قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
مسابقه شوق وصال 🔸🔶... لطفا دلنوشته های ادبی خود را به صورت کوتاه در چند خط باتوجه به متن زیر به آ
من ایرانم و تو عراقی، چه فراقی....🦋
مولای من می خواستم اما نشد...
می خواستم قدمهایم خار مغیلان را به جان بخرند برای رسیدن به حرمت، میخواستم با تمام وجود حس کنم خستگی را که لذت بخش است..
راستی خستگی چگونه لذت بخش میشود؟!!!
مگر نه این که جز عشق هیچ توجیهی نمی توان یافت... و آیا این عشق دیوانگی است از همان جنسی که تضاد دارد با عقل؟!
نه..... عاشورا به ما یاد داد جمع تضاد ها را که می شود هم عاقل باشی و هم عاشق.....
آن ۷۲ نفری که عاشقانه پاکبازی کردند آیا واقف نبودند بر مرگ حتمی شان؟!
می دانستند اما تصمیم شان عاقلانه بود ۱۴۰۰ سال گذشت و هنوز زنده اند....
آقا جان به تعبیر من کیلومتر ها طی مسافت برای رسیدن به شما نیست. برای دلی که عاشق باشد بعد و مسافت کیلویی چند؟!
شما اینجایید همین لحظه همین کلمه همین نفس...
و چه حس عجیبی است اینکه میدانم میشنوید حرف های چندرغازِ منِ بی سر و پا را...
میلیون ها نفر هر سال عازم این راه می شوند و با اشتیاق به پیشواز غربت و رنج سفر میروند، فقط برای اینکه ثابت کنیم جان بر کف بودن بی آلایشمان را.... ثابت کنیم عراق و کربلا و نجف و اینها بهانه است، راه حسین طلب کند پیاده تا بیتالمقدس میرویم، راه حسین طلب کند سر میدهیم، جان فدا میکنیم.
آقا جانم برایت نه حبیب بوده ام که عمری از همراهیت سرباز نزنم و نه همچون جَون، غلام سرافرازت خدمت خالصانه کردم اما کاش بتوانم حری باشم به درگاهت که روزی از تمام آلودگی ها رها شود و صادقانه به سمتت رو آوردم.
#در_فراق_بین الحرمین
السلام علیک یاابا عبدالله الحسین