم و او دیگر حرفی برای گفتن نداشت که با چشمان سر به زیرش، مرا به #خدا سپرد و گفت :«شما بفرمایید، من همینجا میمونم تا برید تو خونه. چند دقیقه هم صبر میکنم که اگه مشکلی بود برگردید!»
💠 او حرف میزد و زیر سرانگشت مهربانیاش تار و پود دلم میلرزید که سه سال در محاصره #فلوجه فقط وحشیگری #داعش را دیده بودم و جوانمری او مرهم همه دردهای مانده بر دلم میشد.
دستم به سمت دستگیره رفت و پایم برای رفتن به خانه نورالهدی پیش نمیرفت که با اکراه در را گشودم و ناگزیر از ماشین پیاده شدم.
💠 زنگ خانه را زدم و هنوز این در و دیوار برایم بوی #خیانت میداد که شیشه دلم، دوباره در هم شکست. یک نگاهم به زنگ در بود تا کسی پاسخم را بدهد و یک نگاهم به او که از پشت فرمان همچنان مراقبم بود تا صدای نورالهدی به گوشم رسید :«بله؟»
بیش از سه سال بود با بهترین رفیق دوران دانشگاهم قطع رابطه کرده و حالا اینهمه بیکسی مرا تا پشت خانهاش کشانده بود که #مظلومانه پاسخ دادم :«منم، آمال!»
💠 نمیدانم از شنیدن نامم چه حالی شد که بلافاصله خودش را پشت در رساند و همین ظاهر خرابم، حالش را به هم ریخت.
تک و تنها در شب با روپوش خاکی پرستاری، چشمانی که از گریه ورم کرده و دستانی که کبود و زخمی شده بود. با نگاه حیرانش در سرتاپای شکستهام دنبال دلیلی میگشت و تنهایی از صورتم میبارید که مثل جانش در آغوشم کشید.
💠 سرم روی شانه نورالهدی مانده و نگاهم دنبال اتومبیل او بود که به راه افتاد و مقابل چشمانم از کوچه بیرون رفت.
یک ساعت کشید تا با نفسهای بریده و چشمانی که بیبهانه میبارید برای نورالهدی بگویم چه بر سرم آمده و او فقط از شنیدن آنچه من دیده بودم، همه تن و بدنش میلرزید.
💠 کمکم کرد تا دست و صورتم را بشویم، برایم لباس تمیز آورد و با همان مهربانی همیشگی خیالم را تخت کرد :«ابوزینب خونه نیس، راحت باش عزیزم!»
آخرین بار با قهر از او جدا شده و نمیخواست به رخم بکشد که بیریا به فدایم میرفت :«فدات بشم آمال! این سالها همش دلم برات شور میزد که تو #فلوجه چه بلایی سرت اومده! خدا رو شکر میکنم که سالمی عزیزدلم!»
💠 دختران کوچکش همان کنج اتاق خوابیده و او خودش #مادر بود که موبایلش را به سمتم گرفت و خانه را به یاد حال خرابم آورد :«یه زنگ بزن به مامانت!»
دلم برای آغوش مادر و #امنیت سایه پدرم پر میکشید و نمیدانستم از کجا شروع کنم که در تمام طول تماس، من گریه میکردم و آنها ناز اشکهایم را میکشیدند.
💠 از اینکه از زندان فلوجه رها شده بودم، پس از ماهها میخندیدند و من دلواپسشان بودم که میترسیدم پیش از آزادی شهر در خرابههای فلوجه دفن شوند که تا ارتباطمان قطع شد، جانم تمام شد...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
میپرسن چرا #جهنم هفت تا در داره
بیمارستان که میری
ان شالله هیچ وقت نری
هر طبقش مخصوص ی مریضی خاصه
مثلا ی طبقه قسمت عفونیه
ی طبقه icu
ی طبقش اورژانسی هاست و....
🔰چیزی که از قرآن به دست میاد اینه که
✅ جهنم هم همینطوره
هر کسی طبق گناهی که بهش گرفتار بوده در رتبه ای خاص از جهنم قرار داره
✍صبر کن تا آیاتشو بگم
قرآن میگه
#جهنم 7⃣تا در داره
✴️لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ....(حجر44)
1⃣جحیم👈وَتَصْلِيَةُ جَحِيمٍ(واقعه 94)
2⃣لظی 👈كَلَّا إِنَّهَا لَظَىٰ(معارج15)
3⃣سقر👈سَأُصْلِيهِ سَقَرَ(مدثر26)
4⃣حطمة 👈كَلَّا لَيُنبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ(همزه4)
5⃣هاویه 👈فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ(قارعه9)
6⃣سعیر👈 وَيَصْلَىٰ سَعِيرًا(انشقاق12)
7⃣جهنم 👈ثُمَّ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ (آل عمران197)
میپرسن چرا #جهنم هفت تا در داره
بیمارستان که میری
ان شالله هیچ وقت نری
هر طبقش مخصوص ی مریضی خاصه
مثلا ی طبقه قسمت عفونیه
ی طبقه icu
ی طبقش اورژانسی هاست و....
🔰چیزی که از قرآن به دست میاد اینه که
✅ جهنم هم همینطوره
هر کسی طبق گناهی که بهش گرفتار بوده در رتبه ای خاص از جهنم قرار داره
✍صبر کن تا آیاتشو بگم
✅قرآن میگه
🔸اونا که ایمانی نداشتن که نمازی بخونن، انفاقی بکنن ولی کاری هم به کار کسی نداشتن
اهل سقر هستن (📜مدثر 42)
🔹یا مثلا شیاطین اهل سعیرن(ملک 5)
🔸هر کسی بر علیه دین خدا تبلیغی بکنه مردم رو گمراه کنه، دین رو دروغ بدونه هم اهل همینجاست
✴️وَمِنْهُم مَّن صَدَّ عَنْهُ وَكَفَىٰ بِجَهَنَّمَ سَعِيرًا
📜(نساء55)